eitaa logo
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
226 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
379 فایل
سلام‌به‌دخترای‌بهشتی🥰 به‌کانال‌ما‌خوش‌آمدید💫🧕 امیدوارم‌که‌با‌هم‌بتونیم‌یه‌دختر‌بهشتی‌کامل‌وبالغ‌بشیم‌💯✅ آیدی‌خادم‌کانال😁👇🏻 { hl } استیڪࢪامۅنھ↯↻ [ @stickertrnom ]
مشاهده در ایتا
دانلود
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ⁷⁶ ↯↻ وقت اذان بود . وقت نماز - محو تصاویر در حال پخش از تلویزیون بودم . مسجد . آدم هایی که در حال وضو بودن یکی لباسش سفید بود و دیگری شلوار طوسی به پا داشت . یکی ریش داشت و اون یکی موهای کوتاه . یکی هم قد امیر مهدی بود و یکی دیگه تقریبا هم هیکلش - اگر اون ادم ها رو کنار هم می ذاشتن می شد به امیر مهدی ازشون ساخت . نشون دادن نماز خوندن یه عده آدم پشت سر امام جماعت تو مشهد اوج محو شدن من بود و البته نه محو شدن تو تلویزیون ، بلکه محو شدن تو خاطرات روزهای گذشته ، و نماز خوندن امیرمهدی ، نمازی که آروم خونده می شد . با آرامش خم و راست می شد . - کجایی ؟ با صدای مامان تصویر امیر مهدی مات شد و از بین رفت من - همینجام مامان - معلومه . یه ساعته قراره سالاد درست کنی ولی ه نیست کی حاضر بشه نگاهی به ظرف سالاد انداختم . دو تا خیار رو خرد کرده بودم و تا دیگه مونده بود . به اضافه ی اونی که تو دستم بود و گوجه فرنگی ها و کاهو . مامان صندلی کناری رو کشید و نشست روش . مامان – چی شده مارال ؟ چند روزه خودت نیستی ! نفس عمیقی کشیدم ، سری تکون دادم . من چیزی نیست و فقط یه کم فکرم مشغوله . مامان - چرا ؟ درمونده نگاهش کردم .. من خودم هم نمی دونم مامان . دیگه نتونستم بریزم تو خودم و حرف نزنم . داشتم دیوونه می شدم ، باید به یکی می گفتم اون همه اشفتگی ذهنیم رو ، و چه کسی بهتر از مامان !...... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ⁷⁷↯↻ من - ماهان نمی دونم چم شده همش تردید دارم . همش دارم با هم مقایسه شون می کنم اما هیچ چیزی برای مقایسه نیست مامان - کی مارال ؟ کیا رو با هم مقایسه می کنی ؟ یعنی اگر همه چی رو براش می گفتم اعتمادش بهم کم نمی شد ؟ ...................... اگر می فهمید چه جوری امیر مهدی رو اذیت کردم در موردم چی فکر می کرد . نه می تونستم حرفی نزنم و نه می تونستم بگم ، موقعیت بدی بود با شرم سروم رو انداختم پایین و مو به مو رو براش گفتم ، باید می فهمید چیکار کردم ! باید می گفتم و گفتم . و آخرش هم اضافه کردم چقدر بعدش پشیمون شدم از کارام . بالاخره سکوت رو شکسته . مامان – باید چی بگم ؟ ملتمس نگاهش کردم . مامان – خوبه خودت می دونی کارات درست نبوده ! من به خدا مامان تو بد موقعیتی بودیم و اگر منظورت اون صیغه ، مامان – در اون مورد حرف نمی زنم . از کارای بعدش حرف می زنم . من – من که گفتم پشیمونم ! اخمی کرد . مامان – یعنی فکر می کنی همین پشیمون بودن کافيه ؟ بغض کردم من بخشید مامان - دوست ندارم دیگه تکرار بشه . السر تکون دادم من - چشم . نفس عمیقی کشید .... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ⁷⁹ ↯↻ مامان متفکر گفت . مامان – پویا چی ؟ من نمی دونم . فعلا نمی تونم به هیچ عنوان بهش فکر کنم . بعد هم ملتمسانه گفتم من - مامان امیر مهدی رو پیداش کن ، شاید تکلیفم رو با خودم بدونم . متفکر گفت مامان - قول نمی دم بهت . ولی با بابات حرف می زنم . اگه موافق بود بعد ببینم چیکار می تونم برات بکنم . از روی صندلی بلند شد و زیر لب گفت . مامان – گرچه که مثل پیدا کردن سوزن تو انبار کاهه . خوشحال از روی صندلی بلند شدم و بغلش کردم . ماه بود مامانم ، ماه . با خوشحالی بقیه ی سالاد رو زود درست کردم و ظرف رو دادم به مامان تا توش سس بریزه . اگر پیداش می کردم ! .... وای ... دلم می خواست تو خونه بدوم و از خوشی بزنم زیر آواز در غم هجر روی تو رفته ز کف قرار دل گر ننماییم تو رخ وای به حال زار دل .................... ساعت از ته گذشته بود و من تو فکر پویا بودم . مهمونی سمیرا شده بود و می دونستم چشم پوشی از اون مهمونی برای پویا غیر ممکنه نگاهی به ساعت انداختم . چرا نمي گذشت ؟ چرا تموم نمی شد این شبی برای من فقط و فقط اعصاب خردی داشت ؟ کاش زودتر این شب تموم می شد و روز بعد میومد تا من با زنگ زدن به سمیرا بفهمم " به کاریش می کنم " پویا چی بود ؟ مامان نشست کنارم . مامان - اگه دلت اونجاست چرا نرفتی ؟ نگاهش کردم . من - ذهنم آرامش نداره . ترسیدم برم و بعدش پشیمون بشم از رفتنم . مامان – این تردید ربطی به اون پسره داره ؟.... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ⁷⁸↯↻ خده مامان - حالا بگو می خوای چیکار کنی ! عاشقش شدی ؟ من - نه . یعنی نمی دونم چمه و اگر همونی باشه که خودش گفته خیلی مرد ایده آلی می شه . و با حسرت آه کشیدم . مامان – اگه نبود ؟ با تردید نگاهش کردم . من - اگه بود ؟ مامان - اونوقت حتما بابات باید بره خواستگاری ! با تصور این کار زدم زیر مامان هم خندید . مامان – یه نگاه به خودت بنداز پده آل اون پسر باشی ؟ فکر کردم . می تونستيم ؟ من نمی دونم . اصلا الان نمی دونم چی می . و بعد با لحن ناله مانندی گفتم . من - من نمی تونم چادر سرم کنم ! مامان سری به حالت تاسف تکون داد ماهان - پس چرا بهش فکر می کنی ؟ من - چون نمی تونم از اون همه ایده آل بگذرم ! مامان - اون همه ؟ چند تاش رو اسم بير ! با دست شروع کردم به شمردن من - یک و احترام گذاره دو . هیز نیست . سه . بچه ننه نیست . چهار . می گفت دوست نداره زنش از آرزوهاش دست بکشه . پنج . مهريونه . شیش و زود عصبانی نمی شه . هفت . مامان – يسه . همچین میگی که آدم دلش می خواد این فرشته رو ببینه . الحنش کمی طعنه داشت . من - باور کن اگر همون باشه که گفت فرشته ست ... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ⁸⁰↯↻ المسری تکون دادم . من هم آره هم نه . زیر لب گفت . مامان – چه جوری به بابات بگم ؟ و من ترسیدم از چیزی که باید به بابا گفته می شد . ته دلم خالی شد از عکس العمل بابا ، این موضوع دیگه موضوع مسافرت نبود که بابا باهاش کنار بیاد ! صبح که وارد آشپز خونه شدم نگاهی به صورت بابا انداختم . خیلی عادی بود انقدر استرس داشتم از عکس العملش که از اون همه عادی بودنش جا خوردم . دل تو دلم نبود . مامان با دیدنم لبخندی زد مامان – تار گیا سلامتم که می خوری ؟ بابا متوجهم شد .. سلام کردم و نشستم . هر دو جواب دادن اما - ، برنامه ی رادیو بود که با صدای بلند تو خونه پخش می شد . جمعه ی ایرانی . به مامان اشاره کردم . لب زدم . من گفتی ؟ اخمی کرد . و با سر جواب داد " نه " . دوباره ملتمسانه نگاهش کردم . که اخم بیشترش باعث شد کوتاه بیام . بابا که رفت تو هال ؛ رفتم کنار مامان که داشت غذا درست می کرد . من - مامان جونم ؟ داشت تو ظرف مرغا ادویه می ریخت مامان – مارال صد بار خواستم بگم ولی نشد . من با چه رویی به بابات بگم چیکار کردی ؟ من - همونجوری که می دونی قبول می کنه . برگشت و نگاهم کرد . مامان - واقعا فکر می کنی می تونم ؟ با التماس گفتم .... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
•﴾﷽﴿•
ݐࢪݜ ݕہ ٵۅݪێن ݐسٺݦۅن ݕٵنۅ🖇↻ ݕہ ݕێن ݐسٺٵݦۅن כێכن כٵࢪن 😌😁 |•°~@dogtaranbehsti~°•|
•﴾🍇🌸✨﴿• اعمال‌قبل‌از‌خواب☔️🧡 حضرت‌رسول‌اکرم‌فرمودند‌هر‌شب‌پیش‌از‌خواب وضو‌یادتون‌باشه...🕊🍃؛ ۱.قران‌را‌ختم‌کنید ۳بار‌سوره‌توحید..🌿🍄؛ ۲.پیامبران‌را‌شفیع‌خود‌گردانید🍓🐾: ۱بار‌اللهم‌صل‌علی‌محمد‌وال‌محمد‌عجل‌فرجهم‌؛اللهم‌صل‌علی‌جمیع‌الانبیاء‌و‌المرسلین...🕊؛ ۳.مومنین‌را‌از‌خود‌راضی‌کنید💚🖇: ۱بار‌اللهم‌اغفر‌للمومنین‌والمومنات...🖤🌙؛ ۴.یک‌حج‌و‌یک‌عمره‌به‌جا‌اورید🌚✨: ۱بار‌سبحان‌الله‌والحمد‌لله‌و‌لا‌اله‌الا‌الله‌و‌الله‌اکبر...🕊؛ ۵.اقامه‌هزار‌رکعت‌نماز⛅️🦋: ۳باریَفْعَلُ‌اللهُ‌ما‌یَشاءُ‌بِقُدْرَتِهِ،‌وَ‌یَحْكُمُ‌ما‌یُریدُ‌بِعِزَّتِهِ..🐣🖤؛ ۶.خواندن آیت الکرسی💫 ایا‌حیف‌نیست؟!‌هرشب‌به‌این‌سادگی‌از‌چنین‌خیر‌پر‌برکتی‌ محروم‌شوید...🌱🎋 |•°~@dogtaranbehsti~°•|
ٺۅ ٵێن ݜݕ زێݕٵ ٵࢪزۅ ݦێڪنݦ…😍 ݦࢪڠ ٵݦێن ݕہ ٵࢪزۅہٵٺۅن🕊 ٵݦێن ݕڱہ…🤲  ٺٵ כݪۅٵݐسێ ٺۅۅ ڂێٵݪٺۅن نݦۅنہ😌 ۅ ڇـہ ڇێزێ ٵز🖐 ٵࢪٵݦݜ نٵݕ ڂۅݜٺࢪ…! :) ݜݕٵنھ🖇 |•°~@dogtaranbehsti~°•|
این پیام از من خوابالو ! 😴 برای یک آدم خوابالو‌!!😴 در زمان خوابالودگی!!!💤 ارسال شده است !‌!!!↯ لطفا خوب بخوابید 😁😌 اعضا؁ جدید خوش اومدید🎉 اعضا؁ قدیمے بمونید برامون🍬 |•°~@dogtaranbehsti~°•|
اولین نفر😍 سرعت عملم رو برممممم🤤 بدویید فقط تا ۵ دقیقه دیگه قبول میکنم میخوام برم بخوابم😂😴
﴿°•ھࢪ ڇہ ݦے ڂۅٵہכ כݪ ٺنڱݓ ݕڱۅ↯🍭😻•°‌﴾ ﴾‌~ http://unknownchat.b6b.ir/3087 ~﴿ نٵݜنٵسݦۅنہ ݕٵنۅ⇦⇧
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
دومین نفر😍 بدویییددددد رفتمااااا😴
اشکالی نداره خیلی ها خوابن فردا به ۱۳ نفر میدمممم😊👌 شب بخیررررر🌿😴
دعای_فرج📜 ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم... 🌺الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ ♥️وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ 🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ 🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى ♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌺محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ 🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ♥️وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ 🌺عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً 🌸كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا ♥️محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ 🌺اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى 🌸 فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ ♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى 🌺ادْرِكْنى اَدرِکنی 🌸الساعه الساعه الساعه ♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین (خواندن دعای فرج به نیت سلامتی و ~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون) . . 🌸🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همین الان ۱۳ تا دختر گل بیاد پیوی👈👀 @Fatima098
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
برای این😊 برای هر نفر ۳ استیکر😁 بدون هزینه😄 رایگان😉
گل دختر ها برای ۵ نفری که همین الان بیان استیکر به اضافه نوشته و بدون پس زمینه میسازم😉🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️ به نظر خودم👀 اشکال نداره😅 هر روز خودمو یه بارم که شده😉 جلوی آینه ببینم🖇 و قربون خودم برم😂😁 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
همین الان ۱۳ تا دختر گل بیاد پیوی👈👀 @Fatima098
بچها اشتباه نگیرید من ۱۰ نفر رو مشخص نکردم هر کس دوست داره بیاد😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
!^<💞✨> 💕 بےتوبہ‌بھشت‌خدآ بخـدآنَرَوَمـ:) اگربـہ‌ڪربـلـ‌آنَرَوَمـ بـہ‌ڪجابِرَوَمـ...:)؟! 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی