389_16352352426780.mp3
43.11M
شاعر: سجاد امیدیان
.
#شب_پنجم_محرم
📋 شب پنجم که می رسد از راه
#روضه_حضرت_عبدالله (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که میگوییم
روضهی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کَنده است
حسنی زاده میزند پَر و بال
لحظهی آخر است و این میدان
گرچه مَرد نَبرد میخواهد
حسنی زاده! پیش عمه بمان
بعد از این، خیمه مرد میخواهد
حیف از آن دست حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
عَلَم و مشک را تو برداری
پیش زینب بمان که میترسم
روضهی پشت در شود تکرار
مادرم بازوی کبودی داشت
دست خود را به تیغها نسپار
شیر اگر بچه باز هم شیر است
آن شغال زبون نفهمیده
اینکه دست تو را ز تن انداخت
دست عباس دیده ترسیده
*شاعر: #محسن_ناصحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 من پسر حسنم
#حضرت_عبدالله
#روضه_حضرت_عبدالله (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لشکر اندکی صبر کرد، یهو دیدند به سوی حضرت دوباره حملهور شدند؛ برگشتند. یهو دیدند لشکر دورِ گودال حلقه زده، عبدالله بن حسن از خیمه بیرون اومد. اومد کنار عموش حسین ایستاد، بیبیم دنبالش داره دَوان دوان میره، عبدالله میدَوه، زینبم از این طرف داره پشت سرش داره میدوه. یه مرتبه با اون حالش ابی عبدالله توو گودال افتاده داره دست و پا میزنه؛ لشکرم احاطه کرده دورِ گودال و. یهو ابی عبدالله صدای بیرمقش بلند شد:« خواهرم بگیرش این بچه رو محبوسش کن، یعنی ببرش یه جایی زندانیش کن منو نبینه»...
به شدت امتناع میکرد عبدالله، و اینجوری صدا زد:« عمه جان! به خدا قسم اینجوری عموم و تنها نمیذارم، از من نخواه از عموم جدا بشم، من پسر حسنم، من پسر یه آقاییم که توو کوچهها مادرش رو تنها نگذاشت، من پسر همون آقام که توو کوچه مادرش و زدند اومد از مادرش دفاع کرد»...
اون روزم حسن کوچیک بود کم سن و سال بود، اما یه جوری از مادر دفاع کرد، اینجام توو کربلا عبدالله نوجوونه، کوچیکه...
میگه اون نانجیب شمشیرش رو به سمت ابی عبدالله بلند کرد؛
- آیا میخوای عموی منو بکشی ای پسر خبیثه، ای پسر زِنا زاده؟! میخوای عموی منو بکشی؟!
شمشیرش و بلند کرد زد، عبدالله دستش و سپر کرد. همچین که این دستش و سپر کرد؛ شمشیر به دستش خورد این دست به پوست آویزان شد. صدای این بچه بلند شد یا اُماه. یهو تا شمشیر به دستش خورد صداش بلند شد وای مادر!
اگه اون روز، روزِ پُر سوز، یکمی بودم بزرگتر
توی کوچه، میشدم من، سپر بلای مادر
آخه همچین که شمشیر به دستش خورد، وای مادر و که گفت؛ گفت خدا رو شکر از عموم تونستم دفاع کنم، نذاشتم شمشیر بهش بخوره...
آخه توو کوچه که بابام همچین دستش و بلند کرد.
ایستادم به روی پنجهی پایم
اما دستش از روی سرم رد شد و....
بالاخره از خونوادهی امام حسنیا یه نفر تونست آبروداری کنه. توو کوچه که هرکاری کرد بابام نشد نشد نشد.امام حسن از این داغ پیر شد...
گرچه اینا آبروی عالمند، همه میان از در این خونه آبرو میگیرند...
فراموشی نعمتیه، مگه به این راحتیه
گودیِ قتلگاه من، اون کوچهی لعنتیه
دستت سیاهه نزن
امام حسین عبدالله رو بغل گرفت توو آغوش گرفت، به سینه چسبانید. صدا زد:« پسر برادرم صبر کن، صبر کن، صبر کن». آروم آروم ملحق میشی به بابات به اجدادت، به مادرم فاطمه....
یه تیری زد به حلقومش؛ این تیرو که زد نمیدونم چه جوری زد که میگه «فَذَبَحَ» یعنی سر جدا شد، سر این بچه توو دامن حسین افتاد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Fadaeian_Shab05Moharam1402_02.mp3
7.91M
شاعر: محسن ناصحی
.
📋 گریه کن های حسینیم و گدای حَسَنیم
#زمینه_امام_حسن
#شب_حضرت_عبدالله
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریهکنهای حسینیم و گدای حَسَنیم
خاکِ پاهای حسینیم و برای حسنیم
جمع ما را حسن آورد سوی کرب و بلا
کربلایی شدهی خیرِ دعای حسنیم
صورِ أَیْنَ الحَسَنیون که قیامت بزنند
با حسین بین صفوفِ رفقای حَسَنیم
«حسن جانم، حسن جانم؛ حسن جانم جانم»
کوریِ چشم همانها که رهایش کردند
تا خداییِ خدا هست به پای حسنیم
نوکر آن است که قربانیِ یارش باشد
هم فداییِ حسینیم و فدای حسنیم
ما به این کرب و بلا شهر حسن میگوییم
که در آن خیره به ششگوش طلای حسنیم
کربلا آمدهای خرجیِ تو با حسن است
اربعین ما همه مهمان عطایِ حسنیم
«حسن جانم، حسن جانم؛ حسن جانم جانم»
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_پنجم_محرم
#امام_حسن
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
384_16352346557171.mp3
13.47M
شاعر: سید پوریا میرهاشمی
.
📋 نوکرِ خونوادهی حسین منم
#تک #بصیرتی #امام_حسین
#حضرت_عبدالله
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوکرِ خونوادهی حسین منم
سنگِ امامم رو به سینه میزنم
مثل شهیدای نوجوون منم
پیرو عبدالله بن الحسنم
راهِ حسین یا مسیرِ شیطون
برای من مهمترین تصمیمه
حسین انتخابمِ برا مثال
پیرهن سیاه لباس سربازیمه
«من امام حسینیم، من امام حسینیم»
تکلیفِ امروزم مشخصه
این پرچم برای من مقدسه
امام حسین برای من همه کَسه
وَاللّٰهِ امام حسین برام بَسه
هرکس داشته باشه بوی کربلا
باهاش رفیق میشیم بیمُعطلی
باطل یعنی هرچی غیرِ حسین
حق یعنی راهِ حسین بن علی
«من امام حسینیم، من امام حسینیم»
مدرسه و کلاسِ من سنگرمه
مدادِ من اسلحهی باورمه
مجاهدم دستِ خدا یاورمه
سایهی سید علی روی سَرمه
اگه حواسم و بِدَم خطا نرم
منم یه سربازِ درست حسابیم
با مدد خدا و صاحب الزمان
نوجوون مؤمنِ انقلابیم
«من امام حسینیم، من امام حسینیم»
*شاعر: #حمید_رمی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_پنجم_محرم
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
📋 رها کن عمه دستم و بزار برم پیشِ عموم
#واحد_سنگین
#حضرت_عبدالله
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رها کن عمه دستم و، بزار برم پیشِ عموم
نذار که اینجا بِشکنه، بغضی که مونده توو گلوم
بزار برم تا نبینم، کارِ حرم میشه تموم
افتاده رو خاک/ تشنه غرقِ خون/ نمیشه از این بدتر
هرجوری که هست/ میرم تا باشم/ واسهش سربازِ آخر
توی گریهها/ رو لبهای من/ أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَر
گرفته بینِ قتلگاه، دورِ عموم و یک سپاه
پناهِ عالم بیپناه، شده توو گودال
«عمو حسین، عمو حسین»
عموم و دارن میکُشن، این از خدا بیخبرا
رمق نمونده توو صداش، تا که بگه جلو نیا
طاقت ندارم ببینم، تنش رو زیرِ دست و پا
خدا میدونه/ به پای عموم/ همه هستیم و میدم
با هر سختی بود/ خودم و آخر/ توی قتلگاه دیدم
دستم که شکست/ به یادِ مادر/ باریدم و نالیدم
به آرزوهام رسیدم، از زندگی دل بُریدم
سمتِ بابام پَر کشیدم، از دلِ گودال
«عمو حسین، عمو حسین»
جون داره میره از تَنت، تَوون نداره بَدنت
دارن با سنگ میزننت، ای عموجونم، ای مهربونم
سخته برام عمو جون، غربتت و ببینم
تو بین دشمنایی، چه طور راحت بشینم
این لشکر دیگه، جون به لبت رسونده
سر تو رو شکونده، نفس برات نمونده
ای وای ای وای از، هجومِ سنگ و شمشیر
دشمن داره با تکبیر، میزنه نیزه و تیر
«عمو حسین، عمو حسین»
هم واسه من هستی امام، هم مثل بابایی برام
دنیا رو بیتو نمیخوام، ای عمو جونم، ای مهربونم
دلِ بابام و حالا، میخوام بدست بیارم
دست و سرم رو باید، به پای تو بذارم
مثل عمو دست من، جدا شد از پر
با ضربههای دشمن، میخوام فدات بشم من
حالا که به زخم، تیغ و تیر اسیرم
تو رو بغل میگیرم، توو بغلت بمیرم
«عمو حسین، عمو حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_پنجم_محرم
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
📋 من یه عمره که به عشقت اسیرم
#واحد_ضربی #امام_حسین
#شهدا
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من یه عمره که به عشقت اسیرم
از درِ این خونه جایی نمیرم
آرزومه توی لحظهی آخر
سرم رو پای تو باشه بمیرم
آره میدونم بَدم/ اما رو زدم/ دردِ منو میدونی
آبرو نمیبری/ من رو میخری/ بسکه تو مهربونی
اون که با غمت آقا
دل بریده از دنیا
یارِ رو سفیدت میشه
هرکی آرزوش باشه
اشکت آبروش باشه
آخرش شهیدت میشه
«یا ثارَ اللّٰه، حسین یا مولا»
تویی که ساکن عرشِ خدایی
خونه خدایی أبا الشهدایی
یه نگاه کن مثِ حر و زهیرت
دلِ منم بشه کرب و بلایی
با همه گناهم و/ روی سیاهم و/ رو به تو انداختم
من اگه شهید نشم/ رو سفید نشم/ زندگیم و باختم
ذکر تو میده حاجت
هر دقیقه هر ساعت
اسمت و رو لب میخونم
تا که لحظهی آخر
مثل تو بشم بیسر
پای تو بریزه خونم
«یا ثارَ اللّٰه، حسین یا مولا»
هستیِ من همه به زیر دِینه
آقایی که شاه عالمینه
جَنَّةُ الْأَعْلَى باشه واسه اهلش
بهشتِ من تماشای حسینه
دخیلم و بستهام/ دل شکستهام/ به شیش گوشه ارباب
بشم شبیه بُرِیر/ عاقبت بخیر/ توو آغوش ارباب
هرکی عاشقت باشه
یارِ صادقت باشه
پای عشقِ تو میمونه
نوکرت چه خوشبخته
بیتو زندگی سخته
دنیا بیحرم زندونه
«یا ثارَ اللّٰه، حسین یا مولا»
#علیاصغر_شاه_سنایی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#واحد_شلاقی
#شب_پنجم_محرم
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
362_16352351279567.mp3
15.45M
شاعر: علی اصغر شاه سنایی
.
📋 عشقِ تو کرده به همه سرایت
#شور #امام_حسن
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشقِ تو کرده به همه سرایت
کمتر شنیده شده این روایت
قالَ النَّبیِّ المُصطَفی المؤتَمَن
حَسَنٌ مِنّي وَ أنَا مِنْ حَسَن
کریم حسن، زندگیم حسن
کل سال و میگیم حسین
امشب و میگیم حسن
پیمبر حسنیه، حیدر حسنیه
حسنیان همه، فاطمه بیشتر حسنیه
اباالفضلِ علی تا محشر حسنیه
این و من مطمئنم علیاکبر حسنیه
«حسن جانم، حسن جانم»
اگه یه روزی بقیع از طلا شِه
حرمِ تو شبیه کربلا شه
هک میشه روی ایوونت این سخن
حَسَنٌ مِنّي وَ أنَا مِنْ حَسَن
امام حسن، السلام حسن
کافیه ازم جون بخوای
میگم روی چشمام حسن
رقیه حسنیه، قاسم حسنیه
به خدا عقیلهی بنی هاشم حسنیه
مجنون حسنیه، لیلا حسنیه
یه دوشنبه شب میریم انشاءالله حسنیه
«حسن جانم، حسن جانم»
*شاعر: #آفتاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_پنجم_محرم
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها