.
برای حضرت #ام_کلثوم سلام الله علیها
نمی گیرد کسی در آسمان شیعه جایت را
اگر چه یادمان رفته است تاریخ عزایت را
به خاکستر نشینیم مرو،،تا عرش می آیم
اگر خرجمکنی در یک نمازت،اهدنایت را
دلم می خواست دنبال شما باشم،ولی عباس
ز غیرت پاک کرده از قفایت رد پایت را
دل زهرا نمی خواهد که پایت در میان آید
وَ اِلّا می شنیدم در پس در های هایت را
علی نفس رسول و نفس زینب ام کلثوم است
به زینب می رسم گر که بجویم ابتدایت را
طنین خطبه ات می بردمان تا حنجر زینب
اگر دنبال می کردیم آهنگ صدایت را
سر انگشت تو تدبیر خداوند است ،،حتی گر
دمی گردن بگیرد ریسمانی دست هایت را
تو کشتی نجاتی مثل زینب حیف شد اما
عطش از پا در آورد آخر سر ناخدایت را
مشخص بود عمق غصه ات از طاقتِ طاقتح
گرفتی زودتر از خواهر اجر کربلایت را
بنا شد روضه ات را مجتبی در خانه اندازد
و زهرا دمکند با دست های خویش چایت را
حسین واعظی✍
#حضرت_ام_کلثوم
.
2. هلالی.mp3
2.76M
#زمینه
#حضرت_ام_کلثوم
#حاج_عبدالرضا_هلالی
می افتی از پا ،آروم آروم
غم تو حالا ، میشه معلوم
شبیه زهرا ، بودی مظلوم
#سیدتی_یا_ام_کلثوم
مگه میشه ، یادت بره
خاطره های کربلا
تنی به زیر دست و پا
سری به روی نیزه ها
( ای وای ، ای وای
ای وای ، ام کلثوم ) تکرار
نداری زائر ، تو این روزا
ناله زدم من ، واویلتا
وقتی شنیدم ، که دشمن ها
ضریحتون و ، بردن حتی
( ای وای ، ای وای
ای وای ، ام کلثوم ) تکرار
صبر ما هم ، سر اومده
دیگه شبیه صبر تو
مُرده باشیم ، بخوان بیان
برای نبش قبر تو
( ای وای ، ای وای
ای وای ، ام کلثوم ) تکرار
.
5. حسین طاهری.mp3
7.05M
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#کربلایی_حسین_طاهری
با غم و غربت عجینه
گله داره تو مدینه
غصه ها داره تو سینه
مثله بارون خون میباره
طاقت موندن نداره
مگه خاطرات میزاره
یه عمر ، شونه به شونۀ برادراش
زینبُ هیچ موقع تنها نزاشت
حالا غریبی مونده براش
امون ، از کارِ دنیایِ بی وفا
کسی نموند از برادرا
تنها رفیقش اشکِ چشماش
اُم کلثوم،
همه کَس شُو داده پایِ مکتب
اُم کلثوم،
غریبه شبیه حسین و زینب
نورِ چشم مرتضایی
یادگارِ کربلایی
تو غریبِ آشنایی
خواهرِ شهیدِ عشقی
همسرِ شهیدِ عشقی
همدمِ آیینه هایی
خانم ، یه دهه روضه کمه برات
ناله زدی و گرفت صدات
جوونیِ ما بی بی فدات
خانم ، وارثِ خونِ خدا تویی
گریه کنه کربلا تویی
خونِ همیشه اشکِ چشات
اُم کلثوم،
دمایِ آخرته نیمه جونی
اُم کلثوم،
شبیه مادرتی بی نشونی
شَرفُ الشمسِ حجازی
تو که معنایِ نمازی
بانویِ حماسه سازی
لرزه انداختی به لشکر
زنده شد یادِ پیمبر
خطبه خوندی مثله حیدر
بگو ، به کوفه از شانُ و عزتت
از پدر و از اصالتت
فدایِ صبر و جلالتت
بگو ، که خونِ حیدر تو خونته
جونِ حسین بندِ جونتِ
فدایِ حلم و صلابتت
اُم کلثوم،
تو خونۀ علی تو نورِ عینی
اُم کلثوم،
تویی که مونسِ غم حسینی
#کانال_نوحه_یازینب_س
1. مینویسم برای.mp3
6.6M
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
*امشب دوست دارم برا این خانم بلند بلند گریه کنید ..
به خدا غصه هاش کم از زینب نبود ..*
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ..
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجایِ همه
ضربه هی خورده او بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای ..
بینِ اغیار بردنش ای وای ..
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
شاعر :
#ابراهیم_لآلی
*امام باقر علیه السلام فرمودن جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیچاره میکنه بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ..*
حسین ...
#کانال_نوحه_یازینب_س
باب الحرم _ حجت الاسلام شحیطاط-.mp3
22.66M
|⇦•رونق گرفت از غم تو..
#روضه و توسل به حضرت ام کلثوم سلام الله علیها _حجت الاسلام شحیطاط
.
|⇦•رونق گرفت از غم تو..
#روضه #حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها _حجت الاسلام شحیطاط
●━━━━━━───────
رونق گرفت از غم تو زندگانی ام
اربابِ با وفا به کجا می کشانیم
*ماه رجب داره میاد، دنبالِ یه بهونه بودم بیام برات گریه کنم .. ایام وفاتِ شهادت گونۀ خواهر بزرگوارتون حضرت اُم کلثوم(س) .. کاش میشد ما هم مثه این خانم از غصه جان میدادیم ..*
وقتی که پیر شوم کیف میکنم
چون خرج روضه بود تمام جوانیم
خواب و خوراک و زندگی ام گرفته است
حتی خیال اینکه بخواهی برانی ام
*ما که خیلی وقته کربلا نرفتیم .. اگه روضه ام نمی اومدیم که بیچاره میشدیم دیگه ..*
زهرای مرضیه به سرم دست میکشد
وقتی سیاه لشگرِ روضه بدانی ام
شرمنده ام گناه مرا از تو دور کرد
شرمنده ام حسین که من از شما نی ام
بر سینه میزنم که مطهر کنی مرا
مشغول گرد گیری و خانه تکانی ام
ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین
مبهوت ازین بزرگی و این مهربانی ام
*واقعا زندگی چه لذتی داشت اگر اشک بر ابی عبدالله نبود! اصلاً دنیای بدون کربلا چه لذتی داره .. میشه یه ماه رجب ما رو حرمت مهمان کنی ..الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَشْهَدَنا مَشْهَدَ أَوْلِيائِهِ فِى رَجَبٍ*
هر روز تا غروب به همین فکر میکنم
امسال هم پیاده حرم می رسانی ام
خستگیه راه و دوست دارم
زیارتِ ماهُ و دوست دارم
پیرهن سیاهُ و دوست دارم
بی تو آقا غم دارم، یه زیارت کم دارم ..
*امشب اومدیم گریه کنیم برا یه خانمی که مثه خواهر جانش زینب کبری تازیانه خورده، سرِ رو نیزه دیده .. خیلی مظلومه .. بگو بی بی جان فاطمیه رفت، رجب اومد .. نکنه دستِ خالی برم .. میخوایم شبای قدر بیایم .. علی علی بگیم و برا غربتش گریه کنیم ..*
هرچند از خورشیدها کم مینویسیم
حالا ولی با اشک نم نم می نویسیم
با اسم بی بی اسم اعظم مینویسیم
آری ز بانوی محرم مینویسیم
در دادگاه عشق محکومیم صد شکر
از نوکران ام کلثومیم صد شکر
زهرا و احمد بود علیِ مرتضی بود
ام المصائب بود و هم ام البکاء بود
سر تا به پا مستغرق ذات خدا بود
پشت ولی الله وقت فتنه ها بود
چادر زِ جنس غیرت زهرا به سر کرد
با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرد
آیات قرآن است سرتاسر کلامش
جبرئیل سر خم میکند از احترامش
عقل ضعیف ما کجا درکِ مقامش
دارد تفاوت با همه نوعِ قیامش
گمنام شد اما کرامت تام دارد
تا به ابد حق گردنه اسلام دارد
به مردی این زن، زمانه زن ندیده
اوج جلالش را زمین قطعا ندیده
مثلش کسی در مرثیه خواندن ندیده
یک روزِ خوش در زندگی اصلا ندیده
یادش نرفته روضۀ بیت الولا را
میخ و زمین افتادن خیرالانسا را
هم کربلا رفتهست هم گودال رفته
هم به کنارِ پیکری پامال رفته
هم مثله زینب سوخته از حال رفته
هم ذوالجناح آمد به استقبال رفته
شلاق در هم کرد حال پیکرش را
بردند دزدان وقت غارت زیورش را
بسته به هم بودند زن ها بین کوفه
خیلی کتک خوردند اما بین کوفه
دائم به راه افتاد دعوا بین کوفه
هی پخش میکردند خرما بین کوفه
همراه زینب کوچه ها را فتح میکرد
برداشت پرده از رخ کوفی نامرد
در شام اصلاً قامتش مثلِ کمان بود
آنقدر لاغر بود دیگر ناتوان بود
آوارۀ هر کوچه و بی آشیان بود
راهی به سوی مجلس نامحرمان بود
چه روضه هایی قسمت بانوی دین شد
بالا نشین آسمان ویران نشین شد ..
شاعر: سید پوریا هاشمی
هر چی برا حضرت زینب شنیدی اینجا هم تصور کن .. این خانم همه اینها رو دیده .. گفت داداش:
باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان
دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان
باورت می شد ببینی دختر خورشید را
کوچه کوچه در کنار سایۀ نامحرمان
نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی
من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان
ای تمامی غرور من فدای غیرتت
لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران
این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند
شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
تو کس و کارِ منی شمر جلودارِ من است
صدا زد میخواید این کاروان رو ببرید تو شام باشه،لااقل از یه جای خلوت ببر آخه ما خانواده حیاییم.. خدا لعنتش کنه گفت حالا که اینجوریه از یه جای شلوغ تر میبرمتون.. با سنگ میزدن:
بابا قرآن میخونه،سنگا به اون لب میخوره
هر کدوم خطا میره به عمه زینب میخوره
غریب کشتنت؛
بی یار و بی حبیب کشتنت
آقا خیلی عجیب کشتنت
ده اسب نانجیب کشتنت
ــــــــــــــــــ
#حجت_الاسلام_شحیطاط
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
👇
۲
|⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی..
#قسمت_دوم /#مناجات و فرازهایی از #دعای_کمیل ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»
استاد حاج #منصور_ارضی
●━━━━━━───────
وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُك سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِك عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَك رَغْبَتُهُ
ما فقط از راهِ روضه میتونیم مسیری باز کنیم که مارو راه بدن ..
هرکس رسید نیزۀ خود را شکست و رفت
یک استخوان ز سینۀ آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند
در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست
وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشدن
اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُك وَ عَلاَ مَكانُك وَ خَفِی مَكرُك وَ ظَهَرَ أَمْرُك وَ غَلَبَ قَهْرُك وَ جَرَتْ قُدْرَتُك وَ لایمْكنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكومَتِك
اَللَّهُمَّ لاأَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لالِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لالِشَی ءٍ مِنْ عَمَلِی الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیرَك لاإِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَك وَ بِحَمْدِك ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی وَ سَكنْتُ إِلَی قَدِیمِ ذِكرِك لِی وَ مَنِّك عَلَی اللَّهُمَّ مَوْلاَی كمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ كمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ وَ كمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیتَهُ وَ كمْ مِنْ مَكرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ
اَللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بیسُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ بیأَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بیأَغْلاَلِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایتِهَا وَ مِطَالِی یا سَیدِی فَأَسْأَلُك بِعِزَّتِك أَنْ لایحْجُبَ عَنْك دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی وَ لاتَفْضَحْنِی بِخَفِی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ سِرِّی وَ لاتُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَةِ عَلَی مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ كثْرَةِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی وَ كنِ اَللَّهُمَّ بِعِزَّتِك لِی فِی كلِّ الْأَحْوَالِ رَءُوفاً وَ عَلَی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیرُك أَسْأَلُهُ كشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی.
إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَجْرَیتَ عَلَی حُكماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَی نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَی وَ أَسْعَدَهُ عَلَی ذَلِك الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَی عَلَی مِنْ ذَلِك بَعْضَ حُدُودِك وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِك فَلَك الْحَمْدُ عَلَی فِی جَمِیعِ ذَلِك
وَ لاحُجَّةَ لِی فِیمَا جَرَی عَلَی فِیهِ قَضَاؤُك وَ أَلْزَمَنِی حُكمُك وَ بَلاَؤُك وَ قَدْ أَتَیتُك یا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكسِراً مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً
ای هزاران جلوه از ذات اَحد یا مرتضی
ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی
شد درختان کاغذ و شد آب دریاها دوات
هرچه یازهرا نوشتم میشود یا مرتضی
خانهی تو کوچک است اما خدا روزِ ازل
خانۀ خود را به نامت زد سند یا مرتضی
دورِ کعبه گشتهام چون دورِ حیدر گشتهام
اسم اعظم هست اصلاً تا ابد یا مرتضی
از شرابی که رساندی بر لبِ مستان بده
ما که جاماندیم از یاران مدد یا مرتضی
گریه کن بر آن غریبی که کنارِ نهر آب
دست و پا در بین آن گودال زد یا مرتضی
هرچه میگفت آب،سرنیزه به خوردش دادهاند
رد شدن از پیکرِ او اسب ها یا مرتضی
لاأَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كانَ مِنِّی وَ لامَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیهِ فِی أَمْرِی غَیرَ قَبُولِك عُذْرِی وَ إِدْخَالِك إِیای فِی سَعَةِ رَحْمَتِك اللَّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُكنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی
{ادامه مطلب در پستِ بعدی ..}
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_شب_جمعه
#فرازهای_دعای_کمیل
#ماه_رجب
#لیله_الرغائب
#مناجات_دعا
👇
۱
|⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی..
#قسمت_اول /#مناجات و فرازهایی از #دعای_کمیل ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ما را خریدی و جز، خیرت عطا نکردی
عمریست خوب و بد را از هم سوا نکردی
صد بار دیده ای که با دیگران نشستیم
تو سفرۀ خودت را از ما جدا نکردی
گفتند افتضاح است پروندهای که دارم
از بس بزرگواری تو اعتنا نکردی
بی آبروتر از من در لین جمعیت نیست
هرجا خجالتم را، دیدی صدا نکردی
نگذاشتی گناهِ من را کسی بفهمد
گفتی بیا دوباره خیلی خطا نکردی!!
خوابم نبرده از بس شوقِ وصال دارم
چون رو سیاهم را هی برملا نکردی
در لیله الرغائب میلم به سوی مهدیست
خوردم زمین خدایی، هرجا دعا نکردی
بادِ صبا به حیدر پیغام میفرست
دردِ زیارتم را از چه دوا نکردی
چون که قدیمالاحسان ذکرِ حسینِ زهراست
گفتم مرا ببخشی چون و چرا نکردی
بابا مگر نگفتم، وقتی بیا که خوبم!
فکری برای دردِ این دست و پا نکردی ..
اجازه بدید زبان حال بگم: تا سر رو وارد خرابه کردن میخواست ادب کنه از جا بلند شد، هی میخورد زمین .. آخه پاهاش همه آسیب دیده بوده .. دیگه همون نشسته نشسته اومد سر رو به دامن گرفت صدا زد :
بالانشین! خرابه، جای سر شما نیست
چیزی ندارم اینجا، فکرِ مرا نکردی ..
در چهرۀ پر از خون یکبوسه سهم من نیست؟!
کم با سرِ شکسته حاجت روا نکردی ..
کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم
حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی ..
آقاجان اولین شبِ جمعه ماه رجب اومدیم در خانهت .. خیلیا خودشون رو رسوندن کربلا، امشب یه کاری کن حسرت زیارت به دل ما نمونه .. تو که هر شب جمعه انبیاء و اولیاء و ملائکه میان حرمت .. روایت میگه فقط چهار هزار ملک مقرب میان تا صبح گریه میکنن برا حسین .. بعد ثواب این زیارت و گریه رو برا شیعیان و دوستانِ حسین مینویسن .. امشب انقدر زائر داری .. مادرت میاد .. انبیاء و اولیاء همه هستن .. حسین جان مارم دعوت کن ..
بدم الحسین الهی العفو ..
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم ..
اَللَّهمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَیءٍ *انقدر رحمتت واسعهست که تو این لیله الرغائب منم راه دادی بیام باهات حرف بزنم ..* وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَیءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَیءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَیءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَیءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ أَرْكانَ كلِّ شَیءٍ *یه وقت دیدن از دور یکی داره عصا زنان میاد .. گفتن بهش احترام بزارید این پیرمرد بتونه به ثوابش برسه، با عصا میزد برید کنار منم فیض ببرم .. چنان عصا رو زد به بدنِ ابیعبدالله .. ای غریب آقا ..* وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَیءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَیءٍ
یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ *من بدونِ تو نمیتونم زندگی کنم حسین ..* اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً
همۀ آرزویم یک سحرِ کرب و بلاست
شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد
مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گلو
گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد
{ادامه مطلب در پستِ بعدی ..}
ــــــــــــــــــ
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_شب_جمعه
#فرازهای_دعای_کمیل
#ماه_رجب
#لیله_الرغائب
#مناجات_دعا
.👇
۳
|⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی..
#قسمت_سوم /#مناجات و فرازهایی از #دعای_کمیل ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی یا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِكرِی وَ تَرْبِیتِی وَ بِرِّی وَ تَغْذِیتِی هَبْنِی لاِبْتِدَاءِ كرَمِك وَ سَالِفِ بِرِّك بییا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاك مُعَذِّبِی بِنَارِك بَعْدَ تَوْحِیدِك وَ بَعْدَ مَا انْطَوَی عَلَیهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِك وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِكرِك وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّك وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیتِك
هَیهَاتَ أَنْتَ أَكرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیعَ مَنْ رَبَّیتَهُ أَوْ تُبْعِدَ مَنْ أَدْنَیتَهُ أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَی الْبَلاَءِ مَنْ كفَیتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَیتَ شِعْرِی یا سَیدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَی وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِك سَاجِدَةً وَ عَلَی أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِك صَادِقَةً وَ بِشُكرِك مَادِحَةً وَ عَلَی قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلَهِیتِك مُحَقِّقَةً وَ عَلَی ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِك حَتَّی صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَی جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَی أَوْطَانِ تَعَبُّدِك طَائِعَةً وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِك مُذْعِنَةً مَا هَكذَا الظَّنُّ بِك وَ لاأُخْبِرْنَا بِفَضْلِك عَنْك *همه با هم، این صدامون روزی میرسه که دیگه در نمیاد .. حالا که زنده هستیم بگیم :* یا كرِیمُ یا رَبِ ..
میگه داشتم حدیث نفس میکردم یه وقت دیدم دو سه نفر یه جنازه ای رو دارن میارن .. نیمه شب، جنازه!! میگه اومدم به مقدار جلوتر دیدم پیرِ زنی عصازنان گریه میکنه میگه خدایا ببخشش .. اومدم جلو سلام کردم، تسلیت گفتم .. گفتم چرا نیمه شب آوردیش؟! نشست رو خاکا گفت این بچهی منه تو محله بد نام ترین آدمه، همه از دستش عاجز بودن .. منم اذیت میکرد .. یه روز دیدم تب کرده نگاهش کردم یه نگاهی به من کرد، گفت مادر میدونم اذیتت کردم.. میدونم محله از دستم ناراحته .. اما مادر من آخرای عمرم هست .. من میمیرم یه خواهشی از تو دارم .. مادر وقتی من مُردم؛ این لباس منو در بیار نیمه برهنه، این ریسمان رو تهیه کردم به پاهام ببند تو این صحن حیاط بدنمُ رو زمین بکش .. بگو خدایا گنهکارت رو برات آوردم .. بندۀ فراریت رو آوردم .. شیخ نجم الدین این بچه دق کرد و مُرد .. بعد از ساعتی که گریه کردم گفتم حرفش رو گوش کنم .. اومدم ریسمان بستم به پاهاش، یه ذره کشیدم یه وقت دیدم یه ندایی اومد پیرزن بندۀ ما رو رها کن .. شیخ نجم الدین یه وصیت دیگه هم کرد گفت یه کاری کن کفن و دفن من شب باشه همسایه ها نفهمن .. شاید بیان بی احترامی کنن .. به خاطره همین نیمه شب آوردم دفنش کنم .. بچه ها تا دیر نشده بیاییم با خدا آشتی کنیم ..
.👇
۴
|⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی..
#قسمت_پایانی /#مناجات و فرازهایی از #دعای_کمیل ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَكارِهِ عَلَی أَهْلِهَا عَلَی أَنَّ ذَلِك بَلاَءٌ وَ مَكرُوهٌ قَلِیلٌ مَكثُهُ یسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ فَكیفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِیلِ وُقُوعِ الْمَكارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یدُومُ مَقَامُهُ وَ لایخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لایكونُ اِلّا عَنْ غَضَبِك وَ انْتِقَامِك وَ سَخَطِك وَ هَذَا مَا لاتَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ یا سَیدِی فَكیفَ لِی وَ أَنَا عَبْدُك الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْكینُ الْمُسْتَكینُ
یا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی لِأَی الْأُمُورِ إِلَیك أَشْكو وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِه ام لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِك وَ جَمَعْتَ بَینِی وَ بَینَ أَهْلِ بَلاَئِك *دردآور اینه: همه چیزُ بردن .. بدن پاره پارهست .. این نامرد دیر رسید دید هیچی پیدا نمیکنه غنیمت ببره .. یه وقت برق انگشتر به چشمش خورد .. کاری کرد صدای گریه زهرا بلند شد .. خدا لعنتت کنه ساربان .. هرچه کرد انگشتر تو دست گیر کرده بود .. نانجیب یه خنجر شکسته آورد .. انگشتُ که برید انگشتر رو درآورد .. ای حسین .. بی جهت نبود امام چهارم بدن رو که داخل بوریا چید یه وقت دیدن دورِ گودال داره میگرده .. آقاجان چیزی گم کردی؟!.. گفت آری .. هنوز عضوی از بدنِ بابام تو این بیابانِ پیدا نکردم .. یه وقت دیدن یه انگشت بریده رو آورد به بدن ملحق کرد .. خاک ها رو به بدن ریخت .. اولین شبِ جمعهی ماه رجب و لیله الرغائبِ .. یه نگاهی به ما کن .. ای حسین ..
وَ فَرَّقْتَ بَینِی وَ بَینَ أَحِبَّائِك وَ أَوْلِیائِك فَهَبْنِی یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِك وَ هَبْنِی صَبَرْتُ عَلَی حَرِّ نَارِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی كرَامَتِك أَمْ كیفَ أَسْكنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُك ..
.👇
باب الحرم _ استاد حاج منصور ارضی-Segment 1.mp3
37.96M
|⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی..
#مناجات و فرازهایی از #دعای_کمیل ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی
فرمولِ پرواز.mp3
8.92M
#تلنگری
- منظور از شب لیلة الرغائب چیه؟
- چجوری باید توی این شب آرزو کنیم؟
- چی باید بخواییم که هم دنیامون داشته باشیم هم آخرتمون؟
- چرا خدا این شب رو درست گذاشته توی ماه رجب، که ماه اختصاصی خودش هست و بنده هاش؟
#استاد_شجاعی 🎤
#لیلة_الرغائب