eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ✍ به روایت 🔰اردیبهشت بود که آمد. شب . شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد😍. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه🛬 استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم.‌ همه می‌آمدند ببینند چه خبر است. 🔰دو سه سالی که تا سوریه بود، مرتضی دیگر آن مرتضای سابق نبود✘. رشد وجودی و را با تمام وجود حس می‌کردم. با ما هم که بود مدام دلشـ❤️ پیش نیروهایش بود. مدام با بچه‌هایش در تماس📞 بود. 🔰وقتی از آزادی می‌گفت به وضوح برق شادی توی چشم‌هایش😃 دیده می‌شد. چقدر ذوق می‌کرد وقتی می‌گفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچه‌های ما خشک می‌ریختند😅.» 🔰کوچک‌ترین اتفاقی کم‌صبرش می‌کرد؛ می‌شد، فلان نیرویش شهید🌷 می‌شد، فلان منطقه می‌کرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود🚫. هربار که می‌آمد، خستگی را به وضوح روی شانه‌هایش می‌کردم. 🔰مرتضی تا قبل از رفتنش به ، موهایش یک‌دست مشکی بود ولی از روزی که رفت، می‌دیدم دارند سفید می‌شوند. شهید 🕊که شد، 13 تار مویش سفید شده بود. 🔰بین خواب و بیداری حس کردم روی تپه‌ای ایستاده. داشت از سرما❄️ می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد😖. سرما به جان من هم افتاد. آن‌قدر سردم شده بود که از خواب پریدم🗯. بلافاصله به مرتضی پیام📲 دادم. به همان اسمی که توی گوشی‌ام برایش انتخاب کرده بودم: . جواب نداد. 🔰دلم طاقت نیاورد💔، زنگ زدم ‌ولی باز هم جواب نداد😥. دیگر خوابم نمی‌برد. جدای از سرما، هم بی‌خوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس☎️ گرفت. بی ‌سلام و احوال‌پرسی گفتم: «مرتضی! چرا این‌قدر لباس کم پوشیدی که بشه؟ نمی‌گی سرما می‌خوری؟» 🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم ، عملیات بود. همین یک‌دست لباس تمیز بود که پوشیدم🙂.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات کرده بود و با همان یک‌دست لباس 👕سردش شده بود. 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊
دوست شــ❤ـهـید من
بین الحرمین محمدحسین در حال #روضه خواندن برای #دلم بخوان و نفس بزن که دیده دل سالهاست #خشک است #
🌷 🔹سه سال بود که تو عراق و به دفاع👊 از حریم حرم اهل بیت پیامبر (ص) مشغول بود.اسم مستعارش تو سوریه " " بود و همه "حاج عمار" صداش میکردن 🔸شجاع و نترس بود💪 و محبوب دلـ❤️ـها وقتی ازش میپرسیدیم تو چکار میکنی؟ میگفت: ☺️. 🔹روز تشییع پیکرش⚰ وقتی نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه اونجا چکاره بود⁉️سردار گفت: 👈فرمانده تیپ هجومی (ع) ! 😳 🔸سالها بعد از اومد تو میدون، بعد از ما اومد و قبل از ما رفت😔. محمدحسین زود بارش رو بست. میگفت و میسوخت و میخورد😞... 🔹مرام‌های خاص زیاد داشت⚡️ اما بعضی چیز ها برایش بود و خط قرمز داشت⭕️ و یکی از آن خط قرمز ها این بود :👈محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش👀 از بقیه جاها بیشتر بود را به تعلق میداد 🔸و تو باید قبول میکردی✅ که به واسطه عکس شهدا🌷 حضور شهدا را در خانه رعایت کنی .⚡️وگرنه...قرارداد که تمام میشد و خانه🏡 را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم میشد 🔹یادم هست وقتی کم عرض شهدا 🌷مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد😃 که عکس های را میتواند در خانه جا بدهد. 🔸با این حال ولی همیشه یک پوستر بود ؛ قدیمی بود؛ و ✘نه نو میشد و ✘نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم👈 تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور بود 🔹خیلی دوست داشت "محمد عبدی" باشد همیشه از خنده های😄 لحظه های اخرش و محمد عبدی میگفت ؛وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان39; 39; است اصلا جا نخوردم 🔸ولی زمانی که را در معراج شهدای🌷 تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد. 🌾تا در طلب گوهر کانی کانی 🌾تا در هوش لقمه نانی نانی 🌾این نکته ی رمز اگر بدانی دانی 🌾هرچیز که در جستن آنی،آنی 🌷 🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
شهیدی که توانست با دلایل و آیات #قرآنی رضایت خانواده اش را برای رفتن به جبهه کسب نماید❤️ #شهید_وحید
🌷 🔹اتفاقات را دنبال مي‌کرد و من اصلا فکرش را نمي‌کردم 🗯که روزي تصميم به رفتن🚶 بگيرد. با هم اخبار را نگاه🖥 و درباره اين اتفاقات صحبت مي‌کرديم. 🔸روحيه داشت و در مدتي که اين اخبار را مي‌ديد تصميم خودش را گرفته بود. وقتي به من جريان را گفت باورم ‌نشد🚫 و فکر مي‌کردم شوخي مي‌کند😊. 🔹وقتي با من صحبت مي‌کرد من به جوابش را مي‌دادم فکر نمي‌کردم تصميمشان براي رفتن باشد اما بعداً متوجه شدم که تصميمش کاملاً جدي است✊ و مي‌خواهد به برود. 🔸سال 1393 به رفت و به او گفتند سپاه به عنوان نيرو اعزام نمي‌کند❌. به تهران رفت و آنجا هم قبولش نکردند😔. من اصلاً فکر نمي‌کردم که تصميمش تا اين حد جدي باشد👌. 🔸خيلي پيگير شده بود. خودش را به آب و آتش زد ⚡️ولي از ايران🇮🇷 نتيجه‌اي نگرفت. هر چه بود انگار به افتاده بود که خواهد رفت. در با شخصي از سپاه بدر آشنا مي‌شود. 🔹من هم نگران بودم که نکند آن شخص باشد😰 که گفت نه از صحبت‌هايش معلوم است به لحاظ با ماست. آن آقا از عراق بود و با هم دوست شدند 💞و مدارکش را فرستاد. 🔸ايشان قول داده بود اگر به بياييد من کارتان را درست مي‌کنم. آن زمان يک سالي بود که انتقالي به گرفته بود. مرخصي بدون حقوق گرفت و بار اول در سال🗓 93 رفت و 65 روز آنجا بود. 🔹زماني که برگشت به خاطر مسئله رفتنش با با مشکل مواجه شد. در اين ميان فاصله‌اي افتاد تا اينکه😔 سوم مهر سال 94 دوباره رفت و شد🕊. راوی:همسر شهید 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊🌹
💠آسید مرتضی، میگفت..هرکه میخواهد مارا بشناسد قصه ی رابخواند.⚡️اما حالا من مینویسم ؛هرکه میخواهد کربلارابشناسد قصه ی را بخواند.. 💠هرکه میخواهد ۸ سال را بشناسد قصه ی سوریه را بخواند📖.. هرکه میخواهد شدن حاج همت را لمس کند😔 قصه ی بی سر شدن نوجوان ۱۷ ساله ای به نام عزالدین رابخواند.. 💠هرکه میخواهد شدن حسین خرازی را لمس کند قصه ی آن مجاهد ویلچرنشین💺 تفنگ به دست را بخواند.. 💠هرکه میخواهد مظلومیت امام خمینی را لمس کند قصه ی مظلومیت سربازان و سید حسن نصرالله را در سوریه بخواند👌.. 💠هرکه میخواهد قصه ی را لمس کند قصه ی آن سرباز حزب الهی ک سینه اش راشکافتند و قلبش❤️ را به نیش کشیدند بخواند😭.. 💠هرکه میخواهد قصه ی جسارت و را بداند قصه ی زنان و فرزندان سوری را بخواند.. هرکه میخواهد معنای سربر نیزه را بداند قصه ی را بخواند📝.. 💠هرکه میخواهد بی شدن سه ساله ی ارباب را لمس کند قصه ی دختران بی بابا شده ی ایرانی و لبنانی را بخواند.. 💠هرکه میخواهد قصه ی ام وهب را لمس کند قصه ی شیر زنان افغانستانی رابخواند... هرکه میخواهد معنای اربا ارباشدن را لمس کند قصه ی را بخواند.. 💠آری آسید مرتضی تمام تاریخ 🗓جمع شده است درقصه ی ... بازهم دارد برای کفر رجز میخواند.⚡️اما اینبار با شیعه و سنی و مسیحی و... 💠همت و چمران و باکری و باقری و کاظمی و محمدی وهاشمی همه شده اند.. حر و وهب و جون و ادحم و مالک و مجمع همه زنده شده اند.. 💠آری آسیدمرتضی ۷۲ تن شهید نینوا زنده شده اند✌️.. شمر و خولی و حرمله و ابن زیاد زنده شده اند.. قصه ی و جسارت و سربزنیزه و دست بریده و عطش😓 زنده شده است.. 💠در سوریه... در شام... اما اینبار سپاه جوانان سیدالشهداء و سربازان امام زمان به فرماندهی شاهزاده ای سه ساله در کرببلایی دیگر قدرت نمایی میکند👊... 🔸کافرهمه را به کیش خود پندارد 🔹ما را ز سر بریده میترساند😏 🔸ماخود به سر هدیه کنیم 🔹وقتی که کسی روضه ی خواند 💔| @dosteshahideman
🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃 💔 ما ڪردیم ڪه اضطرار رابه استقرار تبدیل ڪنیم رسیدن به این هدف دارد هزینه آن همین در و 🕊است... 📝کلام‌شهید 🌷 🍃| @dosteshahideman 🍃🍃 🍃🌹🍃 🍃🌹🌹🍃 🍃🌹🌹🌹🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔔🔔 💢شـنـیـده ام که این روزها حال و هوای دلتـ❤️ را زیـر و رو کـرده.از دلتـنـگـی هایت بر روی صـفـحـه ی کاغذ📝 دیده بودم...❗️ 💢از نوشته های دختران حواستان باشد 👌 حجاب حجاب حواستان به باشد... 💢دخترانی را میبینیم که عکسهایشان را با به اشتراک میگذراند من منظورم با همه نیست❌ من هم از استفاده میکنم ⚡️اما تاکنون همچین اتفاقاتی رخ نداده😊.... 💢 را خـوانـده ام ⚡️امـا آنـلاین📱 ک میـشوی ♨️ را جدی بگیر؛عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگشتانت را برای تایپ ب تـبـعیـد ببر...✔️ 💢مبادا پروفایل را مجـوز ورود بدانی📛 هر چند اگر عکسش کوچه های باشد... 💢 ،آرزوی رابا قسمت نکن❌ .آری ... درد ودل کردن تو را امیدوار میکند✌️ .⚡️اما یادت نرود این گفتگو تو را از خاک  و شام...به سواحل آنتالیا میکشاند.. 💢رفته رفته آرزوی به رابطه ی پنهانی تبدیل میشود😔. اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس   جایگزین میشود🚫 💢طرز فکرت عوض میشود😔 تا جایی ک میگویی: برای خودشان ما در داخل دفاع👊 خواهیم کرد ،اگر دفاعی درکار  باشد... 💢بـرادر هوشـیار باش🚨؛دلـسـرد شدنت را احساس میکنی..⁉️ 🚫فـــــقــــــط یـــــادت بــــــاشـــــــد🚫 جلو جلو عواقب 📱کردنت را ب تو یادآوری کـردم ؛روز نگویی که ندانسته وارد پـرتـگاه شدم 💢من آنروز به آگاهیت شهادت میدهم یادت باشد☝️ شیرینی شهادت که شود غلظت بالا میرود 💢راسـتـی اول مـاجـرا را بـیـاد داری⁉️ اولین پی ام ات بود... از بعدی ها دیگر نـمیـگـویـم🙊 😔 ♨️فــقــط یــک ســوال هنوز هم را خواهرصدا میزنی⁉️😔 😭 🌺 @dosteshahideman 💐💐💐💐 💐💐💐 💐💐 💐
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃 📝به نقل از همسر شهید : 🔹از همان اوایل زندگی میدانستم عمر زندگیمان است.سبک زندگی و منش گویای این بود که متاع وجودش را خدا خریدار است👌. 🔸نور شهدا💫 در چهره اش کاملاً مشخص بود.هميشه به او میگفتم:" نازنینت را دوست دارم😍.این صورت زیبا دست تو هست. ♨️رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون" 🔹ظاهر و چهره ی مصداق این روایت از امیرالمومنین بود که فرمودند:" ⚜هیچکس چیزى را در باطن خویش پنهان نمى دارد مگر اینکه 👈در سخنانى که از دهان او مى پرد، و در و قیافه اش آشکار مى گردد"..وقتي از زیبایی صورتش برایش میگفتم،از راز چشمان برایم میگفت.. 🔸اینکه همسرشهید همت هم عاشق آن و زیبای همسرش😍 بود.و سرانجام همان چشمها،زیباترین قربانی👌 در راه خدا شد.. 🔹ميگفت :"توهم صورت من هستی..ممکنه خدا این صورت را برای انتخاب کنه."وقتی این داستان را برایم میگفت طاقت شنیدنش را نداشتم🚫..بسیار گریه میکردم😭..این 25 روزی که بود مدام سفارش میکردم که مواظب من باش. 🔸بعد از ،وقتی بالای سر پیکر مطهرش رفتم ،و سر و صورتش را نگاه کردم،دنیا روے سرم خراب شد😭. گفتم این بود رسم ؟؟ 🔹براثر اصابت ترکش آر پی جی💥 به صورت و سر نازنین 🌷 ،جان ناقابل را تقدیم درگاه کرده بود..خدا زیبایی را به او داد و خریدار اصلیش هم خودش شد👌.خدا به صورت او هم جمال داد هم کمال. در راه خدا از گذشتند. 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🕊🕊🌹 (هو الحَقُّ المُبین) همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما هم عالمی دارد... 💢▫️صحنه اول: محمدرضا از تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میکند: -مامان! توروخدا دعا کن بشم. +تو شو، شهید میشی... -به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫. +پس شهید میشی🕊. _ حالا که راضی شدی، دعا کن برگردم. 💢▫️صحنه دوم: مهمان شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به برساند. اما... ⇜ به سینه اش دست نزن🚫. ⇜نمی شود در آغوشش بگیری. ⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن. ⇜به زیاد دست نزن. مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: ! چه کردی با خودت⁉️ 💢▫️صحنه سوم: شب قبل از است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده: _ بگو محمد چطور شهید شد؟ +بگذرید... _ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد. +همانطور که دوست داشت شد؛ و ... 💢▫️صحنه چهارم: برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش بی ترس و بی درد و آرام. متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند، _ پس چرا نمیخوانی⁉️ _ نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم... 🔸حالا میدانیم ⇜اربا اربا یعنی چه ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه 🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم. 🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود! 🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم 🕊| @dosteshahideman 🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊
🍃🕊🍃🕊🍃 هرچه گفتند نرو تو با لبخند همیشگی اش گفت: ما زنده به آنیم ڪه نگیریم ڪه ماعدم ماست در سوریه ایمان به دوستانی ڪه مےڪردند میگه برایم حضـرت ابـوالفضـل بخونید و بهشون میگه برایم ڪنید؛ اگر قرار هست شهیـد بشم یا به آقا ابـوالفضـل یا به روش سـرورمـون آقا امام حسیـن یا به روش خانم فاطمـه زهرا. ایمان به سه روش شد: ڪه عبارت یا رقیـه رویش نوشته شده بود مثـل آقا ابوالفضل، قسمتی از مثل سرورمون آقا امـام حسیـن و قسمـت اصلـی جـراحـت ایمان و شکـم بودمثل خانم فاطمه زهرا. ڪه بعد از مطهرش متوجه میشوند ڪه آن را همان جا در تپـه العیـس مــےکنند. 🕊| @dosteshahideman 🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊🕊
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 سلام داداش... گوش دادن خاطراتت از زبان مادر و پدرت برایمان قصه ی شب های بیخوابی شده است... ولی خوب میدانم از دلم خبر داری... برادرم... بارها مینشینم و میگویم کاش میشد دقیقه ای فقط تورو ببینم... فقط ببینم و بگویم داداش من هم از این دنیا خسته شدم... من هم دل دارم... یادم نبود! راستی خدا عاشقت شد،خداتورا خرید...خون بهای تو را خدا میدهد... بابک جان؛ وقت هایی که دلم میگیرد عکس هایت را مرور میکنم،عکس هایی که آلبوم هایم را تشکیل داده... دوست دارم در چشمانت خیره شوم ولی وقتی یادم به گناهانم می افتد از تو خجالت میکشم... برادر شهیدم،این روزها حال هوای ایران با دست به دست شدن بنر سالگرد شهادت تو عجیب زیبا شده است... این روزها بین مردم زمزمه هایی از مردانگی تو پیچیده است... بابک جان... دلتنگی مادرت را نمیتوانم توصیف کنم.😭 بغض های پدرت ناگفتنی است...ولی دل برادرها و خواهرهای سرزمینت عجیب حال گریه دارد...😔 داداش جان؛یک سال لقمه از دست مادرت حضرت زینب(س)گرفتی، نوش جانت! ...💔 🍃🕊🍃 شهدا را با صلواتی یاد کنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 👑 💕 👇👇 🌺 @dosteshahideman 🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁 به دلیل ارادت زیادی که به حضرت رسول الله(ص) داشتند اسم پسرمان را رسول انتخاب کردند و به نقل از همرزمانش در لحظه جان دادن، با ذکر دعوت حق را لبیک گفتند... راوی: همسر شهید ولادت: ۱۳۶۲ شهادت: ۱۳۹۵ لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا 👇👇 🌸 @dosteshahideman
😍 من خیلی آرزو داشتم که۱۴۰۰ سال پیش بودم ودر رکاب مولایم (ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم لبیک گفته وازاهل بیت پیامبردفاع بکنم. لذابه همین منظورعازم دفاع ازحرمین به می‌شوم وآرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) دردفاع ازخواهر بزرگوارشان بشوم. وصیتنامه مدافع حرم 25/فروردین/94 🕊| @dosteshahideman