eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 👇 🔻با وصول اين نامه، امام خمينی (ره) پاسخی به اين شرح مرقوم كردند: 🍃بسمه‌تعالی🍃 برادر عزیزم!‌ از سلامت شما خوشحال و از خداوند تعالی خواستارم به زودی به وطن خود مراجعت نمایید. قلم من قاصر است كه از دلاوری و بزرگواری شما عزیزان قدردانی نمایم. امید است از دعای خیر برای همهء شماها غفلت نكنم. والسلام علیكم. عبد درگاه خدا صحیفه امام . جلد 19 . صفحه 416 @defae_moghadas 🍂
🍂 👇 🔻متوجه شدم جلوی گردان کمی شلوغ است و چند تا از بچه ها دارند جر و بحث و گریه می کنند . رفتم جلو دیدم دو تا از بسیجی های کوچولو که کارت شناسایی شان را برادر عباس صمدی گرفته بود داشتند گریه می کردند . یکی از اونها علی ماپار بود که با گریه و قلدری کارتش را پس گرفت و خندان سر جایش نشست . نفر دومی یک بسیجی با موهای صاف زرد کمی متمایل به خرمایی بود و شبیه بچه اروپاییها بود . ایشون هم خیلی گریه می کرد و کارتش را برادر عباس صمدی نمی داد . برادر صمدی به ایشون گفتند : باید برگردی و بری خانه . این بسیجی کوچولو به برادر صمدی گفت : اگه کارتم را پس ندهید برمی گردم به دین خودم . برادر صمدی همینطور مانده بود که منظور او چیه ؟ با کمی مکث به ایشون گفتند : مگه دین خودت چیه ؟ گفت من مسیحی هستم بخاطر علاقه به بسیجیان و جنگ آمده ام مسلمان شده ام . برادر صمدی با تعجب کارت ایشون را هم پس دادند . 👇👇 @defae_moghadas 🍂
🍂 👇 🔻بعدا حسین شهادت پیشه این بسیجی کوچولوی مسیحی در تبلیغات گردان مشغول فعالیت شد . صبح ها توی گردان بچه ها را با بلند گو برای نماز صبح بیدار می کرد و اذان را هم می گفت . کلا بچه شاد و سر حال و خندانی بود و همه او را دوست داشتند . حسین برای عملیات خیبر تا خط مقدم جبهه طلائیه آمده بود . ای کاش سپاه او را پیدا می کرد و از ایشون دلجویی و مشکلاتش را حل می کرد . حسین نام و نام خانوادگی قبلی خود را با نام مستعار حسین شهادت پیشه تغییر داده بود . نام پدر حسین پینو ئل بود و اهل تهران بودند . علی ماپار هم بعنوان کمک بیسیم چی مشغول خدمت شد . علی بعد ازعملیات کربلا ۵ جایش همانند شهید اسماعیل فرجوانی و شهید علی بهزادی و شهید عبدالله محمدی و شهید صادق نوری برای همیشه در گردان خالی ماند . علی خیلی با حجب و حیا بود . ایشون وقتی در ماموریت قبلیش در پاسگاه زید مجروح می شود توی بیمارستان وقتی خانم پرستار آمده بود پانسمان ایشون را عوض کند به خاطر نامحرم بودن به ایشون اجازه پانسمان نداده بود . خداوند هم در این دنیا و هم در آن دنیا حسین شهادت پیشه را خشنود کند و خداوند رحمت کند علی ماپار را. @defae_moghadas 🍂