Fadaeian_Shab01Moharam1402_01.mp3
41.15M
|⇦•رنگ مشکیِ عزا...
#مناجات و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آیت الله قاضی(ره):
در عزاداری و زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) مسامحه ننمایید.روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر هفتگی هم نشد دهه اول محرم ترک نشود.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•کسی چه میدونه...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
َکسی چه میدونه چه حالی داره
رقیهی یتیمِ دلشکسته
با اتفاقایی که واسهم افتاد
حق بده که نمازام شده نشسته
میدونی چرا بابا؟!
اول این که خیلی رو خارا دویدم
دوم این که طعم لگد رو چشیدم
سوم این که تا افتادم از رو ناقه
مثل مادرت خمیدم
بشمارم بازم یا نه؟!
بسه دیگه بابا نه؟!
رد بشیم از این حرفا
میریم مدینه یا نه؟!
«بابا، بابا، بابا، بابا
بابا، بابا، بابا، بابا»
خدا کنه هیچ دختری توو دنیا
نَشینه رو ناقه با دست بسته
با اتفاقایی که واسهم افتاد
غرورِ من مثل سرت شکسته
میدونی چرا بابا؟!
اول این که خیلی سرم داد کشیدند
دوم این که گوشوارهم و پس نمیدن
سوم این که خندیدن به اشک چشمام
وقتی لباسام و دیدن
بشمارم بازم یا نه ؟!
اینه رسم دنیا نه
خون شده دلم بابا
میریم مدینه یا نه؟!
«بابا، بابا، بابا، بابا
بابا، بابا، بابا، بابا»
عَلَم اَشکِ روی دوش گرفتم
با عمه زینب ما عَلمدارتیم
رو سرمه سایهی تو همیشه
حق ندارن به من بگن بچه یتیم
میدونی چرا بابا؟!
اول این که خونِ علی توو رَگامه
دوم این که راهت و میدم ادامه
سوم این که مهمون منی بابایی
الان سرت رو پاهامه
میمونم تا فردا نه
دلخورم به وَاللّٰه نه
ظلم و زیر و رو کردم
شدم مثل زهرا نه
«بابا، بابا، بابا، بابا
بابا، بابا، بابا، بابا»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Fadaeian_Shab03Moharam1402_03.mp3
24.67M
|⇦•کسی چه میدونه....
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشمهای کوچک تو خلاصه شده است.
سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیهالسلام رها بودی و پا به پای آبله، زخمهایش را به جستجو. سلام بر کوچکی گامهایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها ماندهات
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•دلم براش خیلی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دلم براش خیلی دیگه تنگه
دنیای من با بابام قشنگه
آی در و دیوار خرابهی شام
خیلی بابام غریبه
آی تاولای روی دست و پاهام
خیلی بابام غریبه
معجرم الان کنارِ پیراهنشه
گوشوارههامم کنارِ انگشترشه
موقع خوابه ولی بمیرم که الان
به جای پاهام یه نیزه زیرِ سرشه
«بابای خوبم، بابای خوبم
بابای خوبم، بابای خوبم»
بابام میاد ای دلِ پریشون
میریم سرِ خونه زندگیمون
ولی ببینه سوخته چادرِ من
خیلی بهم میریزه
خدا میدونه که چقدر حجابم
برا بابام عزیزه
دلم نمیخواد منو توو این حال ببینه
آخه بعیده موهای سوخته بِم بیاد
اگه میاد کاش دستاش و هم بیاره چون
دلِ شکستهم یه عالمه بغل میخواد
«بابای خوبم، بابای خوبم
بابای خوبم، بابای خوبم»
داره میاد بوی عطر بابام
عمه طَبَق رو بزار رو پاهام
الهی دخترت بمیره بابا
همه موهات سفیده
خدا ازش نگذره آخه خیلی
رَگات و بد بریده
لبای خونین داغِ دلم رو تازه کرد
مثِ رقیه شکسته دندونات بابا
اون شبِ اول خوبی کجا برده تو رو
سوخته تمومِ محاسن و موهات بابا
«بابای خوبم، بابای خوبم
بابای خوبم، بابای خوبم»
#شاعر: محمدجوادصادقی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Fadaeian_Shab03Moharam1402_06.mp3
19.5M
|⇦•دلم براش خیلی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
وقتی میان خون و آتش، صدای گریهات، دل سنگ را میلرزاند و پاهای تاول زدهات، سختیها را گلایه میکرد، همه چشمها کور بودند و دلها سنگینتر از آن بود که بار سنگین دلت را سبکتر کند.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
📋 ماجرای شهادت حضرت مسلم (ع)
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسلم وقتی اومد توو کوفه آنقدر دورش شلوغ شد، همه اومدن باهاش بیعت کردن. آنقدر شلوغ شد، اصلا نمیدونست خونهی کی بره؟!
یکی این طرف، یکی اون طرف، خونهی ما بیا آقا.
سریع نامه نوشت برای ابی عبدالله:« آقا جان بیا! اینا همه منتظرند. ولی دیری نگذشت که همه مسلم و یکی یکی تنها گذاشتن و رفتن.
کار به جایی رسید که وقتی دورش نگاه کرد؛ دید کسی دیگه نمونده، همه رفتن تنهاش گذاشتن...
توو این کوچه پس کوچههای شهر میچرخید، هی دست رو دست میزد، عجب کاری کردم نامه نوشتم!
چرا اینا اینجوری کردن با من؟!چرا منو تنها گذاشتن؟!
نه جای خوابی، نه غذایی، نه آبی...
همین جور که توو این کوچه پس کوچهها میچرخید، راه میرفت. نشست در یه خونهای، تکیه داد سرش و گرفت. یهو دید یه خانمی در و باز کرد:
-چی میخوای؟! اینجا چرا نشستی؟!
- گفت:« من توو این شهر غریبم. کسی و ندارم، میشه من و راه بدی توو خونهت؟!
این زن در و باز کرد، مسلم اومد توو خونهش. تا فهمید سفیرِ حسینه، آنقدر احترامش کرد. همهچی بهش داد؛ جای خوابی براش درست کرد، آب و غذایی بهش داد. ولی خبر رسید به قصر دارالاماره، مسلم توو فلان خونه ست.
ریختن، خونه رو محاصره کردند. داد میزدند دم در خونه؛
-میای بیرون یا نه، پناه بردی به یه زن؟!
همچین که داد میزدند، در خونه رو محاصره کردند؛ داد و هوار میکشند، عربده کشی میکنند:« یا میای بیرون یا میریزیم توو خونه؟!
مسلم سریع از خونه بیرون اومد، گفت بَده این زن من و راه داده حالا بریزن توو خونهش. هم خونهش و آتیش میزنند هم خدایی ناکرده جسارتی بشه به این زن. دیگه من مسلم خودم و نمیبخشم...
آخه یه بار امیرالمومنین، توو مدینه یه صحنهای دیده؛ دیگه همینجوری هی فقط میگفت:« علی رو حلال کن، علی رو حلال کن...».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 شباهت شهادت #حضرت_مسلم به شهادت #امام_حسین (ع) و حضرت زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینقدر جنگید روایت میگه خسته شد، یه تنه همه لشکر و مقابلشون ایستاده...
«وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ» انقدر این زخمش بزرگ شد، اینقدر این خونا توو این زخمای بدنش لخته شده بود، بزرگ شده بود دیگه نمیتونست بجنگه «وضَعُفَ عَنِ القِتالِ» ضعف وجودش و گرفته بود، «وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا» دورش و گرفتند حلقه زدند «يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ» هم تیرش میزند هم سنگش میزدند، کار به جایی رسید مسلم داد میزد، صداش و بلند کرد: «فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم!» وای بر شما! «ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ» مگه دارید با کفار میجنگید که دارید اینجوری سنگ بارونش میکنید، «وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟!» مگه من و نمیشناسید من از خاندان پیامبرتونم «وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ؟» از پیامبر خجالت نمیکشی دارید اینجوری من و میزنید. اینجا مسلم خسته شد، شروع کرد اینجوری حرف بزنه...
یه جاییم من سراغ دارم اربابمون خسته شد. روایت میگه:
«وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ، فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ»؛ یه مرتبه ابی عبدالله ایستاد، آنقدر زخم به بدنشه، نفس که میکشه از لابهلای این زره خون جاری میشه، «أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها» یه نفری سنگی برداشت به پیشانی ارباب ما زد «ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ» همچین که این خونا جاری شد ابی عبدالله این دامن عربی و بالا زد خون پیشانی رو بگیره؛ همچین که این دامن و بالا زد سفیدیه سینهی حسین نمایان شد. اون نامرد تیر سه شعبهی زهرآلودی برداشت...
«فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ» به سینهی حسین....
یه سینهی مجروح دیگه رو هم سراغ دارم، مدینه هم همینجور شد. « وَ نَبَتَ مِسْمارُ الْبابِ فی صَدْرِها» مسمار و میدونی چه شکلیه؟! این که میگه «وَ نَبَتَ» یعنی فرو رفته یعنی خراش ننداخته. مسمار یه میخهایی هست توو درای قدیمی میزدند. آه...
این میخ توو سینهی مادر ما رفت...
ای حسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 گفتم بیا کوفه ولی نیست اینجا با تو هیچ دلی
#روضه_شب_اول_محرم
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتم بیا کوفه ولی
نیست اینجا با تو هیچ دلی
کاشکی میشد بیمعطلی
برگردی آقا، تا نشی تنها
وفا نداره کوفه
دروغه بیعتاشون
یه چیزایی شنیدم
من بین صحبتاشون
حرف از اینه که
آب و به روت ببندند
به گریههات بخندند
خواهشم اینه که
با اشک و آه و زاری
همراهت آب بیاری
اصغرت و نیاری
خیلی بدن این کوفیا
بویی نبردن از حیا
با زن و بچههات نیا
نامهربونند، تشنهی خونند
بازارِ نیزه سازا
شلوغه و غمافروز
خرما فروش دیروز
خنجر فروش امروز
ترسم اینه که
تنِ حرم بلرزه
سرت بره رو نیزه
وای از چشای هرزه
بعد از تو میشه
به خیمههات جسارت
حرم میره به غارت
زینب میره اسارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•کوچه به کوچه...
#مناجات و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده#شب_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ، وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَيَتِكُمْ طيِباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَاوَ تَزْكِيَة لَنَا وَ كَفَّارَة لِذُنُوبِنَا...
کوچه به کوچه گشتهام میخانهای نیست
این روزها یک عاقلِ دیوانهای نیست
مانند هر شب شمع میسوزد ولیکن
افسوس که دور و برش پروانهای نیست
انگار خاک مرده پاشیدند اینجا
این سرزمین بیروضه جز ویرانهای نیست
وقتی که دیوار حسینیه نباشد
دیگر برای گریه کردن شانهای نیست
روزیِ یک شهر از هَوار یک گدا بود
فقر آمده چون نالهی مستانهای نیست
*کامل الزیارات نوشته:حضرت رقیه هی میومد میگفت:عمه گرسنمه...آنقدر این دختر بهونه میگرفت، هی میگفت: عمه گرسنمه، عمه توو خرابه بوی نون میاد، بوی غذا میاد، هیچی نداریم بخوریم؟!...
آنقدر بهونه میگرفت تا یهو امام سجاد دید یه آتیشی بیبی روشن کرده؛ امام سجاد فرمود:« عمه جان! ما چیزی توو خرابه نداشتیم؛ آب بار گذاشتی، آتیش روشن کردی»؟!بی بی فرمود: هیچی نداریم ولی آنقدر این بچهها بهونه میگرفتند گفتم سرشون گرم بشه بگن عمه داره یه چیزی برامون درست میکنه...*
یک سال در رنج و گرفتاری میافتد
شهری که در آن روضهی ماهانهای نیست
باید به سِیرش شَک کند ما بین این راه
هر کس که در راه سلوکش مانعی نیست
باید مصیبتهای زینب را بیان کرد
حالا که دیگر بین ما بیگانهای نیست
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_رضا_نریمانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Fadaeian_Shab03Moharam1402_01.mp3
30.11M
|⇦•کوچه به کوچه....
#مناجات و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آیت الله کمپانی(ره):
در مجلس روضه خوانی که داشتند، مقید بودند که خودشان پای سماور بنشینند و خودشان همه کفش ها را جفت کنند.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
📋 کمکم صدای قافله دارد میاید
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کمکم صدای قافله دارد میاید
از این طرف هم هلهله دارد میاید
آقا سنان بهر صله دارد میاید
آه ای ربابه حرمله دارد میاید
خیری ندیدی ای رباب از زندگانی
شیرش بده این بچه را تا میتوانی
اینجا جوانان پاسبان زینب هستند
خیلی بنی هاشم میان زینب هستند
اینها مراقبهای جان زینب هستند
عباس و اکبر محرمان زینب هستند
وای از غروب کربلا و عمه زینب
شلاق شمر بیحیا و عمه زینب
من را برم گردان عزیزم جان مادر
بوی جدایی میدهد اینجا برادر
ای زینت دوش نبی جان پیمبر
پس لااقل انگشترت را در بیاور
چشمش گرفته ساربان انگشترت را
حتی النگو و طلای دخترت را
میترسم اینکه پیش من از پا بیوفتی
با زور تیغ و سنگ و نیزهها بیوفتی
تشنه کنار موج این دریا بیوفتی
یا گوشهی گودال این صحرا بیوفتی
دیدم خودم که کربلا گودال دارد
اینجا که آوردی مرا گودال دارد
طفل سه ساله جا در این صحرا ندارد
باور بکن که طاقت گرما ندارد
یا طاقت آزار اینها را ندارد
طفل یتیمی که اگر بابا ندارد
باشد اگر آن دخترک یک نازدانه
اصلا نباید زد به رویش تازیانه
*شاعر: #حامد_جولازاده✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ورودیه
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴#شهادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
🏴#دودمه
✍شاعر:مرتضی محمود پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
◾بنداول
روضه خوان کربلا مسموم از زهر جفاست
فاطمه صاحب عزاست(۲)
◾بنددوم
با لب تشنه به یاد تشنهی کرببلاست
فاطمه صاحب عزاست(۲)
◾بندسوم
قبر بی شمع و چراغش شاهد این مدعاست
فاطمه صاحب عزاست(۲)
◾بندچهارم
شد مدینه قتلگاهش شور عاشورا به پاست
فاطمه صاحب عزاست(۲)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
❣﷽❣
👆💔سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع
آقای_مقدم
عکست تو قاب چشمَمه دارم نگاهش میکنم
کوفه نیا کوفه نیا من از تو خواهش میکنم
این کوفیای دین فروش دنیارو دوس دارن فقط
کسی بدهکار تو نیست اینا طلبکارن فقط
بگو که باشم عبد کی اگه که من بندت نشم
نیا به کوفه یا حسین نیا که شرمندت نشم
آقا نیا تو به شهر بی دین ها
ناامیدم از اینها ای امید عالمین
رونده شدم آقا هر جا در زدم
جونِ بر لب اومدم بِفداک یا حسین
یا حبیبی ،( یاحسین کوفه نیا) 3
با لب های تشنه دارم شهادتینم رو میگم
این دم آخر آخری حسین حسینم رو میگم
من گوشت به قربونی شدم توی بازار قصابا
نوکرا فدائی میشن سلامت سَر اربابا
کاشکی میشد برگردی و اصلاً نیایی این وَرا
رونق گرفته کاسبی تو بازار آهنگرا
میترسم از طناب و زنجیراشون
نیزه و شمشیراشون میزنه برقی عجیب
این نامردا تیر سه شعبه دارن
واسه حنجری نازک واسه چشمایی نجیب
یا حبیبی ،( یاحسین کوفه نیا) 3
یاس و نیلوفر رو نیار ، سه ساله دختر رو نیار
جوونمردی اینجا نبود جوونت اکبر رو نیار
زیر گلوی شیش ماهت از خاطرم میره مگه
این حرمله تا جونشو نگیره میمیره مگه
اگه که می اُفته سرم زیر پای تو یا حسین
مقدمه میشم برا عاشورای تو یا حسین
آقام آقام ، چه کنم بسته دستام
تو ببین در بین دام پَر من رو میزنن
بی اندازه دل مسلم غم سازه
ورودیِ دروازه سر من رو میزنن
یا حبیبی ،( یاحسین کوفه نیا) 3
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
❣﷽❣
👆💥سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع
☑️آقای_مقدم
مسلم غریب کوفه ام تنهای تنها بی پناهم
عشق حسین بن علی اینک شده جرم و گناهم
از شوق دیدارت نِگر سوزد همی این پَر و بال
تا آخرین قطره سر عهدم بمانم ای هلال
داد از جدایی ، کوفه نیایی
ای قافله سالارم اباعبدالله
عشقم اباعبدالله
دینم حسین سالار زینب
ای کاش و بودم کربلا بر کودکانت یار و غمخوار
🏁واویلتا واویلتا ، مولا حسین خدانگهدار
ای حاجی کرب و بلا حَجَت قبول سرت سلامت
طفلان خود را میسپارم دست تو مولا امانت
گر آمدی کوفه سر نعشم بیا بکن نظاره
یاد وداع آخرینم از سر دارالإماره
همچون پروانه دورت میگردم
میرسد پیک آهم اباعبدالله ، ماهم اباعبدالله
شاهم حسین سالار زینب
یا ربّ نگیر از خیمه ها
گرمای دستان علمدار
🏁 واویلتا واویلتا ، مولا حسین خدانگهدار
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💥هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥
❣﷽❣
👆🍂سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع
🍁آقای_بابایی
🍂سنتی
🍁سبک : همه جا کربلا همه جا نینوا
نوگل فاطمه ای عزیزخدا
بگذر از این سفر سوی کوفه میا
شد به کوفه سرِ مسلم از تن جدا
🍁 یا حسین یا حسین 2
بر مشامم کنون می رسد بوی تو
از سرِ کاخِ دون دیده ام سوی تو
بگذر از کوفیان زاده مصطفی
🍁یا حسین یا حسین 2
چون دم از تو زدم کوفه حرمت درید
عشق تو عاقبت روی دارم کشید
ذکر من یا حسین، تا فتادم ز پا
🍁یا حسین یا حسین 2
یا حبیبی نگر سوی ابن عقیل
در رهت عاقبت شدم اوّل قتیل
این سر و پیکرم به فدایت میا
🍁یا حسین یا حسین
همه عهد و وفا از تو بشکسته اند
دستهای مرا از قفا بسته اند
ای گل گلشنِ خاتم الانبیاء
🍁 یا حسین یا حسین 2
نور چشم نبی از کرم کن نظر
حال مهمان ببین که بوَد در به در
که ندارد وفا کوفیِ بی وفا
🍁یا حسین یا حسین 2
(آقای_موحد)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
❣﷽❣
👆◼️سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع
☑️آقای_مقدم
نــیــــا بــــه كــوفـه...
نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نـــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن غــــمم از غــــربـــت یاره،فــلك دوبــــاره تیره و تاره بـه رویـه دار الـعــماره، دل بـی قــراره، زمـزمـه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، شـــــرمـــــو حـــــیـــــا نــــداره نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،هــرچـی نـامـه فـــرســــتادن دروغه ایــنــجا بــازاره،تــیــغ و شــمشــیــروخــنــجـــرش شـــلـــوغــه نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،هــرچـی نـامـه فـــرســــتادن دروغه ایــنــجا بــازاره،تــیــغ و شــمشــیــروخــنــجـــرش شـــلـــوغــه نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،ایـــنــجا خــبـــر از تیغ حرمله نداری از ایـــن مـــیـــتـــرســـم،نـــكـــنـــه عـــلی اصغـر رو بـــیـــاری از ایـــن مـــیـــتـــرســـم،نـــكـــنـــه عـــلی اصغـر رو بـــیـــاری نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره ســفــیــرت در انــتــظــاره، غــم نــمــیــزاره،طــاقـت بــیــاره بـه رویـه دار الـعــماره، دل بـی قــراره، زمـزمـه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، شـــــرمـــــو حـــــیـــــا نــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، مــیخــوان از تــو عــلمــدارو بــگــیــرن نــیــــا بــــه كــوفـه، مــیخــوان از تــو عــلمــدارو بــگــیــرن مــیــخــوان از زیــنــب، یــارو قــافــلــه ســالارو بــگــیـــرن نــیــــا بــــه كــوفـه، ای امــیــد دل عـــزیــز مــســـلم برویه نیزه،سر بـی تــنــت رو مـــیــبـــیـــنـــه مـــسـلم برویه نیزه،سر بـی تــنــت رو مـــیــبـــیـــنـــه مـــسـلم نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نـــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره چـــشــام بـــاز ابــــر بــــهــــاره،داره مــیــبـــاره مـــــاه و ســـــتــــــاره، دار الــــعـــــماره، دل بــی قــراره، زمــــزمــــه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
☑️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)☑️
💫#بسم_الله_الرحمن_الرحیم💫
مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘
http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e
💠🍃💠
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
💠🍃💠
کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج
https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
💠🍃💠
#گلچین_مولودی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیه
http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c
💠🍃💠
کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها)
http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c
💠🍃💠
عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/2049966102C1b8f128de6
آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات
@Gomnam1038
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
💠🍃💠
🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
.
#زمزمه
#شب_چهارم_محرم
حاج سیدرضا نریمانی
#طفلان_حضرت_زینب
بيا نگار آشنا
شب غمم سحر نما
مرا به نوكریِ خود
شها تو مفتخر نما
ای گل وفا حسين
معدن سخا حسين
میكشی مرا حسين
📋 نامه عبدالله بن جعفر به ابی عبداالله و بدرقه فرزندان خود
#روضه_طفلان_حضرت_زینب (س)
کاروان ابی عبدالله از مدینه راه افتاد. این دوتا آقازادهی بیبی حضرت زینب دنبال کاروان نبودند اینقدر به پدرشون اسرار کردند.
- آخه بابا بزار ما هم بریم. آخه عبدالله مریض احوال بود اینا قرار بود. بایستند آقا بهشون فرمود:« شما کنار پدرتون بمونید». گفتند:«چشم». ولی تا کاروان راه افتاد، اومدن پیشِ بابا.
-بابا! آخه علیاکبر رفت، قاسم رفت، عبدالله رفت، بنیهاشمیا همشون رفتند کسی دیگه توو مدینه نمونده. به ما هم اجازه بده بریم. عبدالله بن جعفر قبول کرد. یه دست خطی نوشت برا ابی عبدالله و برای خواهرش. دست خط و داد بهشون، سریع برید خودتون و برسونید به کاروان.
نزدیکای مکه بود که این دوتا سواره، این دوتا آقازاده خودشون و رسوندن. از اون دور منادی فریاد زد:« دوتا سوار دارن میان آقا». یهو ابی عبدالله از دور نگاه کرد، بیبیم از محمل سرشون و بیرون آورد.
- کیه؟!
آخه دل بیبی هی توو این سفر شور میزد. سرش و از محمل بیرون آورد، بَه بچههامند الهی قربونشون برم. خدا رو شکر الحمدلله خودشون رو رسوندند.
دست خط رو آوردن پیش ابی عبدالله، به پاهای داییشون افتادند. دایی جان بابامون ما رو فرستاده اینم دست خطشه. ما اومدیم کنار مادرمون باشیم، آخه شنیدیم وقتی تو رو میکشند قراره مادرِ ما به اسارت بره. چه جوری میشه ما توو مدینه باشیم، مادرمون رو ببرند به اسارت، دستاش و ببندند
مادرِ ما حضرت زهرا هم که از خونه میخواست بره مسجد، برا فدک هرکاری کرد امام حسن گفت:« من باید دنبالت بیام، آخه نمیشه که».
توی مسیرم هی دلش شور میزد، خدایا اتفاقی برای مادرم نیوفته...
آخرشم توو راه برگشت همینجور که دستش توو دست مادرش بود، اون نامرد اومد گفت:« بده فدک و»...
مادر این قباله رو گرفت پشتش، پشت کمرش، پشت چادرش پنهان کرد. جلو امام حسن چنان توو صورت مادرم زد
فلذا رو پاهای حسین افتاده، نمیذاریم مادرمون تنهایی بیاد...
.
📋 رود سمت برادر به تنش تب دارد
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رود سمت برادر به تنش تب دارد
دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد
به فدای سر تو! هرچه که دارم این است
چه کنم؟ هست همین هر چه که زینب دارد
ارث زینب قد خم بود، قسم داد و گرفت
إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد
پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند
شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد
رفت و فریاد برآورد برادر! بشتاب
تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد
حق همین است که قربانی اکبر بشویم
زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد
از یمین میروم از سمت یسارش با تو
دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد
بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم
مادر ماست که در خیمه، مرتّب دارد:
زیر لب زمزمه ناد علی میخواند
دارد از هیبت اولاد علی میخواند
تکیه دادند به هم هر دو برادر اینبار
هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار
دور خود ساختهاند از سر دشمن کوهی
تن بیسر چقدر ماند و در این انبوهی
خُدعه زد دشمن بیعرضه و ترسو ای وای
بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای
ناگهان هر دو برادر به کمین افتادند
زیر باران جفا هر دو زمین افتادند
بدن هر دو پر از تیر، به هم دوخته شد
چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد
اول از ترس در آن حال رهاشان کردند
بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند
این طرف، حادثه از چشم زنی دور افتاد
آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد
گَرد، خوابید و شد آن واقعه پیدا کمکم
چشم مادر نگران شد به پسرها کمکم
عاقبت واقعه، شد آنچه که زینب میخواست
نذر او گشت اَدا! شکر، حسینش برجاست
پسرانم به فدای سر تو، غم نخوری
هر دو قربان علیاکبر تو، غم نخوری
پسرانم که بماند! خودِ زینب هم هست
جان من نذر علی اصغر تو، غم نخوری
تو سفارش شده مادرِمانی، قَسَمَت
میدهم جان من و مادر تو، غم نخوری
هر چه غم مال من و قول بده تا آخر
هر چه غم خورد اگر خواهر تو، غم نخوری
#محسن_ناصحی ✍
📋 دلاوری طفلان زینب در واقعه کربلا
#روضه_طفلان_حضرت_زینب (س)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
وقتی دو برادر اومدن اذن گرفتند از داییشون، بهشون اجازه داد، گفت داداش از همدیگه جدا نشیم. گفت« چشم داداش»؛ شمشیر برداشتند یکی از این طرف یکی از اون طرف زدند به دل لشکر انقدر لشکر کشته داد
نگرانیِ تو رو نمیتونم ببینم، این زن نمیتونه نگرانیِ امامش و ببینه
یه روزیم رسید امیرالمومنین رسید بالا سر فاطمهش، هرچی صداش میزد جواب نمیداد، گفت: تو هم جواب علی رو نمیدی؟ اشکای چشم علی رو صورت فاطمه چکید، بیبی چشماشو باز کرد دستای شکستهش و بالا برد اشکا رو از گوشه چشمای علی پاک کرد، علی جان! اصلا من اینجوری شدم اشک تو رو نبینم
.
.
📋 هرکه شد در روضهها گریان و مضطر بیشتر
#مناجات #امام_حسین
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرکه شد در روضهها گریان و مضطر بیشتر
میشود آسوده دل فردای محشر بیشتر
رزق اشکم با گناهان زیادم کم شده
توبه کردم تا شود رزق مقدر بیشتر
میخرد دَرهم تمامِ نوکرانش را حسین
میشود اما مقرب دیدهی تَر بیشتر
هرکسی بارِ گناهانش سبکتر میشود
میکِشد در آسمان کربلا پَر بیشتر
من به جز روضه ندارم سرپناه دیگری
گر جوابیم نگیرم میزنم در بیشتر
چارهی کارم فقط رفتن به سوی کربلاست
هرچه ماندم دور از او دل شد مُکَدر بیشتر
در تمامِ لحظههای زندگی محتاجم و
میشوم محتاجِ او دَمهای آخر بیشتر
میوَزد با یا حسینِ روضهخوانان بوی سیب
با بُنَیَّ میشود روضه معطر بیشتر
گرچه محزون میشود در داغِ فرزندش پدر
شعلهور خواهد شد اما قلب مادر بیشتر
*شاعر: #سجاد_امیدیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها