🔴🔴🔴🔴
#تقی_لفوری
#معصومه_باکر
#انند
#بتیار
#اشاداد
#ادملا
#باکر
📝اشعار منظومه ی #تقی_جنگن و #معصومه_باکر تا کنون به ۵۰۰ شعر در پژوهش ادملاوند به همت محسن داداش پور باکر جمع آوری شد و با ۷۶ تن از شعرا و ریش سفیدان و حافظان مازندران مصاحبه پژوهشی و حقوقی صورت گرفت.
📌متاسفانه برخی از اشعار مرحوم تقی جنگن توسط بعضی از دلسوزان فرهنگ و تاریخ بصورت سهوی و غیرعامدانه در منظومه ی بسیار زیبای #شاه_باجی لفوری وارد گردیده و مشهود است، که البته باید اصلاح گردد.
👇👇
🟡مرحومه #معصومه_باکر متولد روستای #ادملا؛باکرمحه بندپی بابل است نه روستای لدار. در روستای لدار طایفه ی ((بتیار)) شهرت دارند.
👇👇
📜اسناد مکتوب و نسخ خطی مربوط به این منظومه در پژوهش ادملاوند محفوظ است.
👇👇
📜شجره نامه ی #معصومه_باکر نیز در کتاب نسخه ی خطی ((اشاداد)) مستدل است.
👇👇
و سایر دلایل و منضمات
✅جماعت #باکر در اصل از تبار ((باکر)) هستند نه ((باکری)) که مهاجر از ((#انند سوادکوه)) می باشند.
📝لطفا در گویش و نگارش وقایع و منظومه ها و رخدادهای بومی و محلی اصول پژوهشی رعایت و قوانین تحقیق مطالعه و بیشتر دقت شود.
🗂روابط عمومی پژوهش ادملاوند
🔎بیشتر بدانید👇👇
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2191
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📝#پژوهش_ادملاوند کتابخانه ی اسناد و آثار منتشر نشده بدون خدمات عمومی 👇👇
🔎جهت دسترسی به مطالب دلخواه تان در این فهرست جستجو کنید:
👇👇
💞منظومه ها:
آنچه از منظومه ها، داستانها و وقایع بومی و محلی که در قالب اسناد یا تحقیقات میدانی و #یافته_های_شفاهی به دست ما رسیده است.
📜#منظومه
■#امیر_گوهر
■#امیر_پازواری
■#امیری_خوانی
■#شاه_باجی
■#معصومه_باکر
■#تقی_لفوری
■#طالب_آملی
■#طالبا
■#مهطن
■#منوچهر_زهره
■#کتولی
■#نجما_رعنا
■#عباس_مسکین
■#نازی
■#فاطمه_مسکین
■#مینا_پلنگ
■#هادی_رباب
■#کیجابور
■#بم_سری_کیجا
■#ککی
■#شاباجی_باکر
■#جهانگیرباکر
■#هژبرسلطون
■#حجت_غلامی
■#مشتی
■#محمدجوه
■#نجما
■#رعنا
■#عزیز
■#نگار
■#حسینا
■#نباتی
■#حلیمه_عبدالله
■#ایرج_هوبره
■#اردوان_گلنار
■#اردشیر_گلنار
■#منظومه_جیران
■#منظومه_لهوف
■#طلان_یزدان
■#خدیج_مَندَسَن
■#ماه_بانو_شیرمحمد
■#آسیه_نوردین
📩منظومه های پیرامون زندگیتان و یا آنچه از اطراف شنیده اید را برای ما ارسال کنید، به نام شما ثبت و منتشر خواهیم کرد.
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3480
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
1⃣
🔎جهت دسترسی به مطالب دلخواه تان در این فهرست جستجو کنید:
👇👇
📚کتاب:
■#کتاب
■#کتابخانه
■#نهج_البلاغه
■#قرآن
■#اشاداد
■#آوات_قلم
■#اشکنامه
■#شجره_نامه_اشاداد
■#مهرب_قلم
■#مهطن
■#الواح_بابل
■#شعردوست
■#کتاب_گنج_دانش ■#التاریخ_العزاالحسین_فی_بلوک_البندپی
■#کتاب_السعادة
■#الاقبال
■#محسن_داداش_پور_باکر
■#روضة_الملوک
■#کتاب_گویا
■#شاهنامه
■#تحریرالوسیله
■#تاریخ_طبری
■#اسناد_بارفروش
■#تاریخ_خاندان_مرعشی
■#کاروانسرای_گَدوک ■#شعر_هزار_ساله_فارسی
■#بابل_دیار_آشنا
■#استرابادنامه
■#ضرب_المثل
📜منظومه💞:
■#منظومه
■#امیر_گوهر ■#امیر_پازواری
■#امیری_خوانی ■#شاه_باجی
■#معصومه_باکر ■#تقی_لفوری
■#طالب_آملی ■#طالبا
■#مهطن ■#منوچهر_زهره
■#کتولی ■#نجما_رعنا
■#عباس_مسکین ■#نازی
■#فاطمه_مسکین ■#مینا_پلنگ
■#هادی_رباب ■#کیجابور
■#بم_سری_کیجا ■#ککی
■#شاباجی_باکر ■#جهانگیرباکر
■#هژبرسلطون ■#حجت_غلامی
■#مشتی ■#محمدجوه ■#نجما
■#رعنا ■#عزیز ■#نگار ■#حسینا
■#نباتی ■#حلیمه_عبدالله
■#ایرج_هوبره ■#اردوان_گلنار
■#اردشیر_گلنار ■#منظومه_جیران
■#منظومه_لهوف ■#طلان_یزدان
■#خدیج_مَندَسَن ■#آسیه_نوردین ■#ماه_بانو_شیرمحمد
■#منظومه_نظامی
﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩#شناسه۱۴۰۳۱۱۰۳۱۰۳۳
#مردم_شناسی #جامعه_شناسی #زن #خانواده
💠محسن داداش پور باکر:
{{بانوان ایران زمین از ارکان اساسی و سازنده در خانواده هستند.اما نقش زنان و دختران روستایی در این مسئله بسیار برجسته است.}}
✍هدف از نوشتارم پژوهش در مسئله ی #مهارت_های_زندگی در بانوان ایران زمین در دوره های گذشته تاریخ این سرزمین است.
📌این که اساسا مادران سرزمینم چگونه با توجه به عدم گسترش نهضت سوادآموزی در آن روزگاران محدود به شرایط و اقتضائات فکری و فرهنگی توانستند در ابعاد چندگانه ی خانواده و یا جامعه حضور داشته و تاثیرگذار باشند؟
📌حضور بانوان در شکل گیری و ماندگاری #منظومه ها بویژه منظومه هایی همچون #امیر_گوهر #شاه_باجی #معصومه_باکر #تقی_لفوری #طالب_آملی #زهره #مهطن #منوچهر_زهره #کتولی #نجما_رعنا #عباس_مسکین #نازی
#فاطمه_مسکین #مینا_پلنگ
#هادی_رباب #کیجابور #بم_سری_کیجا #ککی #شاباجی_باکر #جهانگیرباکر #هژبرسلطون #حجت_غلامی #مشتی #محمدجوه #نجما #رعنا #عزیز #نگار #حسینا
#نباتی #حلیمه_عبدالله #ایرج_هوبره #اردوان_گلنار #اردشیر_گلنار #منظومه_جیران #طلان_یزدان #خدیج_مَندَسَن #آسیه_نوردین #ماه_بانو_شیرمحمد و... با سبک زندگی متفاوت برجسته است.
امروزه منظومه ها در ابعاد مردم شناسی، فرهنگ عامه و حتی در روانشناسی تربیتی و مهارت های شخصیتی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
📌اما چگونه ممکن شد که بانوان بومی ایران زمین در سر فصل های دانش، نگرش و مهارت در سخت ترین شرایط اقلیمی، تنوع آداب و سبک زندگی ممتاز و پیش تاز باشند؟
📌 بانوی ایرانی پرورش یافته در فرهنگ روستا در چهارچوب باورها، سنت ها، آئین و رسوم های نهفته در تمدن و تاریخ بومی و محلی گالشی، جنگلی و یا دهاتی همواره ممتاز و الگو بوده است.
📌مهم است که بدانید بانوان روستایی نه تنها کلیه وظایف مربوط به خانه و خانه داری را به عهده دارند بلکه بدون مشارکت آنان، امکان تداوم بعضی از فعالیتهای اقتصادی، تولیدی و حتی پایداری برخی آئینها در روستا غیر ممکن بوده و یا حداقل با بحران جدی مواجه خواهد شد .
📌بانوان روستا در دوره های مختلف بویژه از عصر زندیه به بعد توانسته اند در ارتقای بهزیستی روانی و شایستگی های افراد خانواده در مواجهه با واقعیتهای زندگی مدبّرانه، ماهرانه همگام باشند. بنحوی که تصورات شخصی خودشان را در آثار دستی چون گلیم بافی، جاجیم بافی، لمه زنی، قلاب بافی و سایر آثار به گونه ای تولید و عرضه نمایند که امروزه در امتداد آن رویه سخن از میراث فرهنگی بااصالت ابراز می نمائیم.
📌چگونه می شود که بانوان روستا با توجه به شرایط اقلیمی، خاندانی و بومی اما در مدیریت مهارتهای زندگی افراد پیرامون خویش را خلّاق و قادر میساختند تا برای محافظت از خود و اعضای خانواده، هوشمندانه در ارتقای سلامت و روابط اجتماعی سالم، اقدامات موثری انجام دهند؟
📌در تصمیم گیریهای روزه مرّه ی مرد خانواده بانوان سرزمینم چون #ماه_ننه، #نه_نهجان، #سوسو، #گل_دسته، #صبح_گل، #نورخانم، #گل_دده، #نورجان، #سوجان، #خانم_بالا، #ماه_بی_بی، #تاج_خانم، #نازخانم و...] آگاهانه در حل مشکلات با داشتن تفکر انتقادی و خلاقانه یار و همراه همسران خویش بوده اند و با این وجود نقش مادری خویش را تحت تاثیر کاستی ها قرار نمی دادند.
در اینجا سوال مطرح می شود که پژوهشگران و محققین چقدر توانستند در بازنگری این مسئله قلم و قدم برداشته و در تببین آن به جامعه ی امروزی نقش داشته باشند؟
✍دقیقا منظورم از پژوهش این است که به منظور دستیابی به رفتار اثرگذار در سطوح فردی و بین فردی، ابزارهای عاطفی، اجتماعی و فکری مورد نیاز در محیط خانه، محل کار و جامعه باید شیوه ای کسب مهارتها و اصول تربیت از نگاه بانوان روستا موشکافی و بازنگری شود.
👈جامعه ی داتش پژوه در این حوزه که قطعا جستاری طی مسیر کردین، چه آثاری می شناسند و برای چالش های جامعه ی امروزی بویژه ((سبک زندگی نوین در امور بانوان)) چه مقاله ای، نظر و راهکاری ارائه می دهند؟
👈آیا در اختیار بانوان امروزی با توجه به مهارت های بومی اقلیمی، شیوه ای مهندسی شده ی نوین از همان سبک پذیرفته شده ی گذشته قرار دارد و این مسئله مورد مطالعه جامعه ی کارشناسی مربوطه قرار گرفته است؟
📌آنچه که کودک ایرانی، گذشته را تا کنون در گذر عمر راه بوده است، جایگاه متفاوت و موثر بانوان روستایی در تربیت و ارتقا مهارتهای او بوده است.
از بارزترین عوامل منجر به رشد شخصیت کودک ایرانی، استعدادها و تواناییهای ذهنی و جسمی مادران در حفظ، ترویج و گرامیداشت #فرهنگ_عامه و ایمان به باورها، سنت ها و آیین ها بوده است.
✍در پایان این نوشتار باید بگویم که #مدیر و #برنامه_ریز اصلی خانوار روستایی در حقیقت بانوان هستند.
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۱۱/۰۳
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فرهنگ_عامه
#منظومه
#شاه_باجی
“ شاباجی “ روایتی از عشقهای گمشده در میان کوه و جنگلهای مازندران… با قلبتون بشنوید🤍
خواننده : میلاد قهاری
موسیقی : هادی نجفی
تصویر : امید ابراهیم زاده
#دودانگه
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌍#لفور
💞#منظومه #شاه_باجی
🗓دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0
💌لفور شاهباجي و مازرون موندگار
مرور بخش هايي از منظومه محلي شاباجي
مازندنومه:
منظومه عاشقانه شاباجي به منطقه سوادکوه تعلق دارد."شاه باجي جعفري"بين سال هاي 1255 تا 1260 شمسي در روستاي "دهکلان"لفور به دنيا آمد.
در ييلاق گالش بچه اي به نام"ملاخان جان حيدري"دلباخته شاه باجي مي شود.در همين گير و دار "عبدالعلي خان پهلوان"به خواستگاري باجي مي آيد.
شاباجي جاافتاده به عقد پسري 16 ساله درمي آيد.تفاوت سني اين دو نفر سبب مي شود که بعدها شوهر باجي دوباره ازدواج کند.منظومه عاشقانه شاباجي سروده همان گالش بچه عاشق است.
بخشي از اشعار اين منظومه را در وبلاگ"عادل جهان آراي"-روزنامه نگار سوادکوهي- يافتيم که در پي آمده است.
---------------------------
اي دادا بيدادا اي برادرون (اي برادرها فرياد مرا بشنويد)
شاه باجي نازدار مه چنه مهربون (شاه باجي ناز دار من چقدر مهربان است)
اسپه دسا بال آ صورت شير و خون(دستهايش سپيد و صورتش گلگون است)
قد بلن بالا و مه چنگ ميون[1](بلند بالا و كمر باريك است)
كمند گيس آ ترز مازرون(كمند گيسوي او ترز مازندران است)
ته اسپه گندم من اسپه آرد نون(تو گندم سفيد و من آرد سفيد هستم)
ته منه خرش آ عسل آ راغون (تو خورش و روغن و عسل من هستي)
ته سور چنار و من ته ساهه بون(تو چون چنار بلند و من سايهبانت هستم)
من مشكي دستمال و ته سوال ميون(من مانند دستمال سياه بر پيشاني تو بسته هستم)
ته مسجد شاه و من ته چراغون(تو مانند مسجد شاهي كه تو را چراغان ميكنم)
نردبون بهلم بوريم آسمون(نردبان بگذارم به آسمان بروم)
سرجان خداره بئيريم دس دامون(دست به دامان خداوند دراز ميكنم)
اول ياعلي، ديوم ونه وچون(اول مولا علي(ع) دوم دست به دامان فرزندان او ميشوم)
سوار بويم من ته بوريم خراسون(من و تو براي زيارت امام رضا به خراسان برويم)
زرهه آقاره بئيريم دس دامون(ضريح آقا امام رضا(ع) در بگيريم)
امه كار در بوره سوكا و آسون(دعا كنيم تا كار ما راحت و آسان تمام شود)
***
وسوي[2] كوه ره آ بئيته ميها(كوه وسو را ابر گرفته است)
مه دل تنگ هائيته شومه گليا[3](هر گاه كه دل تنگ شوم به روستاي گليا ميروم)
علي جان آمي زنا كاهنه كار(زن عمو علي جان بسيار داناست)
ته كجه دئيا و چچيه ته كار(تو كجا بودي و كار تو چيست)
عزب خاخره ته شه خنه نار(خواهر عزب را در خانه نگه ندار)
من بكردمه بوردمه لدار[4](من نگران شدم و به روستاي لدار رفتم)
شومه سر نيشت بيمه بوردمه كنار(هنگام خوردن شام ياد يار كردم و دست از شام كشيدم)
به مثل وره كا مار هايتمه مار[5](مانند برهاي كه به آغوش مادرش برود)
ككي[6] بئيمه دار هايتمه دار(مانند كوكو به سر درختها رفتم تا آواز فراق بخوانم)
هر چي بئوتمه شه زاريه زار(هر چه گفتم از زاري و بدبختي خود)
اي داد و بيداد و اي جان برار(اي داد و بيداد اي برادر عزيز)
لفور شاهباجي و مازرون موندگار(شاهباجي در منطقه لفور هست و ماندگار در مازندران)
مه دلِ بورده موندگار مار(دل من را مادر ماندگار از من گرفت)
به قربون سر آهو مزه دار(من فداي سر شاهباجي شوم)
امسال زمستون يك روزه قرار(زمستان امسال روزي است كه قرار ندارم)
هر روز ورف زنه صدمات بسيار(هر روز برف زياد ميزند و صدمه زيادي ميبينم)
د سه تا گت و خورد هاكردمي بهار(با دو سه بزرگ و كوچك بهار شد)
سه تا چهار تا «[7]نو» ره هاكردمه پامال(سه چهارتا عدد نو را زير خاك گذاشتم)
گو ره راه بدامه شومه كوي «لار»[8](گاوها را به طر ف كوه لار حركت دادم)
انه بوردمه تا لفوره روآر(آنقدر رفتم تا به رودخانه لفور رسيدم)
از اون سر در بمو كيجاي برار:(از روبه رو برادر دلدارم را ديدم)
«خداقوت هاده چه هسي تنار»[9](به من گفت خسته نباشي چرا تنها هستي؟)
:«گالشون د سه تا درنه دمال(گفتم كه گالشها عقبتر دارند ميآيند)
بوري جونكا مه بكرده زنهار(از گاو نر من كه به رنگ خرمايي است ترسيد)
بته سن چچيه؟ بتمه «چار بهار»[10](گفت گاو نر شما چند ساله است)
ونه رخت و قالب مثال تلار(كه شكل و قامت آن به اندازه خانه است)
اتا شاخ نيزوه اتا شاخ پيشدار(كه شاخهايش مانند نيزه )
گوره كه بزوئه گو نئونه خار(اگر شاخش به گاوي بخورد امكان ندارد كه آن گاو سالم بماند)
صلوات برمحمد و دارنه پيشدار[11](بر محمد كه چنين متاعي داري)
⚠️[شوربختانه در این نوشتار بخش زیادی از منظومه معصومه باکر و تقی لفوری به نام منظومه ی شاه باجی معرفی و منتشر شده است. با تطبیق اشعار دو منظومه متوجه ی این رخداد نامطلوب خواهید شد. محسن داداش پور باکر]
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4100
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇
«شو منزل كجوئه اي جان برار؟»(بعد گفت شب كجا منزل ميگيري؟)
جواب بئوتمه« موزيين روآر(به او گفتم: در منطقه موزيين)
مه كهر يابو و منزل بار(اسب كهرم بار مرا ميآورد)
سه تا تاچه بار با ونه سربار(نزديك به 300 كيلو بار به اضافه سرباري هم دارد)
گوي دل دره نارنه چارودار»(نيازي به كسي ندارد، خودش ميان گاوها ميآيد)
روز بعته چچيه؟ روز «ميرزانهار»[12](گفت ساعت چند است؟ گفتم نزديك ظهر است)
خداحافظ شما الله نگهدار(با من خداحافظي كرد و رفت)
موزيين رو آر بوردم كنار(تا به رودخانه موزيين رسيدم)
گوك جا هاكردمه دكردمه تلار(گوسالهها را از گاوها جدا كردم)
اتا خو بختمه بئيمه بيدار(گرفتم خوابيدم و بعد بيدار شدم)
بيرون بوردمه بزومه مارمار(بيرون رفتم و دوباره گوسالههارا پهلوي مادرانشان براي دوشيدن بردم)
كشت[13] مه دوش سرا جوله[14] مه چنگال(ريسمان روي كتف من وجوله در دست من)
صد تا گو بمونه همه ته نمار[15](صد رأس گاو شيرده رادوشيدم كه همه سرحالوچاق بودند)
پيش پيش دئيه غلفر[16] جانمار(جلوتر از همه غلفر بود كه گاوي شيرده و قبراق است)
جوله مشت بئيه شيركنه قارقار(آنقدر شير داشت كه جوله پر شد و صداي آن به گوش ميرسيد)
كاكر و ببو جلو پيش بيار(برادر و بابا بياييد ببينيد و تماشا كنيد)
خدا بركت هاده غلفر توار(خدا بركت بدهد به تبار و نسل غلفر)
سركه دگرسه بونه دمس مار(وقتي كه پاييز شود دوباره آبستن ميشود)
انه بدوشتمه افتاب بورده مار(آنقدر گاوها را دوشيدم كه آفتاب غروب كرد)
گو ره بدوشتمه آ بوردمه تلار[17](گاوها را دوشيدم و به تلار رفتم)
اونجه هنيشتمه هاكردمه خيال(آنجا نشستم و به فكر فرو رفتم)
فردا تيغ افتاب خرمه نهار(فردا هنگام ظهر ناهار ميخورم)
تلك[18] مه دوشهسر تو گيرنه گلار(چاشت روي كف من تاب ميخورد)
سنگرج كوه را بوردمه كنار(وقتي كه كوه سنگرج رسيدم)
بوري شاخ بزوئه من بئيمه خشحال(از صداي گاو نرم خوشحال شدم)
بوري شير نر آ و چرخ گيرنه لار(گاو نرم مانند شير نر در ميان كوه ميگردد)
كريكه[19]ي نو ره هاكردمه قطار(چند عدد نو را كنار هم قطار كردم)
ماه پانزده لتر[20] بكشيمه بهار( هر ماه پانزده لتر كره ميگيرم)
پاييز بموئه من بئيمه گركي[21](پاييز كه شد به طرف گر ميروم)
هلييشت ملك مه درسي وازي(به ملك هلي يشت ميروم كه همه سنگ ريزه است)
ونه دله ي دار دمبل و موزي(درختهاي مخصوص اين منطقه موزي و دمبل است)
هادم بخرنا بوَِن پهكلي(به گاوها و گوسالهها ميدهم كه چاق شوند)
سنهي ديگر و بون صدوسي(تا سال آينده بيشتر از صد كيلو شوند)
سال اتا ره من كمه قربوني(هر سال يك رأس گاو را قرباني ميكنم)
تصدق ته سر جان شاباجي(تصدق سر شاباجي)
صد داغ و فراق من دارمه ته ارمون(صد داغ و فراق من آرزوي تو را دارم)
ته كه دوني مه دل چنه دره خون(تو ميداني كه دلم چقدر خون است)
انار ترش و شيرين مه شاه باجي(شاباجي مانند انار ترش وشيرين است)
ستاره ماه دور بين مه شاه باجي(مانند ستاره و ماه است شاباجي من)
اتا روز دئيمه كجب[22] گو پلي(روزي در منطقه كجب پهلوي گاوها بودم)
راه دكردمه بوردمه خمنونسي[23] (راه افتادم به طرف كوه خمنون)
اونجه هنيشتمه پلنگ دسوري (آنجا مانند پلنگي چمباتمه زدم)
گوش تير هاكردمه سون د بهري (گوش را مانند پلنگ تيز كردم)
نظر بهشتمه ميمن سي[24] (كوه ميمن را نگاه كردم)
كيجائون بمونه فكشون[25] تلي (دخترها آمدند در ميان درختچه هاي فكشون)
هدانه شواش و دل بئه پلي(شاباش سر دادند و دلم ريخت)
پيش پيشْ د هيه مه جان شاباجي(جلوتر از همه دخترها شاباجي من بود)
دس كمر هزه و دب خانومي(مانند خانم خانها دستش به كمر بود)
اسپه اوسي سرْ رج پولك دچي(آستين سفيدداشت كه رويشدكمههاي زيبايي نقش بسته بود)
شاباجي هيمه شاخ اشكاري(هيزم شاباجي به بزرگي شاخ گوزن است)
رفيقون هيمه زرشك و تلي (اما هيزم رفقايش مانند شاخههاي نازك زرشك است)
پاييز بموئه م غم فراوون(فصل پاييز آمد و غم من زياد شد)
مه جان دلخواها بورده دهكلون[26] (دلخواه من به طرف دهكلون رفت)
اينجه دنينه ته سر و همسرون (اينجا كسي سر و هم اندازه او نيست)
🌍#لفور
💞#منظومه #شاه_باجی
🗓دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4100
ادامه👇👇
ماه سه دفه ته سر هادم پيغوم (سه بار در ماه به تو پيغام دادم)
ته غصه نخر كه بئيمه پشيمون (تو غم نخور من پشيمان شدم)
از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا ميخواهم بميرم و نامم گم شود)
جان شاباجي ته برو مه پلي (شاباجي عزيز تو بيا پهلوي من)
چن ساله ته وسه من بئيمه ككي[27](چندسالاستكهمن برايتو مانند فاخته سرگردان شدم)
گهي در ييلاق و لرگه چال[28] سي (گاهي در ييلاق و يال لرگه چال)
نامه بنويسم و پيش آ بديع (نامه بنويسم براي آقا ربيع)
آبديع، آربيع هنيشن هئئي (آقا بديع و آقا ربيع كنار هم بنشينن)
وشون شه كلا ره هاكنن قاضي (كلاه هم را قاضي كنند)
برسنْ بيارن م مار و حاجي (قاصد بفرستند مادر و من باباي من بروند)
حرف د و سه م جان شاباجي (سخن از شاباجي بگويند)
م مار كج نظرو پرنئونه راضي(مادرم سخت گير است و پدرم راضي نميشود)
هر كس خانه بئيرن ته اسم و ته نوم (هر كس ميخواهد نام تو را ببرد)
از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا ميخواهم كه او بميرد و نامش گم شود)
صدف لو شه و رز رزه دندون (لبش مانند صدف و دندانهاي ريزي دارد)
چمند سوال و يك اسب ميدون (پيشانياش چندان كشيده است كه شبيه ميدان اسبدواني است)
قوا(كت)چار وردي و چاشني ايرون (كتش مانند چادر است)
پرك الماس و نوار كرمون (مانند الماس است و لباسش نوار كرمان دارد)
مهريه بنويسم ملك مازرون (ملك مازندران را مهريه او ميكنم)
رسوا نوويم بين سرو همسرون(بين يار و رفقا رسوا نشويم)
اي داد و بيداد و هاكنم چتي(اي داد و بيداد چه كار كنم)
اتا قصر بسازم چهل تا دري(قصري بسازم كه چهل تا در داشته باشد)
ونه بالا ر من بسازم هشتي(در بالاي آن بهار خوابي بسازم)
ونه دله دوه جان شاباجي(كه در درون آن شاباجي منزل كند)
بادخنك بند جان شاباجي(باد خنك به سروروي شاباجي بوزد)
چتر زلف بزنم قيچي فرنگي(زلف را قيچي فرنگي شكل بدهم)
دشمنون خله نه د كنيم كلي(تمام دشمنان را در لانهاي حبس كنم)
اي داد و بيداد وهاكنم چكار(اي داد و بيداد چه كار كنم)
شاباجي ر بورده عبدل خميار(شاباجي با عبدالله خميار ازدواج كرد)
عبدل ر كشمه كونك رو آر(عبدالله را در كنار رودخانه ميكشم)
ونه نعش ر اهلمه كهر سربار(جسد او را روي اسب كهر ميگذارم)
كهره بزنم اسبكي اوسار(كهر را افسار سفيد ميزنم)
و ره بورما لفوره روآر(او را به طرف رودخانه لفور ميبرم)
اونجه پيدا بوه نعش خريدار(شايد آنجا كسي نعش او را بخرد)
صواحي سر مه شاباجي نگار(هنگام صبح شاباجي زيباي من)
ابر داشته هوا مه چش وارشي(هوا را ابر گرفت و چشم من باراني است)
چنه هاكنم من گو و گالشي(چقدر من گالشي و دامداري كنم)
كار هاكردمه من زمستون و تابستون(من در زمستان و تابستان كار كردم)
سير و پياز بئيه منه خرشي(غذاي من فقط سير و پياز شد)
🌍#لفور
💞#منظومه #شاه_باجی
🗓دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4100
ادامه👇👇
📝پانویس:
[1] كمر باريك
[2] كوهيست در حدود 10 كيلومتري شمال الاشت
[3] يكي از روستاهاي بندپي بابل بخش ييلاقي كه به الاشت نزديك است
[4] لدار نام محلي است
[5] مانند بره در آغوش مادر قرار گرفتم
[6] نام پرندهاي است وبه كوكو يا فاخته ميگويند كه معمولا آواز بيقراري ميخواند. كوككي هم ميگويند
[7] ظرفي چوبي كه گالشها ماست و شير را در آن نگهداري ميكنند.
[8] منطقهاي ييلاقي و خنك در سوادكوه
[9] تنها
[10] چهار ساله
[11] صلوات فرستاد كه با تعريفي كه از گاو نرش كرد؛ گاوش چشم نخورد
[12] نزديك ناهار يا چاشت
[13] -ريسماني كه با دم گاو درست ميشود.
[14] - ظرف مخصوص شيردوشي كه معمولا با چوب درست ميكنند
[15] - چاق و سرحال
[16] - نام گاو ماده است
[17]- جايگاه مخصوص دامدارها است
[18] - چاشت نيم راه
[19] - محل مخصوص نگهداري لبنيات دامداران
[20] - مقياس وزن است
[21] - منطقهاي گرم
[22] - نام مكان است
[23] - كوهي در اطراف آلاشت
[24] - ملكي در اطراف آلاشت
[25] - فكشون نام منطقهاي در اطراف الاشت
[26] - نام روستايي در لفور سوادكوه
[27] - فاخته يا كوكو
[28] - لرگه چال نام مرتعي است در اطراف لفور
🌍#لفور
دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0
💞#منظومه #شاه_باجی
❤️لفور شاهباجي و مازرون موندگار
📖مرور بخش هايي از منظومه محلي شاباجي
http://www.mazandnume.com/fullcontent/9010/
📎پیوست:
سلام و سپاس.
⚠️شوربختانه در این نوشتار بخش زیادی از منظومه معصومه باکر و تقی لفوری به نام منظومه ی شاه باجی معرفی و منتشر شده است. با تطبیق اشعار دو منظومه متوجه ی این رخداد نامطلوب خواهید شد.
🔲شوربختانه پژوهشگران و محققین محترم در نگارش منظومه معصومه باکر و تقی لفوری حتی از یک شخصیت حقیقی یا حقوقی در طایفه ی مشهور باکر در ایران سوال نکردند.
با اینکه تبار باکر مقیم انند سوادکوه، باکر سره و خرم آباد باکر دودانگه ساری، باکرمحله بندپی شرقی بابل؛ ادملا تا مرحمت اباد آذربایجان زادگاه #شهید_مهدی_باکری مطرح و در دسترس بوده و هستند.!!!
از طرفی این منظومه از ارتفاعات جنوبی آمل، اهالی بندپی، سوادکوه و حتی در دودانگه ساری نیز رواج یافته و جماعت باکر به رسم احترام آن را سینه به سینه محفوظ داشتند، اما معمای بزرگ آن است که چرا نویسندگان در تثبیت این منظومه ی جذاب به سراغ تبار باکر نرفته و به اشتباه این دُخت زیبا روی باکر را مقیم #لدار [اکثریت ساکنین لدار از تبار بتیار و مهاجر از بطاهرکلا نور هستند] معرفی کردند. در حالی او و خانواده اش زاده و ساکن روستای باکرمحله؛ #ادملا بندپی بودند. البته شاه ظله سلطان باکر در روستای لدار مرتعی به مالکیت داشته که خانواده ی معصومه باکر پس از خروج از لفور در آن چند صباحی اسکان و سپس به #گوتلار [از اراضی مزروعی و جنگلی در شمال شرقی ادملا] ادملا و در نهایت وارد محله ی ادملا شدند. خانه سرای معصومه و برادرانش در حموم سر موسوم به پیت قبرسون واقع شده بود.
از جمله اشتباه واضح در نوشتار های منتشر شده واژه ی #شاه_درکا میباشد که جایگزین کلمه ی #چادرکا شده است.
{{ ته خنه ی پشت ره گنّه شاه درکا
شاه مراد علی سرره بده لا}}
خانه ی اجدادی #معصومه_باکر در کنار رودخانه ی چادرکا در ادملا واقع شده است که هم اکنون نیز آن محیط در اختیار برادرزادگان آن مرحومه با نام خانوادگی #علیجان_زاده_باکر می باشد.
معصومه باکر پس از آنکه با مخالفت برادرش مواجهه شد به امر خانواده به عقد پسر کدخدای ادملا درآمده و عروس کدخدا اباذر باکر شد، که این موضوع نیز در غالب نوشتار منتشر شده مغفول مانده و شوهر معصومه باکر را #گیلا معرفی کردند. این بیان صحیح نیست و با واقعیت تضاد دارد. همچنین باید توجه کرد که عدم توجه ی پژوهشگران به منظومه خوانی جماعت باکر، اهالی بندپی، آمل و حتی در منطقه ی سوادکوه موجب گردید که بخش مهمی از ابعاد زندگی معصومه باکر دیده نشود، چرا که مستندات صوتی و تصویری قابل توجهی در #پژوهش_ادملاوند جمع آوری شده است که از این نکات اساسی پرده برداشته بطوری که موجب بازنویسی و بازنگری این منظومه خواهد شد.
🖊محسن داداش پور باکر ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4100
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
هدایت شده از تبارشناسی باکر در ایران
23.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🔴🔴🔴
#منظومه #تقی_لفوری #معصومه_باکر
#ادملا #لفور #باکر #جنگن
📝اشعار منظومه ی #تقی_جنگن و #معصومه_باکر تا کنون به ۵۰۰ شعر رسیده است.
در پژوهش ادملاوند به همت پژوهشگر محترم؛ آقای محسن داداش پور باکر با ۷۶ تن از شعرا و ریش سفیدان و حافظان منظومه در استان مازندران مصاحبه پژوهشی صورت گرفته است.
📌شوربختانه به نظر می رسد که برخی از اشعار مرحوم تقی جنگن [لفوری] توسط تعدادی از پژوهشگران به منظومه ی #شاه_باجی لفوری اعمال شده گردیده که البته باید اصلاح گردد.
👇👇
🟡از طرفی مرحومه #معصومه_باکر متولد روستای #ادملا؛ باکرمحه بندپی شرقی بابل است نه روستای لدار!!
به نظر می رسد پژوهشگر نتواسته است تحقیق میدانی انجام دهد، به طوری که حتی با یک فرد از ایل باکر مواجهه نشده است.
👇👇
📜اسناد مکتوب و نسخ خطی مربوط به این منظومه در پژوهش ادملاوند محفوظ است.
👇👇
📜شجره نامه ی #معصومه_باکر نیز در کتاب نسخه ی خطی ((اشاداد)) مستدل است.
👇👇
و سایر دلایل و منضمات
🗂روابط عمومی پژوهش ادملاوند
🔎بیشتر بدانید👇👇
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2191
🖨ارسال مستندات؛ ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
⚠️تمامی آثار [فیلم و نمایه و اسناد و نوشتار] منتشر شده در این صفحه تحت حمایت #نگارخانه_ادملا و یا #پژوهش_اِدمُلّاوَند | زیر مجموعه ی آوات قلمܐܡܝܕ صرفا فقط دارای #ارزش_پژوهشی هستند و ارزش قانونی دیگری ندارند.
💞💞💞💞💞
#محسن_داداش_پور_باکر
#پژوهش_ادملاوند
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📍اینجا ایستگاه خاطرات است.💝
➺𝄠✿♥#نگارخانه_ادملا📻
@EDMOLLA1400
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─