مبتلا کرده است دل ها را به درد دوری اش
نرگس پنهان من با مستی اش مستوری اش
آه می دانم که ماه من سرک خواهد کشید
کلبه ی درویشی ام را با همه کم نوری اش
آسمانی سر به سر فیروزه دارد در دلش
گوش ها مست تغزل های نیشابوری اش
یک دم ای سرسبزی یک دست در صورت بدم
تا بهاران دم بگیرد با گل شیپوری اش
ماه می گردد به دنبال تو هر شب سو به سو
آسمان را با چراغ کوچک زنبوری اش
آنک آنک روح خنجر خورده ی فردوسی است
لا به لای نسخه ی سرخ ابو منصوری اش
بوسه نه جمع نقیضین است در لب های او
روزگار تلخ من شیرین شده است از شوری اش
گر بیایی خانه ای می سازم از باران و شعر
ابرهای آسمان ها پرده های توری اش...
| #سعید_بیابانکی |
@deli_ism ♥
گفت آخرشم معلوم نشد
که وقتی بود هم همینقدر دلربا بود،
یا از وقتی که رفته همینقدر دلربا شده،
یا شایدم فقط ما دیوونهتر شدیم و دلتنگتر،
یکی یه بار میگفت دلتنگی آدما رو قشنگتر میکنه
@deli_ism ♥
مرا ببوس
صبح را به خانه دعوت کن
خورشيد را در آغوشم بگذار
تا دوست داشتنت را
با فنجانی از نگاهت، بنوشم
جرعه ای، که هر بار
بيشتر از روز قبل مرا مست می کند...
| #عرفان_یزدانی |
@deli_ism ♥
پرویز من برای خوشبخت بودن به وجود تو احتیاج دارم من تو را با هیجان یک عشق مقدس و پاکی دوست دارم.
عشقی که تصور نمیکنم در دنیا نظیری داشته باشد.پرویز چه فایده دارد اگر یک بار دیگر به تو بگویم که تو را می پرستم تو را به راستی میپرستم مگر تو خود این را نمیدانی؟
پرویز به من بگو با تنهایی چه میکنی برای من بنویس غذا چه میخوری و برنامه زندگیات چیست.
پرویز من دیگر هرگز از تو جدا نمیشوم این آخرین بار است من تنهایی را دوست ندارم. زندگی من با عشق تو توام شده و وجود توست که سیاه و تاریک میشود نمیخواهم نامهام را تمام کنم مهران از اتاق دیگر مرا صدا میزند ولی من نمیخواهم این آخرین وسیلهای را که برای تسکین دردهای خود در دست دارم ازدست بدهم. پرویز برای من نامه بنویس آنقدر بنویس که خسته بشوم هر روز بنویس این آرزوی من است و تو اگر مرا دوست داشته باشی به آرزوی من توجه خواهی کرد.
پرویز من از فردا مرتب برای تو کاغذ مینویسم و جریان زندگیم را به طور مفصل شرح میدهم و از تو هم همین انتظار را دارم اگر نامهی امشب من بد خط و کثیف است مرا ببخش زیرا آنقدر خسته هستم که اگر فکر و خیال تو راحتم میگذاشت کنون در خوابی فرو میرفتم که انتهای آن فردا شب باشد.
پرویز بوسه های مشتاقانهی مرا بپذیر .
به امید دیدار
| #فروغ_فرخزاد |
"از نامههای فروغ به همسرش پرویزشاپور"
@deli_ism ♥
مثلا برگردی و بگی
چیزی جا گذاشتم
بعد منو برداری و ببری با خودت :))♥️
@deli_ism ♥
اونجا که علیرضا طلیسچی میگه
"کاش بش میگفتم
قلبم به عشقش میتپه
فوقش میگفت نه"
حجت را بر همه ی ما تموم کرد
@deli_ism ♥
هر کسی یاری در این کاشانه دارد؛ من تو را
یک هدف از رفتنِ میخانه دارد؛ من تو را
هر که مستی میکند، یک دلبر نازک ادا
در کنارِ ساغر و پیمانه دارد؛ من تو را
هرکه را دیدم به فرداهای خود دل داده است
آرزوها در دلِ دیوانه دارد؛ من تو را
هر که عاشق میشود با جادوی یک دلفریب
در بغل معشوقهای فتانه دارد؛ من تو را
در طوافِ عاشقی باید بسوزی دم به دم
کعبهای اینگونه هر پروانه دارد؛ من تو را
هرکسی در یک ستاره بختِ خود را دیده است
پیش خود یک آسمان افسانه دارد؛ من تو را
عاشقِ شوریدهدل، در دفترِ شعرش نوشت:
هر کسی یک دلبرِ جانانه دارد؛ من تو را
| #مهدی_اخوان_ثالث |
@deli_ism ♥
هربار خواستم بگویم دوستت دارم
گفتم «حالت چطور است»
و من تو را خیلی حالت چطور است♥️
| #دیوار_نوشت |
@deli_ism ♥
هدایت شده از میعاد؛
•
.
و دلت تنگ مے شود به صدایـش ؛
و زبانـے کہ بعـد از این لال استـ ..
نصفہ شب زنگ میزنۍ اما ؛
یڪ فلسطین برایٺ اشغال است :)
「 @harimeeshgh 」
شده ای قرارِ شب ها،
تو زِ ما دگر چه خواهی؟!☹️
| #زیور_شیبانی |
@deli_ism ♥
بهت پی ام بده که صبح لباس گرم بپوش خیلی سرده شما بودین عاشقش نمی شدین؟
@deli_ism ♥
گاهی هم قشنگ حرف بزنیم ، کمی قشنگتر!
بگوییم: دلم برایت رفت
بگوییم: دردت به جانم
بگوییم: دوستت دارم! یکجور بگوییم دوستت دارم که قشنگترین دوستت دارم دنیا باشد...
@deli_ism ♥
در عمق دریا دلم می خواست چشم هایم را ببندم
و برای چند لحظه هم که شده،
وانمود کنم که آب را فراموش کرده ام.
اما هرچقدر بیشتر سعی میکردم،
کمتر میتوانستم به آب فکر نکنم؛
بیشتر غرق میشدم.
باید همیشه به یاد داشته باشی که
ماندگارترین چیزها در ذهن،
آنهاییست که وانمود به فراموش کردنشان میکنی.
هرچقدر بیشتر بخواهی چیزی را فراموش کنی،
بیشتر در ذهنت با آن بازی میکنی.
برای فرار کردن از چیزی،
نباید آنرا فراموش کنی.
خودشان کم کم فراموش میشوند، می روند.
سعی برای فراموش کردن چیزی،
درست مانند فرار کردن از سایه ات است.
تو نباید از سایه ات فرار کنی، نمیتوانی که فرار کنی...
وقتش که برسد،
خودش کم کم می رود،
فراموش می شود.
| #بابک_زمانی |
@deli_ism ♥
از ابراز علاقه کردن نترسید. یه وقتایی آدما لنگ شنیدن یه دوست دارمن تا همه غماشون رو فراموش کنن
@deli_ism ♥
میوه ی ممنوعه چیدن را که حوّا باب کرد
آدم اخراج از بهشت با صفا را باب کرد
چونکه قابیل از عقب با بیل زد هابیل را
حمله با یک بیل را در کل دنیا باب کرد
نوح نهصد سال کشتی ساخت توی یک کویر
کار دور از عقل را این مرد دانا باب کرد
بارداری بی حضور جنس نر را در جهان
حضرت مریم به لطف حق تعالی باب کرد
از شروع این جهان مرد از پی زن می دوید
از پی مردان دویدن را زلیخا باب کرد
یازده تا بچه جز یوسف فقط یعقوب ساخت
صنعت انبوه سازی را فرادا باب کرد
رد شدن از نیل بی لنج و بلم امکان نداشت
رد شدن از نیل را با چوب موسا باب کرد
حرفه ی آتش نشانی را هزاران سال پیش
از لج نمرود ابراهیم آقا باب کرد
گوسفندی که به قربانگاه اسماعیل رفت
مبحث ایثار را در حد اعلا باب کرد
بس که کل کل کرد با موری سلیمان نبی
بحث و کل کل را میان جانورها باب کرد
بردن سگ در مکان خواب را از آن قدیم
عضوی از اصحاب کهف ازباب تقوا باب کرد
کفش زنها قرنها یا گالش و یا گیوه بود
کفش های شیشه ای را سیندرلا باب کرد
پیش از این شعری نبوده با ردیفِ باب کرد
این ردیف خاص را شعر تر ما باب کرد
| #شروين_سليمانى |
@deli_ism ♥
زیباترین تهدید رو بنان تو آهنگ الهه ناز کرده که میگه بخدا اگر از من نگیری خبر، نیابی اثرم
@deli_ism ♥
هم ساده دلم را برد، هم دار و ندارم را
خنديد و گرفت از من آرام و قرارم را
يك دكمه رها كرد و اندوه زمستان رفت
در يك شب پاييزى آورد بهارم را
میخواستم آن گل را پرپر نكنم خود خواست
من چشم بر او بستم، او راه فرارم را
ميمردم و ميخنديد، ميديد و نميديدم
چشمان خمارش را، چشمان خمارم را
تا در دل هم باشيم تاوان بدى داديم
او گيره ى مويش را من ايل و تبارم را
| #سيد_تقى_سيدی |
@deli_ism ♥