ماه سه دفه ته سر هادم پيغوم (سه بار در ماه به تو پيغام دادم)
ته غصه نخر كه بئيمه پشيمون (تو غم نخور من پشيمان شدم)
از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا ميخواهم بميرم و نامم گم شود)
جان شاباجي ته برو مه پلي (شاباجي عزيز تو بيا پهلوي من)
چن ساله ته وسه من بئيمه ككي[27](چندسالاستكهمن برايتو مانند فاخته سرگردان شدم)
گهي در ييلاق و لرگه چال[28] سي (گاهي در ييلاق و يال لرگه چال)
نامه بنويسم و پيش آ بديع (نامه بنويسم براي آقا ربيع)
آبديع، آربيع هنيشن هئئي (آقا بديع و آقا ربيع كنار هم بنشينن)
وشون شه كلا ره هاكنن قاضي (كلاه هم را قاضي كنند)
برسنْ بيارن م مار و حاجي (قاصد بفرستند مادر و من باباي من بروند)
حرف د و سه م جان شاباجي (سخن از شاباجي بگويند)
م مار كج نظرو پرنئونه راضي(مادرم سخت گير است و پدرم راضي نميشود)
هر كس خانه بئيرن ته اسم و ته نوم (هر كس ميخواهد نام تو را ببرد)
از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا ميخواهم كه او بميرد و نامش گم شود)
صدف لو شه و رز رزه دندون (لبش مانند صدف و دندانهاي ريزي دارد)
چمند سوال و يك اسب ميدون (پيشانياش چندان كشيده است كه شبيه ميدان اسبدواني است)
قوا(كت)چار وردي و چاشني ايرون (كتش مانند چادر است)
پرك الماس و نوار كرمون (مانند الماس است و لباسش نوار كرمان دارد)
مهريه بنويسم ملك مازرون (ملك مازندران را مهريه او ميكنم)
رسوا نوويم بين سرو همسرون(بين يار و رفقا رسوا نشويم)
اي داد و بيداد و هاكنم چتي(اي داد و بيداد چه كار كنم)
اتا قصر بسازم چهل تا دري(قصري بسازم كه چهل تا در داشته باشد)
ونه بالا ر من بسازم هشتي(در بالاي آن بهار خوابي بسازم)
ونه دله دوه جان شاباجي(كه در درون آن شاباجي منزل كند)
بادخنك بند جان شاباجي(باد خنك به سروروي شاباجي بوزد)
چتر زلف بزنم قيچي فرنگي(زلف را قيچي فرنگي شكل بدهم)
دشمنون خله نه د كنيم كلي(تمام دشمنان را در لانهاي حبس كنم)
اي داد و بيداد وهاكنم چكار(اي داد و بيداد چه كار كنم)
شاباجي ر بورده عبدل خميار(شاباجي با عبدالله خميار ازدواج كرد)
عبدل ر كشمه كونك رو آر(عبدالله را در كنار رودخانه ميكشم)
ونه نعش ر اهلمه كهر سربار(جسد او را روي اسب كهر ميگذارم)
كهره بزنم اسبكي اوسار(كهر را افسار سفيد ميزنم)
و ره بورما لفوره روآر(او را به طرف رودخانه لفور ميبرم)
اونجه پيدا بوه نعش خريدار(شايد آنجا كسي نعش او را بخرد)
صواحي سر مه شاباجي نگار(هنگام صبح شاباجي زيباي من)
ابر داشته هوا مه چش وارشي(هوا را ابر گرفت و چشم من باراني است)
چنه هاكنم من گو و گالشي(چقدر من گالشي و دامداري كنم)
كار هاكردمه من زمستون و تابستون(من در زمستان و تابستان كار كردم)
سير و پياز بئيه منه خرشي(غذاي من فقط سير و پياز شد)
🌍#لفور
💞#منظومه #شاه_باجی
🗓دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4100
ادامه👇👇
📝پانویس:
[1] كمر باريك
[2] كوهيست در حدود 10 كيلومتري شمال الاشت
[3] يكي از روستاهاي بندپي بابل بخش ييلاقي كه به الاشت نزديك است
[4] لدار نام محلي است
[5] مانند بره در آغوش مادر قرار گرفتم
[6] نام پرندهاي است وبه كوكو يا فاخته ميگويند كه معمولا آواز بيقراري ميخواند. كوككي هم ميگويند
[7] ظرفي چوبي كه گالشها ماست و شير را در آن نگهداري ميكنند.
[8] منطقهاي ييلاقي و خنك در سوادكوه
[9] تنها
[10] چهار ساله
[11] صلوات فرستاد كه با تعريفي كه از گاو نرش كرد؛ گاوش چشم نخورد
[12] نزديك ناهار يا چاشت
[13] -ريسماني كه با دم گاو درست ميشود.
[14] - ظرف مخصوص شيردوشي كه معمولا با چوب درست ميكنند
[15] - چاق و سرحال
[16] - نام گاو ماده است
[17]- جايگاه مخصوص دامدارها است
[18] - چاشت نيم راه
[19] - محل مخصوص نگهداري لبنيات دامداران
[20] - مقياس وزن است
[21] - منطقهاي گرم
[22] - نام مكان است
[23] - كوهي در اطراف آلاشت
[24] - ملكي در اطراف آلاشت
[25] - فكشون نام منطقهاي در اطراف الاشت
[26] - نام روستايي در لفور سوادكوه
[27] - فاخته يا كوكو
[28] - لرگه چال نام مرتعي است در اطراف لفور
🌍#لفور
دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0
💞#منظومه #شاه_باجی
❤️لفور شاهباجي و مازرون موندگار
📖مرور بخش هايي از منظومه محلي شاباجي
http://www.mazandnume.com/fullcontent/9010/
📎پیوست:
سلام و سپاس.
⚠️شوربختانه در این نوشتار بخش زیادی از منظومه معصومه باکر و تقی لفوری به نام منظومه ی شاه باجی معرفی و منتشر شده است. با تطبیق اشعار دو منظومه متوجه ی این رخداد نامطلوب خواهید شد.
🔲شوربختانه پژوهشگران و محققین محترم در نگارش منظومه معصومه باکر و تقی لفوری حتی از یک شخصیت حقیقی یا حقوقی در طایفه ی مشهور باکر در ایران سوال نکردند.
با اینکه تبار باکر مقیم انند سوادکوه، باکر سره و خرم آباد باکر دودانگه ساری، باکرمحله بندپی شرقی بابل؛ ادملا تا مرحمت اباد آذربایجان زادگاه #شهید_مهدی_باکری مطرح و در دسترس بوده و هستند.!!!
از طرفی این منظومه از ارتفاعات جنوبی آمل، اهالی بندپی، سوادکوه و حتی در دودانگه ساری نیز رواج یافته و جماعت باکر به رسم احترام آن را سینه به سینه محفوظ داشتند، اما معمای بزرگ آن است که چرا نویسندگان در تثبیت این منظومه ی جذاب به سراغ تبار باکر نرفته و به اشتباه این دُخت زیبا روی باکر را مقیم #لدار [اکثریت ساکنین لدار از تبار بتیار و مهاجر از بطاهرکلا نور هستند] معرفی کردند. در حالی او و خانواده اش زاده و ساکن روستای باکرمحله؛ #ادملا بندپی بودند. البته شاه ظله سلطان باکر در روستای لدار مرتعی به مالکیت داشته که خانواده ی معصومه باکر پس از خروج از لفور در آن چند صباحی اسکان و سپس به #گوتلار [از اراضی مزروعی و جنگلی در شمال شرقی ادملا] ادملا و در نهایت وارد محله ی ادملا شدند. خانه سرای معصومه و برادرانش در حموم سر موسوم به پیت قبرسون واقع شده بود.
از جمله اشتباه واضح در نوشتار های منتشر شده واژه ی #شاه_درکا میباشد که جایگزین کلمه ی #چادرکا شده است.
{{ ته خنه ی پشت ره گنّه شاه درکا
شاه مراد علی سرره بده لا}}
خانه ی اجدادی #معصومه_باکر در کنار رودخانه ی چادرکا در ادملا واقع شده است که هم اکنون نیز آن محیط در اختیار برادرزادگان آن مرحومه با نام خانوادگی #علیجان_زاده_باکر می باشد.
معصومه باکر پس از آنکه با مخالفت برادرش مواجهه شد به امر خانواده به عقد پسر کدخدای ادملا درآمده و عروس کدخدا اباذر باکر شد، که این موضوع نیز در غالب نوشتار منتشر شده مغفول مانده و شوهر معصومه باکر را #گیلا معرفی کردند. این بیان صحیح نیست و با واقعیت تضاد دارد. همچنین باید توجه کرد که عدم توجه ی پژوهشگران به منظومه خوانی جماعت باکر، اهالی بندپی، آمل و حتی در منطقه ی سوادکوه موجب گردید که بخش مهمی از ابعاد زندگی معصومه باکر دیده نشود، چرا که مستندات صوتی و تصویری قابل توجهی در #پژوهش_ادملاوند جمع آوری شده است که از این نکات اساسی پرده برداشته بطوری که موجب بازنویسی و بازنگری این منظومه خواهد شد.
🖊محسن داداش پور باکر ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4100
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#شعر_مازنی
#دلنوشته
🌳مژده هادم تِرِ دل خِش روزگار اِنِه کم کم🌳
🌴درد و رنج وغم سر بونِه، بهار اِنِه کم کم🌴
☘️آسوک آسوک دارِ چِلِّه سبزِ نوج دَر اِنه☘️
🌺وَنوشِه چکِّه سِما کِنِّه، سبزه زار اِنِه کم کم🌺
🖐️سلام دوستان جان صبحتون به روشنایی آفتاب و روزگارتون خوش آب وتاب🌅
#دِل سَروشته شعر یا بِداهه
🖊#سیدقاسم_صیادمنش
۱۴۰۳/۱۱/۲۵
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4102
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
دراین دوران وانفسا چرا آقا نمی آید؟
شیعیان مولا گشتند بی پناه چرا آقا نمی آید؟
جمعه ها شد وعده گاه امت جدِّت ولی
انتظاردیدنت شد یک معما چرا آقا نمی آید؟
پیر گشتم موهایم سپید و دست وپا لرزان
گام آخرم را برمیدارم باعصا چرا آقا نمی آید؟
دنیا از برایم تیره و تارگشته است اما
کورسویی امید دارم در این دنیا چرا آقا نمی آید؟
🟢میلاد منجی عالم بشریت مهدی صاحب زمان بر شیعیانش مبارکباد.
🖊#سیدقاسم_صیادمنش
۱۴۰۳/۱۱/۲۵
پاسخ به شبهات فضای مجازی پیرامون امام مهدی.06.Prp.pdf
1.55M
#آگاهی_بخشی
#کتاب
#امام_زمان
📖کتاب الکترونیک رایگان :
پاسخ به شبهات فضای مجازی پیرامون امام مهدی علیه السلام ( جلد اول )
✍️نویسنده : احمد پودینه ئی
❕در کتاب مذکور شبهات مهمی پیرامون تولد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و سخن گفتن از ایشان در قرآن ، دلیل و فلسفه غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و چگونگی بهره بردن از وجودشان در زمان غیبت ، عمر طولانی ایشان و سیره حضرت در هنگام ظهور و نیز نقد جریان احمد الحسن بصری مورد بحث و بررسی نویسنده قرار گرفته است .
#کتاب
#مهدوبت
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─