سرانجام جایی را که برای کار به دنبالش بودم، یافتم. واحد طرح و عملیات سپاه محل کار جدیدم شد. البته آن جا هنوز راه نیفتاده بود. طرحی به شورای عالی سپاه دادم مبنی بر اینکه حاضرم واحد طرح و عملیات را راهاندازی کنم. قرارم بر این بود که با آقای رحیم صفوی که در آن زمان در جبهه دارخوین بود، واحد را راهاندازی کنیم.
پس از قبول طرح، یک دوره یک ماهه برای حدود چهل نفر از نیروهای سپاه تشکیل دادیم. خودم سرپرستی دوره را بر عهده داشتم و چند استاد هم برای آموزش آورده بودم.
طرحی درباره عملیات در دارخوین و آبادان تهیه کردم و به شورای عالی سپاه دادم. آبادان در محاصره دشمن بود. دفاع مردم از آبادان در منطقهای بود که از سیصد و شصت درجه پیرامونش، سیصد و سی درجه آن تحت تسلط دشمن بود. تنها منطقه میان رودخانه بهمنشیر و اروند، در دست ما بود. حضرت امام فرموده بود: «محاصره آبادان باید شکسته شود.»
یک تیم مأمور شدیم به آبادان برویم و وضع دشمن را بررسی کنیم و ببینیم آیا راهی برای عملیات و آزادی شهر وجود دارد یا خیر. چون [به دستور بنی صدر] از نیروی زمینی ارتش اخراج شده بودم و روزهای شنبه باید میرفتم خودم را به ستاد مشترک معرفی میکردم، مخفیانه به این مأموریت رفتم. لباس بسیج پوشیده بودم تا کسی مرا نشناسد.
#گزیده_کتاب
#هرکسی_کار_خودش
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂