ابراهیم در آن زمان که پیش ما ورزش میکرد، در حد و اندازههای قهرمان کشوری نبود، اما بسیار پرتلاش بود و خوب تمرین میکرد.
روحیات جالب و عجیبی داشت. بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه میداد که حریف او را خاک کند! به او اعتراض میکردم که چرا فلان فن رو نزدی و...
میگفت: خُب این بنده خدا هم تمرین کرده و سختی کشیده. او هم آرزو داره که حریفش رو خاک کنه.
من واقعاً نمیفهمیدم که ابراهیم چی میگه؟! مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه؟!
روحیه پهلوانی خاصی داشت. یادم هست مرحوم گودرزی در ضمن آموزش فنون کشتی، در وقت استراحت، برای بچهها از مرحوم تختی و طیب و پهلوانهای نامی این سرزمین میگفت.
ابراهیم بیش از بقیه به این حرفها گوش کرده و عمل میکرد. او راه و رسم پهلوانی را خوب یاد گرفت.
یک بار در حین انجام مسابقات تمرینی، ابراهیم مشغول کشتی گرفتن با هم وزن خودش بود.
حریف ابراهیم ناخواسته با سر، به صورت ابراهیم کوبید.
زیر چشم ابراهیم باد کرد و سیاه شد.
اما ابراهیم با آن روحیهٔ پهلوانی که داشت جلو رفت و صورت حریفش را بوسید. عجیب بود که او به حریفش روحیه میداد و میگفت: چیزی نشده، توی ورزش پیش مییاد. اینها چیز کمی نیست.
#سلام_بر_ابراهیم
#گزیده_کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂