eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
19.3هزار دنبال‌کننده
382 عکس
203 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 #ویرانه #پــارت_12 با عصبانیت توی اتاقم قدم می‌زدم که در باز شد. برگ
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 اردشیر کلافه از جاش بلند شد و شروع کرد به قدم زدن. نگاهش کردم و گفتم: - سخته بخوای حرف بزنی مگه چی می‌خوای بهم بگی؟ اردشیر دوباره کنارم نشست و گفت: - ببین دختر جون من یه مشکلی دارم که تو باید کمکم کنی و با همدیگه حلش کنیم. - چه مشکلی؟ اردشیر: - الان بهترین موقعیت برای من و توئه. من کمکت می‌کنم که پدرت بدهی‌هاشو بده و از این وضعیت نجات پیدا کنین تو هم باید کمکم کنی. ابرویی بالا انداختم و گفتم: - خب چه کمکی؟ چیزی نمیگه که عصبی میگم: - خوب چه کمکی تو اصلاً حرف نمی‌زنی اردشیر سری تکون داد و گفت: - من تورو عقدت می‌کنم منتها نه عقد واقعی یه عقد الکی. تو میای به خونه من و باید جلوی نعیمه یکم فیلم بازی کنی. با تعجب نگاهش کردم و گفتم: - چه فیلمی؟ اردشیر ابرویی بالا انداخت معلوم بود که قضیه خیلی مهمیه و حرف زدن در موردش براش سخته و راحت نمی‌تونه حرف بزنه. کلافه سرمو تکون دادم و گفتم: - می‌تونی راحت باشی و حرفتو بزنی بهم. بگو من چه کمکی می‌تونم بهت بکنم. . @deledivane