eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
827 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطره_آخرین_پرواز #سرلشگر_خلبان #شهید_حسین_لشگری #قسمت_سوم #حسین_لشکری بامداد روز پنجشن
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 در آن بامداد و سرگرد ورتوان دومین دسته پروازی پایگاه دزفول بودند که در خاک عراق به عملیات رفته بودند. دسته او با حملاتی که انجام داد، پدافند موشک عراق را هوشیار کرد. لذا به محض عبور آن دو هواپمیا از مرز نقطه هدف را شناسایی کردند. گرد و غبار ناشی از شلیک توپخانه عراق وجود هدف را مشخص کرده بود. هر دو برای شیرجه آماده بودند. در پناه تپه ای چندین دستگاه تانک و نفربر استتار شده بودند. از لیدر پرواز اجازه زدن هدف را می گیرد. قرار بود هر دو به صورت ضربدری از چپ و راست یکدیگر را رد کرده و هدف ها را منهدم نمایند. زاویه مخصوص راکت را به هواپیما داد و نشان دهنده مخصوص را روی هدف تنظیم کرد ولی ناگهان هواپیما تکان شدیدی خورد و فرمان کنترل را از دست داد. نمی دانست چه بر سر هواپیما آمده است. کوشید هواپیما را که در حال پایین آمدن بود کنترل کند. او در وصف آن حادثه می گوید: « به هر نحو توسط پدال ها سکان افقی هواپیما را به سمت هدف هدایت کردم. در این لحظه ارتفاع هواپیما به شش هزار پا رسیده بود. چراغ هشدار دهنده موتور مرتب اخطار می داد. شاسی پرتاب راکت ها را رها کردم. در یک لحظه ۷۶ راکت روی هدف ریخته شد و جهنمی از آتش زیر پایم ایجاد کرد. از این که هدف را با موفقیت نشانه گیری و بمباران کردم بسیار خوشحال بودم ولی می دانستم با وضعیتی که برای هواپیما پیش آمده قادر به بازگشت نیستم. در حالی که دست چپم روی دسته گاز موتور بود دست راستم را به سمت دکمه ایجکت بردم. دماغ هواپیما در حال شیرجه بود و هر لحظه زمین جلوی چشمانم بزرگتر می شد. تصمیم نهایی را گرفتم و با گفتن دسته ایجکت را کشیدم و از اینجا به بعد دیگر چیزی یادم نیست.» ... 🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌓 ❤️ همیشه و همواره مقوله امنیت در جوامع بشری جزو دغدغه های مسئولان و مردم بوده و است و در این نقطه از جهان در خاک پاک جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرآشوب و جنگ زده خاورمیانه، به برکت تقدیم مدافع امنیت است که مردم در دورترین مناطق در آرامش و امنیت کامل در حال کارهای روزمره و تفریحات خود هستند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/05/21 🗓 علت : درگیری با قاچاقچیان 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 23 مردادماه 1403ه.ش 🗓 8 صفر 1446 ه.ق 🗓 13 آگوست 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای مهربانترین مهربانان 🔸صفحه 353 🔸جزء 18 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
یا شیعه آل سفیان ان لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم ای پیروان آل سفیان! اگر شما دین ندارید و از روز قیامتنمی ترسید، پس [لااقل] در زندگی خود آزاده باشید 🌹 @dashtejonoon1🏴🌴
🌹🏴🌴🥀🌴🏴🌹 💐 شماها وارث شهیدان هستید ، می‌دانید وظیفه وارث چیست ، نکند بی ایمان باشید که حضرت علی(علیه السلام) در محراب شهید شدند و مبادا در بستر ذلت بمیرید که امام حسین (علیه السلام) در میدان نبرد شهید شدند و بی تفاوت نباشید که حضرت علی اکبر (علیه السلام) در راه امام حسین (علیه السلام) و با هدف شهید شد . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌴 @dashtejonoon1🏴🌹
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 از ساختمان عملیات که آمدیم بیرون، راننده اش را فرستاد تا بقیه را برساند. وقتی دسته عزاداری را از دور دید که متشکل از کادر و پرسنل نیروی هوائی بودند، نشست زمین. پوتین هایش را در آورده، آنها را به هم گره زد و به گردنش انداخت. آن روز حُرّی شده بود برای خودش. صدای نوحه اش که از میان جمعیت بلند شد، دسته عزاداری حرکت کرد به سمت مسجد پایگاه. راوی : 🏴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🕊🌴🌹🕊 دو هفته قبل از محرم، آزادگان در بند، به فكر زمينه‌سازي اجراي مراسم افتادند؛ ابتدا به مسئولان آسايشگاه‌ها گفتيم به عراقي‌ها بگويند كه ما عزاداري خواهيم كرد؛ عراقي‌ها كه از نحوه برگزاري مراسم اطلاعي نداشتند يا خود را به بي‌اطلاعي مي‌زدند، به مسئولان ما قول دادند كه مزاحم برگزاري مراسم نشوند. محرم ماه عشق و جانبازي معشوق فرا رسيد؛ اسرا الگوي خويش را امام زين‌العابدين‌(ع) و زينب كبري‌(س) قرار مي‌دادند و بنابر رسالت سجادي خويش هرگونه سازش با دشمن را خيانت به اسلام و آرمان مقدس شهدا و نظام جمهوري اسلامي مي‌دانستند. با فرا رسيدن ايام عاشورا به پيشنهاد عده‌اي از بچه‌ها قرار شد بر روي سينه همه بچه‌ها ذكر «يا حسين مظلوم‌(ع)» نوشته شود كه اين كار در طول يكي دو شب به طور مخفيانه انجام شد و با شور و شوقي كه بچه‌ها داشتند به سرعت گلدوزي شد. بچه‌ها از همان ابتدا شروع به سينه‌زني و نوحه‌خواني كردند و شب‌ها از ساعت 8 اين كار را ادامه مي‌دادند؛ هنوز يكي دو روز نگذشته بود كه مسئولان عراقي اعلام كردند عزاداري را آهسته بدون سينه‌زني انجام دهيد ولي اين طرح از سوي اسرا رد شد. .... راوي : 🏴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🍀🌴🍀🌹🕊 روز پیروزی جنبش حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و یاد و خاطره کلیه جبهه های نبرد حق علیه باطل گرامی باد . شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌺 بسیجی محمدرضا امیری 🍃 (محمدحسن) 🌺 بسیجی مجید فاضل 🍃 (عباس) 🌺 مردمی عبدالحسین سلیمانپور 🍃 (عباس) 🌺 سرباز محمد جهانمیری 🍃 (کریم) 🌺 سرباز عبداله خانیان 🍃 (حسین) 🌴 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 🌹 فرزند : قربانعلی : 🗓 1348/09/12 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : مجرد شغل : دانش آموز : 🗓 1367/05/23 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : شلمچه نام عملیات : خط پدافندی مزار : 🥀 @dashtejonoon1🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطره_آخرین_پرواز #سرلشگر_خلبان #شهید_حسین_لشگری #قسمت_چهارم در آن بامداد #لشکری و سرگر
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 وقتی چشمانش را باز کرد همه چیز تیره و تار بود. به زحمت می دید که سربازان مسلح عراقی به صورت نیم دایره او را محاصره کرده اند. دست ها را بالابرد تا دشمن بفهمد که اسلحه ندارد و تسلیم است. ستوانی به او نزدیک شد و دستش را گرفت و کمک کرد تا چتر و جی سوت را از خودش جدا کند. (جی سوت، لباس مخصوصی است که نوسانات فشار هوا را برای خلبان کنترل می کند). دود غلیظی همراه شعله از پشت تپه هوا بلند بود و لاشههواپیما دقیقاً روی هدف افتاده بود و با بنزین زیادی که داشت منطقه وسیعی را به آتش کشیده بود. این تجهیزات عراقی ها بود که در آتش خاکستر می شد. با نگاه به این صحنه لبخند رضایتی به لب آورد و به آسمان خیره شد. گویی از خدای خود برای این پیروزی تشکر می کرد. عراقی ها اولین اسیرشان را گرفته بودند و با تیراندازی هوایی و هلهله ابراز شادی می کردند. سربازان عراقی چشمان حسین را بسته و سوار خودروی نظامی کردند. کم کم بدنش سرد می شد و درد ناشی از پریدن از هواپیما آشکار می شد. بند چتر در حال بیهوشی پوست گردن او را کنده بود. باز بیهوش شد. وقتی چشم باز کرد، یک دکتر عراقی را در بیمارستان دید . به انگلیسی به او می گوید: تو سالم هستی، ما با اشعه ایکس بدنت را آزمایش کردیم، فقط کوفتگی دارید که آن هم خوب می شود. 🌹 🕊 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀