eitaa logo
روش مطالعه، تحقیق و نگارش
350 دنبال‌کننده
339 عکس
166 ویدیو
138 فایل
نظر خود را برای مدیر کانال بفرستید. @drhosseins
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا- کالبدشکافی_دانشگاه (شماره 3) نگارش: آسيب در دکتر شبیر از همکاران دانشگاهی، تعریف می کرد: یکی از شب‌های دهه‌ی هشتاد، ساعت ده شب بود، استاد (هـ) تلفنی با من تماس گرفت، ضمن سلام و احوال‌پرسی گفت: «جزوه‌ای را که در موضوع «ت ق» برای تدريس در مقطع کارشناسی ارشد نوشته بودی، با عنوان ... به اسم خودم چاپ کردم، اکنون چاپ دوم آن به بازار آمد. گفتم: «مبارک است!» نه در آن تماس تلفنی و نه بعد از آن، هرگز به روی استاد نیاوردم که: «کار شما با اخلاق پژوهش ناسازگار است. و تحقیقی که من نزدیک صد ساعت وقت برایش صرف کرده‌ام و صددرصد متعلق به من است، شما با تغییر پنج تا ده درصدی، همه‌ی آن را مصادره کرده‌ای. دست کم اسم مرا هم به عنوان مؤلف دوم می‌نوشتی!» همیشه معتقد بودم باید احترام استاد را حفظ کرد. و رمز موفقیت تحصیلی و علمی دانشجو را در تکریم استاد می‌دانستم. شاید به نظر برسد که در این رویداد، امر به معروف و نهی از منکر از سوی دانشجو- که دیگر دانش‌آموخته بود، نه دانشجو- ترک شده است. اما به نظر او کار از کار گذشته بود و بعد از چاپ دوم کتاب، اثر چندانی نداشت. به هر حال این مانع آن نبود که به خاطر تضييع حقوق مادی و معنوی خود به شدّت ناراحت باشم، آن شب، حال پدر و مادری را داشتم که به سفری کوتاه رفته‌اند، و عقاب که چشم آن‌ها را دور دیده، نوزادشان را بلند کرده و ربوده است. برای يافتن راه برون‌شد به ديوان خواجه تفأل زدم، با کمال شگفتی ديدم به هر دو بُعد مادی و معنوی مسأله اشاره کرده و مرا تا حدّ زیادی تسلّی داد. خواجه فرمود: نعيم هر دو جهان پيش عاشقان به دو جو که اين متاع قليل است و آن عطای حقير معاشری خوش و رودی به ساز می‌خواهم که درد خويش بگويم به ناله‌ی بم و زير چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگير بدين ترتيب لسان الغيب هم درباره‌ی متاع قليل حقوق مادی دنيوی و هم عطای حقير حقوق معنوی و اخروی، خيال مرا آسوده کردند. ضمن اين که اين‌گونه رخدادها را نوعی درد و ناهنجاری شمردند که برای تسکین بايد محرمی پيدا کرد و با او درد دل کرد. در باره‌ی ماهيت کار استاد- چاپ نوشته‌ی دانشجو به نام خود، بدون ذکر نام او- از سؤال کردم، با اين آيه‌ی شريفه پاسخ داد: «أَمَّا السَّفينَةُ فَكانَتْ لِمَساكينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفينَةٍ غَصْباً» (کهف: 79) اما كشتى، از آنِ بينوايانى بود كه در دريا كار مى‏كردند، خواستم آن را معيوب كنم، [چرا كه‏] پيشاپيش آنان پادشاهى بود كه هر كشتى [سالمی‏] را به زور مى‏گرفت. _ !_ چندی بعد یک روز عصر دوباره استاد به من زنگ زد و گفت: «من به همراه آقای دکتر «ق» داریم می‌ریم کربلا، خواستم از شما حلالیت بطلبم...» من هم خوشحال از اینکه استاد بلأخره در دل خود باور دارد که حق مرا ضایع کرده، حلال کردم. اما فقط جنبه‌ی خصوصی مسأله را یعنی از حق مادی و معنوی خودم گذشتم. من معتقدم که این کار یک جنبه‌ی عمومی هم دارد که حلالیت آن در اختیار من نیست. آن جنبه‌ی عمومی، لطمه و آسیبی است که این گونه کارها به شأن و جایگاه یک استاد و معلم می‌زند. استاد را از چشم شاگرد می‌اندازد و جنبه‌ی الگویی او را بی‌خاصیت می‌کند. و در مقام یک معلم هم بر سخنان و موعظه‌های او اثر می‌گذارد یعنی دل‌نشینی را از آن‌ها می‌زداید. و مانند لغزیدن باران تند بر روی سنگ، به محض برخورد با دل‌ها از آن‌ها دور می‌شود. و فرصت اثرگذاری نمی‌یابد.
نکته نگارشی : کاربردِ واژه های سالیانه و ماهیانه، نادرست است. پسوندِ " انه" به اسم ساده می پیوندد نه به اسمِ منسوب. مانند : روزانه، شبانه نمونه ها : برآوردِ حجمِ سیلابِ سالیانه : نادرست برآورد حجم سیلابِ سالانه، درست گزارشِ سالیانه ، نادرست گزارشِ سالانه ، درست حقوق ماهیانه : نادرست حقوق ماهانه. : درست ------------------------------- مهدی نادریان.
هدایت شده از معارف اسلامی
این کتاب _ بسیار خواندنی و اثرگذار است. هم شادی بخش است هم غم انگیز، ولی وجه شادیبخش آن قوی تر است. ایمان، خلوص، بصیرت، ولایت مداری و شجاعت همه در رزمنده ای سیزده ساله فوران می کند. با اینکه نویسنده نوقلم است، نوشته او به یمن مؤلفه های یاد شده به برخی رمان های معروف دنیا تنه می زند، بلکه برتری دارد.
هدایت شده از معارف اسلامی
قطعه ای از سیاسیات دیوان با همّت است و صبر و بصر نی به ادّعا کان کام مردمان همه شیرین کند چو قند «گر جلوه می‌نمایی و گر طعنه می‌زنی ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند» * گفتا چنان کنم خود یارانه گیرها آرند چهل و پنج تومن، جمله پس دهند از دولت امید جز این انتظار نیست با مدّعی بگو برو بر ریش خود بخند جمعی گریست زاتش بنزین ظلم او او همچنان ز خنده‌ی بی‌جاش دل نکند سیلاب آتشی که به هر شهر شد روان لطف خدا به حکمت مولاش کرد بند گفتا که جمعه صبح چو بشنیدم این خبر بس در شگفت گشتم و شد داد من بلند تقصیر من نبود، سپردم به دیگری عیب از منیژه نی، چو که بیژن زده ست گند * این بیت از لسان الغیب حافظ شیرازی است.
از کتاب نوشته زاهاریا استانکو رومانیایی ص 455
*حاملگی ناخواسته یک مسئول مرد!* 👈قابل توجه پژوهشگران عزیز، رعایت نکردن ممکن است حتی موجب ناخواسته در برخی مردان شود. حاملگی ناخواسته یکی از مسئولان سابق پارس جنوبی شنیده ها حاکی از آن است که آقای حسنوند رییس کمیسیون نفت مجلس شورای اسلامی در سخنرانی دو روز گذشته خود گفته که در وزارت نفت فاجعه رخ داده است،از اختلاس های چند هزار میلیاردی تا مدارک جعلی مدیران و سرقت های علمی ایشان. شرح خبر: یکی از مدیران عامل سابق پارس جنوبی که پس از بازنشستگی و بر خلاف قانون منع بکارگیری بازنشستگان و با رانت به سمت مدیر عاملی یکی از پتروشیمیهای منطقه انرژی پارس-عسلویه در آمده است. چندی قبل ایشان جهت دفاع از مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک خود در پردیس بین المللی صنعتی شریف واقع در جزیره کیش حاضر شده و از آنجایی که پایان نامه را کپی کرده بود و رئیس جلسه و استاد راهنما نیز پایان نامه را نخوانده بودند از آن تعریف کردند. جمله استاد داور بسیار جالب است: پایان نامه خودت رو خوندی؟ برو صفحه ۹ پاراگراف ۲ ببین چی نوشته؟ نوشته بود: *من در زمان نوشتن این پایان نامه حامله بودم!* پس از این فضاحت و استعلام مدرک کارشناسی ایشان معلوم شد که لیسانس ایشان نیز جعلی بوده و این یعنی چندین و چند سال یک دیپلمه بر مسند مدیریت عامل شرکتهای تابعه وزارت نفت تکیه زده است. *اکنون چه کسی در این مملکت پاسخگوی این فضاحت می باشد؟!!*😷😐. از سوی یکی از مسئولان عالی وزارت نفت
به اطلاع می رساند کتابخانه مرکزی تعداد ۱۵۷۵۳ عنوان نسخه خطی ( رایگان) ،۴۷۶ عنوان کتاب فارسی، ۵۷۵۷۷ عنوان پایان نامه فارسی، ۴۴۵۴ عنوان عکس قدیمی و لیست و آدرس ۲۱۳۷۴ عنوان کتاب از ناشران الزویر و اشپرینگر( رایگان برای کاربران دانشگاه تهران) را برای استفاده عموم در آدرس زیر بارگذاری نموده است: utdlib.ut.ac.ir @UT_Central_Library @mardomnameh
نگارش: وقتی علی‌جان از دنیا رفت، دو خواهرش سارا و زیبا ازدواج کرده بودند و تنها خواهرش جیران که بیست سال داشت. همراه مادرش با خانواده علی‌جان زندگی می‌کردند. زیبا مثل برف سفید و جیران سبزه بود. فائقه زن علی‌جان که از قبل بنای ناسازگاری را گذاشته بود، به محض اینکه علی‌جان سرش را زمین گذاشت، بر شدت بدرفتاریش افزود تا این‌که جیران و مادرش مجبور شدند آن خانه را ترک کنند. مادر علی‌جان خانه‌ی برادر زاده‌ی شوهرش رفت. و در کارهای خانه و نخ‌ریسی و رفت و روب به آن‌ها کمک می‌کرد. و جیران هم خانه‌ی عمویش علی‌آقا رفت. دو سالی بیش‌تر آن جا نبود که زن برادر علی‌آقا سوسن نیز با او بنای ناسازگاری گذاشت. و عرصه را بر او تنگ کرد. او هم نزد مادرش که در همان ده ساکن بود، درد دل می‌کرد و غم و غصه‌هایش را نزد او بازگو می‌کرد. آن قدر عرصه بر او تنگ شده بود که ناگزیر از خانه‌ی عمو هم زد بیرون و به تعبیری سر به بیابان گذاشت. ولی در حقیقت او راه یکی از شهرها را در پیش گرفت. و همان‌طور که گریه می‌کرد و بغض در گلو، اشک می‌ریخت، با خدا نجوا می‌کرد که: «خدایا خودت گواهی که چقدر اذیت می‌شدم و کاسه‌ی صبرم لبریز شده بود. از تو می‌خواهم، هم آبرویم را حفظ کنی و هم سرو سامان به زندگیم بدهی.» در همین احوال خود غرق بود که ماشینی عبوری کنار جاده نگه داشت و او را سوار کرد. راننده که از سرخی چشم‌ها و بینی او فهمید که گریه‌ی زیادی کرده است، از او پرسید: شما کی هستی؟ چرا تنها در راهی؟ جیران هم که دید او مردی نیک به نظر می‌رسد، شرح حال خود و علت فرار و آوارگی‌اش را به او بازگفت. آن مرد او را به شهر خود - که شهر بزرگی بود- برد و پس از صلاح و مصلحت با پدر و مادرش او را به عقد دائم خود در آورد و با او ازدواج کرد. جیران تا سالیان دراز بی‌خبر از بقیه‌ی فامیل در آن شهر به صورت ناشناس زندگی کرد. و در این مدت از آن مرد صاحب چهار فرزند شد؛ دو پسر و دو دختر. هیچ کس از او خبر نداشت. خواهرانش نزدیک بود از غصه‌ی گم شدن او دق کنند. روزی جوانی از اهالی ده جیران، برای کارگری به شهر و از قضا برای پاره‌ای تعمیرات و بنایی خانه او رفته بود. در اثنای کار و گفتگوی معمول، جیران خواسته یا ناخواسته می‌گوید: «من هم اهل روستای «گ» هستم. از فامیل «ق». آن کارگر وقتی به ده برمی‌گردد. به خانواده جیران خبر می‌دهد که در شهر به نشانی ... در خانه‌ی زنی کارگری کردم که اسمش جیران بود و از شما به عنوان قوم و خویش خود یاد کرد. عموزاده‌ی بزرگ جیران هم رفت او را پیدا کرد و برای دیدار نزد دیگر فامیل و خواهرانش آورد. جیران وقتی پیدا شد که شوهرش از دنیا رفته بود. او ضمن اینکه از خوبی‌های آن مرد یاد می‌کرد، می‌گفت: «خدا بیامرز مرا پناه داد و از در به دری نجاتم داد. ولی زیاد مرا اذیت کرد و بارها و بارها به من طعنه آوارگی‌ام را می‌زد.»‌ 👈: @drhosseins
http://kayhan.ir/fa/news/198878 تقریظ حضرت آیت‌الله بر کتاب رونمایی شد
هدایت شده از معارف اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 در کشور یک جوان تصمیم می گیرد کار عجیب و خطرناکی را انجام بدهد و تمام مراحل کار را با یک دوربین ضبط می‌کند. 🔸این جوان در بین همشهریان مذهب که در بین آنها حتی افراد متمایل به داعش و همچنین سنی مذهب هایی که گرایش داعشی ندارند اما پایبندی مذهبی قوی دارند برخورد می‌کند. 🔸این جوان نزد همشهریان سنی مذهب، خودش را یک جوان نشان می‌دهد که بدنبال مکانی برای انجام فریضه نماز است و از مردم سوال می‌کند که من یک شیعه هستم و میخواهم نمازم را بخوانم و درخواست مکانی برای نماز خواندن می‌کند. 🔸سپس در ایام همایش جهانی اربعین در بین زائرین و موکب ها خودش را یک جوان سنی مذهب معرفی می‌کند و درخواست مکانی برای نماز خواندن خود می‌کند. 🔸به دور از هرگونه تعصب، نوع رفتار مردم و نوع برخورد و نوع گفتار هر دو را مقایسه کنید. 🔸برخورد و گفتار افراد سنی مذهب با یک جوان شیعه که فقط بدنبال مکانی برای ادای فریضه واجب نماز است و نوع برخورد و رفتار و گفتار افراد شیعه با یک جوان سنی که بدنبال مکانی برای ادای فریضه واجب نماز است، هردو رفتار بسیار دیدنی و حیرت انگیز است. 🔸نکته اشتراکات این دو جمعیت: خدا، پیامبر، دین و قبله.
به ام که در دوره اخلاق و حساب را با هم به ما یاد داد. تاریخ نامه. 10/30/ 1381 است.
خوب خود را با اجرا کن.
نمونه های دانشگاهی در کشورهای الفرد المؤمن في ضوء القرآن والسنة - عزيه علي طه 366ص الجدل عند المسلمين ضد اليهود والنصارى في القرن الرابع عشر الهجري- عديله يوسف رزق يوسف- 483ص المجمل والمبين في القران الكريم عبد الفتاح محمد احمد خضر 313 ما يتردد بين الاسميه والفعليه - عبد الرؤوف حامد احمد بربار التشبيه في ديوان الصنوبري - عائشه حسين فريد محمد 415 التعويض في بنيه الكلمه والتركيب- طه محمد جعفر 663 صفحه تحقيق و دراسه ديوان القيسراني- صفاء محمود طاحون 314 المبنيات في الاساليب العربيه -صفاء احمد العرابي 724 الصور البلاغيه في سوره الاسراء - سورة عمر الخير 268 المراقبه والمحاسبه في القران الكريم - سهير ياسين قنديل اساليب الاستثناء في اللغه والقران -سهيرعطيه هاشم هاشم 1386 ص فن الوصف عند الشوقي - احلام محمود سيد اسماعيل القيمه الدلاليه للصفه المشبهه في اللغه والقرآن - آمال جمعه على اساليب الانشائيه في سورةالانفال والتوبة - آمنه على عثمان السماوات والارض في القرآن - بشرى عبد الكريم احمد جلال 460ص التنكير والتعريف و مواقعهما في سوره الانعام - بغدادي ابراهيم الصحابي 218ص العفو والصفح في القران الكريم - سناء المخيمر الشيخ المعاهدات في القران و السنه - ديس علويه نجيب العلم في ضوء القران الكريم والسنه النبويه الشريفه - رتيبه ابراهيم خطاب طاحون من بلاغه الامثال القرآنيه - رجاء عبد العليم رزق زغلول 391ص صلح الحديبيه في الكتاب والسنه- زكيه ياسين محمد علي 388ص التوبه في الكتاب والسنه - زينب كامل عبد القادر الخولي 186ص القيمه النحويه للواو في الاساليب العربيه- سامية شعبان عبد الرحمن 250ص سيدنا زكريا ويحيى في القرآن والسنة- عزيزه صابر حسين علي 416ص السلام في ضوء القرآن والسنة- عفاف علي شكري محمد الزهد عند المحدثين والمتصوفه - فاطمه رجب احمد محمد 624ص جزاء الاعمال في القرآن والسنه - فاطمه صابر حسين علي
هدایت شده از معارف اسلامی
نظریه ای هست که می گوید: «بنویس تا اتفاق بیفتد.» خود نگارنده در این باره تجربه های جالب و شگفتی دارد. شما نیز اتفاقات خوب و اهدافی را که می خواهید بدان دست یابید در دفتری به طور خوانا بنویسید و هر از چند گاهی _ هر روزه بهتر است_ آنها را مرور و بر آنها تأکید کنید و تاریخ آن را هم بنویسید تا بعدا شگفت زده شوید. 🌴در علم «تأثیر کلام» می گویند: اگر شما بگویی انجام کاری سخت است، سخت می شود. اگر شما بگویی راحت است! راحت می شود. اگر شما بگویی نمی شود! نمی شود! شما اگر بگویی حالم عالیه، تمام عوامل متافیزیکی دست به کار می شوند تا حال شما عالی شود! اگر شما بگویی امروز چه روز عالییه! می بینی که کائنات چقدر سریع به این فرمان شما جواب مثبت میده. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «از کلام تو، بر تو حکم می شود.» کسی که کلمات قوی بر زبان جاری کند و اهل تلاش باشد نتایج قوی دریافت می‌کند. کسی که کلمات ضعیف و منفی ارسال کند، نتایج ضعیف دریافت می کند. می توانید از همین الان امتحان کنید. 🌸 وقتی کلام این قدر مؤثر است، اثر نوشتن و ثبت چقدر خواهد بود؟! البته به دستور قرآن ما همه را مشروط به مشیئت الهی می کنیم و می گوییم: «ان شاء الله» که این خود تضمین تحقق خواسته های حق است.