#یک_قلپ_مکارم_الاخلاق
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
آقای غرغروی شماره ۱
به نظرش مدال خودش ارزشمندتر بود. اما مسئولان ورزش کشور نظر دیگری داشتند. سالها بود که سر این ماجرا غر زده بود. خودش و همه پارالمپیکی های دیگر. اینکه آنها بتوانند با محدودیت های حرکتی و اجتماعی ای که دارند برای کشور مدال آور باشند، موفقیت بزرگی بود. خیلی بزرگتر از موفقیت ورزشکاران المپیکی. اما چرا مزایای آنها وقتی به مدال می رسیدند کمتر از مدال المپیکی ها بود؟ تبعیض به این بزرگی دلسردش می کرد. قبل از پارالمپیک با خودش گفت: «این بار آخر است! دیگر شرکت نمی کنم.» به مدال طلایی که گرفته بود با اندوه نگاه می کرد اما وقتی شنید که آقای رئیس جمهور دستور داده مزایای هر دو رقابت بین المللی یکسان باشد، احساس کرد همه خستگی ها و رنج هایش تمام شدند. همین که یکی بهشان فکر کرده بود و غرهایشان را شنیده بود، برایش دلچسب بود. خوش به حال آنها که به جای غر زدن درست رای داده بودند.
#رای_عزیز_من
#به_جای_غرزدن
#رای_بده
#اهمیت_به_ورزشکاران
#شهر_غرغروها🤪
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
#فائضه_غفارحدادی
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🌹 به عزیزانی که از امروز تا پایان عید سعید قربان
کتاب «دورت بگردم» را تهیه کنند
یک ماکت زیبا از کعبه +
تخفیف ویژه تقدیم میگردد.
این شرایط ویژه برای این کتاب، بنابه درخواستهای زیاد مخاطبان عزیزمان برای دومینبار فعال شده.
🌱 سفارش از سایت👇
B2n.ir/s59833
💯 کد تخفیف:۷۲
🔻سفارش در ایتا👇
@manvaketab_admin
📌 #انتشاراتشهیدکاظمی
🆔@nashreshahidkazemi
اگه قرار باشه بمیریم، می میریم!🤭
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
#یک_قلپ_مکارم_الاخلاق
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
آقای غرغروی شماره ۲
پارسالش گندم هایشان را به دولت نفروختند. ولی بازار طوری شد که آخرش مجبور شدند گندم ها را بدهند دلال. آن هم به ثمن بخس. به آنها چه مربوط که کشور هشت میلیون تن گندم احتیاج داشت و مجبور بود کرور کرور گندم وارد کند؟ قیمت مصوب دولت برای پیش خرید گندم آن قدر کم بود که هزینه کاشت و داشت و برداشت و کارگر و آب و کود و خون دل خوردنشان درنمی آمد. سود، پیش کش. پدرش گفته بود: «آخرین سالی است که گندم می کاریم.» شاید بعدش زمین را می فروختند به بنگاهی زبل روستا و آنها هم می رفتند حاشیه شهر و ساکن یکی از آن بیغوله های پنجاه متری شبیه خانه می شدند. جایی پیش عموها و پسرعمه هایی که سالهای قبل این کار را کرده بودند. پدرش باغبان خانه های مردم می شد. آنها راننده اسنپ. شب های سرد زمستان که پدرش هر نیم ساعت یک سیگار می کشید، او و برادرها آه می کشیدند و به جان دولت غر می زدند. تابستان ولی روشن بود. اتفاق خوبی افتاد. دولت جدید نرخ خرید گندم از کشاورزها را یکهویی بالا برد. چشمهای چروک پدرش خندیدند. آخرین بار گندم را که تحویل دادند و رسید گرفتند، پدرش گفت: «دلم روشن بود به این سید رای بدم. چه خوب که به حرف شما گوش ندادم!»
دوسال بعدش تولید گندم کشاورزان به یازده و نیم میلیون تن رسید.
کشور بی نیاز شد.
پدرش کمتر سیگار می کشید.
آنها کمتر، آه.
#رای_عزیز_من
#به_جای_غرزدن
#رای_بده
#اهمیت_به_کشاورزان
#شهر_غرغروها🤪
#فائضه_غفارحدادی
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥درخواست استاندار شهید از میزبان چه بود؟
در جریان ززآ در تبریز یک جوان رعنا به شهادت رسید که مادری شیرزن داشت.
گویا دکتر مالک رحمتی استاندار شهید تبریز، شب قبل از شهادتش سرزده به دیدن این مادر شهید رفته.
ماجرا را از زبان خود مادر شهید بشنویم.
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
18.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای امثال ما که اهل مصاحبه و خاطره و شنیدن هستیم، این خاطره آقای قالیباف فوقالعاااادهس😅
) البته اگر یکی از اون شنوندهها، یکی مثل ما بود و چند سوال بعد از روایت میکرد، خیلییی عالی و کامل میشد.
یاد خاطرهای یکی از فرماندهان لشکر عاشورا افتادم که به دلیلی، شب عملیات در کوهستانهای ماووت شیطنت کرده به چند تن از فرماندهان دیگر یک چیزی خورانده بود که پای بیسیم ..... 😱😂
خلاصه صرف نظر از حال و هوای انتخاباتی این ایام، مهمان این خاطره ناشنیده و خیلی شیرین باشید از روابط و شیطنتهای فرماندهانی که بسیاریشان به شهادت رسیدند و ما از اینان فقط بخش کوچکی از خاطرات را شنبدهایم، آن همخاطرات اتوکشیده نه همین واقعیتها که چهره زیبای جنگ بود... 😊
روح شهیدانمان شاد
#راز_فرماندهان
#قالیباف
https://eitaa.com/lashkarekhoban
🎉 نیوار برگزار میکند:
📚 جشن امضای کتاب #دورت_بگردم
♦️ سفرنامهی حج #فائضه_غفار_حدادی
(امضا به اسم سفارشدهنده انجام خواهد شد)
📝 با ۱۵٪ تخفیف
قیمت روی جلد: ۱۳۰ هزار / 👈 با تخفیف: ۱۱۰ هزار
📅 مهلت ثبت سفارش: تا ۳۰ خرداد ماه
♦️ ثبت سفارش:
- از سایت #نیوار
https://nivaar.ir/کتاب-دورت-بگردم
یا
- ارسال پیام به ادمین:
@Nivaarbookstore
📚 معرفی کتاب:
روایتی متفاوت و البته صمیمی از عظیمترین کنگره سالانه دنیا
کتاب «دورت بگردم» یادداشتهای سفر حج خانم نویسنده؛ فائضه غفارحدادی است که در خلال مطالب عرفانی همواره رگههایی از طنز و اتفاقات بامزه را هم روایت میکند و لحن کتاب و نگاه نویسنده، سرزنده و بازیگوش است. سفر نویسنده چهلروزه بوده و عناوین نوشتاری بهصورت قطعات کوتاهی هستند که با زمان مشخص شدهاند.
هیچ چیز گم نمی شود.
حتی یک دخالت کوچک
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
#یک_قلپ_مکارم_الاخلاق
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
آقای غرغروی شماره ۳
از وقتی دانشگاه تهران قبول شد آوارگی اش هم توی جاده ها شروع شد. پولش که به هر بار بلیت هواپیما نمی رسید. انتخابی به جز اتوبوس و قطار نداشت. هر سال فصل سرما مامان اتوبوس را قدغن می کرد و فقط می ماند قطار. قطاری که هیچ چیزش انگار از سال ۱۳۳۵ فرق نکرده بود! زورش می آمد مسیری که سواری شش ساعته و اتوبوس هشت ساعته طی می کند را دوازده تا چهارده ساعت بنشیند توی واگن و با هم کوپه ای هایش غر بزنند که چرا راه آهن تهران تبریز نداریم و قطار باید اول برود مراغه و بعد برگردد تبریز. مثل لقمه ای که دور دهان بچرخد. وقت آن همه مسافر برای هیچ کس ارزش نداشت. چند ماه پیش که مسافت تهران تبریز را با قطار، هشت ساعته طی کرد همه صحبت های داخل قطار حول و حوش افتتاح های دیگر خطوط ریلی بود. یکی از افتتاح راه آهن همدان-سنندج می گفت که صد و پنجاه کیلومتر بوده و یکی از افتتاح راه آهن خاش-زاهدان که آن هم همان قدر بوده. او ولی ساکت نشسته بود و فکر می کرد که همان روزهایی که داشته می گفته: "هیش کی به فکر مردم نیست." کارگران مشغول کار بوده اند!
#رای_عزیز_من
#به_جای_غرزدن
#رای_بده
#زیرساخت_ها
#شهر_غرغروها🤪
#فائضه_غفارحدادی
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan