🌹🕊💐🇮🇷💐🕊🌹
🌺 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌺
#سلام_بر_شهدا 🌹
سلام بر مردان بی ادعا 🌹
خوشا آنانڪ جان را میشناسند
طریق عشق و ایمان را میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را #شهیدان مے شناسند
🕊 #ای_شهید 🌹
تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن
براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند
باور ڪن ...
✍️ امروز #بیستم_و_دوم_بهمن_ماه
سالروز عروجتان است ✨🕊
🌹 #شهدای والامقام
🌹 شهرستان نجف آباد
🌹ڪہ در چنین روزی
🌹 آسمانی شده اند
🕊 این #شهدای والامقام محل تولد و قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان
محل مزار ذکرمی گردد . 🕊
🌺 سالگرد
🌺 آسمانی شدنتان
🌺 مبارڪ باد ...
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی 🌹
#راهـشان_پر_رهرو 🕊
🇮🇷 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
💐🇮🇷🌼🌺🌼🇮🇷💐 #خاطرات_انقلاب #در_محضر_فرمانده #مقام_معظم_رهبری #قسمت_هفتم هنگامی که قرار بود امام(ر
💐🇮🇷🌼🌺🌼🇮🇷💐
#خاطرات_انقلاب
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
#قسمت_هشتم
ساعتی را در عصر یک روز معین کردیم و رفتیم در اتاقی نشستیم. صحبت از تقسیم مسئولیت ها شد و در آنجا گفتم که مسئولیت من این باشد که چای بدهم! همه تعجب کردند. یعنی چه؟ چای؟ گفتم: بله، من چای درست کردن را خوب بلدم. با گفتن این پیشنهاد، جلسه حالی پیدا کرد. می شود آدم بگوید که مثلاً قسمت دفتر مراجعات، به عهده من باشد. تنافس و تعارض که نیست. ما می خواهیم این مجموعه را با همدیگر اداره کنیم؛ هر جایش هم که قرار گرفتیم، اگر توانستیم کار آنجا را انجام بدهیم، خوب است.
این، روحیه من بوده است. البته، آن حرفی که در آنجا زدم، می دانستم که کسی من را برای چای ریختن معین نخواهد کرد و نمی گذارند که من در آنجا بنشینم و چای بریزم؛ اما واقعاً اگر کار به اینجا می رسید که بگویند درست کردن چای به عهده شماست، می رفتم عبایم را کنار می گذاشتم و آستین هایم را بالا می زدم و چای درست می کردم. این پیشنهاد، نه تنها برای این بود که چیزی گفته باشم؛ واقعاً برای این کار آماده بودم.
من با این روحیه وارد شدم . . . گفتن این مطالب شاید چندان آسان نباشد و ممکن است حمل بر چیزهای دیگر شود؛ اما واقعاً اعتقادم این است که برای انقلاب باید این طوری باشیم
#ادامه_دارد....
💐 #بهمن_ماه🇮🇷
🌹 #ماه_خون_و_قیام🇮🇷
🌼 #ماه_پیروزی🇮🇷
🌺 #انقلاب_اسلامی🇮🇷
🇮🇷 @dashtejonoon1🇮🇷🌹
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#السلام_علیک
#یاعلی_اکبر_ع
🎤 صابر خراسانی
🌺 #میلاد_با_سعادت
🍀 #حضرت_علی_اکبر_ع
💐 #و_روز_جوان
🌺 #مبارک_باد
💐 @dashtejonoon1 🌺🍀
دشمن شناسی 10.mp3
7.44M
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺
#شيطان_شناسی ۱۰
آنچه خواهید شنید
شيطان به اونايي که قصد دارند با خدا رفیق شن، بیشتر حمله می کنه، پس چه کنیم که با خدا رفیق بمونيم؟
💐 @dashtejonoon1🍀🌺
fasle01.mp3
11.08M
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کتاب_صوتی
#پایی_که_جا_ماند
#خاطرات_سردار
#سیدناصر_حسینی_پور
💐 #قسمت_اول💐
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
دشت جنون 🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_آزادگان مفقودالاثری که آزاده شد #غلامرضا_قائدی #قسمت_بیست_و_دو جنگ ایران و عراق
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_آزادگان
مفقودالاثری که آزاده شد
#غلامرضا_قائدی
#قسمت_بیست_و_سه
سه خانم از طرف صلیب سرخ آمده بودند که فرمهایی برایمان پر میکردند اسم و فامیلمان را میپرسیدند میگفتند که «میخواهید اینجا بمانید یا عضو گروه مجاهدین خلق شوید یا به ایران برگردید؟» من فقط ایران را انتخاب کردم و بیدرنگ به آنها گفتم «ایران ایران ایران» خانمها هم فرم مخصوص را پُرکردند پس از آن ما تک تک به سمت اتوبوسهای عراقی که جلوی در بود رفتیم. اتوبوسهای آنها مانند خط واحد قدیمی بود و ما سوار شدیم، از زمانی که سوار اتوبوس شدیم دو نگهبان عراقی مسلح بودند اسلحهشان را روی سر ما میگذاشتند به محض اینکه تکان میخوردیم با قنداق اسلحه یا با پاهایشان ما را میزدند.
زمانی که سوار شدیم تا زمانی که به مرز خسروی رسیدیم از نگهبانان کتک میخوردیم. از طرف مرز خسروی کرمانشاه آزاد شدیم وقتی به مرز رسیدیم از اتوبوس پیاده شدیم در واقع یک اتوبوس از سمت عراق بود که ما اسرای ایرانی در آن بودیم یک اتوبوس دیگر هم بود که از سمت ایران بود و اسرای عراقی در آن نشسته بودند در واقع قرار بود این دو اتوبوس اسرا را با هم مبادله کنند.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#روز_جوان ...
بر آنانـے ڪه #جوانـے نڪردند
تا ما #جوانے ڪنیم ، مبارڪ باد .
آرامشمان مدیون شماست
براے #جوانے_مان دعا ڪنید
#علے_اڪبرهاے زمان ما ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴 @dashtejonoon1🕊🌹