⭕️ دولت-ملتسازی پس از عهدنامه ترکمنچای
با انعقاد صلح #وستفالیا در 1648 میلادی و پایانیافتن جنگهای چندصدسالهی خونبار در اروپا، جهان در آستانهی #نظم_نوین_جهانی قرار گرفت؛ علیرغم فرازوفرودهای فراوانی که اروپای جدید پس از این تاریخ به خود دیده است، اما هنوز هم میتوان سیاست جهان را در امتداد این حادثه مطالعه کرد. مهمترین رخداد جهانی بهتبع این قرارداد، تکثیر الگوی دولت-ملت در سرتاسر جهان بود؛ بهنحویکه بدون توجه به بوم ملی و فرهنگی ملتهای مختلف، الگوی سیاسی واحدی بر آنها اعمال گردید. عنوان این پروژهی جهانی، #دولت_ملت_سازی در جهان بود و #علوم_سیاسی جدید بهعنوان پشتیبان این پروژه خود را بازسازی کرد.
برای پروژهی دولت-ملتسازی در ایران، تاریخها و موقفهای مختلفی گمانهزنی شده است. برخی عصر صفویه را آغاز دولت-ملتسازی دانسته و برخی بر عصر ناصری تاکید داشتهاند. اگرچه این دو نقطهی زمانی درخور تامل است، اما بیشک یکی از نقطهعطفهای تاریخی برای این پروژه، عهدنامه #ترکمنچای در پی شکست لشگر نظامی ایران از روسیه در 1206 شمسی است؛ موقفی که زخمی تاریخی بر تن ما نشست و ایران معاصر با آن آغاز شد. سنت سیاسی و الگوی زمامداری، پس از این حادثه است که بهتدریج دستخوش تحول میشود و اندیشمندان، آهنگ این میکنند که دانش پشتیبان پیشرفتهای غرب جدید را وارد بوم ایران کنند تا این سرزمین صاحبتمدن از عطایا و مواهب تمدن جدید جا نماند. این #اخذ_و_اقتباس پرنشیب و فراز در طی زمان گاهی به نقطههایی میرسد که گروهی بر آن میشوند که عطای این موهبت را به لقایش ببخشند و به عهد سنتی خود بازگردند؛ گروهی دیگر نیز کلا سنت خود را انکار میکنند و پرستش وطن را در گرو این میبینند که سرتاپا فرنگی شوند. #ایران امروز در دو سر این پاره خط پیش آمده است. و امروز پرسش ما این است که سیاست ما چه باید باشد و ما بر اساس کدامین الگو باید زمامداری کنیم؟ آیا ما هم باید #دولتسازی مدرن را پیش برویم؟ دولتسازی در ایران کنونی ما چگونه باید باشد؟ این پرسش حتی در #انقلاب_اسلامی نیز پاسخ درخوری نیافته است.
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://eitaa.com/doranejadid
⭕️ سیاست: دانش ساخت ارادههای بزرگ
موضوع سیاست، تکاپو برای تغییر است. اما آنچه به تکاپوی سیاسی رنگ متفاوتی میبخشد، ضرورت همراهسازی دیگران برای نیل به مقصود است. #ارسطو در طبقهبندی علوم، آنها را به دو دسته کلی تقسیم میکند: گروه نخست را در طبقهی #سوفیا یا حکمت، و گروه دوم را #فرونسیس یا فن قرار میدهد. فرونسیس بعدها در ترجمه فیلسوفان مسلمان، تا حدودی به خطا ترجمه شده و #حکمت_عملی نامیده شده است.
ملاک ارسطو در این طبقهبندی، قدرت نفوذ #اراده بوده است. بهباور او، سه دانش: الهیات، ریاضیات و طبیعیات، دانشهایی هستند که ارادهی انسان در آن دخیل نیست؛ بهعبارتدیگر، اینها دانشهایی هستند که از هستی و هستها سخن میگویند؛ خواه ما بخواهیم یا نخواهیم، وجود دارند و خواستن ما نیز در کیف وجود آنها دخالتی نمیتواند بکند. اما سه دانش دیگر، یعنی اخلاق، #تدبیر_منزل و #سیاست_مدن؛ دانشهایی هستند که اراده و میل انسان در آنها دخیل است و میتواند مبدا تصرف و تغییر و تحول در آنها شود.
بهعبارتدیگر، این سه دانش، جنبهی هنجاری دارند و به باید و نبایدها میپردازند؛ لذا موضوع این علوم، عرصهی ظهور ارادهی انسانی قرار میگیرد. در این طبقهبندی، «اخلاق» در مقیاس فردی، «تدبیر منزل» در مقیاس خانوادگی، و «سیاست» در مقیاس اجتماعی، موضوع تصرف انسان واقع میشود. ازاینمیان، دانش سیاست را ارباب علوم میداند، چراکه وسیعترین مقیاس #تصرف انسانی در این علم مورد بحث قرار میگیرد.
باید و نبایدهای سیاست، برخلاف اخلاق و تدبیر منزل، برای تحققیافتن باید به خواستهی انسانهای دیگر تبدیل شوند. اگر در اخلاق، ارادهی انسان کفایت میکند؛ و اگر در تدبیر منزل، عواطف و محبت تسهیلگر همراهی ارادهی اهل منزل با ارادهی ریاست خانواده میشود؛ اما در سیاست، که به #عرصه_عمومی نظر دارد، موضوع پیچیدهتر است. لذا مهمترین پرسش سیاست این است که چگونه میتوان ارادههای متکثر را در یک راستا با همدیگر همگرا کرد تا قدرت لازم برای تحقق یک امر عظیم اجتماعی فراهم شود؟ این ارادهی بزرگ اجتماعی، در قالب نهاد دولت تبلور پیدا میکند.
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ سیاست: تناسب شهر با زبان
سیاست را اگر بهمعنای تدبیر در حوزهی عمومی بدانیم و آن را دانش مربوط به خلق ارادهی بزرگ در میان یک اجتماع تعریف کنیم، رعایت برخی تناسبات گریزناپذیر خواهند بود. از آنجمله میتوان به تناسب سیاست با زبان اشاره کرد. طبعا مراد از زبان، در وهلهی نخست اشاره به قوهی ناطقه است؛ اما در وهلهی بعد این نکته نیز مهم است که نحوهی استخدام لفظ و ساختار دستورزبانی و گرامری و الگوی زاد و ولد واژگان نیز در نحوهی ارتباط انسان با محیط تاثیر میگذارد.
الزاما انگلیسیزبانان و فارسیزبانان در نحوهی ارتباطات اجتماعی، از الگوی واحدی تبعیت نمیکنند. هر زبانی در ارتباط با محیط اجتماعیاش، لاجرم از نحوهی «نامیدن» و «خواندن» تاثیر میپذیرد؛ جوانب مختلف این مساله در گرایش بینرشتهای جامعهشناسی زبان مورد توجه قرار گرفته است. این امر تا به جایی اهمیت دارد که برخی اندیشمندان بر بنای #منطق یونانی روی زبان یونانی توجه کرده و آن را بهمثابه گرامر یونان قلمداد نمودهاند؛ البته این سخن در جای خود بسیار قابل تامل است، اما این داوری باید بهدرستی سنجیده شود.
غرض از مطلب فوق این است که هر زیستجهانی بهمثابه یک زبان، در استخدام سیاست، متناسب با ساختار فرهنگی خودش عمل میکند؛ این امر موجب میشود که تناسب دانش سیاست با زبان یک ملت را بسیار جدی بگیریم و از تطبیقهای خام و دمدستی اجتناب کنیم. مشخصترین مصداق این سخن، نادرستبودن اخذ و اقتباس خام سیاست مدرن در کشورهای آسیایی و اسلامی است. غرس علوم سیاسی با تناسبات زیستجهان اروپایی در جهان اسلامی، از جمله کشور عزیزمان ایران، عواقب و پیامدهایی داشته که بدون توجه به تناسب سیاست با زبان، عبور از آنها و حل ریشهای معضلات ناشی از این غرس نابهجا عملا ممکن نخواهد بود.
پرسش مهم ما این است که سیاست در تناسبات زبان ایرانی-اسلامی چگونه باید معماری شود؟
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ مهندسیپذیری رفتار انسان در #عرصه_عمومی
جورج کاتلین، از اندیشمندان سیاسی رفتارگراست و معتقد است که سیاست میتواند پیشبینیپذیر باشد. اگرچه توانایی مطالعات انسانی در پیشبینی #اختیار و #اراده آدمی یکی از چالشهای بزرگ در این حوزه از دانش است، اما رفتارگرایان به نوع خاصی از پیشبینیپذیری باور دارند. تعریف کاتلین از سیاست از این رو حائز اهمیت است.
کاتلین در توضیح قابل پیشبینیبودن رفتار انسان، به زمینهها و ساختهایی اشاره میکند که وقوع یک فعل و رفتار در آدمی را محتملتر میکنند. وی مینویسد:
علوم سیاسی نه با رفتار، آنگونهکه باید باشد؛ و نه با رفتار، آنگونهکه به تصادف رخ میدهد؛ بلکه با رفتار، آنگونهکه پس از احراز شرایط باید بهوقوع بپیوندد، سروکار دارد.
Catlin, georg (1964). The science and method of politics.
درواقع اگر رفتار انسان را به سه دسته تقسیم کنیم:
1. رفتارهای هنجاری و جبری
2. رفتارهای تصادفی
3. رفتارهای مهندسیشده
سیاست، عرصه رفتارهای مهندسیپذیر است. اکنون این پرسش مطرح است که چه مقدار از رفتارهای انسان را میتوان ساخت و آن را معماری و مهندسی نمود؟ آیا توان و ظرفیت و کارآمدی مکاتب مختلف سیاسی در معماری و مهندسی رفتار انسان یکسان است؟ چه چیزی قدرت بیشتری را برای رفتارسازی به یک مکتب سیاسی میدهد؟ در سیاست ایرانی و اسلامی کدام دسته از رفتارها مهندسیپذیر هستند؟
و یک سوال اساسیتر:
آیا ما مجازیم که رفتار افراد جامعه را مهندسی کنیم؟
استدلال افرادی که پاسخ مثبتی به پرسش فوق دادهاند، چیست؟
استدلال ما در رد یا قبول این امکان چیست؟
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ شهر چیست؟ شهر کجاست؟
فهم سیاست و تحول در بنیانهای آن بدون فهم شهر ممکن نیست. علم سیاست از دیرباز به دانش و مهارت ادارهی شهر شهرت دارد؛ اما شهر چیست؟ شهر کجاست؟ شهر از کی و کجا و چگونه پدید آمد؟ این پرسش اگرچه سوال از یک مفهوم بدیهی بهنظر میرسد، اما بسیاری از گرههای دانش سیاست به همین مفهوم برمیگردد. ما گمان میکنیم در شهر زندگی میکنیم، چون ساکن روستا نیستیم؛ اما واقعیت شاید چیز دیگری باشد! آیا مطمئن هستید که زندگی شما در شهر رقم میخورد؟ اگر شما در شهر زندگی میکنید، خواسته یا ناخواسته به مهندسیشدن در یک فضا تن داده و قرارداد نانوشتهای را امضا کردهاید.
کنکاش در این باره را با تعریف سازمان ملل از شهر آغاز میکنیم:
«شهر، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر از کشاورزی است و دارای مختصاتی است که از طریق دولتی محلی، اداره میشود». شاخصهای تفکیک شهر از روستا، عبارت است از: وسعت، وضعیت و نوع فعالیت اقتصادی، درجه قشربندی اجتماعی، درجهی درجه پیچیدگی روابط و مناسبات، چگونگی بهرهگیری از نهادهای اجتماعی و میزان و ترکیب جمعیت.
دو مطلب مهم در تعریف شهر نهفته است: «درجهی پیچیدگی مناسبات انسانی» و «درجهی قشربندی اجتماعی یا طبقات شهر». چنین به نظر میرسد که پیچیدگی مناسبات انسانی در شهر به قشربندی و طرحریزی طبقات شهر برمیگردد.
فهم سیاست و تحول در بنیانهای آن بدون فهم شهر ممکن نیست.
این مطلب ادامه خواهد داشت...
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ یوتوپیااندیشی برای تحول در سیاست
#انقلاب_اجتماعی یعنی تحول در نظم حاکم بر جامعه؛ یعنی آهنگ خروج از نظم مألوف به هوای نظم مطلوب؛ نظمی که لاجرم در #شهر، خودش را متجسد میکند و هرگونه زیستگاهی، تجسد رویایی از #نظم است. انقلاب اجتماعی یعنی سیاستورزیای تازه و ناگزیر، یعنی برآوردن و پردازش زیستگاهی بدیع. تبعا چنین نگاهی را میتوان با برچسب رادیکال به حاشیه راند یا آن را یک فانتزی آرمانگرایانه نامید؛ اما سخن من در این مجال، از جنس تقلا برای طراحی آرمانشهر و ترسیم یک خیال و #رویای_اجتماعی است. قصد ندارم نخی از دامن اندیشهام را به سیاست عملی گره بزنم. در قامت یک اتوپیست میخواهم در افق رویاهایی که در تاریخ ساختهاند به پرواز درآیم و خیال جدیدی بسازم که همگی با هم بهواسطه آن خیال به هم گره بخوریم. در یوتوپیاسازی میخواهیم مرزهای تفکر سیاسی بشر را توسعه دهیم، بدون آنکه متنعم از خوانی باشیم یا وجیزهگوی سلطانی. بگذریم...
مطلوب یک انقلاب اجتماعی، بهصرف تعویض و جایگزینشدن حاکمان و کارگزاران بهدست نمیآید. این را در انقلاب اجتماعی خودمان، یعنی #انقلاب_اسلامی میتوانیم شاهدش باشیم. بقا و دوام دوگانههای پرمخاطرهای همچون: «تعهد یا تخصص»، «انقلابی یا محافظهکار»، «عملگرایی یا نظرزدگی»، «اسلام یا مدرنیته» و ... همگی نشان میدهند که هنوز با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب سیاسی اسلامی، بستر حرکت برای تحول اجتماعی و معماری جامعهی جدید ایرانی-اسلامی همچنان نامساعد است و آگاهی مناسب و افق روشنی در رگ و جان این حرکت هنوز نضج نگرفته است.
انقلاب اجتماعی یعنی تحول در الگوی زیست جمعی؛ یعنی برانداختن آسودگی ناخوشایند و دلسپردن به تقلایی برای ساختن یک خیال سیاسی. یعنی تغییر صورت شهر یعنی ساختن یک یوتوپیا.
همچنانکه #اور را نمیتوان #پولیس دانست، پولیس هم «کامیونیتی» نیست؛ کامیونیتی هم غیر از «بورگ» است و بورگ غیر از «سیویتاس» و سیویتاس غیر از «مدینه»؛ زیستگاهی که میخواهیم غیر از همه اینهاست. زیستگاه ما چیست؟ زیستگاه ما چه تمایزی با این صورتهای تجربهشدهی تاریخی دارد؟ آیا میتوان در سیویتاس زیست و از تمدنی نو سخن گفت؟ غرب جدید به پولیس اندیشید، اما سیویتاس را ساخت؛ امروز که ما به #مدینه و #ساتراپ میاندیشیم، چهچیزی را میخواهیم بسازیم؟
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri