eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ✍شاعر:مرتضی محمود پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ◾بنداول روضه خوان کربلا مسموم از زهر جفاست فاطمه‌ صاحب‌ عزاست(۲) ◾بنددوم با لب تشنه به یاد تشنه‌ی کرببلاست فاطمه صاحب عزاست(۲) ◾بندسوم قبر بی شمع و چراغش شاهد این مدعاست فاطمه صاحب عزاست(۲) ◾بندچهارم شد مدینه قتلگاهش شور عاشورا به پاست فاطمه صاحب عزاست(۲)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ❣﷽❣ 👆💔سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع آقای_مقدم عکست تو قاب چشمَمه دارم نگاهش میکنم کوفه نیا کوفه نیا من از تو خواهش میکنم این کوفیای دین فروش دنیارو دوس دارن فقط کسی بدهکار تو نیست اینا طلبکارن فقط بگو که باشم عبد کی اگه که من بندت نشم نیا به کوفه یا حسین نیا که شرمندت نشم آقا نیا تو به شهر بی دین ها ناامیدم از اینها ای امید عالمین رونده شدم آقا هر جا در زدم جونِ بر لب اومدم بِفداک یا حسین یا حبیبی ،( یاحسین کوفه نیا) 3 با لب های تشنه دارم شهادتینم رو میگم این دم آخر آخری حسین حسینم رو میگم من گوشت به قربونی شدم توی بازار قصابا نوکرا فدائی میشن سلامت سَر اربابا کاشکی میشد برگردی و اصلاً نیایی این وَرا رونق گرفته کاسبی تو بازار آهنگرا میترسم از طناب و زنجیراشون نیزه و شمشیراشون میزنه برقی عجیب این نامردا تیر سه شعبه دارن واسه حنجری نازک واسه چشمایی نجیب یا حبیبی ،( یاحسین کوفه نیا) 3 یاس و نیلوفر رو نیار ، سه ساله دختر رو نیار جوونمردی اینجا نبود جوونت اکبر رو نیار زیر گلوی شیش ماهت از خاطرم میره مگه این حرمله تا جونشو نگیره میمیره مگه اگه که می اُفته سرم زیر پای تو یا حسین مقدمه میشم برا عاشورای تو یا حسین آقام آقام ، چه کنم بسته دستام تو ببین در بین دام پَر من رو میزنن بی اندازه دل مسلم غم سازه ورودیِ دروازه سر من رو میزنن یا حبیبی ،( یاحسین کوفه نیا) 3 💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
‍ ❣﷽❣ 👆💥سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع ☑️آقای_مقدم مسلم غریب کوفه ام تنهای تنها بی پناهم عشق حسین بن علی اینک شده جرم و گناهم از شوق دیدارت نِگر سوزد همی این پَر و بال تا آخرین قطره سر عهدم بمانم ای هلال داد از جدایی ، کوفه نیایی ای قافله سالارم اباعبدالله عشقم اباعبدالله دینم حسین سالار زینب ای کاش و بودم کربلا بر کودکانت یار و غمخوار 🏁واویلتا واویلتا ، مولا حسین خدانگهدار ای حاجی کرب و بلا حَجَت قبول سرت سلامت طفلان خود را میسپارم دست تو مولا امانت گر آمدی کوفه سر نعشم بیا بکن نظاره یاد وداع آخرینم از سر دارالإماره همچون پروانه دورت میگردم میرسد پیک آهم اباعبدالله ، ماهم اباعبدالله شاهم حسین سالار زینب یا ربّ نگیر از خیمه ها گرمای دستان علمدار 🏁 واویلتا واویلتا ، مولا حسین خدانگهدار 💥هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥
❣﷽❣ 👆🍂سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع 🍁آقای_بابایی 🍂سنتی 🍁سبک : همه جا کربلا همه جا نینوا نوگل فاطمه ای عزیزخدا بگذر از این سفر سوی کوفه میا شد به کوفه سرِ مسلم از تن جدا 🍁 یا حسین یا حسین 2 بر مشامم کنون می رسد بوی تو از سرِ کاخِ دون دیده ام سوی تو بگذر از کوفیان زاده مصطفی 🍁یا حسین یا حسین 2 چون دم از تو زدم کوفه حرمت درید عشق تو عاقبت روی دارم کشید ذکر من یا حسین، تا فتادم ز پا 🍁یا حسین یا حسین 2 یا حبیبی نگر سوی ابن عقیل در رهت عاقبت شدم اوّل قتیل این سر و پیکرم به فدایت میا 🍁یا حسین یا حسین همه عهد و وفا از تو بشکسته اند دستهای مرا از قفا بسته اند ای گل گلشنِ خاتم الانبیاء 🍁 یا حسین یا حسین 2 نور چشم نبی از کرم کن نظر حال مهمان ببین که بوَد در به در که ندارد وفا کوفیِ بی وفا 🍁یا حسین یا حسین 2 ‌‌(آقای_موحد) 🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
‍ ❣﷽❣ 👆◼️سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع ☑️آقای_مقدم نــیــــا بــــه كــوفـه... نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نـــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن غــــمم از غــــربـــت یاره،فــلك دوبــــاره تیره و تاره بـه رویـه دار الـعــماره، دل بـی قــراره، زمـزمـه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، شـــــرمـــــو حـــــیـــــا نــــداره نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،هــرچـی نـامـه فـــرســــتادن دروغه ایــنــجا بــازاره،تــیــغ و شــمشــیــروخــنــجـــرش شـــلـــوغــه نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،هــرچـی نـامـه فـــرســــتادن دروغه ایــنــجا بــازاره،تــیــغ و شــمشــیــروخــنــجـــرش شـــلـــوغــه نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،ایـــنــجا خــبـــر از تیغ حرمله نداری از ایـــن مـــیـــتـــرســـم،نـــكـــنـــه عـــلی اصغـر رو بـــیـــاری از ایـــن مـــیـــتـــرســـم،نـــكـــنـــه عـــلی اصغـر رو بـــیـــاری نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره ســفــیــرت در انــتــظــاره، غــم نــمــیــزاره،طــاقـت بــیــاره بـه رویـه دار الـعــماره، دل بـی قــراره، زمـزمـه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، شـــــرمـــــو حـــــیـــــا نــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، مــیخــوان از تــو عــلمــدارو بــگــیــرن نــیــــا بــــه كــوفـه، مــیخــوان از تــو عــلمــدارو بــگــیــرن مــیــخــوان از زیــنــب، یــارو قــافــلــه ســالارو بــگــیـــرن نــیــــا بــــه كــوفـه، ای امــیــد  دل عـــزیــز مــســـلم برویه نیزه،سر بـی تــنــت رو مـــیــبـــیـــنـــه مـــسـلم برویه نیزه،سر بـی تــنــت رو مـــیــبـــیـــنـــه مـــسـلم نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نـــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره چـــشــام بـــاز ابــــر بــــهــــاره،داره  مــیــبـــاره مـــــاه و ســـــتــــــاره، دار الــــعـــــماره، دل بــی قــراره، زمــــزمــــه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت ☑️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)☑️
💫💫 مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 💠🍃💠 کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c 💠🍃💠 کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c 💠🍃💠 عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/2049966102C1b8f128de6 آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات @Gomnam1038 💠🍃💠 🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
. حاج سیدرضا نریمانی بيا نگار آشنا شب غمم سحر نما مرا به نوكریِ خود شها تو مفتخر نما ای گل وفا حسين معدن سخا حسين میكشی مرا حسين 📋 نامه عبدالله بن جعفر به ابی عبداالله و بدرقه فرزندان خود (س) کاروان ابی‌ عبدالله از مدینه راه افتاد. این دوتا آقازاده‌ی بی‌بی حضرت زینب دنبال کاروان نبودند اینقدر به پدرشون اسرار کردند. - آخه بابا بزار ما هم بریم. آخه عبدالله مریض احوال بود اینا قرار بود. بایستند آقا بهشون فرمود:« شما کنار پدرتون بمونید». گفتند:«چشم». ولی تا کاروان راه افتاد، اومدن پیشِ بابا. -بابا! آخه علی‌اکبر رفت، قاسم رفت، عبدالله رفت، بنی‌هاشمیا همشون رفتند کسی دیگه توو مدینه نمونده. به ما هم اجازه بده بریم. عبدالله بن جعفر قبول کرد. یه دست خطی نوشت برا ابی عبدالله و برای خواهرش. دست خط و داد بهشون، سریع برید خودتون و برسونید به کاروان. نزدیکای مکه بود که این دوتا سواره، این دوتا آقازاده‌ خودشون و رسوندن. از اون دور منادی فریاد زد:« دوتا سوار دارن میان آقا». یهو ابی عبدالله از دور نگاه کرد، بی‌بیم از محمل سرشون و بیرون آورد. - کیه؟! آخه دل بی‌بی هی توو این سفر شور میزد. سرش و از محمل بیرون آورد، بَه بچه‌هامند الهی قربونشون برم. خدا رو شکر الحمدلله خودشون رو رسوندند. دست خط رو آوردن پیش ابی عبدالله، به پاهای داییشون افتادند. دایی جان بابامون ما رو فرستاده اینم دست خطشه. ما اومدیم کنار مادرمون باشیم، آخه شنیدیم وقتی تو رو می‌کشند قراره مادرِ ما به اسارت بره. چه جوری میشه ما توو مدینه باشیم، مادرمون رو ببرند به اسارت، دستاش و ببندند مادرِ ما حضرت زهرا هم که از خونه می‌خواست بره مسجد، برا فدک هرکاری کرد امام حسن گفت:« من باید دنبالت بیام، آخه نمیشه که». توی مسیرم هی دلش شور میزد، خدایا اتفاقی برای مادرم نیوفته... آخرشم توو راه برگشت همینجور که دستش توو دست مادرش بود، اون نامرد اومد گفت:« بده فدک و»... مادر این قباله رو گرفت پشتش، پشت کمرش، پشت چادرش پنهان کرد. جلو امام حسن چنان توو صورت مادرم زد فلذا رو پاهای حسین افتاده، نمیذاریم مادرمون تنهایی بیاد... . 📋 رود سمت برادر به تنش تب دارد (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد به فدای سر تو! هرچه که دارم این است چه کنم؟ هست همین هر چه که زینب دارد ارث زینب قد خم بود، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد رفت و فریاد برآورد برادر! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد از یمین می‌روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه، مرتّب دارد: زیر لب زمزمه ناد علی می‌خواند دارد از هیبت اولاد علی می‌خواند تکیه دادند به هم هر دو برادر اینبار هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار دور خود ساخته‌اند از سر دشمن کوهی تن بی‌سر چقدر ماند و در این انبوهی خُدعه زد دشمن بی‌عرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هر دو برادر به کمین افتادند زیر باران جفا هر دو زمین افتادند بدن هر دو پر از تیر، به هم دوخته شد چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند این طرف، حادثه از چشم زنی دور افتاد آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد گَرد، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم‌کم چشم مادر نگران شد به پسرها کم‌کم عاقبت واقعه، شد آنچه که زینب می‌خواست نذر او گشت اَدا! شکر، حسینش برجاست پسرانم به فدای سر تو، غم نخوری هر دو قربان علی‌اکبر تو، غم نخوری پسرانم که بماند! خودِ زینب هم هست جان من نذر علی اصغر تو، غم نخوری تو سفارش شده مادرِمانی، قَسَمَت می‌دهم جان من و مادر تو، غم نخوری هر چه غم مال من و قول بده تا آخر هر چه غم خورد اگر خواهر تو، غم نخوری ✍ 📋 دلاوری طفلان زینب در واقعه کربلا (س) (س) وقتی دو برادر اومدن اذن گرفتند از داییشون، بهشون اجازه داد، گفت داداش از همدیگه جدا نشیم. گفت« چشم داداش»؛ شمشیر برداشتند یکی از این طرف یکی از اون طرف زدند به دل لشکر انقدر لشکر کشته داد نگرانیِ تو رو نمی‌تونم ببینم، این زن نمی‌تونه نگرانیِ امامش و ببینه یه روزیم رسید امیرالمومنین رسید بالا سر فاطمه‌ش، هرچی صداش میزد جواب نمیداد، گفت: تو هم جواب علی رو نمیدی؟ اشکای چشم علی رو صورت فاطمه چکید، بی‌بی چشماشو باز کرد دستای شکسته‌ش و بالا برد اشکا رو از گوشه چشمای علی پاک کرد، علی جان! اصلا من اینجوری شدم اشک تو رو نبینم