eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.4هزار دنبال‌کننده
535 عکس
67 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به و و یا اشک شده زبان حالم یا اشک با دوست سخن نگفتم الا با اشک پرسیدم از او راز شهادت در چیست؟ فرمود قسم به حضرت زهرا اشک ✍ @dobeity_robaey
تشییع تو بود و آسمان مرثیه‌خوان بر خاک تو شُست مرتضی دست از جان قبر تو ز چشم خاکیان پنهان ماند آن‌گونه که ماند اسم اعظم پنهان ✍ @dobeity_robaey
تقدیم به بی‌نام و نشان، نزد خدا آرامی چون روحِ دمیده در تن ایامی بر لوح شناسنامه‌ات حک شده است نام تو «شهید»، شهرتت «گمنامی» ✍ @dobeity_robaey
تقدیم به ، و از شبنم اشک گونه‌هامان تر بود تشییع جنازۀ گلی پرپر بود از منبر دست‌ها که بالا می‌رفت در صحن حسینیۀ دل، محشر بود ✍ @dobeity_robaey
تقدیم به زهرا جان... با بستن سربند تو آرام شدند در جاده‌ی عشق، خوش‌سرانجام شدند از داغ غمت، خوشا شهیدانی که با پهلوی تیرخورده گمنام شدند@dobeity_robaey
ای خاک! بهار بی‌خزان باش ای خاک همسايه‌ی ماه و آسمان باش ای خاک اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است با جانِ رسول، مهربان باش اي خاک@hosenih@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
از داغ تو من به خویشتن می‌پیچم این نُسخه‌ی دردی‌ست که من می‌پیچم تو دست مرا ز بند وا کردی و لیک من دستِ تو در بندِ کفن می‌پیچم ✍مرحوم استاد ▪️نثار روح استاد مؤید، صلوات و فاتحه‌ای قرائت بفرمایید. ↳ @hosenih@dobeity_robaey
نیستی تا پس از این اشک مرا پاک کنی حقش این بود که امشب* تو مرا خاک کنی *(دیشب، آن‌شب) ↳ @dobeity_robaey
هر جا که می‌روی برو ای دل! ولی بدان راه بهشت آخَر از این خانه می‌رود@dobeity_robaey
اگر چه زیر پرچم گریه کردم به هر روضه دمادم گریه کردم حلالم کن حلالم یابن زهرا برای مادرت کم گریه کردم ✍ @dobeity_robaey
غم ما پشتِ این دَر، فرق دارد نگاهِ قلب با سَر، فرق دارد کبوتر رفت مشهد تازه فهمید کبوتر با کبوتر فرق دارد@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🏴قال مولانا امیرالمؤمنین(ع): لا خَیرَ بَعـدَکِ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا أَبکِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی 📚بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۱۳ خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و من گریَم از این‌که طول کشد روزگار من ✍مرحوم استاد @hosenih@dobeity_robaey
خالی شده از حضور ما خلوت صبح فیضی نگرفته‌ایم از صحبت صبح شب طول کشیده، ما به وجد آمده‌ایم از بس‌که غریبه‌ایم با «حضرت صبح» @hosenih@dobeity_robaey
بهاران رفت و دل تنهاست بی تو زمستان از زمین برخاست بی تو «هوا بس ناجوانمردانه سرد است» همه شب های ما یلداست بی تو! ✍ @hosenih@dobeity_robaey
آدينه‌ی انتظار سر مى‌آيد موعود غدير، از سفر مى‌آيد پايان شب بلند يلدا، آن مرد با سيصد و سيزده قمر مى‌آيد@hosenih@dobeity_robaey
بیا که فلسفه‌ی این شب دراز این است که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم...@dobeity_robaey
به‌مناسبت باید که گناه را فراموش کنیم قدری به سکوت قبرها گوش کنیم حیف است که در بلندی این یلدا کوتاهی عمر را فراموش کنیم ✍ @dobeity_robaey
زان روز که جامه‌ی شرف پوشیدی از کوثرِ نابِ معرفت نوشیدی بر فاطمه کردی اقتدا، ام بنین بر پیروی از امام خود کوشیدی ✍ @dobeity_robaey
نظر رو سوی باغ یاس داریم ز بس‌که بهر گل احساس داریم همه دست توسل بهر حاجت به سوی مادر عباس داریم ✍ @dobeity_robaey
هر گوشه ببین نشانه‌ی دلتنگی‌‌ست هر لحظه‌ی من بهانه‌ی دلتنگی‌ست زنده‌‌ست تمام خاطراتت مادر این خانه پس از تو خانه‌ی دلتنگی‌ست ✍ @dobeity_robaey
🌷 تقدیم به سردار سرافراز شهید و همه شهدای تا چند از این داغ لبالب باشیم در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم گفتند در باغِ شهادت باز است ای کاش فداییان زینب باشیم ✍ @dobeity_robaey
پیش تو تعظیم کرده آسمان‌ها و زمین الدخیل ام البنین مادری کردی تو بر نسل امیرالمؤمنین الدخیل ام البنین ✍ @dobeity_robaey
عباس جان... اگر چه مانده‌ام با ناله و آه اگر چه هست دستم از تو کوتاه همین‌که کشته‌ی راهِ حسینی هزاران مرتبه الحمدلله ✍ @dobeity_robaey
یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه‌ی حساس میگه گمونم روضه‌خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خودِ من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه‌ی مجلس می‌شینه تا وقتی حرف مشک پاره می‌شه رو لب گل می‌کنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاهِ مهربونش مونده یادم الا ام البنین! شرمنده‌ام من خودم دستِ عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره می‌زد شمر نامرد پایینِ نی رد خونو می‌دیدم عمو بالای نی خون گریه می‌کرد میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکِ پاره قابه می‌سوزه قلبمو آروم نمی‌شم دلیل شرم من اشکِ ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می‌شد علیِ اصغرم گریون نمی‌شد حسینِ من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی‌شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینب‌ان که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن... یه گوشه دم گرفته: حسینِ من، حسینِ من، حسینم... ✍ @dobeity_robaey
نور از دل مهتاب بیاور عباس تا درب حرم تاب بیاور عباس خشکیده زبانِ چوبیِ گهواره یک جرعه فقط آب بیاور عباس@dobeity_robaey