بخشی از زندگینامه #شهید_کمال_ذاکری 🌷:
#روزشمار_شهدایی
#۸فروردین
🌺بهدنبال اوجگیری حضور مردم در جریان به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی نیز شهید ذاکری بههمراه پدرش در تمامی راهپیماییهای مردمی علیه رژیم منحوس شاهنشاهی حضور پیدا میکرد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، کمال به عضویت در بسیج مسجد آلمحمد (ص) درآمد و در کمیته سلمان و همچنین، مسجدالنبی (ص) و پایگاه یکم تهرانپارس در راستای اهداف بلند انقلاب اسلامی، به خدمت مشغول شد. با تجاوز رژیم بعثی عراق به مرزهای نظام اسلامی، عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد تا اینکه طی عملیات غرورآفرین فتحالمبین در منطقه عملیاتی شوش بر اثر حمله هوایی دشمن بهشدت مجروح گردید و به بیمارستان اهواز منتقل شد و در تاریخ هشتم فروردینماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی در سن نوزده سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، دوازدهم فروردینماه در تهران تشییع شد. شهید کمال ذاکری در گلزار شهدای روستای زادگاهش، مشاء دماوند به خاک سپرده شده است.🌺
@ebrahimdelha
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
#حجاب اسلحه محکمی است که زن با آن می تواند از حقوق و ارزش هایش دفاع کند.
#چالش_دختران_فاطمی
عزیزان وهمراهان همیشگی ،عکس دختر دلبند خود یا اطرافیان عزیزتان را با حجاب برای ما ارسال کنید تا با نام خودشون درکانال به اشتراک بزاریم 😍
🌟لطفا هنگام ارسال عکس به خاطر داشته باشید که:
1)حتما اسم فرزند دلبندتون رو همراه ،سن و نام شهری که ساکن هستید ذکر کنید.
2) لازم به ذکر است رده سنی شرکت در این چالش تا 8 سال میباشد.
عکس رو به آیدی زیر ارسال کنید،منتظر عکس
فرشته های کوچولوتون هستیم 😍
@Yaaliiiiiiii👈
╔═ 🌸════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════🌸 ═╝
رفت اما دل من مانده برِ دوست
هنوز
جسمی و دل در گرو اوست هنوز
نامش داود بود...
دلداده ای از دیار اهل ایمان؛
عاشقی وارسته و تشنه...
سال ۱۳۴۳ در آغوش مادر جای گرفت و در شهرستان خوی استان آذربایجان غربی بزرگ شد و آموخت آن که ذکر "اَشهَدُ اَنَّ عَلیاً وَلیُ الله" را بر لب دارد، تشنه #شهادت است و تشنه انجام امر حضرت حق...
لذا در زمان جنگ تحمیلی سلاح بر دوش گرفت و قدم های استوارش را بر خاک خونین رزم نهاد...
صمدلویی در جبهه های نبرد حق علیه باطل مردانه رزمید و سرانجام در سرزمین ماووت عراق در تاریخ ۱۳۶۶/۱۰/۳۰ برات دیدار حضرت حق را دریافت کرد و در سن ۲۳ سالگی به آسمان پرکشید...
#شهید_داود_صمدلویی
🆔 @ebrahimdelha
#طنرجبهه😊
#خبرنگار:
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود
روی زمین افتاد و زمزمه میکرد
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش
داشت آخرین نفساشو میزد
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری😉
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستند عکس روی کمپوتها رو جدا نکنند.😳
گفتم: داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو.😄
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده😁😁😁😁😁
سادات حسینی
🆔 @ebrahimdelha
پنجشنبه
برای شادی اروح شهدا ،مومنین ومسلمات،علما
درگذشتگان هدیه با ارزش
فاتحه وصلوات را
بدرقه راهشان کنیم
خدایا درگذشتگان ما را مورد
رحمتت قرار ده
روحشان شاد و یادشان گرامی🌸
🌹یک حمد +سه تا توحید هدیه می کنم برای امواتمون .
🆔 @ebrahimdelha
🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
⏪ ايشان پرسيد: شما از تهران آمديد!؟ باتعجب گفتم:🤔 بله چطور مگه⁉️
گفت: از پلاک ماشين شما فهميدم.🍃
بعد ادامه داد: منزل ما نزديك اســت. همه چيز هم آماده اســت. تشــريف
ميآوريد⁉️ گفتم: خيلي ممنون ما بايد برويم.🍃
ايشان گفت: امشب را استراحت كنيد و فردا حركت كنيد.🍂
نميخواستم قبول كنم. خادم مسجد🕌جلو آمد و گفت: ايشان آقاي محمدي
از مسئولين شهرداري اينجا هستند، حرفشان را قبول كن.🍃
آنقدر خسته بودم كه قبول كردم. با هم حرکت کرديم.💢
شــام مفصل، بهترين پذيرايي و... انجام شــد💐. صبح، بعد از صبحانه مشغول
خداحافظي شديم🍃.
آقاي محمدي گفت: ميتوانم علت حضورتان را در اين شهر بپرسم⁉️
گفتم: براي تكميل خاطرات يك شهــ🌹ــــيد، راهي گيلان غرب هستيم. 🍃
با تعجب گفت: من بچه گيلان غرب هستم. كدام شهـــ🌹ـــيد؟!
گفتم: او را نمي شناســيد، از تهران آمده بود. بعد عكسي را از داخل كيف
در آوردم و نشانش دادم.
باتعجــب نگاه كرد وگفــت: اين كه آقا #ابراهيم اســت ⁉️
من و پدرم نيروي
شهـــ🌹ـــيد هادي بوديم.🍃 توي عملياتها، توي شناساييها با هم بوديم🍂. در سال اول
جنگ!
مات و مبهوت ايشان را نگاه كردم🤔. نميدانستم چه بگويم، بغض گلويم را
گرفت. ديشــب تا حالا به بهترين نحو از ما پذيرايي شــد. ميزبان ما هم كه از
دوستان اوست! 💐
آقا #ابراهيم ممنونم. ما به ياد تو نمازمان⚜ را اول وقت خوانديم. شما هم...❣
#پایان این قسمت.
@ebrahimdelha
🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
🌷💫🌷💫🌷💫🌷
#قسمت -هشتاد
#حضور
#در ادامه👇👇👇
❣❣❣
⏪من هم گفتم: اينها رفتند با دشــمن ها جنگيدند و نگذاشــتند دشمن به ما
حمله كنه.🍃 بعد هم شهــــ🌹ــيد شدند.
دخترم از زماني كه اين مطلب را شــنيد هر وقت از جلوي تصوير ايشان رد
ميشد به عكس شهـــ🌹ــيد هادي سلام ✋ميكنه.
چند شب قبل، دخترم در خواب اين شهـــــ🌹ــيد را مي بينه! شهـــــ🌹ـــيد هادي به دخترم
ميگويد: دختر خانم، تو هر وقت به من سلام✋ ميكني من جوابت رو ميدم! براي
تو هم دعا 🙏ميكنم كه با اين سن كم، اينقدر حجابت را خوب رعايت ميكني. 😊
حالا دخترم از من مي پرسه: اين شهــــ🌹ــــيد هادي كيه؟🤔 قبرش كجاست!؟⁉️
بغض گلويم را گرفت😔. حرفي براي گفتن نداشــتم.😐 فقط گفتم: به دخترت
بگو، اگه ميخواي آقا #ابراهيم هميشــه برات دعا🙏كنه مواظب نماز و حجابت
باش.🍃 بعد هم چند تا خاطره از #ابراهيم تعريف كردم.🍃
❣❣❣
⏪ يادم افتاد روي تابلوئي نوشــته بود:
''رفاقت و ارتباط با شهـــ🌹ـــدا دو طرفه است.
اگر شما با آنها باشــي آنها نيز با تو خواهند بود.''
اين جمله خيلي حرفها
داشت.🍃
نوروز 1388 بود. براي تكميل اطلاعات كتاب، راهي گيلان غرب شــديم.🍂
در راه به شــهر ايوان رســيديم. موقع غروب بود و خيلي خسته بودم. از صبح
رانندگي و... هيچ هتل يا مهمانپذيري در شهر پيدا نكرديم! 😕
در دلم گفتم: آقا #ابرام ما دنبال كار شما آمديم، خودت رديفش كن!😌 همان
موقع صداي اذان مغرب آمد.⚜
با خودم گفتم: اگر #ابراهيم اينجا بود حتمًا براي نماز به مســجد🕌 ميرفت. ما
هم راهي مسجد🕌 شديم.
نماز جماعت را خوانديم.🍃 بعد از نماز آقايي حدودا پنجاه ســال جلو آمد و
با ادب سلام كرد.✋
#ادامه دارد👇👇
@ebrahimdelha
🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
💕یا امام رضا علیه السلام💕
💞دلم هوای تو کرده شه خراسانی ..
💞چه می شود که بیایم حرم به مهمانی...؟
#به رسم عاشقی هرشب 😍
#رأس ساعت هشت🕗
به نیابت تمامی شهـــــ🌙ــــدا
#بویژه
#شهید_علیرضا ڪریمے💙
🌻اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ🌻
╔═ 🌸 ════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════ 🌸 ═╝
#سردارشهیدرضابخشی_مدافع_حرم_فاطمیون
#قسمت_دوم
🌼او در طی تحصیل خود در جامعة_المصطفی_العالمیه به عنوان دانشجوی برتر نخبه در زمینه های پژوهشی دعوت به همکاری می شود😃. هوش سرشار و استعداد بالای شهید ،همراه با توکل و تلاش ویژه اش،موجب شد تا بورسیه تحصیلی او برای تحصیل در مسکو قطعی شود👏 اما در همین اثنا بود که خبر تهدید حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) را شنید😢 و وظیفه خود را چیز دیگری یافت✊
🌸او که غیرت دینی مثال زدنی داشت،بی درنگ ،برای دفاع از حرم اهل بیت(علیه السلام) عازم سوریه شد👌 و با نام جهادی فاتح، فاتح قله های روحانی و معنوی شد❣ و جام #شهادت را سر کشید💔
🍃او آگاهانه هر مسیری را انتخاب می کرد او نوک پیکان را دید و حفاظت از کیان دین را انتخاب کرد👌 و به سوریه رفت🌺...
✨او به خانواده اش می گوید:
که من در میدان_نبرد نیستم و به امور دفتری بچه ها رسیدگی میکنم😊 و به همراه آنها به حرم رفته و برایشان مداحی میکنم؛خاطرتان جمع جای من امن و خوب است👌
#ادامه_دارد....
@ebrahimdelha🌺
🌸
🍃
🌺
🍃
🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌹اما خانواده غافل از اینکه،فرزندشان فرمانده ای غیور🍃 ،توانا، فاتح_دلها🍃 وخوبیها و سردار_ملیحه 🍃دلشان آرام می گیرد🌼
🌸خیلی از رزمنده های ایرانی و عراقی و لبنانی و سوری و دیگر مدافعان_حرم او را به نام (فاتح )میشناختند☺️ و می دانستند هر جا که فاتح پا بگذارد عملیات حتما با پیروزی همراه است💪 . نبردهای رو در رویش با تکفیری ها و رشادت ها و دلیری های شهید✊ همچنان در عتیبه، ملیحه و درعا و غوطه_شرقی و حلب بر زبان رزمنده های مقاومت جاریست💔. او این اخلاص و پشتکارش را به خوبی نشان داد،چرا که حتی زمانی که در مرخصی بود از هیچ تلاشی برای رفع مشکلات بچه های فاطمیون دریغ نمی کرد‼️ تمام هم و غمش این بود که مبادا کسی از خانواده شهید یا رزمنده مشکل یا ناراحتی داشته باشد👏
🌺اما او با درایت و پشتکاری که داشت اعتماد فرمانده_ابوحامد را جلب کرد و او را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد😊درمیدان نبرد از هیچ خطری هراسی به دل نداشت یک بار از ناحیه بازو مورد اصابت گلوله قرار گرفت😢 و مجروح شداما خم به ابرو نیاورد چرا که حتی برای مداوا و بهبودی به مرخصی نیامد👌.
🍃پایان قسمت دوم🍃
@ebrahimdelha🌺
🌸
🍃
🌺
🍃
🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺