eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
252 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین: @alef_em ▪️ انواع تبادل با هر آماری: @alef_em ▪️ در گوشیامون 👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/2375221420C96c3c3bbeb کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
شده تا حالا که یه نُت بره رو مخت نتونی ولش کنی؟ شده یهو یه نُت دیگه ایی قاطیش شه و گند بزنه بهش؟ شده که کوتاه نیای سعی کنی تمرکز کنی فقط روی اون قسمتش که دوست داری؟ دوست داشتن یه آدمِ دیگه غیر از خودتم دقیقا همینه! اینکه سعی کنی تمرکز کنی روی اون قسمتاییش که دیوونت کرده اینکه تمرکز کنی روی اون قسمتاییش که دوست داری خیلی سخته! ولی اگه تونستی... اون نُت اون آدم همونیه؛ که باید باشه... | | @deli_ism
عقلم همه در سلسله‌ی موی‌ تو گم شد ماهِ خرَدم در شبِ گیسوی تو گم شد از هر طرفی جلوه‌کنان بود نسیمی چون بوی تو آمد، همه در بوی تو گم شد | | @deli_ism
من تو را سالهاست آرزو میکنم جهان کوچک من تو همان آرزویی هستی که تا ساعت ها جفت میشوند چشمانم را میبندم و آرزو میکنم کاش توام مرا بخواهی تو همان آرزویی که تورا از همه‌ی ائمه و امام زاده‌ها خواسته ام همان آرزویی که قبل از خواب از گوشه‌ی چشمانم میچکی همان، همان آرزویی که شب آرزوها دست به دامن تمام اطرافیان میشوم که تورا برای من بخواهند دلبر من تورا سالهاست ماه‌هاست، روزهاست آرزو میکنم نکند برای کسی برآورده ‌شوی خدا نیاورد روزی را که حاجت عاشق دیگری را اجابت کنی جهان کوچک من تورا تا ابد آرزو میکنم تو فقط بگو که برآورده شدن را بلدی... | | @deli_ism
_گفت: اگه یه ماشین زمان داشتی، باهاش میرفتی گذشته یا آینده ؟ + دستامو دور لیوانِ چای سفت حلقه کرده بودم، نگاش کردم، گفتم: هیچکدوم! _ گفت: دِ بگو دیگه؟ یکیشونه انتخاب کن! + گفتم: اگه ماشین زمان داشتم، نه می‌رفتم گذشته نه می‌رفتم آینده ! _ گفت: پس چیکار می‌کردی دیوونه؟ + گفتم: زمان رو همینجا متوقف می‌کردم وُ تا ابد به بهونه‌ی سرد شدنِ این فنجون چای همینجا پیشِ تو می‌موندم ! | | @deli_ism
به دنبال چه میگردند مردم درشبستان ها در این مسجد که من دیدم چراغ اعتقادی نیست نه تنها غم سلامت باد گفتن های مستان هم گواهی میدهند دنیای ما دنیای شادی نیست چرا بی عشق سر برسجده ی تسلیم بگذارم نمیخوانم نمازی را که در آن از تو یادی نیست | | @deli_ism
برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود تو آنکه جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش... | | @deli_ism
ردّ پایی تازه از پشت صنوبرها گذشت چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی باد پیراهن کشید از دست گل ها ناگهان عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت غنچه ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی کشته ای در پای خود دیدی یقین کردی منم سایه ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی | | @deli_ism
قدیم تر ها به معشوقه مرد ها میگفتن مهربانو و به مردهای عاشق مهربان. “بان” پسوند نگاه داریه. یه جورایی میشه گفت مرد های عاشق، پاسدار و نگهبان مهر معشوقه شون بودن «دلبر بیا یه ماشین بساز برگردیم قدیم» @deli_ism
من دقت کردم؛ کسایی که دوسشون داريم اسممونو قشنگ تر صدا ميزنن...! @deli_ism
کوتاهترین قصه شب را به من بگو بایک شب بخیر از زبان تو میشود خدا را هم درخواب دید... | | @deli_ism
یکی باید باشه که کنارش از خیس شدن زیر بارونُ بهم خوردن آرایشت نگران نباشی... یکی که وقتی باهاش غذا میخوری بتونی با دهن پر حرف بزنی و از ته دل بخندی بدون اینکه نگران باشی چشمات کلا محو میشه و دو ردیفِ دندونت پیدا... یکی که باهات بیاد خرید و ساعت ها پا به پات راه بیاد و غر نزنه... بشه تو بغلش گریه کرد بدون ترس از اینکه چشمات قرمز بشه و صورتت باد کنه... باهاش بتونی هر آهنگِ مسخره ای رو گوش بدیُ جلوش دیوونه بازی دربیاری و اون دیوونه تر باشه... یکی که یهو وسط پیاده رو وایسه و با یه حالت جدی بگه: "راستی میدونستی؟" و تو شوکه بهش خیره بشی با چشمای از حدقه در اومده "چیو؟" "که چشمات همه ی زندگیمه؟" و توبمیری از ذوق و دوتایی بزنین زیر خنده بیخیالِ نگاهِ مردم... وقتی حالت بده مثلِ مجسمه نشینه جلوت و بخواد بهت دلداری بده ببادببرتت یه جایِ خلوتُ دوتایی انقدر فریاد بزنید که صداتون بگیــره و بعد بشینید به صدایِ جیغ مانند همدیگه بخندید... یکی که از خودت بیشتر بهت اعتماد داشته باشه یکی که وقتی با همید حتی به گوشی هاتون فکر هم نکنید... آره تو زندگیِ هممون یکی باید باشه که آغوشش بویِ امنیت بده و بوسه هاش طعمِ عشق... یکی که پشت و پناهت باشه و دوایِ دردات...! | | @deli_ism
به من مى‌گفت: چشم‌هاى تو مرا به اين روز انداخت. اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده. تاب و تحمل نگاه‌هاى تو را نداشتم. نمى‌ديدى كه چشم بر زمين مى‌دوختم؟ به او گفتم: در چشم‌هاى من دقيق‌تر نگاه كن! جز تو هيچ چيزى در آن نيست... | 📚 | | @deli_ism