eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
12.1هزار دنبال‌کننده
715 عکس
130 ویدیو
6 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
ای معدن علم و مظهر فضل؛ حسین ای کشته به دست دشمن رذل؛ حسین در مجلس روضه صد گره باز شود با نام تو و نام اباالفضل؛ حسین عمری است که در هوای اربابم من دلبسته ی کربلای اربابم من اندوه درون سینه ام جا دارد ماتمزده ی عزای اربابم من ای چایی روضه های تو انسان ساز ای تربت پاک تو مرا مُهر نماز از روضه ی تو گرفته ام دینم را از قتلگه آموخته ام راز و نیاز شاعر: @dobeity_robaey
‏به پیشواز برو ای دل کویریِ من صدای قافله‌ی آب را نمی‌شنوی؟ @dobeity_robaey
لب های علی اصغر اگر وا بشود درد دل هر خسته مداوا بشود افسوس که در کرب و بلا دست خزان نگذاشت که این غنچه شکوفا بشود شاعر: @dobeity_robaey
الهی زخم رو بالش نیفته گذار غم به احوالش نیفته تموم راه سنگ و خار دیدم الهی زجر دنبالش نیفته پای این درد، غم اشکش در اومد خرابه دم به دم اشکش دراومد همین که دید زخمای تنت رو زن غساله هم اشکش دراومد قدش کوچیکه و ناقه بلنده غمش قلب منو از سینه کنده هنوز از کوچه داغ تازه داریم الهی زجر راهش رو نبنده تموم روضه ی امشب همینه واسه غسلت نیومد تا بشینه هنوزم یادشه زخمای مادر چطوری زخمتو زینب ببینه کف پاش داشت باغ لاله میشد هوا لبریز آه و ناله میشد غمو "سر بسته" میگم...با قد خم سه ساله داشت هجده ساله میشد شاعر: @dobeity_robaey
در کوفه نمانده است دیگر مردی ای کاش زن و بچه نمی‌آوردی من با سرم آمدم دم دروازه تا بلکه مرا ببینی و برگردی شاعر: @dobeity_robaey
دوید و رفت تا میدون بمیرم تنش شد غرق خاک و خون بمیرم چقد مثل عمو عباسه...دستش شده از پوست آویزون بمیرم به عمه گفت و رفت از خیمه بیرون بدون تیغ و خوود اومد به میدون بریدن دست فرزند حسن رو که از جنگ جمل پُر بود دلاشون امامش رو نذاش تنها تو پیکار دوید و رفت میدون آخر کار جلو شمشیرها دستو سپر کرد انا ابن الفاطمه میگفت انگار شاعر: @dobeity_robaey
دم ما نوحه است و، آه روضه است تمام روز سال و ماه روضه است هزار و نهصد و پنجاه زخمش هزار و نهصد و پنجاه روضه است شاعر: @dobeity_robaey
غم به دل راه نده من به غَمَت حساسم دو پسر آوردم پایَش اُفتد خودِ من چند نفر عباسم دو پسر آوردم شاعر: @dobeity_robaey
این دو در روزِ مبادا همه‌ی جانِ منند دو حسین و حَسنند این دو امیدِ من و تیغمو طوفان منند دو حسین و حسنند شاعر: @dobeity_robaey
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید آبرو داری کنید از ابو فاضل مدد گیرید و سالاری کنید آبرو داری کنید شاعر: @dobeity_robaey
وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری علی بن ابیطالب شود کربلا خیبر شود شاعر: @dobeity_robaey
یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم زینب کبری منم برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم زینب کبری منم شاعر: @dobeity_robaey