eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 🌹 فرزند: حسن : 🗓 1338/01/05 🗓 وضعیت تاهل : متاهل شغل : آزاد : 🗓 1360/08/26 🗓 محل : بستان نام عملیات : طریق القدس مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌹🌴
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 هر چه گفتند نرو تو تازه دامادی ... با لبخند همیشگی‌اش گفت : ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #آزاده_سرافراز #منصور_قشقائی #قسمت_نهم همان شب که بعثی‌ها حمله کرده بود
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 آن روز اتفاقی افتاد؛ در تپه چال داخل سنگر، گلوله‌ای سر آرپی‌جی بود، سرباز متوجه نمی‌شود و دستش روی ماشه می‌رود و شلیک می‌کند. فقط خواست خدا بوده که گلوله از در سنگر بیرون می‌رود. عراقی‌ها می‌فهمند که نیرو داخل این سنگرها است؛ شروع به تیراندازی می‌کنند. نیروها با بدبختی خودشان را تا شب، به ما رساندند. حسین پور به من گفت سریع بیا عقب.گفتم: چرا؟ گفت: ما نمی‌خواهیم تو بالا بروی، هر موقع بالا رفتی یک اتفاقی افتاد. دیگر تو را خط نمی‌فرستیم. واقعا هم همین طور بود، هر جا پا می‌گذاشتم همان شب عملیات می‌شد یا یک برنامه‌ای پیش می‌آمد. یک شب در سومار بودیم. من سرگروهبان بودم، آقایی به نام داخته بود که تازه از آموزشی آمده بود و به آن صورت تجربه جنگی نداشت. ساعت 8 یا 9 شب بود که به من زنگ زد. گفت: منصور می‌توانی بیایی بالا، من این‌جا تنها هستم. گفتم: بله. 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹