آخرین دستنوشته های غلامرضا بسیار خواندنی است:
شهیدان!، عزیزان!، چابک سواران!، شما رفتید و ما، کوله بار سنگین مسئولیت
را، چه سان و با چه قدرتی تحمل توانیم. الا به قدرت خدای شما.
ای عزیزان، از خدا بخواهید در درگاه ربوبی قدمهایمان نلرزد، دستانمان،
افکارمان، انحراف را حتی لحظه ای در پیش پایمان به استقبال ننهد.
شما میدانید اگر تنها مسئولیت خونتان و تنها مسئولیت انقلابتان، انقلابمان انقلاب امام زمانی ملت بزرگمان میبود آهنین اراده ی مردان را به زانو می نشاند.
حال چه گویم این سنگین امانت پربها را با غم رفتنتان، غم تنها شدنمان، سوز دلمان اشک دیدگانمان به باید کشاننده باشیم.
من با شما چه بگویم، چه دارم که بگویم، جز بر خاک تربت گلگونتان و یا بر غبار هجرت بی بازگشتتان سرشک غم ایثار کنم. خاطراتتان را چطور به فراموشی بسپارم! غم سنگین داغتان را به چه دارویی التیام بخشم؟ آوای قرآنتان درسم بود به رفتار و کردارتان معلم بودید. با چه روی در حضورتان سر بر گیرم.
شرم و خجلت از سیمای منورتان را چه سان پنهان دارم که لحظه ای در ادای دینتان استوار نبودم؟ داستان شیوای مهرتان و قصه غمبار هجرتتان را با که گویم که بزرگی و شرافت شما را و دل شکسته و افسرده مرا التیام بخشد.
#پنجاه_سال_عبادت
#گزیده_کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
50سال عبادت.pdf
حجم:
2.83M
🍂 #پنجاه_سال_عبادت
وصيتنامه و دلنوشته های ادبی و عاشقانه پنجاه تن از شهدا
📝 گروه فرهنگی شهيد ابراهيم هادی
#کتاب
#پنجاه_سال_عبادت
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf