eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها 🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ》🔷🔹 🔻در مقاتل آمده است که دو دختر از دختران امام حسین(ع) بعد از شهادت ایشان، هنگامی که پدرشان را مشاهده کردند، ابتدا نشناختند و از کبری(س) خواستند تا او را معرفی کند! 1⃣حضرت (سلام الله علیها) : در روز عاشورا، هنگام شهادت امام حسین(ع)، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند. در این هنگام، سکینه(س) خود راهی قتلگاه پدر شد و وقتی نگاهش به بدن مطهر امام حسین(ع) افتاد، عرضه داشت : ▪️《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 🔹عمه جان! این نعش کیست که به زمین افتاده است؟ زینب کبری(س) فرمود : ▪️《هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(ع)》 🔸اين نعش پدر بزرگوارت حسين‌(ع) است.(۱)  2⃣حضرت رقیه(سلام الله علیها) : در شام، از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : ▪️《أَین‏َ أبِی‏ الحُسَین‏ِ(ع)؟》 🔸پدرم حسین(ع) کجاست؟ ▪️《فَإنِّی‏ رَأیَتُه‏ُ السَّاعَةَ فِی‏ المَنام‏ِ مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً》 🔹من اکنون او را در خواب دیدم! وقتی زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. هنگامی که یزید از این امر مطلع شد، دستور داد سر مبارک امام حسین(ع) نزد دخترش در خرابه ببرند. سپس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و رقیه(س) تا نگاهش به سر افتاد، گفت : ▪️《عَمَّتِي! هَذَا رَاسُ مَن؟》 🔸این سر کیست؟! آنان گفتند : ▪️《هَذَا رَأس‏ُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(ع)!》 🔹این سر پدرت حسین(ع) است!(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)معالی السبطین حائری مازندرانی، ج۲، ص۵۰ ۲)کامل بهائی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ سلام الله علیها سلام الله علیها #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سلام الله علیها 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ》🔶🔸 🔻اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در ای نزدیک کاخ ، سکنی دادند. حضرت رقیه(س) همواره می پرسید : ▪️《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》 🔹عمه جان! پدرم کجاست؟ همراهان در جواب، به او می گفتند : ▪️《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》 🔸پدرت به سفر رفته است. چون هراس از این داشتند، که رقیه(س) از شهادت پدر مطلع شود. تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد. و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید! در حالی که با ناله می گفت : ▪️《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》 🔹پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱) و شروع کرد به فریاد زدن که؛ ▪️《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 🔸ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم! و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند. ▪️《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》 🔹و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند. در حالی که ؛ ▪️《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》 🔸گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت. ▪️《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》 🔹یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد. ▪️《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》 🔸گفت : چه خبر شده است؟(۲) ▪️《فَفَحَصَوُا عَن‏ِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَه‏ِ!》 🔹پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳) که؛ ▪️《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》 🔸این صدای دختر کوچک حسین(ع) است که به همراه اسراء در خرابه است. و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد. وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد : ▪️《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》 🔹سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴) ✳️در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت : ▪️《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》 😭سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵) پس؛ ▪️《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》 🔹سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶) در این هنگام رقیه(س) پرسید : ▪️《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》 🔸این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم. به او گفتند : ▪️《هُنَا أَبُوکَ!》 🔹پدرت در این طبَق هست! ▪️《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت : 😭هَذَا رَأسُ مَن؟!》 🔸پس در این هنگام رقیه(س) سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت : این سر کیست؟ آنان گفتند : ▪️《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ! فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》 🔹این سر پدرت است. پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند. ▪️《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》 😭پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷) ✳️طریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت : ▪️《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟ يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟ يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً! يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》 🔸پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸) ادامه مطلب👇
آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛ ▪️《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》 🔹غش كرد و نفس او قطع شد. در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند. ✳️در این هنگام (ع) خطاب به زینب کبری(س) فرمود : ▪️《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》 🔹عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید. ▪️《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ(س) فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》 🔸پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود. پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹) 🔻در نقلی دیگر آمده است که ؛ ▪️《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》 🔹رقیه(س) آنقدر گریست که بیهوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰) 🔻طبری در کامل بهایی نقل می کند : ▪️《فَفَزَعَت‏ الصَبیَّةُ وَ صاحَت‏ فَمَرَضَت‏ و تُوَفَّیَت‏ فِی‏ أیامِها بِالشَامِ》 🔹آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹ ۲)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸ ۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ ۴)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹ ۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱ ۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵ ۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷ ۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳ ۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ سلام الله علیها
نوحه حضرت رقیه س سبک علقمه دریای خونشد توشه ملک حجازی میکنم مهمان نوازی میهمانم شدی کنج ویران جان فدای توباباحسینجان من یتیمم یتیمم یتیمم۴بار تاسر تو از در آمد عمرکوتاه هم سرآمد آمدی ازسفر نوردیده کی گلوی توازهم دریده من یتیمم کی به نیزه زد سر تو پیش چشم خواهرتو کی به طفلی مرابی پدرکرد دراسارت مرا خونجگر کرد من یتیمم .کربِلا تا شام ویران من کتک خوردم پدرجان آبله زد زپایم جوانه خورده ام سیلی وتازیانه من یتیمم روی تو ای ماه تابان میکنم گلبوسه باران خواندی قرآن زلعل لبانت خیززان کرده خونین دهانت من یتیمم بین توزهرای سه ساله بشنو از من آه و ناله بی تو من تاب ماندن ندارم در کنار سرت جان سپارم من یتیمم یتیمم یتیمم (عبدالحسین محبی) ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان
4_6003304260404512624.mp3
7.09M
پنجم 🎤محمود کریمی ⬛️خرابه چراغونه امشب ◼️قناری غزل خونه امشب ◾️موهام فرش مهمونه امشب ▪️دلم خونه امشب بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت بابا نبودی ببینی كه موی سرم سوخت بابانبودی ببینی كه خاكسترم سوخت نبودی _ببینی _پرم_ سوخت ⬛️خرابه چراغونه امشب ◼️قناری غزل خونه امشب ◾️موهام فرش مهمونه امشب ▪️دلم خونه امشب لبام دیگه خندونه امشب ولی چشما گریونه امشب بابام گفته می مومنه امشب دلم خونه امشب بابا نبودی ببینی كه دستام وبستند بابا نبودی ببینی دلم رو شكستند بابا نبودی ببینی چی آُمد سرمن بابا نبودی ببینی سرم رو شكستند نبودی دلم رو شكستند بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت بابا نبودی ببینی كه موی سرم سوخت بابانبودی ببینی كه خاكسترم سوخت نبودی ببینی پرم سوخت ⬛️خرابه چراغونه امشب ◼️قناری غزل خونه امشب ◾️موهام فرش مهمونه امشب ▪️دلم خونه امشب شب بادو بارونه امشب پریشونه این خونه امشب دیگه رفتن آسونه امشب دلم خونه امشب بابا نبودی ببینی رو خارا دویدم بابانبودی ببینی كه زهرا رو دیدم بابانبودی ببینی كه من چی كشیدم بابا نبودی ببینی دویدم بریدم نبودی ببینی بریدم بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت بابا نبودی ببینی كه موی سرم سوخت بابانبودی ببینی كه خاكسترم سوخت نبودی ببینی پرم سوخت ⬛️خرابه چراغونه امشب ◼️قناری غزل خونه امشب ◾️موهام فرش مهمونه امشب ▪️دلم خونه امشب
YEKNET.IR - zamine 3 - 11 safar 1443 - ramezani.mp3
4.44M
🔳 🌴ای دل ای دل ای دل ای دل 🌴ای دل من یکم بگیر آروم 🎙 👌بسیار دلنشین 🏴 تا ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان
34869.mp3
4.5M
نوحه سنتی و زنجیر زنی حضرت رقیه ▪️▪️▪️▪️▪️🥀🥀🥀🥀🥀 رقیه فدا شد عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد خرابه شبانه ، چنان کربلا شد چه شوری به پا شد ، حرم نینوا شد چه هنگامه ای در اسارت بپا شد شبانه خرابه چنان کربلا شد میان غم و اشک و آهِ یتیمان گُلِ ناز مولا رقیّه فدا شد   هوای پدر در سرش بود و پر زد دمی از جدایی  نیاسود و پر زد چه حالی نصیب دل کودکان شد به ناله تن عمه فرسود و پر زد   عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد خرابه شبانه ، چنان کربلا شد دوباره شده بزم اندوه فراهم یکی بر سر و سینه می زد دمادم یکی یا رقیّه بگوید پیاپی یکی اشک خون ریزد از دیده نم نم   چه خوابی مگر دیده بود این سه ساله که بربسته روی لبان شعر ناله فقط نام بابا صدا می زد آن جا به رخساره اش خونِ دل بسته هاله   عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد خرابه شبانه ، چنان کربلا شد بغل کرده عمّه ، گل پرکشیده دو دستان او را نهاده به دیده به گریه دوصد بوسه سازد نگارش به مانند بوسه به نای بریده   هنوز جای شلّاقِ دون بر تنش بود سرِ  بی بدن خفته بر دامنش بود سکینه به سینه زنان نوحه خوانَد رقیّه نه وقتِ  سفر کردنش بود   عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد خرابه شبانه ، چنان کربلا شد کجایی ابوفاضل ای شیرِ نامی که دادِ رقیّه سِتانی ز شامی و با هیبتت لرزه بر دشمن آری بگیری ز آنان  عجب انتقامی   شبیه گل ناب  سیمای زهرا رقیه عزیز دل و جان بابا مدد سروری کن که هرساله گوید به مدح و عزای تو شعری غم آرا   عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد خرابه شبانه ، چنان کربلا شد
. السلام علیک یا اباعبدالله بالا نشسته ای و ز بالا نظر کنی ای سر که روی نیزه به هر سو سفر کنی باور نمی کنم که تویی روبروی من یا از کنار محمل خونین گذر کنی وقتی که روی ناقه ی عریان نشسته ام باور نمی کنم ز نگاهم حذر کنی چشمان غرق خون خودت را نهان مکن طاقت نداری اشک مرا یک نظر کنی ؟ با قطره های اشک روان از دو دیده ات جان مرا ز سوز غمت شعله ور کنی آیا شود ز نور رخت ای فروغ ماه در شام غصه ها شب من را سحر کنی گاهی ز روی نیزه در آغوش گیرمت مهمان من شوی و مرا مفتخر کنی برگو که نیزه خم شود از اسم اعظمت تا که ببوسمت سفرم پرثمر کنی تا سنگ کینه ها نشود سهم کودکان ای سر چرا همیشه خودت را سپر کنی ؟ چشمان هرزه را به بر کاروان ببین قرآن بخوان که از رخ ما دفع شر کنی ای غیرت خدا به طرفداری از حرم باید که ماه علقمه را هم خبر کنی در تشت زر دوباره بخوان آیه ای ز کهف تا از کنیزیِ همه رفع خطر کنی وقتی نمی شود که ز معجر سخن کنم باید که شرح واقعه را مختصر کنی تنها همین بگویمت ای غیرت علی باید به حال غربت ما دیده تر کنی ✍ .
❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁ ✍ حکایت ۲۷ «رباب (س)» رباب دختر امرء القیس همسر امام حسین (ع) در مجلس ابن زیاد وقتی سر مقدس امام حسین (ع) را پیش ابن زیاد نهادند از میان زنان برخاست و سر مقدس را بوسید و در دامن گذاشت و گفت: واحسینا من هرگز فراموش نمی‌کنم و نخواهم کرد که لشکر کفر با حسین (ع) چه کردند و از یاد نمی‌برم که جنازه اش را در کربلا روی خاک رها کرده و دفن نکردند. او را تشنه کشتند. خداوند هیچ وقت کربلا را سیراب نسازد. رباب همسر بزرگوار امام حسین(ع) در مجلس ابن زیاد با دو بیت شعر  کوتاه مجال تحریف‌های ناروا را از دست تحریف کنندگان تاریخ گرفت و فرمود :  آن کسی که خود نور بود و از او روشنایی می‌گرفتند در کربلا شهید شده است و پیکرش بر خاک مانده است. «مقتل الحسین،سید عبد الرزاق» ❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁ مجموعه سبک زندگی انسانی
4_5800903780551627538.mp3
2.69M
زیارت نامه حضرت رقیه سلام الله علیها بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.  
2. دردانه تو.mp3
5.31M
( سلام الله علیها ) 🎤 دُردانه ی تو افسرده شده ریحانه ی تو پژمرده شده چون مادر تو شد نقشِ زمین شد دختر تو ویرونه نشین ... ؟ کُلِ پیکرم بابا هم کبوده هم نیلی نازمو خریدن با تازیانه و سیلی ... ؟ ( ای حسین مظلومم ) تکرار دستام نداره ، دیگه رَمَقی بابایی چرا ، بین طبقی ؟ امشب تو شدی مهمون خودم با سر اومدی ، شرمنده شدم ... میکُشی منو آخر ای سرِ پُر از روضه داری خون و خاکستر از تنور و از نیزه ( ای حسین مظلومم ) تکرار شد روضه ی شام بغض توو گلوم یادم نمیره اون مجلس شوم تو بینِ یه تشت من خیره به تو بوسه میگرفت چوب از لب تو ... ؟ جای لطمه ی امروز یادگاری اونجاست بد نگاهمون کردن چون نبود عموم عباس ( ای حسین مظلومم ) تکرار .
4. مسافرت بودم.mp3
3.59M
کرب و بلا ، ای کاش من مسافرت بودم مُحرمی کاش میشد که زائرت بودم مسافرت بودم ، مسافرت بودم ذکر حسین ، این شب ها شده ، گل آهنگم از حرم اربابم نگو که دل تنگم دوباره دل تنگم (2) ( من موج فراتم ، که همَش در تب و تابم ) 3 از کرب و بلا ، برام نگین خیلی خرابم دل تنگ حسینه بین ُ الحرمینه کرب و بلا ، میدونی چقدر گرفتارم کبوتر زخمیِ ، صحنِ علمدارم یارِ علَمدارم صحن چشام ، ابریِ بارون الماسه روح و دل و جونِ من توو کفُ العباسه دل پیش عباسه کاشکی ، به زیارتش بشیم دوباره نائل دل پر میزنه ، تا که میگن « یاابوفاضل » ساقیِ مؤدب ای حامی زینب .. دل تنگ حسینه بین ُ الحرمینه ... .
3. صوتی منتظرت بودم.mp3
7.27M
( سلام الله علیها ) شب به بیابان تنها منتظرت بودم (2) باده ی ناکامی در هجر تو پیمودم ( منتظرت بودم ) 2 آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم وه چه شدم پیر از غم آن شب و فرسوم منتظرت بودم بودم همه شب ، دیده به ره تا به سحرگاه ناگه چو پری ، خنده زنان آمدی از راه ( بابای غریبم ) تکرار آمده جانم ، بر لب پُر شده پیمانه آمده مهمان امشب گوشه ی ویرانه منتظرش بودم سر بگذار ای جانا بر روی دامانم فرشِ قدم های تو زلف پریشانم منتظرت بودم نزدیک سحر ،شام غم من به سر آمد ای عمه بیا ، از سفر آخر پدر آمد ( بابای غریبم ) تکرار غرق یِ سیلابم در موج بلا رفتم با خبری آیا من بی تو کجا رفتم ؟ منتظرت بودم دخترت امشب باشد مَرهم و تسکینت بوسه طلب دارم من از لب خونینت منتظرت بودم میسوزم و جان بر لبم و لب نگشودم بنگر که گواهی بدهد روی کبودم منتظرت بودم ... 🎼
. زیارتِ اربعین و حضرت رقیّه سلام اللّه علیها‌‌ مانندِ رقیّه تک وُ تنها ماندم از قافله‌یِ کرب‌وبلا جا ماندم او از غمِ تو پایِ طبق دق کرد و .... من لنگِ گناه وُ این دلِ وا مانده‌َم ✍ .
. چادرم را پس بگیر و فرش این کاشانه کن عمه مهمان آمده موی سرم را شانه کن از محالات است اما گیسویم را باز کن فکر پنهان کردن گوش منه دردانه کن آب و جارویی بزن ویرانه را زینت ببخش من خجالت می کشم فکر من بی خانه کن پادشاه عالم امشب روی دامان من است گرد از رویم بگیر این بزم را شاهانه کن عمه زحمت دادمت امروز راحت می شوی گریه کمتر بر عروج سوخته پروانه کن از روی پیراهنم امشب مرا غسلم بده زخم بسیار است عمه همتی جانانه کن موقع دفنم که شد منت ز نامردان نکش نیمه شب این گنج را پنهان در ویرانه کن ✅ناصر دودانگه-محرم۱۴۰۲ 👇 ‌.
. شهادت س: بند اول: چقدر بدون تو ترسیدم بابا خرابه  سرده  و لرزیدم بابا هر چی چشامو می بستم توو خواب حرمله رو باز می دیدم بابا رو نیزه بودی منم کتک میخوردم رو نیزه بودی اسمتو که می بردم رو نیزه بودی سنان که می آزردم حالا با سر پیش منی بابا من الذی أیتمنی بابا بند دوم: رمق نداره دیگه زانوم بابا کبوده صورتم‌ و پهلوم بابا شبیه مادرته می بینی که شکستگیِ رویِ ابروم بابا عمو نبود که ببینه دنیام سوخته عمو نبود که معجر زیبام سوخته عمو نبود که ببینه موهام سوخته حالا با سر پیش منی بابا من الذی أیتمنی بابا بند سوم: سپر برام می شد هربار عمه چه طعنه ها شنید از اغیار عمه خدا میدونه چقدر فکر ما بود میون ولوله ی بازار عمه بزم حرام و کعب نی و دندانت بزم حرام و درد و غم طفلانت بزم حرام و غصه ی توو چشمانت حالا با سر پیش منی بابا من الذی أیتمنی بابا شعروسبک: ✍ 👇👇👇
. بند اول: بخشنده ی روزگاری سامون این بیقراری هستی و عالم گداته جانم به این سفره داری دریا تویی شاه کریمان دنیا تویی ما بنده هستیم و مولا تویی زیبا صنم تا میزنی توی کوچه قدم کار کوچیکه تو میشه کرم بند دوم: از  عالمی  سرتری  تو خود یک تنه لشکری تو دیدن همه توو جمل که وقت غضب حیدری تو وقت عمل شد ضربه های تو ضرب المثل فتنه تموم شد سر اومد اجل بی واهمه رفتی شدن خاکت آقا همه از تو بگیم هر چی بازم کمه 👇👇
. زیارتِ اربعین و حضرت رقیّه سلام اللّه علیها‌‌ مانندِ رقیّه تک وُ تنها ماندم از قافله‌یِ کرب‌وبلا جا ماندم او از غمِ تو پایِ طبق دق کرد و .... من لنگِ گناه وُ این دلِ وا مانده‌َم ✍ .