🌸 #داستانک
.
چند وقت بود توی خونه #گوشت_آبگوشتی نداشتیمو منم وقت نمیکردم بِرَم بگیرم.
.
امشب بالاخره با #معصومه_خانوم رفتیم سر کوچه تا از قصابی سر محلهمون کمی گوشت بخریم.
.
قصاب پلاستیک مشکی نداشت بستهی گوشتارو توش بذاره.
به معصومه گفتم: پس گوشتارو شما باید زیر چادرت تا خونه بیاری.
+ چرا آقاجون؟
- تا کسی نبینه.
+ چرا؟!
- برای این که ممکنه کسی ببینه، نداشته باشه بخره، دلش بخواد.
.
قدیما یادمه گوشتا رو لای کاغذ روزنامه میذاشتن.
شاید یک دلیلش همین بوده که میخواستن کسی که نداره نبینه دلش بخواد.
اما الآن علم پیشرفت کرده؛
میگن کاغذ روزنامه غیر بهداشتیه!
.
👇 نطر شما چیه؟
https://basalam.com/@barkat/posts/369749?sh=copy-aGG-post-app
هدایت شده از خیریه برکت
ای که دلخوشیِ،
روزگارِ منی
دورم از تو ولی،
تو کنارِ منی
عمریه با دلم،
خیلی راه اومدی
حتی یک دفعه هم،
منو پس نزدی
.
کاری کردی ...
دیگه هیشکی به چشمایِ خستهی من نمیاد
کاری کردی ...
دلِ من میخواد هر جوریه به چِشِ تو بیاد
کاری کردی ...
با تمومِ بدی دلم از تو خودت رو میخواد
.
دستام خالیه،
دستامو بگیر آقا
محتاجِ توام،
یا نعم الامیر آقا
.
هر کسی ندونه،
من که خوب میدونم
به خدا به شما،
خیلی مدیونم
با تو حسِ دلم،
حسِ زندگیه
راهِ کربُبَلا،
راهِ بندگیه
.
کاری کن تا ...
که دلایِ ما از همه غیرِ تو خالی بشه
کاری کن تا ...
آقا سینه زنت تو مسیرِ تو راهی بشه
کاری کن تا ...
دلِ مهدیِ فاطمه از ماها راضی بشه
.
آقایِ منی،
من هم یِ فقیر آقا
محتاجِ توام،
یا نعم الامیر آقا
دستام خالیِ،
دستامُ بگیر آقا
محتاجِ توام،
یا نعم الامیر آقا
@barkat313
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 همین الآن در حرم مطهر رضوی دعاگوی همهتون هستم.
ساعت ۲۳/۳۷ صحن انقلاب(سقاخونه)
.
https://basalam.com/user/aGG/posts/445216?sh=copy-aGG-post-app
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 هر کس هنوز بعد از گذشت ۴۰ سال از شروع #انقلاب و در سالگرد رحلت ملکوتی معمار این انقلاب هنوز مصممه که راه #امام_خمینی(ره) و خلف صالحش #امام_خامنهای(حفطهاللهتعالی) رو با قوت و قدرت ادامه بده در لینک زیر لایک ❤ کنه.
و برای این که این پست برای همه حکم یک #صحیفه_نور کوچولو رو داشته باشه یک کلام از سخنان گهربار #امام_خمینی(ره) رو در قسمت نظراتش بنویسید.
https://basalam.com/@barkat/posts/450829?sh=copy-aGG-post-app
🌸 #داستانک / من به شما افتخار میکنم
.
با بچهها خونهی پدر خانومم بودیم.
بچهها داشتن تلویزیون نگاه میکردن که ...
زنگ خونه رو زدن.
.
باجناقم با بچههاشون بودن.
.
ی باره #معصومه_خانوم و #انسیه_خانوم، بدون این که کسی چیزی بِهِشون گفته باشه، دویدن تو اتاق.
وقتی برگشتن چادراشونو سرشون کرده بودن.
.
هر کدومشون که اومد بِهِش گفتم: "بیا آقاجون".
وقتی اومد بغلش کردمو، سرمو بردم دم گوششو آروم بِهِش گفتم: "آفرین که وقتی نامحرم اومد رفتید چادر سرتون کردین! من به شما افتخار میکنم! امام زمانم به شما افتخار میکنه!"
بعدشم بغلمو تنگتر کردمو، بوسیدمشون.
.
👈 میشه توی لینک زیر یک جمله براشون بنویسی؟
https://basalam.com/user/aGG/posts/453321?sh=copy-aGG-post-app
🌸 #داستانک / اوف
.
#فاطمه_خانوم چای ریخت.
#آقا_محمد_حسن سریع اومد پشت سینی نشستو لباشو غنچه کردو پشت سر هم میگفت: "اوف اوف اوف ..."؛ یعنی داغه.
#آقا_محمد_مهدی گفت: "آره؛ اوفه" و چایشو برداشتو خورد.
بعد از خوردن چای گفت: یعنی الآن محمد حسن با خودش نمیگه این چطور اوفیه که من نباید دست بزنم ولی خودشون برمیدارنو میخورن؟!
.
یک آبنباتم اضافه اومده بود.
گذاشتمش کنار سینی.
محمد حسن برداشتِش.
گفتم: "اَهه."
گرفت سمت دهن #انسیه_خانوم.
گفتم: "انسیه جان اَزَش بگیرو بِهِش بگو اَهه و جلوش نخور، تا نگه "این چه اَهییه که خودشون میخورن؟!"
https://basalam.com/@barkat/posts/473434?sh=copy-aGG-post-app
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤ داریم میریم حرم #امام_رضا جان.
نائب الزیارهی همهتون هستم.
.
👈 ولی هر کس در قسمت نظرات لینک زیر پیام بذاره به اسم یادش میکنم.
https://basalam.com/user/aGG/posts/477031?sh=copy-aGG-post-app
♦️ #توضیح_تصویر: جانمازهای جیبی زیپ دار گلدوزی شدهی برکت
🌸 #داستانک / صبر
.
#معصومه_خانوم و #انسیه_خانوم این شامپوها رو به خاطر این خریدن که توش #توشله(تیله) داره.
.
هنوز پاشون به خونه نرسیده میگن: "آقاجون! شامپوهاشو میشه خالی کنین تو یِ ظرف دیگه تا تیلههاشو برداریم؟"
.
مو: "نه.🖐"
.
خانومم: "چه اهمیتی داره تو این ظرف یا تو اون ظرف؟؟؟"
.
مُگُم: "مَخام صبر کِردَن رِ یاد بیگیرَن."
https://basalam.com/user/aGG/posts/480303?sh=copy-aGG-post-app
هدایت شده از فروشگاه برکت
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 شهادت حضرت امام صادق(علیهالسلام)
مزار شهدای مدافع حرم
#معصومه_خانوم
هدایت شده از خیریه برکت
🌸 #نان
این چند وقته دنبال خونه میگردم.
قیمت مسکن به شدت بالا رفته.(کسی نمیخواد به یک طلبهی خیلی خوب برای خرید مسکن وام بده😉)
داشتم میرفتم یکی دو ساعت یکی از مناطقی رو که یکی دو تا خونه توش انتخاب کردیمو زیر نظر بگیرم تا ببینم "آیا از جهات مختلف مناسب برای زندگی ما هست یا نه؟"
.
خانومم گفتن: "نون هم بگیرید."
.
نونوایی سر محلهمون نگه داشتم.
چهارتا نون خریدم.
یک خانومی بود که اومده بودو پنهانی از شاطر درخواست سه تا نون مجانی میکرد.
نونوا بِهِش داد.
رفتم به شاطر گفتم: از این موارد زیاد میان یا کم؟
گفت: زیاد.
هزینهی ۱۰۰ تا نون رو براش کشیدمو گفتم هر نیازمندی اومدو پول نون نداشت از این حساب کن؛ هر وقتم تموم شد دوباره بگو تا واریز کنم.
.
https://basalam.com/user/aGG/posts/519631?sh=copy-aGG-post-app
🌸 #داستانک / ممنون که هستی
.
داشتیم میرفتیم به مامانی یِ سری بزنیم.
زنگ زدم که "چیزی لازم ندارین؟"
فرمودن: فقط شیر.
.
جلوی لبنیاتی وایستادمو #آقا_محمد_مهدی رفت شیر بخره.
.
توی همین چند لحظه رو کردم به خانومَمو گفتم: " #ممنون که هستی."
.
#آقا_محمد_حسن توی بغل خانومم بود.
.
با تعجب ی نگاه به من کرد.
ی نگاه به خانوم کرد.
.
رو کردم به محمد حسنو گفتم:
بابا جان!
یاااد بگیر.
آدم باید این طوری با خانومش حرف بزنه.
همین قدر لطیف؛
همین قدر با احساس؛
همین قدر عاشقانه.
.
#آقا_محمد_حسن همچنان داشت با تعجب به من نگاه میکرد.
https://basalam.com/@barkat/posts/548742?sh=copy-aGG-post-app