eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🔻شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه بود👇👇👇 🌷 💠 الگویی بنام ابراهیم: 🌷مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک حرفه ای، خوش صدا و سیما و یک در کار اطلاعاتی است و .... 🌷آن مرد بزرگ بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و او برای ما حرف می زدند. بعد از مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد. 🌷وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در ، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد. 🌷داوود او را خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و ابراهیم را ادامه دهد. اواخر سال 1361 بود که با داوود بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی. 🌷عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: !! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود اومده! 🌷داوود هم با خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما کل ابرامم نمیشیم. 🌷بعد جلسه همه با داوود کلی یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو کنی؟؟؟ من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو با ابراهیم داشت.... 🌷 شادی روحش 👇👇 @dosteshahideman 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌷 💠مسئولان آن موقع !!! 🌷تو یکی از ‌ها زخمی شده بود، پاشو گرفته بودن. هر روز بین ساعت ١١ و ١٢ 🕚برا عوض کردن پانسمان مى ‌یومد. ولی یه روز نیامد!😟 خیلی دقیق و بود، نگران شدیم.... 🌷پرس و جو کردیم، یکی از ‌ها گفت: «از صبح تا عصر حمام🚿 بوده!» گفتیم نباید🚫 اینقدر تو حمام باشه، ممکنه گچ پاش نم بکشه! 🌷سراسیمه به حمام رفتیم. گچ پای احمد بود، ولی از انگشتاش می‌ چکید. داشت لباس رزمنده‌ ها رو می‌ شست😔. نگاهی به نگاهِ نگران ما کرد و گفت: «حواسم به گچ پام بود، چون 🌸🍃 ⭐️| @dosteshahideman 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 در شهریور 1385دوره افسری را به اتمام رساند و از دانشکده فارغ التحصیل شد و قدم در مسیری گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری اش هیچ تزلزلی درپیمودن آن مسیردراو مشاهده نشد. و ویژگی اصلیش بود. آن چنان که کار در روز راهم دریکی ازجلسات اداری به تصویب رسانده بود. به این ترتیب عملا کارش نداشت. معتقد بود در راه خدا مزد کسانیست که درراه خدا پرکارند و را شاهداین حرف خودمعرفی میکرد. به دلیل علاقه فراوان به کارش برای تشکیل خانواده حاظر به رجعت به تبریز نبود. در۲۵ اسفند سال۱۳۸۷ مقارن با سالروزمیلاد (ع)و(ع) باهمسری فاضل ازخانواده ای ولایت مدار درتهران ازدواج کردوساکن تهران شد. ثمره این ازدواج ()است متولد ۲۵ اسفند ۱۳۹۱. عشق وعلاقه وصف ناشدنی به آرمان جهانی (ع)یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام روحیه خاصی رادر او به وجود آورده بود. آنچنان که تا آغازجنگ درجهت تحقق آن شبانه روز تلاش ومجاهدت میکرد. مطالعات دینی، سیاسی اش تعطیل نمی شد به داخلی وخارجی به ویژه تحولات اشراف داشت واین وقایع راتحلیل می کرد. تعصب آگاهانه و وافری به ‌، و داشت. درایام فتنه ۸۸شب وروز آرام وقرارنداشت، تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد می کرد و در معرکه دفاع سخت از درایام فتنه چندین بارجانش رابه خطرانداخت. صاحب موضع بود ودربحث ها به خوبی استدلال می کرد، میگفت این تنها نقطه امید است وهرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشدمیتواند جبهه مستضغفان و علاقمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت. با عربی و لهجه های عراقی و سوری آشنا بود و به همین خاطر با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همین طور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را می ستود. با آغاز جنگ از سال ۱۳۹۰در سوریه برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از آگاهانه عازم سوریه شد. اعزام های داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه،روحیه زندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دوسال اخر حیاط ظاهری خود،به معنی واقعی کلمه زندگی را داشت. به خاطر تعلقی که از نوجوانی به جمع اوری و ثبت اسناد و مواریث داشت،در جبهه سوریه نیز به گردآوری اسناد جنگ همت گماشته بود. هر بار که به ایران می آمد،آثاری از جنگ را همراه داشت،از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که از تکفیری ها در صحنه های درگیری به جا مانده بود. اوج خود در این جبهه را حضور در عملیاتی می دانست که در تاسوعای ۱۳۹۲در منطقه برای آزادی سازی کامل اطراف حرم مطهر (س) انجام گرفت و منجر به پاک سازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری ها شد. در اخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بی بازگشت است. از دو ماه پیش از اعزام به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام بعد از دو سال حضور در جبهه ،در بعد از ظهر ۲۹دی ۱۳۹۲هم زمان با سالروز میلاد (ص) و (ع)در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار، درحالی که فرمانده محوری عملیاتی در منطقه <<>> در جنوب شرقی دمشق را به عهده داشت،در اثر اصابت ترکش های یک به ناحیه سر و سینه به فیض شهادت نائل آمد. شـادے روح شـ‌‌‌هـیـد 🕊| @dosteshahideman 🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊
2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سال نو برتمام مسلمین جهان خانواده شهدا جانبازان و رزمندگان جبهه مقاومت مبارک باد🌹 لحظه سال تحویل در جمع #مدافعان_حرم سوریه😂😂✌️ خداقوت #رزمنده😁😁😁 @dosteshahideman