eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.1هزار عکس
8.2هزار ویدیو
728 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
نام زیبایت به درد قلب من تسکین است با صدای ذکر تو حال خوشم تأمین است هر دو عالم مانده مبهوت مقام تو حسین این وقار و عزت تو لایق تحسین است دارم این باور که عشّاق حسین بن علی تا که دارند حب تو جنت شان تضمین است آنقَدَر مثل حسن دستت کریم ست، یقین حاتم طایی به پیش لطف تو مسکین است از همان بچّگیم عاشق هیئت بودم عشق من با تو از آن کودکیم، دیرین است بوده ذکرت راه حلّ مشکلم در هر زمان بُردن نام حسین در هر زمان شیرین است حفظ آداب مجالس بر گدا واجب بُوَد در سرای قلبمان نوکریت آیین است این چه سرّیست که عالم ز غمت مینالد آسمان، عرشُ زمین از غم تو غمگین است ننگ بر آن مردمان بی حیا و بی ادب پیکرت از ضرب تیغ کوفیان رنگین است خواهرت مانده میان مشکلات بی شمار دردِ دوری تو بهر زینبت سنگین است : 💔 این روزگار می گذرد خوب یا که بد بهتر که عمر ما درِ این خانه بگذرد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند آنانکه در مدینه نبودند آمدند مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند سر دسته ی اراذل کوفه اشاره کرد یکباره با اشاره ی آن بی حیا زدند تشویق می شدند کسانی که میزدند او را میان هلهله با مرحبا زدند بودند نان خور پدر و جدّ او ولی این صید را طایفه ای آشنا زدند جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه بر جای جای پیکر او هر کجا زدند عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند با پا به روی سینه ی زخمش پریده و با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند با پنجه بر محاسن خون خدا زدند تا ضربه ی دوازدهم هِی ادامه داد بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند بر روی خاک با شکم افتاده بود چون دیوانه وار گَردن او از قفا زدند زینب رسیده بود که خاکی بسر کند با پشت دست خواهر او را چرا زدند یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و با نیّت ثواب به او با عصا زدند : ز وصف حالت زینب زبانماݧ لال است گریز روضه چرا باز سمت گودال است؟ کشید خنجر و بر سینه ات نشست و... ونوکرت دوباره بدحال است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما از گناهان زیادم بخدا خسته شدم خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد دیگر از نفسم و این عُجب و ریا خسته شدم اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش یاری ام کن همه عمرم، همه جا، خسته شدم ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم شهرمان رنگ تو را کم به خودش دیده و من دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم باز هم جا نشدم بین گـدایانِ حـرم پس نپرسید ز حالم که چرا خسته شدم این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم : این روزها غمِ حرم و غربت و فراق افتاده مثل زخم به جانم، حسین جان سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
عمریست در عزای شما گریه می کنیم از کودکی برای شما گریه می کنیم سوز شما به نوحه ما شور می دهد انگار با نوای شما گریه می کنیم بوده است چون که خلقت ما از گل شما با آب دیده های شما گریه می کنیم شـادیم با شمـا و غمینیم با شمـا در روضه پا به پای شما گریه می کنیم چشمان ما و گریه برای شما کجا شک نیست با دعای شما گریه می کنیم آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد امروز ما به جای شما گریه می کنیم گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان با نیت دوای شما گریه می کنیم این دست ما نبود که مجنونتان شدیم گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم وقتی خدا برای شما گریه می کند همراه با خدای شما گریه می کنیم دلـهای ما از آن که زمینگیر کربلاست همواره در هوای شما گریه می کنیم از روی نی نوای شما را شنیده ایم بر داغ نینوای شما گریه می کنیم ای کشته های اشک، خدا خونبهایتان تا جان شود فدای شما گریه می کنیم : والله عطشناک ترین واژه سلام است وقتی که دلی تنگ حـرم داشته باشی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا مانده‌ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا گفته‌اند از آسمانها، من ولی از کودکی در هوای بوی خاکت بیقرارم کربلا روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر تا بیایم لحظه‌ها را می‌شمارم کربلا دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا خاک ما گِل کرده‌اند از روز اول با فرات زاده‌ی عشق تواند ایل و تبارم کربلا بیقرار از دیدن سقای تشنه پیش آب اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا من کبوتر نیستم، حالا بماند چیستم هرچه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا با ملائک‌ روضه می‌گیریم بگذارند اگر ذره‌ای از تربتت را در مـزارم کـربلا عاقبت خاک گِل کوزه گران هم گر شوم با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا آمدم، رفتم، چه می‌شد برنگردم یک سفر مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا : 💔 ‏خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
زخم معصیت به روحم مانده و کاری شده زندگی بی تو برایم سرد و تکراری شده بس که دل مشغولی ام دنیا شده آقا ببین دل به تو دادن برایم کار دشواری شده اصلا آقا لحظه ای باخود نگفتم بی وفا این چه وضع نوکری و عشق و دینداری شده بی حیا بودم ولی بار دگر برگشته ام در میان روضه کارم گریه و زاری شده آبرویت را همیشه بردم اما کار تو چشم پوشی از بدی و آبروداری شده مهربان آقا، بیا دست گدایت را بگیر چون دچار غصه و اندوه بسیاری شده همنشینم کرده ای با خوبها زیر عَلَـم بازهم باران لطفت بر سرم جاری شده گریه و سینه زنی در کربلا یادش بخیر نوکر تو بیقرار آن عزاداری شده خیمه ها آتش گرفت و دختری گریه کنان می دوید و ناله میزد سوخت مویم عمه جان : 💔 شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد کسی به عازم نیست؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خشكی چشم پشیمان مرا دریابید به غباری سر مژگان مرا دریابید من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست چشمهای تر ِ حیران مرا دریابید كاش می‌دیدم و با گریه‌كنان می‌گفتم حال آقای پریشانِ مرا دریابید میزنم سینه به پایِ غمتان تا یک روز سینه‌ی خسته‌ی سوزان مرا دریابید كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید گریه‌ی مادرِ تو میرسد از روضه‌ی ما دستها، چاک گریبان مرا دریابید مادرت باز به سر میزند و می‌گوید پسر تشنه و عریان مرا دریابید عمّه‌ی كوچک ِ تو داشت به زینب می‌گفت زخمـهـای لب مهمان مرا دریابید : 💔 جز درد فراق حرمت هیچ غمی نیست این درد، جگرسـوزترین داغ جهان است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
میرسد روضه به یک طشت خدا رحم کند خیزران کاش به زخم دل ما رحم کند چند جای لبت از چوب ترک خورده حسین زخم چشمان ترت باز نمک خورده حسین با سرت خنده کنان حرمله بازی می کرد خیزران با دل یک قافله بازی می کرد مگر از خاطره ام میرود آن بزم عذاب میچکید از لب آن مردک سرمست شراب خواهرت میرسد از راه طنابی بر دست دشمنت دور سرت پیک شرابی در دست مست بود و به دهانش غزلی کفر آمیز تکیه می کرد به ضرب المثلی کفر آمیز دخترت خواست روی پنجه ی پا برخیزد به تماشای تو در طشت طلا برخیزد هرچه کردم نگذارم به تو سوگند نشد خیزران از لب و دندان تو دل کند نشد : 💔 بیا دو آیه بخوان، غم شود فراموشم بجای بالای نیزه، بیا در آغوشم😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
چنان به جای تو در هر کجا سخن گویم که خلق جزتو نبیند تجلی از سویم به جنگ آمده ام با کلام چون تیغم حمایلم شده این ریسمانِ بازویم به جز تو کس نتواند مرااسیر کند اگر اسیر شدم راه  عشق می پویم اگرچه شیرم و دربند کس نمی مانم به دام شیر نگاهت شبیه آهویم چنان حجاب گرفتم کسی مرا نشناخت که گرد پیری از غم نشسته بر رویم سیه ز بارش سنگ است هر کجا درشام هلال عید در آن ابر تیره می جویم توسنگ خوردی با سنگ من زمین خوردم مگر ز لاله  سنگی  دمی تو را بویم اگر ز بزم جفا تا خرابه میگریم مسیر آمدنت را به گریه می شویم : 💔 بخوان قرآن‌که‌قرآن خواندنت رادوست میدارم که می بخشد صدای تو توان بر پیکر سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
پشت دروازه ی شهر، همگی صف بستند لشکر شام به عنوان ظفر آمده است پسر فاطمه هم، آمده همرهشان با همه اهل حرم، لیک به سر آمده است پسر ام بنین، ساقی نیزه نشین بر سر نیزه چنان قرص قمر آمده است پسر ارشد شاه، بعد از آن قربانگاه  غسل خون کرده و بادیده ی تر آمده است طفل دلبند رباب، گر به نی رفته به خواب مثل عباس علی سینه سپر آمده است همره اینهمه سر، خیره بر قرص قمر دخت حیدر به دو صد خون جگر آمده است این یکی گر چه زن است، دخت خیبر شکن است  جانب بتکده گویی چو تبر آمده است دختر خون خدا گفت که ای عمه بیا نخل بستان ولایت به ثمر آمده است بدنش مانده به دشت و سرش در کف طشت شده خورشید من و وقت سحر آمده است  آه ای عمه بیا که وداعی بکنیم که دگر عمرِ منِ زار به سر آمده است : هرکس از راه رسید از بدنت چیزی برد السلام ای که به گودال، کرمخانه زدی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
چه میشود نگهی هم بما کنی اقا مرا  برای  غلامی  سوا کنی اقا چه میشود که شبی هم میان خلوت خود فقط  بخاطر  زهرا  دعا کنی  اقا فراق تو همه درد است ای طبیب دلم چه میشود که تو دردم دوا کنی اقا گرفته ای ز همان روز ابتدا  دستم گرفته ای و محال است رها کنی اقا بدان امید دهم جان که روز رستاخیز میان  آن  همه من را صدا کنی اقا چقدر گریه کنم من میان روضه ی تان که  زائر  حرم  کربلا کنی  اقا .: 💔 صبحی که درآن ذکر لبم نام حسین است ای جان دلم صبح من آن روز بخیر است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سخت است دلسپردگی و دلبری که نیست رفتی حسین و مانده ام و باوری که نیست بعد از تو من مصیبت سختی ندیده ام از رفتن تو حادثه ی بدتری که نیست باید ببوسمت، به وصیت عمل کنم درمانده ام، به پیکرت آخر سری که نیست در بین راه و بین حرامیست حسرتم - چشمان پر ز غیرت آب آوری که نیست کارم کجا کشیده که بر سر نهاده ام دستان زخمی ام عوض معجری که نیست از دشمنان به نیزه ی تو برده ام پناه جز نیزه ی تو سایه ی بالاسری که نیست قرآن بخوان و خط بده فرمانده ی سپاه من جنگ میکنم عوض لشکری که نیست .: 💔 عطر موی خاکی تو کرده مدهوشم حسین رفته ای بر نی بیا قدری در آغوشم حسین سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
جامانده ایم و شرح دل ما خجالت است زائر شدن، پیاده، یقینا سعادت است ویزا، بلیط، سهم رفیقان و سهم من آری فقط پیامک "هستم بیادت" است یک اربعین غزل، به امید عنایتی این بغض من اگرچه خودش هم عنایت است چیزی برای عرضه ندارم مرا ببخش تنها غزل، نشانه‌ ی عرض ارادت است... ما هیچ، ما گناه... فقط جانِ مادرت امضا کن آخر، عاقبت ما شهادت است باشد حسین، کرب و بلا مال خوبها یک مُهرِ تربت از تو برایم کفایت است. : گفت خداحافظ و رفت دلِ من پشت سرش کاسه ی آبی شد و ریخت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
می سوزد از غمت جگرم، گریه می کنم با ناله های شعله ورم گریه می کنم مانند شمع آب شدم ذره ذره، با پروانه های دور و برم گریه می کنم کنج قفس نشسته ام و آه می کِشم دارم برای بال و پرم گریه می کنم حتی زمان پخت و پز نذری شما تا فیض کاملی ببرم گریه می کنم با یاد موی سوخته ی کودکان تو تا شانه میزنم به سرم گریه می کنم یاد سجود آخر تو بین قتلگاه در سجده های هر سحرم گریه می کنم آنقَدر کِیف می کنم آن لحظه ای که من در روضه ی تو با پدرم گریه می کنم کاری به غیر گریه بلد نیستم حسین تنها همین شده هنرم، گریه می کنم از خواهرت مپرس کجا مانده دخترت از شرم عمه با خبرم، گریه می کنم : گفت زینب: من کجا و کوچه و بازار شام قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
در هر قنوت، وقت دعا گریه کرده ام تنها به یاد کرب و بلا، گریه کرده ام جایی به غیرِ روضه ی تو، گریه خوب نیست در هر کجا، همیشه به جا گریه کرده ام پای "هَجا" "هَجای" شما پیرتر شدم "حا" "سین" و "یا" و "نونِ" تو را گریه کرده ام با روضه های تو که به جای خودش حسین با عکس کـربلای شما، گریه کرده ام روز ازل که مجلس روضه به عرش بود با روضه های شخصِ خدا، گریه کرده ام تا سوز ناله ام نشود زحمتِ کسی هرنیمه شب، بدون صدا، گریه کرده ام این تیرِ اشکها به هدف خورده غالبا هر چند، با تمام خطا گریه کرده ام خواب و خوراک من به فنا رفت، بی حرم گاهی شده بدون غذا، گریه کرده ام گفتی به دوستم تو بیا، غبطه خوردم و با جمله ی "تو نَه ، تو نیا" گریه کرده ام : 💔 غم‌عشـق‌تومراکشـت، ولی حرفی نیسـت عمردرعشق‌توخوب‌اسـت‌به پایان‌برسـد😭 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش، سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمی مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کربلا، جانش میان طف، سپر نیزه و سنان می‌کرد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش... سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده ناله ی فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش : 💔 سـلام مـیدهم از بـام خانـه سمت حـرم چـه میشود که بیایم منم قدم بـه قدم یک اربعین طلبیدن برای تو سهل است حرم نرفته بمیرم برای من سخت است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
یک اربعین ز داغ، دل مضطرم شکست یک اربعین، سرشک به چشم ترم شکست یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند دیدم که استخوان تنت در برم شکست با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام آنجا که از لگد، کمر مادرم شکست ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت آندم که قلب طفل، به دور و برم شکست من دست بسته بودم و از روی بام ها سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست : 💔 تو  خودت از سر نی خوب تماشا کردی که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
پُر تلاطم شده قلبم بخدا از گله ها دلِ من سخت شکسته ز تو و فاصله ها بعد تو رفتم اسارت به چه  وضعی؟ حالی؟ از کفم رفت عمو جان همه ی حوصله ها تو مگر قول ندادی که شوی حافظِ ما؟ پس چرا بسته شدم بعدِ تو بر سلسله ها شمّه ای مویه کنان روضه بخوانم که چه شد دور و بر پُر شده بود از شعف و هلهله ها چقدر زجر کشیدیم عموجان در راه ناسزاها که نگفتند به ما حرمله ها!!! پا برهنه همه جا و همه جا گرداندند پایِ ما را تو ببین پُر شده از آبله ها در حَلب سقط شد از آل حسین یک محسن کمکی هیچ نکردند بر آن قابله ها عمّه ام نیمه ی شب باز  نشسته می خواند یادِ تو بود و پدر در همه ی نافله ها خواهرم مُرد به ویرانه ی شام و عوضش پُر تلاطم شده قلبم بخدا از گله ها : 💔 کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ تا چهل قرن اگر گریه کند باز کم است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت باد🏴🏴
نوکر نرود به کربلا پس چه کند؟ خود را نرساند به شما پس چه کند؟ قلبش به کرمخانه ارباب خوش است. گر رو نزند به آشنا پس چه کند؟ دارو ز شفاخانه ی تربت خواهد جامانده زکربلا شفا پس چه کند؟ خاک قدمت بهشت، با بودن تو ماندیم بهشت را خدا پس چه کند؟ دامن مکش از دست گدایان درت بی لطف شما بگو گدا پس چه کند؟ ارباب شدی که روبه هرکس نزنم بنده نکند توراصدا، پس چه کند؟ : 💔 شفاعت تو اگر دست ما به حشر نگیرد زِ بار معصیت از خاک، کی توان برخاست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سرمجروح کلیسا دیده با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هربلایی به سرش آمده زیبا دیده زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها سربریدند و گرفتند تو را نادیده ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات ترک روی لبت را لب دریا دیده؟ خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سرپیرهنت فاطمه دعوا دیده دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا، سربابا دیده : 💔 غیر شیعه به حریم تو بسیارند چه بگویم‌ من که تو راهم بدهی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گرفته است دلم مثل آسمان امشب دوباره حرف فراق است در میان امشب به پای ثانیه ها چنگ می زنم اما چرا نمی گذرد کندتر زمان امشب فدای سینه زن خسته ای که بعد دو ماه گرفته کنج حسینیه آشیان امشب یکی برای خود آرام روضه می خواند زبان گرفته یکی هم امشب مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه دمی کنار عزادارها بمان امشب نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم بیا به مجلس ما روضه ای بخوان امشب پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه در آستان رضاییم میهمان امشب چه سفره ای شود آن سفره ای که جمع شود به دست بخشش آقای مهربان امشب : تاج شاهی مال مردم، خاک پایت مال من حسرت این پای بوسی را سلیمان میکشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت غریب الغربا، امام مهربانیها، حضرت تسلیت و تعزیت باد🏴
خسته ی خسته ام ای یار چه باید بکنم رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری وای از غفلت بسیار،  چه باید بکنم اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم‌ من بود به اغیار چه باید بکنم هرچه گفتی تو به من‌ گوش ندادم! العفو! شدم امروز گنهکار چه باید بکنم مثل هربار زدم زیر قرارم با تو تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟ : برای من که بهشتم فقط گـدایی توست بهشت را چه شباهت به یک شب حرمت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
یادت می آید زیر پرچم گریه کردیم هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم تا کربلا رفتیم و با هم روضه خواندیم تا کــربلا رفتیم و با هم گـریه کردیم این که روایت گفته زائر عـرشیانند یعنی کنار نوح و آدم گـریه کردیم در زیر بارانـی که نم نم بود، ما هم از اصغرش خواندیم و نم نم گریه کردیم چندین سه سـالـه در میان راه دیدیم بر روضه ای که شد مجسّم گریه کردیم خسته شدیم و با قـد خـم راه رفتیم یک لحظه بعدش بر قد خم گریه کردیم گفتند تا کی گریه بر آقـای مظلـوم؟ گفتیم که اللهُ اَعـلـم... گریه کردیم تنها نه بر کـرب و بلا و هر مقامش بر عکسهای کـربلا هم گریه کردیم این اشکـها آبیست بر دوزخ، به والله فردا پشیمانیم اگر کم گریه کردیم : دست بر سینه، ادب حکم کند وقت قیام رو به اربابِ دو عالم دهی هر صبح سلام نوکری کردنِ این طایفه لذت بخش است بالاخص ارباب شدن ختــــم کلام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خوشا به حال رفیقی که چشم تر دارد خوشا کسی که هوای حرم به سر دارد همیشه مرغ دل آدمی به پرواز است خوشا دلی که برای تو بال و پر دارد هبوط میکند انسان به غیر زائرتو به زائر حرم تو خدا نظر دارد برای سینه زنت نیست ترسی از دوزخ برای آتش فردای خود سپر دارد دعای هرشبم این است با شما باشم که زندگی بدون تو درد سر دارد نوشته ام بنویسند گوشه ی کفنم نفس کشیدن بی عشق تو ضرر دارد بدا به حال کسی که ز اشک محروم است خوشا دلی که غم عشق بر جگر دارد بیا برو روضه اگر که کسی جوابت کرد بیا به روضه دعا کن دعا اثر دارد کجا دهند جوابی که از تو می گیریم مرام لطف شما را کسی مگر دارد : 💔 هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
روسیاه آمده در این دل شب در وا کن مهربان عیب نداردکه مرا دعوا کن قدرنشناس منم باهمه خوبم جز تو لااقل با من بد مثل خودم بد تا کن من خودم معترفم بنده ی ابلیس شدم بازهم مثل همیشه تو بیا حاشا کن یک بهانه بتراش و دل من را بشکن دل من سنگ شده زود مرا احیا کن به من بی سروپا ربط ندارد که نبخش نوکر فاطمه ام حال مرا رسوا کن چادر مادر من تابه قیامت کهف است پس مرا روز جزا کلب در زهرا کن نمک سفره ی او دست حسین است فقط داخل موکب او قلب مرا هم جا کن احتیاجی به کفن نیست فقط هرطوراست مرگ من را وسط کرب و بلا امضا کن : 💔 نوکر اینجا هم که باشد روح او در کربلاست هر غلام افتخاری می شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،