eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e
enc_16923597695402577983428.mp3
4.23M
نیلوفر مرداب دنیایم من تشنه باران دریایم من ساکن بین الطلوعینم من عاشق خورشید فردایم ای خورشید بتاب هوا سرده ای بارون ببار گلا زرده ای مرهم دلا پر از درده دنیا شده نامرد ای مرد بیا برگرد عشق بیابون گرد برگرد بیا برگرد من محو شکوه سحر کوهم با شوق مستور شده روحم آماده برگشت به بالایم پابند به این توبه نستوهم عشقت ما رو ساکن شرق کرد انوار طلوع شبو غرق کرد اوضاع فلک دیگه فرق کرد آلاله تو گلدون گل کرد بیا برگرد گل ها میشن دلسرد برگرد بیا برگرد دنیا شده نامرد ای مرد بیا برگرد عشق بیابون گرد برگرد بیا برگرد شیدا و پریشان مثل بیدم از باد نشون تو رو پرسیدم چون عکس روی ماه روی رود بود تا صبح روی برکه رو بوسیدم شب رفت و دم سحرگاهه این عطر خوش موی ماهه موعود خدا توی راهه ای مرهم روزای پر درد بیا برگرد برگا همه شد زرد برگرد بیا برگرد ای خورشید بتاب هوا سرده ای بارون ببار گلا زرده ای مرهم دلا پر از درده دنیا شده نامرد ای مرد بیا برگرد عشق بیابون گرد برگرد بیا برگرد
روضه ملیکه مخدره حضرت رباب سلام الله علیها🌹 نيمه جانيست مرا تا كه نثارش باشم سوگواره سر بر نيزه سـوارش باشم سايه ي روي سرم بود كه رفت از سر من بگذاريد كه  چون  سـايه  كنارش  باشم  شمر نگذاشت كنار بدنش گريه كنم بگذاريد كنون شـمع مـزارش  باشم  غصه خون كرد دل  فاطمـه را بگذاريد تا نفس هست مرا مونس و يارش باشم لاله ي فاطمه لب تشنه به خاك است اينجا بگذاريد  ز  جـان  ابر بـهـارش باشم صحبت از تشنگي و سايه نشستن مكنيد مهلتي  تا  كه دمي آيـنـه دارش باشم به مدينه مبريدم به چه دلخوش  دارم بگذاريد كه بي صبر و قرارش باشم  اصغر كوچك من خفته به گهواره ي خاك بگذاريد  كه  ماه  شـب  تـارش  بـاشـم🥀 روضه * جانم.یا حضرت رباب امان از اون لحظه ای که مولامون امام حسین وقتی دید این طفل رو دستش داره پرپر میزنه عبا رو انداخت رو طفل هی میخواد به طرف خیمه برگرده ( اخه اقامون همه شهدا را به خیمه اورد) اما روای میگه نگاه میکردم( یا صاحب الزمان منو ببخش اقا) 😭چرا حسین مضطر شده ، هی میخواد به طرف خیمه بیاد ولی باز انگار پشیمون میشه ، میگه خوب نگاه کردم دیدم یه خانم جلوی خیمه منتظره ...فهمیدم خانم ربابه منتظره علی جانشه که سیراب برگرده😭 با هر زحمتی مولا علی رو اورد داره با نوک خنجر قبر کوچکی اماده میکنه (قربون بی کسی ات برم حسین) ..یه وقت شنید صدایی از پشت سرش داره میاد صبر کن حسین جان ..آخه من مادرم ، من ربابم حسین ...اجازه بده برای آخرین بار علی جانم را در آغوش بگیرم (مادرا هم ناله شوید با خانم رباب.. صدای ناله ات را ببر بالا . ..حالا که میتونی حالا که قوت داری وقتشه صدای ناله اتو ببری بالا ) 😭😭 امروز برای بی اولادین خیلی دعا کنید ای وااای بی بی جااانم بمیرم برای ان لحظه ی عصر عاشورا ...ااااخخخ وقتی آب را برای این زن و بچه ها اوردن .. ااخخخخ وقتی چشمشان به آب افتاد ای وااای ای وااای هر کسی ناله ای داره ..یکی میگه باباجون قربون اون لبای خشکیده و ترک خورده ات برم باباااا...بابا چطوری اب بنوشم بابااا... وقتی دیدم لبات از خشکی ترک خورده بود و خون ازش جاری بود😭 ااخخخ یکی صدا میزد عموجااانممم عمو عباس... بیا بین برامون آب آوردن ...عموجانم عموی باغیرتم عموعباسم عمو بیا عموجاااان ( یا باب الحوائج... شفای مریضا و ملتمسین دعا یادت نره) اوج روضه* ببین خانم رباب چیکار کرد ، ای واای بگم تو هم خوب ناله بزنیا همدردی کن با بی بی رباب اومد گهواره خالی علی اصغرش رو برداشت داره هی صدا میزنه علی جااان علی اصغرم ، غنچه نشکفته ام علی ...بیا ببین برامون آب اوردن علی، فقط بهم بگو علی جاان ... اگه من آب بنوشم..... اگه از سینه ام شیر جاری شه ... بگو به جای اشک خون از چشام جاری کنم اصغرممم😭😭 دشتی آخر روضه*👇👇 خداوندا اگر زهرا نمی سوخت اگر مسمار در جسمش نمیدوخت اگر درب حرم نشکسته بودن اگر دست علی نابسته بودند دگر تیری گلویی را نمی دوخت شبانه دامن طفلی نمی سوخت دگر زینب غریبانه نمی رفت رقیه کنج ویرانه نمی رفت😭😭😭😭 از هویدای دلت بلند صدا بزن یااا حسیییین یاااا حسیبین یا مظلوم یا ابا عبدالله بابی انت و امی یاحسین به فدای لب عطشان حسین این سر ما و قدمت یاااحسییین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون ✍تایپ خانم بخشی التماس دعا🙏
|⇦•من نه بازار میام... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من نه بازار میام نه عروسک میخوام عمّه مهمون رسید من همون روسری و می‌خوام که بابام خرید بی صدا بگم... صورتم شکسته خوب نمیتونم بابا بگم از کجا بگم... از شبی که نفسم نمیومد بالا بگم اون همه نیزه دار که نرفتن کنار تاره چشمای من از کدوم کوچه سرت رو بردن ای وای من راستی گم شدم... دنبال سرت بودم بازیچه ی مردم شدم بی هوا زدن... من تو رو صدا زدم اونا زجر و صدا زدن از کنارم نرو تا ببوسم تو رو تو بخند لااقل کجای سرت برای بچه میشه بغل زخم بالتو.. اومدیم تا مجلس نامحرما دنبال تو مأیوس حرم.. مستقیم اشاره میکنن به ناموس حرم... صدام گرفته پدرم برگشته دعام گرفته دل عمّه خیلی برام گرفته میشه بگی که من هنوز نازم شونه بزن موی منو بازم دست توی موهای تو میندازن شونه بزن موی منو بازم من دیگه رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم زجر اگه دختر داشت با تو اینجوری رفتار نمی‌کرد زجر اگه دختر داشت تو رو این همه گرفتار نمی کرد زجر اگه دختر داشت تو رو با سیلی بیدار نمی کرد... دختر داشت میفهمید گل سر چیه، موی بلندتر چیه بهونه چیه، آیینه و شونه چیه النگو چیه، شونه نشه مو چیه شونه نداریم خرابه می‌خوابیم اگه خونه نداریم موهات سفیده دستای کوچیکه تو رو نیزه بریده نفس نداری دلِ خوش از حرمله و شبث نداری ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد.
enc_16924485243027452835850.mp3
5.79M
|⇦من‌ نه بازار... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حضرت زینب (س): «ای اهل شام، از ما در این خرابه امانتی مانده است؛ جان شما و جان این امانت. هر گاه کنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است) آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید»
|⇦•در دلم غیر.... و توسل به رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قَبْرهُ فی قُلوبِ مَن والاهْ در دلم غیر دوست جا نشود رو به هرکس زدم مرا پس زد هیچ جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دارد راز من با تو برملا نشود گریه کن همنشینِ معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زهدِ بی حبِّ تو فقط ضرر است پس کسی بی تو با خدا نشود پرچمت اعتبار منزلِ ماست بی تو این خانه ها بلا نشود دنیا بداند وادی تور ما حسینیه هاست نطق ما هرکجا که وا نشود وانکن از سر خودت ما را سفره ی شاه بی گدا نشود بی پناهم پناهِ من زهراست دستم از چادرش وانشود تعزیه دار روضه ی تو رضاست او نگرید عزا، عزا نشود * بچه ای که از شتری که داره میره، افتاده باشه، بچه دنده هاش شکسته میشه، دیگه نفس نداره... بی بی رقیه سلام الله علیها با اون شیرین زبانیش صدا زد: چشم عموم رو دور دیدی داری منو میزنی؟ برسم به عموم عباس شکایتت رو میکنم. عینِ مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها حرف میزنه، حضرت زهرا هم به اون ناجیبا فرمود: الان میرم به حمزه عموم میگم شما چجوری منو زدید.* گلویت نامرتب ذبح شد تقصیر من بوده رقیه بودکاش آن لحظه خنجر را نگه دارد عمو عباس! ما را حرمله هُل داد تا بازار بگو تا حرمت اولاد حیدر را نگه دارند ندارم جسمِ سنگینی ولی در وقت تدفینم نشد عمه به روی دست پیکر را نگه دارم حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
حاج منصور ارضی - @hajmansourarzi.mp3
7.29M
|⇦•در دلم غیر... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رقیه جان.. گریه نکن! خرابه ‏های شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشوده ‏اند، گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخره ‏های تاریخ نوشته خواهد شد
روضه ی حضرت زینب(س) کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش 2 سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش گریه کن های حسینیم ولی آقا جان اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش السلام علیک یا ابا عبداله بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب
|⇦•دست از سرم بر نمیداره .. و توسل به حضرت رقیه سلام اللله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ حسین سیب سرخی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آه بابا آه بابا آه بابا دست از سرم بر نمیداره میخواهم سرتو بغل کنم ولی نمیذاره اینجا ورودی بازاره ای وای از آخرش تازه اول کاره عزیزم! میبینی بین یه مشت کنیزم عزیزم! دارم اشکِ خون برات میریزم چِقدر طول کشید کار ما به کوچه گردی رسید عمه رنگش پرید تا سر عمومو رو نیزه دید خواهرم آه کشید ما رو میبرن تو بزمِ یزید «زِ خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم»
enc_16900113925569010428731.mp3
3.15M
|⇦دست از سرم برنمیداره .... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسین سیب سرخی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دیــگر رقیه فهمید ؛ بــــابـا دو بخــــش دارد … بخشے بہ روی نـــــیزه … بخشے بہ خاک صــــحرا
(س) دختر پادشاه عالم رقیه نگین انگشتر خاتم رقیه اسم قشنگ و ناز تو تو سینه مونه دمشق تو رقیه جان مدینه مونه تو اعتبار مایی(رقیه جانم) داروندار مایی (رقیه جانم) وای ٬ یارقیه یا رقیه یارقیه (۴) بابا ببین که غمها کرده چه پیرم آخرش از عشق تو بابا می میرم بابا نگفتی که بری گلت می میره بعد تو دیگه دل من همش می گیره دختر ناز بابا (رقیه جانم) سه ساله ی کربلا (رقیه جانم) وای ٬ یا رقیه یا رقیه یا رقیه سایه ی دست دشمن روی سر من تازیونه جواب چشم تر من دست کوچیکمو ببین جای طنابه ازلب خشکیده ی تو دلم کبابه از ناقه افتادی تو (رقیه جانم) با ناله جان دادی تو (رقیه جانم) وای ٬ یا رقیه یارقیه یا رقیه
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) سلام ای بابا حسین خوش اومدی تو خرابه دل دخترت بابا از دوریِ تو کبابه سلام ای بابا حسین خوش اومدی گُل پرپر تو خرابه اومدی به دیدنم اما با سر تویی نور دو عینم تویی بابا حسینم ‌‌‌حسین بابای خوبم (۴) بذار برات بگم من از خاطراتم ای پدر سیلی و کعب نِی بود سوغات ما از این سفر زجر ملعون ای بابا تا نامت را از من شنید با ضرب تازیانه ناز مرا هم می خرید ببین افسرده حالم شده شکسته بالم حسین بابای خوبم نبودی ببینی که دستای عمه رو بستند بابا کجا بودی که پهلوی من رو شکستند شبیه مادر تو شده همهُ وجودم بدن و دست و بازوم ، صورت و چشم کبودم غم تو کرده پیرم بی تو بابا می میرم حسین بابای خوبم
hoseynkhani_roghaye.mp3
4.2M
|⇦•من یه کبوتر بچه ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم‌ محرم به نفس کربلایی جواد حسینخانی 🖤🖤🖤 من یه کبوتر بچه ام ‌بال منو نبندید خیلی کوچیکه دل من به اشک من نخندید «بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه» از روی نی گریه نکن به حال پیرهن من اگه رو نی خسته شدی بیا رو دامن من «بابا،بابا،بابا، دیگه گوشواره به گوشم بابا جون جا نداره شامیا به من میگن رقیه بابا نداره اگه بابام بیاد پیشم سرشو میزارم روی سینه دست میزارم روی گوشام بابام گوشامو نبینه» با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو عمه یادم داد ببوسم زخمِ رگ گلوتو سوره یوسف بخونید گمشده پیدا شده قرآن نخون ای بابا جون زخمِ لبت وا شده کی سنگ زده رو پیشونیت راه نگاتو بسته ای بابای مهربونم کی ابروتو شکسته «بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه»
: نوحه زمزمه حضرت رقیه س سبک مختارنامه برخیزکه شورمحشرآمد ای عمه شب هجران سرآمد بنگر پدرم از سفر آمد ای عمه ببین بابا خوبم بردیدن دخترباسر آمد باباای پدرجان ای پدرجان۴بار ای عمه چرارنگش پریده سنگ کین پیشانیش دریده ای عمه چه کس باتیغ خنجر رگهای گلویش را بریده باباای پدر ای عمه بابای من غریب است رخ غرق بخون شیب الخضیب است بهراین لبان خشک وخونین ذکر لب من امن یجیب است باباای پدر ای عمه اگراین سرباباست برگوپس کجاپیکرباباست گه برروی نی گه طشت زربود حال آغوش من بسترباباست باباای پدر ای عمه به غمهایت سهیمم کی بنشانده درسوگ عظیمم ای عمه تولااقل به من گو کی درکودکی کرده یتیمم باباای پدر ای عمه ببوسم این لبان را این لبها نه جای خیزران را آنقدر ببوسم تا دهم جان اهدایش نمایم نیمه جان را باباای پدر ای عمه ببین نیلی تن من بی تاب ورمق شدبدن من ای عمه بیا و کن تماشا درپیش پدر جانکندن من باباای پدر (عبدالحسین محبی) نوحه حضرت رقیه س سبک حاج ناظم امشب تومهمان منی پدرجان توبهترازجان منی پدرجان میهمان که دیده تشنه سربریده ای تشنه لب آب آورت کو ای سر بریده پیکرت کو باباحسینجانم حسینجان۴بار رگهای گردن تورابریدند باسنگ کین پیشانیت دریدند چولاله پرپری رخت خاکستری هلال منخصف بخونی ازخیزران لب لاله گونی باباحسینجانم بامن توبودی ای پدرصمیمی رفتی نصیبم بی توشدیتیمی بعدتوای پدر شدم من دربدر دشمن مرامیزدپدرجان ازکربلا تاشام ویران باباحسینجانم جامانده ام ازقافله پدرجان پایم شده پرآبله پدرجان زجرتامرا دید گیسویم میکشید مشتی بدستش مانده مویم نیلی زسیلی کرده رویم بتباحسبنجانم جان برلبم رمق به تن ندارم تاکه سرت بردامنم گذارم نثارت میهمان کنم این نیمه جان لب برلبانت میگذارم بابوسه ای جان میسپارم باباحسینجانم (عبدالحسین محبی) رباعی حضرت رقیه س بگوش پاره بی گوشواره چک نزنید شبیه فاطمه راازپی فدک نزنید زتازیانه وسیلی وکعب نی مردم دگربس است مرابیش ازاین کتک نزنید به طفل بی گنه دربدرکتک نزنید بکودکی که شده بی پدرکتک نزنید رسیده جان بلبم مرگ من شده نزدیک بجسم نیلی من اینقدر کتک نزنید ( عبدالحسین محبی)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️ هنگامی که کاروان اهل بیت می خواست با محمل های سیاه از شهر شام خارج شود، اهل شام با حال خجالت و حال عزا، آنان را مشایعت می نمودند، یک وقت حضرت زینب (سلام الله علیها) سر از محمل بیرون آوردند و فرمودند: ای اهل شام اگر ما را خارجی خواندید رفتیم، و اگر در خرابه جای دادید رفتیم، سپس فرمود: ای زنان شامی! یک امانتی از ما در خرابه مانده، جان شما و جان این امانت، گاهگاهی سر قبرش بروید و آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی روشن کنید.... 😭 پس از آن که کاروان به مدینه بازگشت، زنان مدینه، دسته دسته به نزد ایشان می آمدند و تسلیت عرض می کردند، حضرت زینب (سلام الله علیها) از مصیبت ها و حوادث کربلا و کوفه و شام برای آنها تعریف  می نمود و آن  ها می گریستند، حضرت زینب (سلام الله علیها) از شام می فرمود، تا به یاد خرابه ی شام و حضرت رقیه (سلام الله علیها) افتادند، فرمود: (اما  مصیبت شهادت رقیه (سلام الله علیها) در خرابه ی شام، کمرم را خم نمود و مویم را سفید کرد.)...😭 زنان وقتی مصیبت های رقیه (سلام الله علیها) را شنیدند، صدای ضجّه و شیونشان بلند شد... 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌
اربعین مقدمة الظهور 09.mp3
10.13M
۹ اربعین ، موسمِ بلوغِ تفکر است. لابلای سفــر، گوشه ای خلوت کن و فقــط فکر کن! نقشِ من در این لشگر چیست؟ مجموعه سبک زندگی انسانی
995.6K
بند 1⃣ چشایِ تارم بابایی، غرق اشک و آهه موهام سفیده، عوضش، گونه‌هام سیاهه سه سالمم نیست نیگا کن، قد من خمیده تو لطمه خوردی، عوضش، رنگ من پریده این چند روزه نبودی اتفاقای بد افتاد دستمو دادم به تقدیر روی صورتم رد افتاد پاشو/ مویِ سرمو ببین پاشو/ بال و پرمو ببین پاشو فدات شم باشه/ هرچی تو بگی همون باشه/ ولی نرو و بمون پاشو فدات شم بند 2⃣ نیازی نیست یـکی یکی، درداتو بدونم همینکه با سر اومدی، رازتو می‌خونم کسی اصن ایـنجا یکم، فکر بچه‌ها نیست آب از سرِ من که گذشت، عمه روبرا نیست این چند روزه نبودی عمه‌جون تو زحمت افتاد دفتر سفیدی بود که رویِ برگه‌هاش خط افتاد عمه/ سینه سپرِ همه‌س عمه/ یادگار فاطمه‌س عالَم فداش شه عمه/ سپاه یه نفره عمه/ واسه همه مادره عالَم فداش شه بند 3⃣ چشام سیاهی میره تا، مـی‌خوام از جا پاشم شاید یه دردِ لاعلاجی گرفته باشم موهای سوخته‌م بابایی، دیـگه تا کمر نیست می‌خوام دوباره بپرم، اما بال و پر نیست این چند روزه نبودی حال و روزمو بدونی وقتی اومدی که باید فاتحه برام بخونی پاشو/ دیگه تمومه سفر دیگه/ همه غمامو بخر دردت به جونم خسته‌م/ بی تو جایی نمیرم کاشکی/ کنار تو بمیرم دردت به جونم ✍ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
1_5906177200.mp3
7.29M
و توسل به رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ استاد حاج منصور ارضی قَبْرهُ فی قُلوبِ مَن والاهْ در دلم غیر دوست جا نشود رو به هرکس زدم مرا پس زد هیچ جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دارد راز من با تو برملا نشود گریه کن همنشینِ معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زهدِ بی حبِّ تو فقط ضرر است پس کسی بی تو با خدا نشود پرچمت اعتبار منزلِ ماست بی تو این خانه ها بلا نشود دنیا بداند وادی تور ما حسینیه هاست نطق ما هرکجا که وا نشود وانکن از سر خودت ما را سفره ی شاه بی گدا نشود بی پناهم پناهِ من زهراست دستم از چادرش وانشود تعزیه دار روضه ی تو رضاست او نگرید عزا، عزا نشود * بچه ای که از شتری که داره میره، افتاده باشه، بچه دنده هاش شکسته میشه، دیگه نفس نداره... بی بی رقیه سلام الله علیها با اون شیرین زبانیش صدا زد: چشم عموم رو دور دیدی داری منو میزنی؟ برسم به عموم عباس شکایتت رو میکنم. عینِ مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها حرف میزنه، حضرت زهرا هم به اون ناجیبا فرمود: الان میرم به حمزه عموم میگم شما چجوری منو زدید.* گلویت نامرتب ذبح شد تقصیر من بوده رقیه بودکاش آن لحظه خنجر را نگه دارد عمو عباس! ما را حرمله هُل داد تا بازار بگو تا حرمت اولاد حیدر را نگه دارند ندارم جسمِ سنگینی ولی در وقت تدفینم نشد عمه به روی دست پیکر را نگه دارم حسین...
نوحه بسیار زیبا بوی کربلا بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ، کربلا یا کربلا ای شهید خفته سروری ُربت سلام یاحسین با نیت قُربت سلام بر ضریح عشق و ایوان طلا مرقد و  گُلدسته و تُربت سلام کعبة قلب منی ای کربلا جان و تن را می دهی هر دم جلا کاش می شد چون کبوتر پر زنم روی بام و زیر ایوان طلا به عشق تو اسیرم           الهی که بمیرم ولی ضریح شش گوش          به دست خود بگیرم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا بر مشامم عشق پاکت می رسد عطرجان افزای خاکت می رسد گر بخوانی بار دیگر گویمت زائر  از دل هلاکت می رسد بارگاهت بوی جانان می دهد جلوة نابی به یاران می دهد شیعه با رغبت بیاید کربلا (عاشقان را عشق فرمان می دهد) به عشق تو اسیرم           الهی که بمیرم ولی ضریح شش گوش          به دست خود بگیرم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا کاش بود از یک دهه غم بیشتر یا از این ده شب عزا هم بیشتر گر به هر سالی محرم یک مه ست کاش بود این ماه ماتم بیشتر هر محرّم تا محرّم بی قرار می نویسم در رسایت بی شمار تا به پایان محرّم می رسم می کشم تا سال دیگر انتظار به عشق تو اسیرم           الهی که بمیرم ولی ضریح شش گوش          به دست خود بگیرم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا هر که بر دیدارتو نائل شده آن چنان مهری تو را قائل شده پادشاهم بوده گر زوّار تو در کنار کوی تو سائل شده روی خود سازم به جویت شست و شو عشق گم گشته به کویت جست و جو سروری از عمق جانش تا قلم روز و شب دارد به سویت گفت و گو به عشق تو اسیرم           الهی که بمیرم ولی ضریح شش گوش          به دست خود بگیرم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا ** شاعر : محمدرضا سروری شب وروز دهم محرم عاشورا