eitaa logo
نوشته های یک طلبه
1.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
389 ویدیو
30 فایل
آتیش های بزرگ از جرقه های کوچیک به وجود میان🔥 یادداشت‌ها🌱داستان‌ها🍀دلنوشته‌ها🌿خاطرات🍁انتقادات☘️ پیرو مکتب استاد علی‌صفایی❤️ 📝در عرصه داستان‌نویسی دانش‌آموخته از اساتید: سرشار🏆 سالاری🧨 جعفری🪽 مخدومی🏅 ✍️محمد مهدی پیری✍️ @Mohammadmahdipiri
مشاهده در ایتا
دانلود
مبصر پشت میز، منتظر بود کسی خطایی کند تا اسمش را در لیست بدها بنویسد. بچه ها ساکت بودند. معلم هنوز نیامده بود؛ امین سکوت مرگ بار کلاس را شکست. شروع کرد روی میز تنبک زدن! مبصر چشم غره ای رفت؛ و اخم کنان گفت: مرگ! امین که شروع ‌کرده بود یکی دیگر زحمت ترانه سرایی را کشید؛ مبصر هم که دید اوضاع در حال بدتر شدن است دست به کار شد؛ ادامه دارد...
نوشته های یک طلبه
#طنز_های_مدرسه #قسمت_اول مبصر پشت میز، منتظر بود کسی خطایی کند تا اسمش را در لیست بدها بنویسد. بچه ه
مبصر با صدای بلند گفت: معلم اگه قرار بود بیاد تا حالا باید سر و کلش پیدا می‌شد؛ پس نمیاد؛دوستان بزنید و بخوانید، آزادید کلاس به آن آرامی تبدیل شد به مجالس عروسی؛ یکی می‌خواند. یکی روی میز میزد. یکی دست می زد. یکی با اندامش حرکات موزون انجام می‌داد. یکی کفش هایش را توی دستش کرده بود و بهم میزد؛ انگار مست شده بودند همه! البته این مستی خیلی کوتاه بود. ادامه دارد...
داستان جدید رو از دست ندید😁
اگه هنوز به نتیجه نرسیدی به کی رای بدی 👆👆👆 این دوتا کلیپ خیلی کمک میکنه✅
خواب که نیستی😁 بلند شو یه رای بده بیا✅
ما که رای دادیم 😉 جانمونی
ما به این دست یک جان بدهکاریم...😔🌹