eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۲۹ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 نیروهای عراقی ضمن مواجهه با نیروهای مدافع که تعدادشان بسیار اندک بود به پیشروی خود به خاک ایران ادامه می‌دادند. بسیاری از افسران و سربازان که در نخستین حملات شرکت داشتند، می گفتند که در آن منطقه، ارتش ایران حضور نداشت. اهالی بومی با همیاری برخی از نفرات سپاه پاسداران انقلاب گروههایی را تشکیل داده و نوعی جنگ چریکی علیه نیروهای مهاجم به راه انداخته بودند. با اینکه قسمت بیشتر این عملیات ناهماهنگ و بدون برنامه ریزی دقیق و مشخص صورت گرفت ولی توانست با پشتیبانی نیروی هوایی ایران، پیشروی نیروهای عراقی را سد کند و آنها را به عقب نشینی در برخی از مناطق نظیر سوسنگرد و اهواز که طلایه داران لشکر پنج وارد آن شده و سپس مجبور شدند کیلومترها عقب نشینی کنند و ادار سازد. خلبانان ایرانی از فردای شروع جنگ حملات هوایی گسترده ای عليه اهداف مهم در بغداد و دیگر شهرها آغاز کردند و این امر ناموفق بودن ضربه هوایی عراق را که در واقع تکرار ضعیفی از حمله هوایی اسرائیل در ۱۹۶۷ بود به اثبات می‌رساند. در حالی که ده ها فروند جنگنده ایرانی در یک لحظه آسمان بغداد را به طوفانی از آتش و دود مبدل ساختند، در منطقه ای قرار داشتم که بخشی از جبهه به حساب می آمد. خلبانان ایرانی دستور عدم بمباران مناطق مسکونی را دریافت کرده بودند و مسلم اگر دست به حمله ای می‌زدند خسارات جانی به صدها برابر می‌رسید ولی هواپیماهای ایرانی به مانورهای هوایی مبادرت می ورزند تا مواضع و اهداف از پیش تعیین شده را هدف قرار دهند و این امر برای هواپیما و خلبانان بسیار خطرناک بود. به حتم اگر آنها قصد بمباران مناطق مسکونی را داشتند، در ارتفاع پایین پرواز نمی کردند. از آن گذشته می‌توانستند به راحتی و بدون نیاز به انجام مانورهای خطرناک این کار را انجام دهند. بعد از به اسارت در آمدنم به دست نیروهای ایرانی تصاویری را که هواپیماهای ایران در ارتفاع نهصد متری از مناطقی در بغداد نظیر میدان خلانی خیابان البنوك و برخی از پلها، هنگام ساعات کار اداری برداشته بودند، دیدم به واقع اگر خلبانی می‌توانست به راحتی چنین تصاویری را بردارد، چرا با فشار تکمه پرتاب، محموله سنگین خود را در آن منطقه رها سازد؟ اگر خیابان البنوك بغداد هنگام ساعت کار اداری و در زمانی که آن منطقه لبریز از جمعیت بود مورد اصابت چندین بمب قرار می‌گرفت، چه می‌زان خسارات جانی و مالی به بار می آمد؟ چند خانه به جهت نزدیک بودن به اهداف حیاتی نظیر پالایشگاه الدوره و پادگانهای الرشید، راشدیه، ابوغریب و فرودگاه، زیانهایی دیدند و عراق به خاطر این اتفاق در منطقه زیتونیه بغداد دنیا را با شدت تبلیغات خود زیر و رو کرد. هواپیماها و موشک‌های عراقی ده‌ها منزل را ویران کرده و شهرها و محلاتی از مناطق مسکونی ایران را به طور کامل از بین بردند، بی آنکه دنیا در قبال این جنایات واکنشی از خود نشان دهد. در نخستین روزهای جنگ و به دنبال حملات هوایی غیر منطقی خلبانان عراقی، تعدادی از هواپیماهای ایرانی آسیب دیدند، اما بعید می دانم که هدف از آن بمبارانها ضربه زدن به نیروی هوایی ایران بوده باشد چرا که کارمندان نیروی هوایی آن پیش از دیگر اقشار نظامی جامعه ایران نسبت به انقلاب اسلامی و رهبری آن اعلام وفاداری کردند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۰ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 در واقع طرح توطئه قطع این بازوی قدرتمند بود که می توانست به اکثر مناطق خاورمیانه دست یابد. آیا اسرائیل دور از دسترس بود؟ مگر نه این است که یکی از مهمترین اهداف جنگ، نابودی نیروهای مسلح ایران و انهدام انبوه سلاحهای خریداری شده در زمان حکومت شاه بود؟ آیا ممکن است این تحلیل یک احتمال تئوریک باشد؟ هرگز وقتی بدانیم که رئیس جمهور ایران و فرمانده سابق کل نیروهای مسلح عامل دفتر اطلاعات مرکزی آمریکا با نام رمزی لور چهار بوده است. اسناد مربوطه از سفارت آمریکا در تهران به دست آمد. در روزهای بیست و ششم و بیست و هفتم سپتامبر به پادگان تیپ ۲۵ که از شروع جنگ به صورت ستاد فرماندهی موقت درآمده بود، فراخوانده شدم تا دو خلبان ایرانی را که هواپیماهایشان سرنگون شده بود، معاینه کنم. به وسیله آمبولانسی با چراغ های خاموش در جاده تاریک به راه افتادم، پس از گذشت ده دقیقه به پادگان رسیدم. در تاریکی ده ها اسیر ایرانی را که با دستها و چشمانی بسته بر روی زمین پارک اطراف مقر گردان و راهروهای منتهی به اتاقهای قرارگاه نشسته بودند دیدم. گروه کوچکی از آنها جدای از دیگر اسرا در گوشه ای از محوطه پارک نشسته بودند، آنها از اعراب خوزستان بودند. آنها هم مانند دیگر اسرا شهروندان ایرانی بودند که خدمت نظام وظیفه را طی می‌کردند و لباس رسمی ارتش ایران را بر تن داشتند و باید طبق مفاد قراردادهای ژنو از رفتاری یکسان با دیگر اسرا برخورد شوند. به معاینه یکی از دو خلبان که از سوی یک افسر اطلاعاتی موزد بازجویی قرار میگرفت پرداخته و با او به زبان انگلیسی گفت و گو کردم. چرا که به زبان فارسی آشنا نبودم و او نیز زبان عربی نمی دانست. این اولین ملاقات مستقیم من با یک اسیر ایرانی بود. در قیافه تک تک اسرا غباری از اندوه را احساس می‌کردم و هرگز فکر نمی‌کردم که در آینده به سرنوشت آنها دچار شوم. بسیاری از نظامیان عراقی اشیایی را که در مناطق اشغالی بود سرقت کردند. برای اهالی عراق که خود شاهد کالاها و اجناس به یغما رفته در بصره و دیگر شهرها بودند تعجبی نداشت، اما اینکه نیروهای عراقی حتی شهرهای مرزی عراق از جمله منذریه، بندر فاو و غیره را نیز به یغما بردند، جای تعجب داشت. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۱ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 اهالی به جهت حملات هوایی و توپخانه مجبور به ترک منازلشان در شهرهای مرزی شده و هرگز موفق به انتقال اموال و دارایی هایشان نشدند. با این اطمینان که دولت و ارتش از این دارایی‌ها محافظت خواهند کرد ولی بر خلاف تصور آنها نظامیان به اماکن مسکونی هجوم برده و اشیای نفیس را سرقت می‌کردند. هفته اول جنگ، به یکی از متخصصین بیهوشی که در اتاق عمل با ما همکاری می‌کرد اطلاع دادند که اثاثیه منزلش در منذریه به سرقت رفته است. بسیاری از سربازانی که در فاو خدمت می‌کردند داستانهای شرم آوری از هجوم نظامیان به منازل، شکستن درها و پنجره ها و قطع چوبهای گران قیمت صاج که برای پوشاندن دیوارهای داخلی منازل به کار می‌رود تعریف کردند. آنها در توجیه عملشان می‌گفتند: احتمال دارد اموالی زیر این چوبها مخفی شده باشد. واحدهای نظامی از چوب، آهن و مصالح ساختمانی سرقت شده برای ساختن سنگرها و قرارگاهها استفاده می‌کردند. برخی از نظامیان در اتاق خواب زوجهایی که خانه خود را به امید بازگشت ترک کرده بودند، دست به انجام کارهایی زدند. نیروهای عراقی که با شهرهای خودشان چنین کردند با شهرهای اشغالی ایران چه رفتاری خواهند داشت؟ حتما رفتار زشت تر و غیر انسانی تری خواهند داشت. همان طور که تمامی منازل، دکانها، ادارات دولتی، بانک‌ها، بیمارستانها و حتی گاهی مساجد شهرهای ایران مورد چپاول قرار گرفت. سربازان عراقی در قصرشیرین قالیچه ها، اثاثیه و وسایل حرارتی برخی از مساجد و حسینیه ها را به یغما بردند. بسیاری از تجهیزات و لوازم بیمارستانها به واحدهای درمانی ارتش عراق انتقال یافت. در نفت شهر که هنوز در عراق به نفت شاه موسوم است، فرمانده یکی از واحدهای مرزی یک تخته قالیچه گران قیمت و کف پوشهایی که برای پوشش دیوارها و کف حمامها و آشپزخانه ها به کار میرود را به همراه دیگر اشیای گران قیمت از یکی از فروشگاه های شهر سرقت کرده آنها را به منزل خود منتقل کرد. برخی از افسران و مسئولین ارتش و دولت که هنوز ذره ای وجدان و انصاف داشتند دستورات اکیدی برای کنترل اوضاع صادر کرده و اماکن متعددی برای بازرسی اتومبیل‌ها و افرادی که از جبهه برمی‌گشتند دایر کردند. کمیته های ویژه ای برای فهرست برداری از مواد و کالاها در شهر خرمشهر بعد از اشغال آن تشکیل دادند با این همه سرقت و چپاول همچنان ادامه یافت. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۲ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 حرص و طمع نظامیان به حدی بود که هیچ کس نمی توانست آن را کنترل کند. حتی صهیونیست ها در شهرهایی که به اشغال خود درآوردند، به چنین اعمالی دست نزدند. در طول تاریخ جز اقوام مغول و تاتار هیچ کس به چنین کارهایی دست نزد. در کنار این افراد انسانهای پاکی هم وجود داشتند، یکی از افسران مرزی خانقین حتی حاضر نبود سیگار خود را با کبریت مسروقه ایران روشن کند. برخی از آنها همکاران و دوستانشان را به خاطر پوشیدن لباس و یا کفش غصبی توبیخ می‌کردند. همت اداره توجیه سیاسی و عقیدتی ارتش، برای ترویج افکار و اندیشه های حزب و جلب هوادارانی برای حزب و شخص رئیس جمهور صرف می شود. تا به حال نشنیده ام که یک افسر توجیه سیاسی، مسائل اخلاقی و انسانی را برای ارشاد نظامیان تشریح کند. ائمه جماعت در پادگانها هم فقط به اقامه نماز، اقامه نماز بر مردگان و ایراد موعظه می پرداختند در حالی که بسیاری از آنها خودشان به توجیه اخلاقی نیاز داشتند. بنابراین تنها عامل بازدارنده افراد در ارتش عراق به تربیت خانوادگی آنها بستگی دارد. چنانچه فردی متدین، پاکیزه خو و دارای صفت ممتاز انسانی باشد این ویژگی در رفتار نظامی او نیز اثر خواهد گذاشت و شاید این رفتار نیز در مورد دیگران منشأ اثر باشد. اگر فرمانده یگان نظامی فردی متدین باشد، افراد تحت فرمانش جرئت انجام کارهای ضد اخلاقی را پیدا نخواهد کرد. اما اگر همین فرد شخصی فاسد، شراب خوار و قمار باز باشد، ترویج رفتارهای مشابه در بین سربازانش امری طبیعی خواهد بود. با اینکه بیشتر فرماندهان و افسران خود را مخالف چنین کارهایی نشان می دادند اما در عین حال عاملین این جرائم را نیز تحت تعقیب قرار ندادند. چنانچه مجرمی در یکی از واحدهای تیپ پیاده به خاطر ارتکاب چنین اعمالی مورد بازجویی قرار گرفت و جرمش به اثبات رسید طبق قانون نظامی باید این شخص به یک دادگاه نظامی تحویل داده می شد، اما فرمانده تیپ و یکی از افسران عالی رتبه بازجویی را لغو و مجرم را از حبس آزاد کرد. خوشبختانه بیشتر این مجرمین در جبهه های نبرد از بین رفتند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۳ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 رویایی که به کابوسی مبدل گردید سردمداران رژیم، تحلیلگران سیاسی و ناظران بین المللی سقوط نظام اسلامی طی دو تا سه هفته و حاکمیت صدام بر منطقه نفت خیز خوزستان را پیش بینی میکردند. صدام که نتیجه جنگ را به نفع خود ارزیابی می‌کرد حمله دیوانه وارش را آغاز کرد. دو هفته گذشت، اما ایران همچنان به مقاومت سرسختانه خود ادامه داد و با خواسته های عراق در مورد پذیرش آتش بس به شدت مخالفت کرد. این موضع گیری ها از هر حکومت اسلامی واقعی انتظار می‌رود و در واقع به مفهوم محک صداقت و صلابت آن نظام به حساب می آید. با این وضع نیروهای عراقی نتوانستند دستاورد مهمی عاید خود سازند، صدام به طور مؤکد و غیر عقلانی به نیروها دستور می‌داد که حق عقب نشینی از خاک ایران را ندارند هر چند خسارات فراوانی را متحمل شوند. در نیمه دوم اکتبر، فرماندهی کل تصمیمی دایر بر اشغال ارتفاعات مهم اطراف سرپل ذهاب به عنوان مقدمه ای برای اشغال این شهرک اتخاذ کرد بر اساس این تصمیم نیروهای ویژه تیپ ۳۲ با پشتیبانی تیپ های پیاده و آتش توپخانه به منظور دستیابی به برخی از مواضع نیروهای ایرانی در منطقه حمله گسترده ای را آغاز کردند که نتایج آن بسیار غم انگیز و رقت بار بود. هنگامی که برای اطلاع از احوال مجروحان، سرگرم بازدید شبانه از اتاق های بیمارستان در خانقین بودیم، ناگهان آمبولانس و کامیونهای نظامی حامل افراد یگان نیروهای ویژه وارد محوطه بیمارستان شدند. بیشتر افراد یگان کشته و مجروح شده بودند، حتی فرمانده یگان نیز جراحت های شدیدی برداشته بود که ما به ناچار دست وی را قطع کردیم. تمامی تخت‌های بیمارستان پر شد به طوری که برخی روی زمین نشسته و یا کف بیمارستان در از کشیدند. برخی از افسران جراحت مشکوکی از ناحیه ساق پا برداشته بودند که به نظر ساختگی می آمد. موظف به ثبت این حقایق در گزارش مصدومیت‌های فوری بودیم، اما با خستگی روحی در چهره های این افسران، از این اقدام صرف نظر کردیم. بالاخره آنها انسانند نه ابزار. هرکس با چنین موقعیتهایی روبه رو می شود، دست به کارهایی می‌زند که از نظر دیگران ضعف و شکست تلقی می‌گردد. حتی پزشک یگان که دوست و همکارم نیز بود، طی حمله، جراحتی سطحی برداشته و بستری گردید، وی می گفت که فرمانده یگان از او خواسته آتشبارها، ذخایر و مهمات را با آمبولانس حمل کند. او اعتراض می‌کند که ممکن است آمبولانس مورد حملات ایرانی ها قرار گیرد، اما فرمانده تپانچه خود را در آورده، تهدید می کند که در صورت مخالفت با این دستور او را اعدام خواهد کرد. متأسفانه این صفات غیرانسانی در بسیاری از افسران و فرماندهان یگانهای ارتش عراق وجود دارد. آنها مفهوم قوانین بین المللی و یا اصول انسانی را درک نمی‌کنند و در برخورد با این مفاهیم به حالت تمسخر لبخند می‌زنند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۴ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 در آخرین حمله و قبل از اسارت، چنین موردی برای خودم به وجود آمد. این حمله اوج تلاش‌های مداوم عراق برای اشغال سرپل ذهاب بود. برای مدتی تلاش متوقف شد. برخی از افسران با گریه سؤال می کردند: «کسی در مقابل یگانهای ویژه عراق تاب مقاومت ندارد، علت شکست چه بود؟» پس با اینکه کمی مبالغه آمیز به نظر می آید، اما تا حد زیادی نیز درست است. نیروهای ویژه عراق از نظر آموزش، تسلیحات و مهارتهای نظامی از بهترین و کار آزموده ترین یگانهای ارتش عراق و منطقهٔ خاورمیانه به حساب می آمدند. بی‌شک آنها خدا و عقیده را فراموش کرده بودند، خدایی که وعده پیروزی را به مؤمنین و شکست و ذلت را به دشمنان داده است. صدام و اطرافیان ظالمش به قدرت ایمان پی نخواهند برد. در دیگر مناطق جبهه اوضاع چندان تعریفی نداشت. منطقه شمال در مقایسه با دیگر مناطق به خصوص منطقهٔ جنوب که محور اصلی عملیات جنگی را تشکیل می‌داد و مجربترین نیروهای لشکرها تیپ ها و یگانها در آن استقرار یافته بودند، آرام به نظر می‌رسید. ضد حمله های ایران روز به روز شدت می یافت و با اینکه در چارچوب محدودی صورت می‌گرفت اما همیشه برای نیروهای مهاجم مایه تهدید و نگرانی بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۵ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 یکی از مهمترین محورهای استراتژیکی حمله در صورت وقوع جنگ به ایران عبور از مرز شرق بصره به سمت بندر مهم خرمشهر است که تنها یازده کیلومتر از پاسگاه مرزی شلمچه فاصله دارد. این بندر از نظر نظامی ضعیف ترین و آسیب پذیرترین منطقه در جبهه ایران محسوب می‌شد که با نگاهی گذرا به نقشه قابل بررسی است. چنانچه اهمیت معنوی و سیاسی این شهر در نظر گرفته شود به سختی میتوان تصور کرد که صدام چنین فرصت طلایی را از دست دهد، به خصوص که آرزو داشت روزی عبدالناصر دوم جهان عرب شود. به طور دقیق نمیدانم که اشغال شهر خرمشهر از اهداف تعیین شده قبل از شروع جنگ بود یا اینکه موضع گیریهای پیش بینی نشده ایران در قبال آتش بس و بحرانی که نیروهای عراقی خود را با آن مواجه دیدند دستیابی به این هدف را فرض و واجب کرد، به هر حال آنهایی که با ماهیت تجاوزکارانه و بیماری خودبزرگ بینی صدام آشنایی دارند، می توانند چنین نتیجه گیری کنند که او رویای سیطره بر تمامی خوزستان و نه فقط خرمشهر را، در سر داشت. در دو هفته نخست جنگ، ارتش عراق بندر خرمشهر را محاصره و به طور کامل تحت کنترل خود درآورد. بدین ترتیب جاده اهواز به خرمشهر قطع شد و چیزی جز تنها پل ارتباطی با دیگر بخشهای ایران باقی نماند جز هسته های مقاومت. بقیه مردم، شهر را ترک کردند. آنچه بار دیگر ما را به تعجب وا میداشت عدم حضور یگانهای نظامی ایران در آن منطقه بود. پس از مدتی دستور هجوم به داخل شهر و اشغال آن صادر گردید. صدور فرمان، ساده بود ولی اجرای آن برای نیروهای مهاجم بسیار دشوار به نظر می‌رسید. مسئولیت اجرای دستور به عهده تیپ ۳۳ نیروهای ویژه بود که یگانهای زرهی و آتشبارهای گردان توپخانه از این نیرو پشتیبانی می‌کردند. افراد این تیپ به یکی از شدیدترین نبردهای خیابانی وارد شدند. نبردی شهری که نظامیان با پیچیدگی ها و خطرات آن به خوبی آشنا هستند. افراد تیپ بعد از به دست گرفتن کنترل منطقه و پاکسازی آن از هسته‌های مقاومت به سمت منطقه دیگر به راه افتادند تا آنجا را نیز پاکسازی کنند اما با ناباوری دیدند که این هسته ها در منطقه ای که پیش تر پاکسازی شده بود، وجود دارد. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۶ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 ایرانی‌ها حمله می‌کنند ولی.... یکی از افسران در پاسخ به این سؤال که این جنگ چه موقع پایان خواهد یافت، گفته بود: «اگر ما بر حق باشیم پیروز خواهیم بود و اگر آنها بر حق باشند به پیروزی دست خواهند یافت.» این پاسخ ساده و روشن از طرف فرمانده یکی از گردانهای توپخانه لشکر شش در هفته های نخست جنگ ابراز شده بود. این سرهنگ به علت ابتلا به ناراحتی دستگاه گوارشی به بیمارستان مراجعه کرد، ولی علت بیماری اش ناراحتی روحی بود. در نخستین روزهای جنگ صدور برگ مرخصی به جز مرخصی استعلاجی به نظامی‌ها ممنوع بود. فرمانده تیپ با درجه سرهنگی نمی توانست حتی یک روز اجازه مرخصی به سربازی بدهد، اما من با عنوان پزشک وظیفه می‌توانستم به سرهنگ ستاد مرخصی استعلاجی بدهم. از این رو افسران خسته که از ماهها قبل خانواده هایشان را ندیده بودند به بیمارستان مراجعه می‌کردند. بیشتر آنها از ناراحتی های روحی رنج می بردند، این عوارض موجب پیدایش بیماریهای دیگری از قبیل زخم معده، دل پیچه و ناراحتی گوارشی می‌شد. روزی سرهنگی با ناراحتی شدید به درمانگاه مراجعه کرد. او ریش بلندی داشت که از نظر مقررات ارتش عراق به خصوص دژبانی ممنوع بود. علایم ترس و اضطراب در چهره اش هویدا بود. از ما خواست اتاق معاینه را خلوت کنیم. با گریه و یأس و ناامیدی از زندگی صحبت می کرد. می گفت که نماز می‌خواند. هر روز قرآن تلاوت می‌کند و از خدا می خواهد که او را تندرست گرداند. با این حال اوضاع و احوالش روز به روز آشفته تر میشود و احساس می‌کند که رو به تحلیل می‌رود. پس از ابراز همدردی و آرام کردن وی او را به بیمارستان نظامی الرشيد بغداد اعزام کردیم. فعالیت بخش روانی در طول جنگ رو به شدت گذاشته بود. در این روزها اتفاقات تلخ و رقت باری رخ میداد. فرمانده ای در نیمه های شب با وحشت از خواب پریده و فریاد میزد: "ایرانی‌ها نزدیک شده اند. ایرانی ها حمله ور شده اند." فرمانده با این تصور نیروهای تحت فرمانش را تا صبح به حال آماده باش نگه داشت. یا فرمانده گردان توپخانه که به حالت جنون درآمده بود، به سربازانش دستور می‌داد که به سوی نیروهای مهاجم خیالی آتش بگشایند. تمامی این پدیدهها نشانگر بروز بیماری جدیدی بود که با ادامه جنگ شدت می یافت، تا جایی که اداره امور درمانی وزارت دفاع نام گوشه نشینان جنگ را به آنها اطلاق کرد. این نتیجه منطقی تضادی درونی است. عقل حکم می‌کند که ایرانی ها ملتی مسلمان هستند و ریختن خون آنها جایز نیست، زیرا پروندهٔ اعمال مرتکبین را در روز قیامت سنگین تر می‌کند. همچنین این بیماری ناشی از عدم اعتقاد کامل به حقانیت این جنگ علیه ایران بود که بی شک مجازاتی الهی در حق کسانی است که دستشان به خون مسلمانان آغشته می‌گردد. با اینکه شیوع و گسترش این بیماری در جنگ ها عمومیت دارد، ولی هرگاه حجم شیوع بیماری از حد متعارف تجاوز کند، معضلی به وجود می آورد که باید در فکر راه علاج بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۷ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 کتابها و ارشادات اداره امور درمانی به عنوان بالاترین سازمان پزشکی عراق از لزوم برخورد ملایم با مبتلایان به این نوع بیماری روحی، روانی و دادن مرخصی های استعلاجی در شرایط جنگی خبر می داد. این تشخیص، افسر توجیه سیاسی را موظف می‌کرد تا برای تقویت روحیه‌ها و تشریح حقانیت جنگ علیه ایران تلاشهایی مبذول بدارد. ولی تنها راه علاج این نوع بیماریها خاتمه جنگ بود و این امر از عهده عراق خارج بود. آینده از شرایط ناگواری برای نظامیان عراقی خبر می‌داد ولی آنها متوجه نبودند. با پایان یافتن سال ۱۹۸۰ رسانه های تبلیغاتی بین المللی در مورد عزیمت پنج، شش لشکر ایرانی از مناطق شرق و شمال ایران به جبهه ها اطلاع دادند. همچنین خبر حرکت این لشکرهای سازمان یافته نشان داد که ایران بعد از دفع حملات عراق تعادل خود را به دست آورده و اینکه آماده است برای مجبور ساختن عراقی ها به عقب نشینی ضد حمله های منظم و قدرتمندی بزند. در این حال، کارشناسان سعی کردند محور یا محورهای ضدحمله های ایران را پیشگویی کنند. بیشتر ناظران پیش بینی کردند که جبهه خوزستان محور اصلی حملات است. در آن روز خفاجیه(سوسنگرد) صحنۀ مرگ و خون و حماسه بود. نیروهای مهاجم عراقی هنگام پیشروی سریع و ناگهانی توانستند به راحتی وارد شهر شوند، ولی چند روز بعد به خاطر روبه رو شدن با مقاومت شدید اهالی مجبور به عقب نشینی شده و در چند کیلومتری غرب این شهر استقرار یافتند. حملات ایران طی سه ماه بی وقفه ادامه یافت به طوری که عرصه بر نظامیان عراقی در آنجا تنگ شد. با این همه ایرانی‌ها تحولی اساسی در توازن قوا به وجود نیاوردند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۸ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 جهان در ژانویه ۱۹۸۱ منتظر شروع یک ضدحمله سازمان یافته از سوی ایران بود. مدت سه ماه برای تثبیت مواضع نیروهای عراقی و آمادگی آنها برای دفع هرگونه ضد حمله نیروهای ایران کافی بود تا اینکه ضد حمله آغاز شد. در پنجم ژانویه یعنی روز قبل از سالگرد تأسیس ارتش عراق، نیروهای ایرانی با همیاری واحدهای زرهی پیاده و نیروهای کماندو که با پشتیبانی از آتش توپخانه برخوردار بودند، به یک ضدحمله گسترده در منطقه سوسنگرد دست زدند. این حمله کلاسیک با پشتیبانی آتش توپخانه، پیاده کردن نیروهای کماندویی، عبور از موانع آبی به وسیله پل‌ها و به حرکت درآوردن یگان های زرهی انجام گرفت. در نخستین مراحل عملیات پیشرفت‌هایی به دست آمد، به گونه ای که نیروهای عراق با تحمل خسارات سنگین مجبور به عقب نشینی شدند و ایرانی ها توانستند صدها نظامی عراقی را به اسارت درآورند. همچنین مقدار زیادی سلاح و تجهیزات از عراقیها به غنیمت گرفتند و ضمن پیشروی با رسیدن به خط توپخانه، آن را پشت سر گذاشتند. این اشتباه خطرناکی بود که بعدها چندین بار تکرار گردید، با این حال، برای ایران تجربه بود. نیروهای پیشرو خطوط امدادی خودشان را توسعه دادند، ولی امکانی پیش نیامد تا با نیروهای تازه نفس تعویض شوند. در نتیجه، عراق با کمک تیپ‌های ۱۰ و ۳۰ زرهی خود، بعد از انهدام پلها توسط بمباران هوایی، ضد حمله ای را شروع کرد که در نتیجه، شکست بزرگی به نیروهای ایرانی وارد آمد. نیروهای عراق بعد از به غنیمت گرفتن تعداد زیادی تانک و خودرو به خطوطی که از آنجا عقب نشسته بودند پیشروی کردند. نکته مهم در شکست حمله ایران، عقب نشینی به منزله ضربه کاری و مؤثری بر سیاست رئیس جمهور ایران بنی صدر بود که ادعا می‌کرد ارتش فقط با ارتش مقابله می‌کند. وی با پیشنهاد بسیج مردم برای شرکت در یک جنگ مردمی مخالف بود و هدف او از این مخالفت، تضعیف موقعیت سپاه پاسداران بود که با اسلام غربی که بنی صدر برای پی ریزی آن تلاش می‌کرد سازگاری نداشت. اینجاست که منش غیر اخلاقی و اجتماعی مقام عالی رتبه یک کشور در منظور داشتن مصالح خود بر مصالح و سرنوشت کشور برای همگان ظاهر می شود. به هر حال، شکست حملات ایران در نخستین حماسه خفاجیه به منزلهٔ اثبات و تأیید نظریه بسیج مردم بود. این نبرد تأثیر و انعکاس عمیقی در بین ملت و ارتش عراق داشت، به گونه ای که همه مطمئن شدند ایران زیر بار سازش نخواهد رفت و جنگ به این زودی پایان نخواهد یافت. مردم هنگام شنیدن نتایج نبرد از رادیوهای بیگانه از این جهت نگران شدند که هشتصد نظامی به اسارت نیروهای ایرانی در آمده است و این بالاترین رقم نظامیان تا آن تاریخ بود که به اسارت در می آمدند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۹ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 محور جنوب تنها منطقه برای حمله نیروهای ایرانی نبود، ضد حمله های متعددی در دیگر مناطق جبهه صورت می‌گرفت و نتایجی نیز در برخی از نقاط به دنبال داشت. گرچه این نتایج چندان قابل توجه نبودند اما برای نیروهای عراقی یک هشدار بود. فرمانده هان نظامی عراق فقط به ضد حمله هایی که نیروهای خسته خط مقدم را به عقب نشینی و بازپس دادن زمین‌هایی که تحت کنترل خود داشتند، توجه می‌کردند. مسلم اگر ایرانی‌ها می‌توانستند ضدحمله عراق را با مهارت دفع کنند و از وجود نیروهای تازه نفس به جای یگانهای خسته بهره بگیرند پیروزیهای آنها قطعی و کامل می شد. در اواخر آوریل ۱۹۸۱ منطقهٔ مشهور سرپل ذهاب در معرض یورش نیروهای ایرانی قرار گرفت. قبل از پایان ماه آوریل جبهه شمالی شاهد آرامش عجیبی بود، چرا که قبل از آن هر روز مجروحانی را از آن منطقه می آوردند. به سر و صدای آمبولانس نظامی که از در بیمارستان داخل می‌شد و بعد از دور زدن جلوی در اورژانس توقف می‌کرد عادت کرده بودم. در یکی از روزهای آخر ماه آوریل بیست و دوم یا بیست و سوم هنگامی که بعد از ظهر در اتاق پزشکان برنامه های تلویزیون را تماشا می‌کردیم، همان صدای همیشگی را شنیدم. به سوی راهروی اضطراری رفتم ناگهان با تعدادی آمبولانس و خودرو نظامی که مجروحانی را با خود به همراه آورده بودند مواجه شدیم. نیروهای ایرانی در منطقه کوههای سربه فلک کشیده کوجر مشرف بر جاده گیلان غرب قصر شیرین که شامل بزرگترین ارتفاعات منطقه است، دست به حمله عظیمی زده بودند. این نیروها ضمن تسلط بر این کوهها و ارتفاعات دیگر، در نزدیکی سر پل ذهاب نیروهای عراقی را شکست داده و خطوط دفاعی آنها را در هم شکستند که نتیجه آن تعداد زیادی کشته و مجروح بود. در بیمارستان گروهی از پزشکان که نوبتی از بیمارستانهای دولتی عراق اعزام می‌شدند با ما همکاری می‌کردند. هر دو هفته یکبار هم عده ای جراح، ارتوپد و متخصص بیهوشی می آمدند. با اینکه تعداد پزشکان زیاد بود سه روز متوالی بیدار بودیم. گاهی ساعتهای مدیدی در اتاق عمل به جراحی مجروحانی که جراحات شدیدی برداشته بودند می پرداختیم و روز بعد آنها را به بیمارستانهای بعقوبه و بغداد منتقل می کردیم. بیمارستان هشتاد تخت بیشتر نداشت برای همین مجبور شدیم یکی از کاخهای جوانان در نزدیکی بیمارستان را به صورت اورژانس موقت در آوریم و آنجا را با چیدن تخت برای بستری کردن مجروحان آماده کنیم. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۴۰ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 دانش آموزان بسیاری به ما مراجعه کرده و برای انتقال مجروحان و رسیدگی به آنها اعلام آمادگی کردند. ما از آنها خواستیم از تمامی گروهها در شهر خانقین خون تهیه کنند. همچنین برخی از اعضای اتحادیه زنان داوطلبانه برای رسیدگی به مجروحان اعلام آمادگی کردند اما چون با دیدن هر مجروح روحیۀ خود را می باختند، ناچار از عدم همکاری با آنها شدیم. در آن روزهای حساس و بحرانی مجروحی که بازوی چپش به طور کامل له شده بود به ما مراجعه کرد، وضعیتش را توضیح داده و گفتیم چاره ای جز قطع دستش وجود ندارد. پرسید: «در صورت قطع بازو از رفتن به جبهه معاف خواهم شد؟» گفتم: «البته اعزام فردی با یک دست به جبهه ممکن نیست چون از این حیث مطمئن شد با قاطعیت تمام گفت: در این صورت آقای دکتر دستم را قطع کنید و نترسید.» مجروح دیگری داشتیم که افسر نیروهای ویژه بود. در چهره اش آثار خستگی و ضعف روحی موج می‌زد. پس از مدت کوتاهی استراحت گفت: «می توانم از شما چیزی بخواهم؟» گفتم: «بفرمایید.» گفت: «فقط یک خواسته دارم» گفتم «هر چه می‌خواهی بگو.» گفت: «لقمه نانی می خواهم» او به مدت سه روز چیزی نخورده بود. در یکی از روزها چهار اسیر مجروح ایرانی را به اتاق اورژانس بیمارستان آوردند و بلافاصله آنها را معاینه کردم، دو نفر از آنها از ناحیه شکم مورد اصابت ترکش قرار گرفته بودند که بلافاصله روانه اتاق عمل شدند و دو نفر دیگر نیز جراحاتی برداشته بودند. کارکنان بیمارستان با دیدن اسرا جار و جنجال به راه انداختند به طوری که مجروحان ترسیدند. از محافظین آنها خواستم که این افراد بیکار را از سالن اورژانس خارج کنند. یکی از آنها که نظامی هم بود، در حالی که دست مرا محکم گرفته بود و با دست دیگرش به آسمان اشاره کرد و کلماتی بر زبان جاری ساخت که من جز کلمه خدا هیچ کدام را نفهمیدم. از راننده اورژانس که به زبان فارسی تسلط داشت صحبت‌های او را برایم ترجمه کرد در این مکان کسی جز خدا و شما نمی تواند به داد من برسد.» به نظامی های حرفه ای نمی‌ماند. در مورد تحصیلاتش سؤال کردم گفت: سال چهارم رشته مهندسی هستم، اما در حال حاضر دانشگاههای ایران تعطیل است. او داوطلبانه به جبهه آمده بود.» ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂