#خاطرات_شهدا 🌷
✍ به روایت #همسرشهید
🔰اردیبهشت بود که آمد. شب #لیلۀالرغائب. شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد😍. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه🛬 استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم. همه میآمدند ببینند #سوریه چه خبر است.
🔰دو سه سالی که تا #شهادتش سوریه بود، مرتضی دیگر آن مرتضای سابق نبود✘. رشد وجودی و #روحیاش را با تمام وجود حس میکردم. با ما هم که بود مدام دلشـ❤️ پیش نیروهایش بود. مدام با بچههایش در تماس📞 بود.
🔰وقتی از آزادی #نبل_والزهرا میگفت به وضوح برق شادی توی چشمهایش😃 دیده میشد. چقدر ذوق میکرد وقتی میگفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچههای ما #برنج خشک میریختند😅.»
🔰کوچکترین اتفاقی کمصبرش میکرد؛ #عملیات میشد، فلان نیرویش شهید🌷 میشد، فلان منطقه #سقوط میکرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود🚫. هربار که میآمد، خستگی را به وضوح روی شانههایش #حس میکردم.
🔰مرتضی تا قبل از رفتنش به #سوریه، موهایش یکدست مشکی بود ولی از روزی که رفت، میدیدم #موهایش دارند سفید میشوند. شهید 🕊که شد، 13 تار مویش سفید شده بود.
🔰بین خواب و بیداری حس کردم #مرتضی روی تپهای ایستاده. داشت از سرما❄️ میلرزید و دندانهایش به هم میخورد😖. سرما به جان من هم افتاد. آنقدر سردم شده بود که از خواب پریدم🗯. بلافاصله به مرتضی پیام📲 دادم. به همان اسمی که توی گوشیام برایش انتخاب کرده بودم: #نورچشمم. جواب نداد.
🔰دلم طاقت نیاورد💔، زنگ زدم ولی باز هم جواب نداد😥. دیگر خوابم نمیبرد. جدای از سرما، #نگرانی هم بیخوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس☎️ گرفت. بی سلام و احوالپرسی گفتم: «مرتضی! چرا اینقدر لباس کم پوشیدی که #سردت بشه؟ نمیگی سرما میخوری؟»
🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم #مریمجان، عملیات بود. همین یکدست لباس #نظامیام تمیز بود که پوشیدم🙂.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات #غسل_شهادت کرده بود و با همان یکدست لباس 👕سردش شده بود.
#شهید_مرتضی_عطایی
#شهید_عرفه
#فرمانده_ایرانی_تیپ_فاطمیون
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
دوست شــ❤ـهـید من
بین الحرمین محمدحسین در حال #روضه خواندن برای #دلم بخوان و نفس بزن که دیده دل سالهاست #خشک است #
#خاطرات_شهدا🌷
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🔹سه سال بود که تو عراق و #سوریه به دفاع👊 از حریم حرم اهل بیت پیامبر (ص) مشغول بود.اسم مستعارش تو سوریه " #عمار " بود و همه "حاج عمار" صداش میکردن
🔸شجاع و نترس بود💪 و محبوب دلـ❤️ـها
وقتی ازش میپرسیدیم تو #سوریه چکار میکنی؟ میگفت: #سربازی☺️.
🔹روز تشییع پیکرش⚰ وقتی #فرماندهان نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه #محمدحسین اونجا چکاره بود⁉️سردار گفت:
👈فرمانده تیپ هجومی #سیدالشهدا(ع) ! 😳
🔸سالها بعد از #دفاع_مقدس اومد تو میدون، بعد از ما اومد و قبل از ما رفت😔. محمدحسین زود بارش رو بست. #سردار میگفت و میسوخت و #غبطه میخورد😞...
🔹مرامهای خاص زیاد داشت⚡️ اما بعضی چیز ها برایش #قانون بود و خط قرمز داشت⭕️ و یکی از آن خط قرمز ها این بود :👈محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش👀 از بقیه جاها بیشتر بود را به #عکس_شهدا تعلق میداد
🔸و تو باید قبول میکردی✅ که به واسطه عکس شهدا🌷 #حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی .⚡️وگرنه...قرارداد که تمام میشد و خانه🏡 را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم #نو میشد
🔹یادم هست وقتی #پوسترهای کم عرض شهدا 🌷مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد😃 که عکس های #بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد.
🔸با این حال ولی همیشه یک پوستر #تکراری بود ؛ قدیمی بود؛ و ✘نه نو میشد و ✘نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم👈 تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور #محمد_عبدی بود
🔹خیلی دوست داشت #مثل "محمد عبدی" باشد همیشه از خنده های😄 لحظه های اخرش و #حین_شهادت محمد عبدی میگفت ؛وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان39; #عمارعبدی 39; است اصلا جا نخوردم
🔸ولی زمانی که #عکس_صورتش را در معراج شهدای🌷 تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد.
🌾تا در طلب گوهر کانی کانی
🌾تا در هوش لقمه نانی نانی
🌾این نکته ی رمز اگر بدانی دانی
🌾هرچیز که در جستن آنی،آنی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
شهیدی که توانست با دلایل و آیات #قرآنی رضایت خانواده اش را برای رفتن به جبهه کسب نماید❤️ #شهید_وحید
#خاطرات_شهدا 🌷
🔹اتفاقات #سوريه را دنبال ميکرد و من اصلا فکرش را نميکردم 🗯که روزي تصميم به رفتن🚶 بگيرد. با هم اخبار را نگاه🖥 و درباره اين اتفاقات صحبت ميکرديم.
🔸روحيه #ظلمستيزي داشت و در مدتي که اين اخبار را ميديد تصميم خودش را گرفته بود. وقتي به من جريان #رفتنش را گفت باورم نشد🚫 و فکر ميکردم شوخي ميکند😊.
🔹وقتي با من صحبت ميکرد من به #شوخي جوابش را ميدادم فکر نميکردم تصميمشان براي رفتن #جدي باشد اما بعداً متوجه شدم که تصميمش کاملاً جدي است✊ و ميخواهد به #سوريه برود.
🔸سال 1393 به #سپاه رفت و به او گفتند سپاه به عنوان #بسيجي نيرو اعزام نميکند❌. به تهران رفت و آنجا هم قبولش نکردند😔. من اصلاً فکر نميکردم که تصميمش تا اين حد جدي باشد👌.
🔸خيلي پيگير شده بود. خودش را به آب و آتش زد ⚡️ولي از ايران🇮🇷 نتيجهاي نگرفت. هر چه بود انگار به #دلش افتاده بود که خواهد رفت. در #فيسبوک با شخصي از سپاه بدر #عراق آشنا ميشود.
🔹من هم نگران بودم که نکند آن شخص #داعشي باشد😰 که گفت نه از صحبتهايش معلوم است به لحاظ #اعتقادي با ماست. آن آقا از #شيعيان عراق بود و با هم دوست شدند 💞و مدارکش را فرستاد.
🔸ايشان قول داده بود اگر به #اينجا بياييد من کارتان را درست ميکنم. آن زمان يک سالي بود که انتقالي به #تبريز گرفته بود. مرخصي بدون حقوق گرفت و بار اول در سال🗓 93 رفت و 65 روز آنجا بود.
🔹زماني که برگشت به خاطر مسئله رفتنش با #شرکت_نفت با مشکل مواجه شد. در اين ميان فاصلهاي افتاد تا اينکه😔 سوم مهر سال 94 دوباره رفت و #دوم_آبان_شهيد شد🕊.
راوی:همسر شهید
#شهید_وحید_نومی_گلزار
#شهید_ظهر_عاشورا
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
💠آسید مرتضی، میگفت..هرکه میخواهد مارا بشناسد قصه ی #کربلا رابخواند.⚡️اما حالا من مینویسم #آسید_مرتضی؛هرکه میخواهد کربلارابشناسد قصه ی #سوریه را بخواند..
💠هرکه میخواهد ۸ سال #دفاع_مقدس را بشناسد قصه ی سوریه را بخواند📖..
هرکه میخواهد #بی_سر شدن حاج همت را لمس کند😔 قصه ی بی سر شدن نوجوان ۱۷ ساله ای به نام #ذوالفقارحسن عزالدین رابخواند..
💠هرکه میخواهد #بی_دست شدن حسین خرازی را لمس کند قصه ی آن مجاهد ویلچرنشین💺 تفنگ به دست #عراقی را بخواند..
💠هرکه میخواهد مظلومیت #سربازان امام خمینی را لمس کند قصه ی مظلومیت سربازان #امام_خامنه_ای و سید حسن نصرالله را در سوریه بخواند👌..
💠هرکه میخواهد قصه ی #هندجگرخوار را لمس کند قصه ی آن سرباز حزب الهی ک سینه اش راشکافتند و قلبش❤️ را به نیش کشیدند بخواند😭..
💠هرکه میخواهد قصه ی جسارت و #اسارت را بداند قصه ی زنان و فرزندان سوری را بخواند..
هرکه میخواهد معنای سربر نیزه را بداند قصه ی #سردارعبدالله_اسکندری را بخواند📝..
💠هرکه میخواهد بی #بابا شدن سه ساله ی ارباب را لمس کند قصه ی دختران بی بابا شده ی ایرانی و لبنانی را بخواند..
💠هرکه میخواهد قصه ی ام وهب را لمس کند قصه ی شیر زنان افغانستانی رابخواند...
هرکه میخواهد معنای اربا ارباشدن را لمس کند قصه ی #جهادمغنیه را بخواند..
💠آری آسید مرتضی
تمام تاریخ 🗓جمع شده است درقصه ی #سوریه...
بازهم #زینب_کبری دارد برای کفر رجز میخواند.⚡️اما اینبار با #بچه_شیرهای شیعه و سنی و مسیحی و...
💠همت و چمران و باکری و باقری و کاظمی و محمدی وهاشمی همه #زنده شده اند..
حر و وهب و جون و ادحم و مالک و مجمع همه زنده شده اند..
💠آری آسیدمرتضی
۷۲ تن شهید نینوا زنده شده اند✌️..
شمر و خولی و حرمله و ابن زیاد زنده شده اند..
قصه ی #اسارت و جسارت و سربزنیزه و دست بریده و عطش😓 زنده شده است..
💠در سوریه...
در #کرببلای شام...
اما اینبار سپاه جوانان #آخرالزمانی سیدالشهداء و سربازان امام زمان به فرماندهی شاهزاده ای سه ساله در کرببلایی دیگر قدرت نمایی میکند👊...
🔸کافرهمه را به کیش خود پندارد
🔹ما را ز سر بریده میترساند😏
🔸ماخود به #ره_حسین سر هدیه کنیم
🔹وقتی که کسی روضه ی #زینب خواند
💔| @dosteshahideman
🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃
#شهیدانهــــــ💔
ما #انقلاب ڪردیم ڪه
اضطرار #امام_زمان_عج
رابه استقرار تبدیل ڪنیم
رسیدن به این هدف #هزینه دارد
هزینه آن همین در #سوریه و #عراق
#شهیددادن 🕊است...
📝کلامشهید
#سعید_کمالی 🌷
🍃| @dosteshahideman
🍃🍃
🍃🌹🍃
🍃🌹🌹🍃
🍃🌹🌹🌹🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#تلنــگـــــــر 🔔🔔
💢شـنـیـده ام که این روزها حال و هوای #جهاد دلتـ❤️ را زیـر و رو کـرده.از دلتـنـگـی هایت بر روی صـفـحـه ی کاغذ📝 دیده بودم...❗️
💢از نوشته های #شهید_مشلب
دختران حواستان باشد 👌
#حجاب حجاب حجاب
حواستان به #فضای_مجازی باشد...
💢دخترانی را میبینیم که عکسهایشان را با #نامحرمان به اشتراک میگذراند
من منظورم با همه نیست❌
من هم از #فیسبوک استفاده میکنم
⚡️اما تاکنون همچین اتفاقاتی رخ نداده😊....
💢 #دلنوشته_هایت را خـوانـده ام ⚡️امـا
آنـلاین📱 ک میـشوی #هـشـدارها♨️ را جدی بگیر؛عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگشتانت را برای تایپ ب تـبـعیـد ببر...✔️
💢مبادا پروفایل #نامحرم را مجـوز ورود بدانی📛 هر چند اگر عکسش #چادرخاکی کوچه های #مدینه باشد...
💢 #بـرادر،آرزوی #شـهـادتت رابا #نامحرم قسمت نکن❌ .آری ... درد ودل کردن تو را امیدوار میکند✌️ .⚡️اما یادت نرود این گفتگو تو را از خاک #سوریه و شام...به سواحل آنتالیا میکشاند..
💢رفته رفته آرزوی #شهادتت به رابطه ی پنهانی تبدیل میشود😔. اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس #نامحــرم جایگزین میشود🚫
💢طرز فکرت عوض میشود😔
تا جایی ک میگویی: #جهاد برای خودشان ما در داخل دفاع👊 خواهیم کرد ،اگر دفاعی درکار باشد...
💢بـرادر هوشـیار باش🚨؛دلـسـرد شدنت را احساس میکنی..⁉️
🚫فـــــقــــــط یـــــادت بــــــاشـــــــد🚫
جلو جلو عواقب #چت 📱کردنت را ب تو یادآوری کـردم ؛روز #مـحـشـر نگویی که ندانسته وارد پـرتـگاه شدم
💢من آنروز به آگاهیت شهادت میدهم یادت باشد☝️ شیرینی شهادت که #کمرنگ شود غلظت #شهوت بالا میرود
💢راسـتـی اول مـاجـرا را بـیـاد داری⁉️
اولین پی ام ات #سـلام_خـواهـر بود...
از بعدی ها دیگر نـمیـگـویـم🙊 😔
♨️فــقــط یــک ســوال
هنوز هم #نامحــرم را خواهرصدا میزنی⁉️😔
#التـمـاس_کـمـی_تـفـکـر😭
#شهید_احمد_مشلب
🌺 @dosteshahideman
💐💐💐💐
💐💐💐
💐💐
💐
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
📝به نقل از همسر شهید :
🔹از همان اوایل زندگی میدانستم عمر زندگیمان #کوتاه است.سبک زندگی و منش #علیرضاےعزیز گویای این بود که متاع وجودش را خدا خریدار است👌.
🔸نور شهدا💫 در چهره اش کاملاً مشخص بود.هميشه به او میگفتم:" #صورت نازنینت را دوست دارم😍.این صورت زیبا دست تو #امانت هست.
♨️رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون"
🔹ظاهر و چهره ی #علیرضاےشهیدم مصداق این روایت از امیرالمومنین بود که فرمودند:" ⚜هیچکس چیزى را در باطن خویش پنهان نمى دارد مگر اینکه 👈در سخنانى که از دهان او مى پرد، و در #چهره و قیافه اش آشکار مى گردد"..وقتي از زیبایی صورتش برایش میگفتم،از راز چشمان #شهیدهمت برایم میگفت..
🔸اینکه همسرشهید همت هم عاشق آن #چشمان_پاک و زیبای همسرش😍 بود.و سرانجام همان چشمها،زیباترین قربانی👌 در راه خدا شد..
🔹ميگفت :"توهم #عاشق صورت من هستی..ممکنه خدا این صورت را برای #قربانی انتخاب کنه."وقتی این داستان را برایم میگفت طاقت شنیدنش را نداشتم🚫..بسیار گریه میکردم😭..این 25 روزی که #سوریه بود مدام سفارش میکردم که مواظب #امانتی من باش.
🔸بعد از #شهادتشون،وقتی بالای سر پیکر مطهرش رفتم ،و سر و صورتش را نگاه کردم،دنیا روے سرم خراب شد😭.
گفتم این بود رسم #امانتدارے؟؟
🔹براثر اصابت ترکش آر پی جی💥 به صورت و سر نازنین #علیرضاےشهیدم🌷 ،جان ناقابل را تقدیم درگاه #احدیت کرده بود..خدا زیبایی را به او داد و خریدار اصلیش هم خودش شد👌.خدا به صورت او هم جمال داد هم کمال.
#شهدا در راه خدا از #زیباترینهای_زندگیشان گذشتند.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علیرضا_نوری
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🕊🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#خواهر_شهید
(هو الحَقُّ المُبین)
همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما #دیدنش هم عالمی دارد...
💢▫️صحنه اول:
محمدرضا از #سوریه تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میکند:
-مامان! توروخدا دعا کن #شهید بشم.
+تو #خالص شو، شهید میشی...
-به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫.
+پس شهید میشی🕊.
_ حالا که راضی شدی، دعا کن #بی_سر برگردم.
💢▫️صحنه دوم:
مهمان #معراج_شهدا شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از #چهل روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به #سیدالشهدا برساند. اما...
⇜ به سینه اش دست نزن🚫.
⇜نمی شود در آغوشش بگیری.
⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن.
⇜به #سرش زیاد دست نزن.
مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: #برادر! چه کردی با خودت⁉️
💢▫️صحنه سوم:
شب قبل از #تشییع است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای #کهف_الشهدا شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده:
_ بگو محمد چطور شهید شد؟
+بگذرید...
_ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد.
+همانطور که دوست داشت شد؛ #بی_سر و #اربا_اربا...
💢▫️صحنه چهارم:
برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش
#آرام_در_خاک_خفته
بی ترس و بی درد و آرام.
متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند،
_ پس چرا #تلقین نمیخوانی⁉️
_ #بازویی نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم...
🔸حالا میدانیم
⇜اربا اربا یعنی چه
⇜ #ذبیح یعنی چه،
⇜ #خَدُّ_التَّریب یعنی چه،
⇜ #شکستن_صورت یعنی چه
🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، #درد سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم.
🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود!
🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم
#شهید_محمد_رضا_دهقان
#باشهدا_تاخدا
🕊| @dosteshahideman
🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊🌹🕊
🍃🕊🍃🕊🍃
#شهیدانه
هرچه گفتند نرو تو #تازه_دامادی
با لبخند همیشگی اش گفت:
ما زنده به آنیم ڪه #آرام نگیریم
#موجیم ڪه #آسودگی ماعدم ماست
در سوریه ایمان به دوستانی ڪه #مداحی مےڪردند میگه برایم #روضه حضـرت ابـوالفضـل بخونید
و بهشون میگه برایم #دعا ڪنید؛ اگر قرار هست شهیـد بشم یا به #روش آقا ابـوالفضـل یا به روش سـرورمـون آقا امام حسیـن یا به روش خانم فاطمـه زهرا.
ایمان به سه روش #شهیـد شد: #دستـی ڪه عبارت یا رقیـه رویش نوشته شده بود مثـل آقا ابوالفضل، قسمتی از #گـردنـش مثل سرورمون آقا امـام حسیـن و قسمـت اصلـی جـراحـت ایمان #پهلـو و شکـم بودمثل خانم فاطمه زهرا.
ڪه بعد از #برگرداندن_پیڪر مطهرش متوجه میشوند #یڪ_قسمـت_از_بـدنـش_جــا_مــانــده ڪه آن را همان جا در #سوریـه تپـه العیـس #دفــن مــےکنند.
#شهیدمدافع_حرم_ایمان_خزاعی_نژاد
🕊| @dosteshahideman
🕊🕊
🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊🕊
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
سلام داداش...
گوش دادن خاطراتت از زبان مادر و پدرت برایمان قصه ی شب های بیخوابی شده است...
ولی خوب میدانم از دلم خبر داری... برادرم...
بارها مینشینم و میگویم کاش میشد دقیقه ای فقط تورو ببینم... فقط ببینم و بگویم داداش من هم از این دنیا خسته شدم... من هم دل دارم...
یادم نبود! راستی خدا عاشقت شد،خداتورا خرید...خون بهای تو را خدا میدهد...
بابک جان؛ وقت هایی که دلم میگیرد عکس هایت را مرور میکنم،عکس هایی که آلبوم هایم را تشکیل داده... دوست دارم در چشمانت خیره شوم ولی وقتی یادم به گناهانم می افتد از تو خجالت میکشم...
برادر شهیدم،این روزها حال هوای ایران با دست به دست شدن بنر سالگرد شهادت تو عجیب زیبا شده است... این روزها بین مردم زمزمه هایی از مردانگی تو پیچیده است... بابک جان... دلتنگی مادرت را نمیتوانم توصیف کنم.😭 بغض های پدرت ناگفتنی است...ولی دل برادرها و خواهرهای سرزمینت عجیب حال گریه دارد...😔
داداش جان؛یک سال لقمه از دست مادرت حضرت زینب(س)گرفتی، نوش جانت!
#شهادتت_مبارک...💔
🍃🕊🍃
شهدا را با صلواتی یاد کنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#شهید_بابک_نوری_هریس
#سوریه
#حجاب_فاطمی_غیرت_علوی👑
#عشق_علوی_حب_فاطمی💕
#حزب_الله
#شهادت
👇👇
🌺 @dosteshahideman
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
به دلیل ارادت زیادی که به حضرت رسول الله(ص) داشتند اسم پسرمان را #محمد_رسول رسول انتخاب کردند
و به نقل از همرزمانش در لحظه جان دادن، با ذکر #یا_رسول_الله دعوت حق را لبیک گفتند...
راوی: همسر شهید
#شهید_روحالله_صحرایی
ولادت: ۱۳۶۲
شهادت: ۱۳۹۵
#خانطومان
#سوریه
#شهید_مدافع_حرم
لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا
👇👇
🌸 @dosteshahideman
#کلام_شهید😍
من خیلی آرزو داشتم که۱۴۰۰ سال پیش بودم ودر رکاب مولایم #امام_حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم #امام_خامنهای لبیک گفته وازاهل بیت پیامبردفاع بکنم.
لذابه همین منظورعازم دفاع ازحرمین به #سوریه میشوم وآرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) دردفاع ازخواهر بزرگوارشان #شهید بشوم.
وصیتنامه مدافع حرم
#شهید_حامد_جوانی 25/فروردین/94
🕊| @dosteshahideman