✍ با بررسی دقیق تاریخ
#طرحریزی_استراتژیک جنگ صفین و #عملیاتنفوذی که عمروعاص به عنوان مشاور جنگروانی معاویه، در سپاه اسلام اجرا کرد، خواهیم فهمید که ابر مرد تاریخ خلقت، #امیرالمؤمنین، عالم به رازهای ملکوت چگونه جنگ برده نظامی را در آخر واگذار کرد!
⚔ پروژه نفوذ با جریان حق چه کرد؟
چه شد که لشکر حق، با وجود مهرههای سنگین مثل #ابنعباس به عنوان یک #استراتژیست!
#عماریاسر به عنوان یک #تئوریسین!
#مالکاشتر به عنوان #فرمانده_میدان!
و خود #امیرمومنان به عنوان #امام و لیدر جامعه، پای میز #مذاکره آمدند!
📍یک کلمه! #نفوذ
نفوذیانی مثل #اشعثابنقیس که گفتمان #سازش و #تعامل و ایجاد نیاز کاذب مذاکره را وجه غالب افکار عمومی کردند و در حالی که مالکاشتر تا سرنگونی خیمه #نفاق فقط ده ضربه شمشیر فاصله داشت!
🔸این قدرت موج سازی #افکار_عمومی، تسلط و موج،سواری بر آن بود که لنگر بین زمین و آسمان علی ع را مجبور کرد که بگوید مالک برگرد!
و صدای حکمیت(بخوانید مذاکره) از سپاه علیع بلند شد!
🔴 و در آخر شخص تعاملگرای دشمن ندیده و معتدلی چون #ابوموسی_اشعری را به عنوان مذاکره کننده ارشد به امیرمومنان تحمیل کردند!
در حالی که نظر امام به #دیپلمات کار کشته و سخنوری چون ابن عباس بود!
در #مذاکرات ، اشعری متعهد به انجام تعهدات خود قبل از انجام تعهدات جریان مقابل شد که علیع را از خلافت خلع کند و در مقابل #عمروعاص هم همین کار را در قبال معاویه انجام دهد!
مکانیزم پلهپله انجامدادن تعهدات رعایت نشد!
از آنجایی که اشعری اعتقادی به فریب و نیرنگ دشمن نداشت #مکانیزم_بازگشتپذیری هم برای خود متصور نشد و فریب لبخندهای عمروعاص را خورد!
و وقتی به تعهدات خود عمل کرد و نوبت به تعهدات طرف مقابل رسید، همگان میدانند که چه شد!
و #مذاکرهای که در خیال خام خود، قرار بود #برد_برد باشد، به شکست مطلق سپاه حق و در آخر به رژیم چنج و تغییر حکومت انجامید!
از نکات بسیار بسیار مهم و استراتژیک جنگ #صفین! این بود که به مخیله هیچ یک از سپاهیان حضرت علی هم خطور نمیکرد که کوبیدن بر #طبل #مذاکره! در آخر به شکست ولیاللهالاعظم و ساقط شدن حکومت عدل مطلق و سالها بعد حاکم شدن ظالمان مطلق امثال #یزید و #مروان و #حجاج ابن یوسفها بر آنها بیانجامد!
🔸🔹خلاصه:
اونهایی که حاکمی چون علیع رو برنتافتند و کنار زدن، دیری نپایید که توسط حجاجابنیوسف سلاخی شدند!
آیا نباید از این مطالب درس گرفت؟
ارسالی: میرحسینی
دفاع همچنان باقیست
@defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۷۶ 🔅•✾••┈
☀️اطرافیان مسلط بر عثمان
درباره #معاویه چندین بار به #عثمان تذکر دادم.
🔹روزی عثمان در پاسخ من گفت: تو به من ایراد میگیری که از معاویه برای اداره منطقه شام استفاده کردهام؛ با اینکه میدانی قبل از من، #خلیفه_دوم او را به #استانداری_شام برگزیده بود.
🔸به او گفتم: تو رابه خدا سوگند، آیا نمیدانی که #معاویه چه اطاعتی از #عمر میکرد؟ او از #یرفاء که غلام عمر بود، در برابر وی #مطیعتر و #رامتر بود. سیاست عمر چنین بود که وقتی کسی را به استانداری محلی میفرستاد، بر وی سخت میگرفت و گوشش را میکشید؛ اما رفتار تو چنان است که اطرافیان بر تو سوار میشوند و خواست خویش را بر تو تحمیل کرده و بیتوجه به تو و گفتهایت، #مستبدانه حکومت میکنند.
☀️برداشت نادرست عثمان از اعتراضات مردم
▪️تلاش عثمان برای فرافکنی!
عثمان با مشکلات متعددی روبه رو شده بود. روزی به دیدار من آمد و گفت: #ایاباالحسن، نمیدانم که زنده بودن تو برای من بهتر است یا مرگ تو!
اگر بمیری، دوست ندارم بعد از تو زنده باشم و اگر زنده باشی، مخالفان و منتقدان من همواره تو را تکیهگاه خود قرار میدهند و به تو پناه میآورند. اصلا نمیدانم با تو و مخالفان چه کنم! تو همانند فرزند ناخلفی هستی که اگر بمیرد، مصیبتی برای پدرش خواهد بود و اگر زنده بماند، از دست او در عذاب است. یا تسلیم باش که ماهم با مسالمت با تو برخورد کنیم یا جنگ کن تا ما هم با تو بجنگیم. فقط مرا بین زمین و آسمان متحیر رها مکن.
به خدا سوگند، اگر مرا به قتل برسانی، بعد از من روی خوش نخواهی دید و اگر من هم تو را بکشم، بعد از تو راحت نخواهم شد و فتنهگر نمیتواند زمام امر این است را در دست بگیرد.
🔸در پاسخ وی گفتم: چه شده است که مخالفان و منتقدان به من تکیه کردهاند؟! این تصور تو که مرا پناهگاه مخالفان و منتقدان و سرزنش کنندگان خود میپنداری، از بدگمانی و سوء ظنی که به من داری سرچشمه میگیرد و موجب میشود در دل خود اینگونه قضاوت کنی.
اگر از من نگران هستی، من به تو اطمینان میدهم که از طرف من آسیبی به تو نخواهد رسید و عهد و پیمان خدایی با تو میبندم که "تا وقتی دریا پشم را خیس میکند"، از ناحیه من مشکلی تو را تهدید نخواهد کرد و به یقین مراعات حال تو را خواهم کرد.
اما چه کنم که کارهای من در نظر تو ارزش چندانی ندارد و برای تو سودی نمیبخشد. اما اینکه گفتی مرگ و فقدان من تو را درهم میشکند، هرگزچنین نیست. تا هنگامی که #ولید و #مروان را داری، از فقدان من درهم شکسته نخواهی شد.
☀️عثمان؛ گرفتار تحلیل غلط از اوضاع جامعه
عثمان خیال میکرد که من مردم را علیه وی میشورانم. روزی به من گفت: تو را به خدا سوگند میدهم که مبادا باب تفرقه را بگشایی. من به یاد دارم که تو با ابوبکر و عمر از در سازگاری وارد شدی، گویی از رسول خدا(ص) اطاعت میکردی.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۷۶ 🔅•✾••┈ ☀️اطرافیان مسلط بر عثمان درباره #معاویه چندین بار به #عثما
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۷۷ 🔅•✾••┈
☀️عثمان؛ گرفتار تحلیل غلط از اوضاع جامعه
عثمان خیال میکرد که من مردم را علیه وی میشورانم. روزی به من گفت: تو را به خدا سوگند میدهم که مبادا باب تفرقه را بگشایی. من به یاد دارم که تو با ابوبکر و عمر از در سازگاری وارد شدی، گویی از رسول خدا(ص) اطاعت میکردی.
من هم کمتر از آن دو نیستم؛ بلکه از لحاظ خویشاوندی به تو نزدیکترم. اگر میپنداری این حکومت را رسول خدا(ص) برای تو قرار داده است. ما خود شاهد بودیم که پس از رحلت او، نخست اعتراض کردی؛ ولی سرانجام به خلافت دیگران تن دادی. چگونه با آن دو بیعت کردی و راه مسالمت پیش گرفتی و با من مخالفت میکنی؟! اگر میگویی آن دو پسندیده رفتار کردند، من هم در دین خود و نسبت با پیامبر(ص) کمتر از آن دو نیستم؛ پس با من هم آنگونه باش که با آن دو بودی.
🔸در پاسخ وی گفتم: درباره تفرقه؛ به خدا پناه میبرم که گشاینده دروازه آن باشم یا اینکه راهی برای تفرقه هموار سازم. ولی من وظیفه دارم که تو را از آنچه خدا و رسولش منع کردهاند، باز دارم و تو را به راه رشد و هدایت رهنمون سازم.
ابوبکر و عمر حکومتی را که رسول خدا(ص) به من واگذار کرده بودند، گرفتند و تو و بقیه مسلمانان به این موضوع داناترید؛ اما مرا با حکومت چه کار که مدتهاست رهایش کردهام! در زمینههایی که حق اختصاصی من بوده است، اقدامی نکردم و به منظور اصلاح، دست از آنها شستم و به مسلمانان واگذاشتم و این کار را از صمیم جان انجام دادم. ولی در زمینههایی که حق شخصی من نبوده و اختصاص به من نداشته است، یعنی مربوط به همه مسلمانان بوده است، #نمیتوانستهام و #نمیتوانم_سکوت_کنم. درباره اینکه تو با ابوبکر و عمر مساوی باشی، هرگز چنین نیست و تو همانند هیچ کدام از آنها نیستی. آنها حکومت را عهدهدار شدند؛ ولی خود و نزدیکان خویش را از آلودگی برکنار داشتند، حال آنکه تو و خویشاوندانت چنان در آن فرو رفتید که گویی شناگری ورزیده در ژرفای آب فرو رفته است.
🔸اینک ای عثمان، تو را نصیحت میکنم که به سوی خدا بازگردی و بنگری که از عمر تو زمان زیادی باقی نمانده است. آخر تا کی و برای چه افراد پست #بنیامیه را بر اموال و آبرو و ناموس مسلمانان #مسلط کردهای و آنان را باز نمیداری؟!
🔸به خدا سوگند، اگر فردی از کارگزاران تو آنجا که خورشید غروب میکند ستمی انجام دهد، در گناه او شریک خواهی بود.
📍عثمان قول داد که کارگزاران ناشایست خویش را عزل کند و انتظارات منطقی مردم را پاسخ دهد؛ اما #مروان با این استدلال که مردم جرات پیدا میکنند و جسور میشوند، مانع اصلاحات شد.
☀️دست کم همانند دو خلیفه قبلی رفتار کن!
عثمان که اوضاع را خارج شده از دست خود میدید، مرا خواست و با لحنی کنایهآمیز گفت:
🔹 اگر تو اراده کنی، مردم با من همراهی میکنند و اوضاع بهبود مییابد.
🔸به وی گفتم: اگر تمامی اموال و زینتهای دنیا در اختیار من باشد، در اوضاع فعلی حتی با هزینه کم همه آنها، نمیتوانم دست مردم را از تعرض به تو کوتاه کنم. اما راهی به تو نشان میدهم که نتیجه بخش تر است:
▪️ رفتارت همانند رفتار برادرانت ابوبکر و عمر باشد .
▪️من نیز اطمینان میدهم که هیچ یک از مردم با تو مخالفت نکنند.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۷۸ 🔅•✾••┈ ☀️نمایندگی مردم معترض ☀️گفت و گو با عثمان برای اجابت درخواس
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۷۹ 🔅•✾••┈
🔸به وی گوشزد کردم: آنچه در مدینه است، به مهلت نیاز دارند و آنچه مربوط به بیرون مدینه باشد، تا رسیدن فرمانت مهلت دارند.
خداوند نیز از دل تو آگاه است و تغییر حال و بازگشت و توبه تو را مشاهده میکند. هم اکنون تمامی شهرها #علیه تو #قیام کردهاند و این نگرانی را دارم که #گروهی از مردم #ناراضی_کوفه وارد مدینه شوند. سپس تو از من درخواست کنی که با آنها نیز ملاقات کنم و بین #تو و #آنان واسطه شوم و من نتوانم به درخواست تو پاسخ مثبت دهم و تو هم عذر مرا نپذیری. از سوی دیگر، مردم ناراضی بصره وارد مدینه شوند و تو از من درخواست کنی که با آنها نیز سخن بگویم و بین تو و آنان وساطت کنم و چون من توان صحبت کردن با آنان را ندارم، تو فکر کنی که من حق خویشاوندی را درباره تو رعایت نکردهام و حق تو را زیر پا گذاشتهام.
#عثمان به مسجد آمد و #خطبهای خواند و به #اشتباهات خویش #اعتراف و توبه خود را اعلام کرد.
☀️مروان؛ مانع اصلاحات عثمان
پس از #توبه_عثمان در مسجد مدینه، #مروان وی را #توبیخ کرد و او را به پس گرفتن سخنانش وادار ساخت و از قول عثمان به مردم اعلام کرد که خلیفه به هیچ یک از درخواستهای معترضان توجهی نخواهد کرد.
🔸با شنیدن این خبر، خشمناک به دیدار عثمان رفتم و به او گفتم:
#ای_عثمان، آیا تاثیرپذیری از مروان بس نیست؟! بلی، مروان تو را رها نخواهد کرد، تا زمانی که از دین خارجت کند و عقلت را برباید. او میخواهد تو را همانند شتری که در کاروان به پشت سر شتران دیگر بسته شده است. به هر ستمی که میخواهد بکشد. به خدا سوگند که مروان نه در دین خود بصیرتی دارد و نه در کار خویش اندیشه درستی به کار میبندد.
🔸به خدا سوگند، به روشنی میبینم که تو را در چنان ورطه هلاکتی بیندازد که امکان بیرون آمدن از آن نباشد.
اما من، پس از این دیگر نزد تو نخواهم آمد و از من عتابی نخواهی شنید که به خدا سوگند، شرف و اعتبار خویش را از بین برده و اختیارات را از کف دادهای.
🔸بعد از بازگشت از جلسه با عثمان، به یکی از دوستانم گفتم: پناه برخدا! از دست مسلمانان، اگر در خانهام بنشینم! میگوید مرا رها کردهای و حق خویشاوندی را رعایت نمیکنی و اگر سخنی بگویم و راهنماییاش کنم، بلافاصله مروان وارد میشود و او را بازیچه دست خود میسازد و به هر سویی که بخواهد میکشد؛ درحالی که سن و سالی از وی گذشته است و افتخار هم صحبتی با رسول خدا(ص) را داشته است.
دو شب بعد، عثمان به دیار من آمد و قول داد این بار به وعدههایش عمل کرده و به هیچوجه خلف وعده نکند.
🔸به او گفتم: چگونه خلف وعده نمیکنی؛ حال آنکه آن سخنان را بر منبر رسول خدا(ص) بر زبان آوردی و تعهدها دادی، ولی هنگامی که به منزل رفتی، مروان بیرون آمد و به مسمانان اهانت کرد و به آنان ناسزا گفت و باعث رنجش آنان شد؟!
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۸٠ 🔅•✾••┈ ... 🔹اما عثمان در پاسخ گفت: به خدا سوگند، مقصود تو را فهمیدم
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۸۱ 🔅•✾••┈
عثمان از سخن من ناراحت شد و برگشت، در حالیکه
🔹 میگفت: حق خویشاوندی را رعایت نکردی، به حمایت از من برنخاستی، مردم را نیز تحریک کردی و در مقابل من جسورشان ساختی.
🔸به او گفتم: به خدا سوگند، بسیار تلاش کردم که مردم را از تعرض به تو باز دارم؛ اما هرگاه راهی پیش پای تو گذاشتم و گمان کردم که تو پذیرفتهای، #مروان سخن دیگری مطرح کرد و تو سخن او را بر #گفتار_من ترجیح دادی و امور خویش را به وی سپردی.
▪️عثمان پاسخی نداد و به منزل خویش بازگشت.
☀️زمینههای قتل عثمان
⭕️ اعتراض تند به عثمان
بعد از اینکه نامه عثمان خطاب به استاندار مصر، کشف و مشخص شد که #برخلاف_وعدههایش به اهل مصر، در آن نامه دستور داده بود #محمدبن_ابیبکرو #همراهانش را به قتل برسانند، مصریها غلام عثمان را که حامل بود، دستگیر کردند و به همراه نامه به مدینه آوردند. من به #طلحه و #زبیر و #سعد و #عمار و جمعی دیگر از اصحاب رسول خدا(ص) #پیام_دادم که دسته جمعی نزد عثمان برویم و غلام وی را نیز که حامل نامه بود، با خود همراه ببریم.
🔸همه نزد او رفتیم و من به عثمان گفتم:
آیا قبول داری که این غلام متعلق به توست و شتری را که بر آن سوار بود و نامه را میبرد، شتر توست؟
🔹عثمان تایید کرد که غلام و شتری که غلام بر آن سوار بود، از آن اوست.
🔸به وی گفتم: پس این نامه را نیز تو نوشتهای؟
عثمان به خدا سوگند خورد که او نامه را #ننوشته و دستور چنین کاری نیز #نداده است و #اصلا از آن #خبر_ندارد.
🔸به وی گفتم: اما مهر نامه که کهر شخصی توست.
عثمان تایید کردی که #مهر_نامه نیز همان #مهر_شخصی تو بر پای آن زده شده است و تو از آن اطلاعی نداری؟!
🔹عثمان دوباره قسم یاد کرد که نامهای ننوشته است و از این ماجرا خبر ندارد. همین موضوع موجب #تردید جدی در #صداقت_عثمان شد و حاضران اعتماد خویش را به عثمان از دست دادند.
☀️پاسخ به اتهام بنیامیه
مصریها #حلقه_محاصره عثمان را #تنگتر کردند و با اصرار تمام، #خواستار_کنارهگیری_عثمان از خلافت بودند. #بنیامیه مرا #مقصر_اصلی در این حوادث میدانستند و خطاب به من گفتند: #ای_علی، عامل اصلی این مشکلات تو هستی. تو دسیسه میچینی و مردم را علیه ما تحریک میکنی.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۸۱ 🔅•✾••┈ عثمان از سخن من ناراحت شد و برگشت، در حالیکه 🔹 میگفت: حق خ
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۸۲ 🔅•✾••┈
پاسخ به اتهام #بنیامیه
مصریها حلقه محاصره عثمان را تنگتر کردند و با اصرار تمام، خواستار کنارهگیری عثمان از خلافت بودند.
بنیامیه مرا مقصر اصلی در این حوادث میدانستند و خطاب به من گفتند: ای علی، عامل اصلی این مشکلات تو هستی. تو دسیسه میچینی و مردم را علیه ما تحریک میکنی.
🔸در پاسخ آنها گفتم: ای بیخردان، شما که خوب میدانید در این #شورشها و #اعتراضهای_مردمی سودی عاید من نمیشود و منتفعی برای من نیست و میدانید که من #مردم_مصر را #راضی_کردم دست از عثمان بردارند و به شهر خویش باز گردند و پیوسته برای اصلاح امور عثمان و حل مشکلات وی تلاش کردم؛ اما وقتی او راه دیگری انتخاب میکند، #چاره_من_چیست؟!
🔸خدایا، تو شاهد باش که من از آنچه این جماعت به من نسبت میدهند، مبرّا هستم و اگر حادثهای برای عثمان رخ دهد، من از خون وی نیز دورم.
☀️بیشترین دفاع از عثمان
عثمان در #محاصره_معترضان و #ناراضیان قرار گرفته بود و گمان میکرد حضور من در مدینه موجب شده است که مردم شعار خلافت مرا سر دهند. به همین دلیل از طریق #عبدالله_بن_عباس به من پیام داد که از شهر خارج شوم و به باغی که در منطقه #ینبع داشتم، بروم.
🔸به ابن عباس گفتم : ای پسر عباس، عثمان میخواهد مرا #سرگردان نگه دارد، گاهی بروم و زمانی برگردم. روزی #پیغام_فرستاد از مدینه #خارج شوم، روزی دیگر خبر داد که #بازگردم، هم اکنون تو را فرستاده است که از شهر خارج شوم.
به خدا سوگند، آن قدر از او دفاع کردم که ترسیدم به سبب دفاع از او گناهکار باشم.
☀️گفت و گویی با #سعدبن_ابی_وقاص
در #مسجدالنبی و بین #قبر و #منبر نشسته بودم که سعدبنابیوقاص آمد و از من خواست به عثمان کمک کنم و برای #حفظ_جان_او تدبیری بیندیشم.
🔸به او گفتم: #ای_ابااسحاق، به خدا سوگند، به قدری از عثمان #در_برابر_معترضان دفاع کردم که از سخن گفتن با #مردم در این زمینه #حیا میکنم. آنچه امروز مشاهده میکنی، نتیجه اعمال #مروان، #معاویه، #عبدالله_بن_عامر و #سعدبنعاص است. هرگاه سراغ عثمان رفتم و نصیحتش کردم که این افراد را از #اطراف خود #پراکنده کند و به آنان اعتماد نکند، #گمان_کرد که من بدخواه او هستم و درصدد توطئهای علیه اویم تا کار به اینجا رسید که میبینی.
☀️تلاش برای رساندن آب به عثمان
#طلحه مانع از رسیدن آب به #عثمان شده بود.
🔸به وی پیام دادم: مانع از رسیدن آب به این مرد نشوید و اجازه دهید که از آب چاهی که در اختیار دارد استفاده کند و #کاری_نکنید که از #عطش_کشته_شود.
#طلحه به پیام من توجهی نکرد و من نیز از بردن آب معذور بودم؛
📍زیرا : در یکی از جلساتی که بین من و عثمان برخوردی پیش آمده بود، سوگند خورده بودم که اگر سخن مرا گوش ندهد، دیگر مانع اعتراض کسی به وی نشوم. اگر این سوگند نبود، خودم پیش قدم میشدم و برای وی آب میبردم.
☀️فرمان به حسن و حسین برای دفاع ازعثمان
هنگامی که خبر رسید #مردم قصد #کشتن_عثمان را دارند،
🔸به #حسن و #حسین دستور دادم: #شمشیرهای خود را بردارید و در مقابل در #خانه_عثمان بایستید و اجازه ندهید #کسی برای #قتل وی وارد خانه شود.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۹۲ 🔅•✾••┈ مدعی باطل تباه شد و دروغگو زیان کرد. هرکس با حق در افتاد، د
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۹۳ 🔅•✾••┈
☀️آغاز ناخشنودی خواص
در روز دوم پس از بیعت اعلام کردم: آگاه باشید هر قطعه زمینی که از طرف عثمان به کسی اختصاص پیدا کرده و هر مالی که از اموال الهی از طرف وی اهدا شده است، همگی را به بیتالمال برمیگردانم؛ زیرا حق با سپری شدن زمان از حق بودن ساقط نمیشود و هیچ بهانهای برای نادیده گرفتن آن پذیرفتنی نیست. اگر این اموال برای مهریه زنان هم اختصاص یافته یا در شهرهای مختلف پراکنده شده باشد، به یقین آن را به صاحبان اصلی اموال بازمیگردانم؛
زیرا در عدالت گشایشی برای عموم است و آن کس که حق و عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او گرانتر خواهد بود.
در روز دوم پس از بیعت، شیوه صحیح تقسیم بیتالمال را با دلایل آن، به اطلاع مردم رساندم: ای مردم، هیچ یک از فرزندان آدم بَرده یا کنیز به دنیا نیامده است.
مردمان همه آزادند؛ ولی خداوند به برخی از شما نعمتی افزونتر بخشید. اکنون هر کس در راه دین مصیبتی دید و سابقهای به دست آورده است، باید در این کار خیر، شکیبایی ورزد و در حفظ سابقهاش پایداری کند و البته بر خدای بزرگ منتی ندارد و از او امتیازی نخواهد.
آگاه باشید اینک اموالی جمع شده است و ما میان همه، از سرخ و سیاه، به تساوی قسمت خواهیم کرد.
در اینجا، #مروان به #طلحه و #زبیر گفت: از این سخن جز شما، کسی را در نظر نداشت! دستور دادم به هر یک از مسلمانان سه دینار بدهند. غلام سیاهی آمد و سه دینار خود را گرفت.
مردی از انصار گفت: ای امیرالمؤمنین، این غلام من بود که دیروز آزادش کردم. من و او را برابر قرار میدهی؟
به وی گفتم: من در کتاب خدا دقت کردم و هیچ مزیتی برای فرزندان اسماعیل نسبت به فرزندان اسحاق نیافتم.
#عبداللهبنعمر و #فرزندان_ابوبکر و #سعدبنابیوقاص نزد من آمدند و خواستند که همانند گذشته، سهم آنان از بیتالمال بیشتر باشد!
بالای منبر رفتم و خطابهای ایراد کردم: حمد و سپاس شایسته خدایی است که اگر توفیق حمد پیدا کنیم، آن توفیق را هم او داد و از نهایت کرامت برخوردار است. او در شرح و بیان نیاید و وصف او در واژگان نگنجد و به حد و غایت موجودات شناخته نشود. شهادت میدهم که خدایی نیست جز خدای یکتا که شریک ندارد و شهادت میدهم که محمد(ص) رسول خدا، پیامبر هدایت، در مقام پارسایی و تقوا و فرستاده پروردگار والاست که به حقیقت از نزد حق آمد تا بندگان خدا را انذار کند، با قرآنی که نور و برهان تابان است، آری او با قرآن مبین حق را ابلاغ و حجت را تمام کرد و همانند انبیای گذشته، از این جهان چشم فروبست.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist