.
#ابناالزینب
نگاهت را به من بنداز..آری..خواهرت هستم
فقط نه خواهرت بلکه به جای مادرت هستم
تویی شمع و منم پروانه ای که بر سرت هستم
میان خیمه ات ای یار من سرلشکرت هستم
-
غریبی می کنی با من ویا قابل نمی دانی؟
مرا و بچه هایم را چرا قابل نمی دانی؟
-
ببینم چشم هایت را…الهی من فدای تو
فدای قد و بالایت..فدای اشک های تو
بیا منت بنه بر من که در کرب و بلای تو
کنم شیرینی جانم فدای بچه های تو
-
پسرهایم فدای تار موی اکبرت..باشد؟
سپر باشند بهر شیرخواره اصغرت..باشد؟
-
به یادم هست گفتی تو تمام جان من هستی
حسینِ دیگری بانو…تو آن پنهان من هستی
اگر دردی رسد بر من شما درمان من هستی
کلامت آیه ی وحی است..تو قرآن من هستی
-
چرا پس روی زینب را زمین انداختی آقا
اگر فکر منی یعنی مرا نشناختی آقا
-
خدا خود شاهد این است من مشتاق و لبریزم
که تقدیمت کنم این تحفه ی هرچند ناچیزم
اگر زردم،اگر خشکم،درخت رو به پاییزم
تمام زندگی ام را به پاهای تو می ریزم
-
به زینب نه نگو جان یل ام البنین باشد؟
خدارا خوش نمی آید که زینب شرمگین باشد
-
بیا و قلب خواهر را خودت آئینه بندان کن
دلاور مردهایم را بیا راهی میدان کن
دو طفل بی پناهم را به یک آغوش مهمان کن
به یک لبخند درد خواهرت را نیز درمان کن
-
محال است از دل زینب که آه سرد برخیزد
ز کوه صبر من حتی نشان درد بر خیزد
-
به فکر من مباش اصلا چراکه غم ندارم من
تورا دارم..همین کافیست..چیزی کم ندارم من
به غیر از تو کس و کاری در این عالم ندارم من
مبادا با خودت گویی..خدا..مرهم ندارم من
–
نمرده خواهرت اشک غریبی تورا بیند
ببیند بی کسی ات را به حال خویش بنشیند؟
–
مشو راضی ببینند این دو اشک و آه زینب را
میان خیمه ها وضع حجاب نامرتب را..
به رخساره کبودی و نشانِ خونِ بر لب را
تن بی جان تو روی زمین و نعل مرکب را
–
نمی آرند طاقت دست های بسته ی من را
مشو راضی ببینند این دو پای خسته ی من را
✅آرمان صائمی محرم ۱۴۰۲
#شب_چهارم_محرم #طفلان_حضرت_زینب علیهم_السلام
.
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_محرمی_۱۴۰۲
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
ای بودن تو، دلخوشی روزگار من
شد حبّ تو تمامی دار و ندار من
یک لطف توست ضامن خیر دو عالمم
الطاف دیگران که نیاید به کار من
کردم دعا برای ظهورت چه کم، ولی
هر شب شده دعای قنوتت، نثار من
من منتظر نبوده ام اما کشیده ای
در خیمه ی غریبی خود انتظار من
در ظلمتم اسیر، بیا ماه فاطمه
یک سر بزن به بی کسی ِشام تار من
وقت عزا برای دو سردار زینب است
یکدم بیا به بزم غم و گریه دار من
گفت ای برادرم بده اذنی که لاله هام
باشند با شهادت خود افتخار من
در خیمه می روم که نبینم خجالتت
وقتی که می رود به خزان، لاله زار من
وقتی که روی دامن تو دست و پا زنند
هستی فقط به فکر دل بی قرار من
اما حسین، شکر خدا این دو نیستند
وقت هجوم لشکریان و فرار من
شکر خدا که این دو نبینند مقتل و
بوسه به روی حنجر تو، اضطرار من
رفتند و نیستند غیوران من دگر
در مجلس شراب عدو در کنار من
بعد از تو داغ، بر روی داغ است قسمتم
یک سال و نیم، تیره شود روزگار من
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
عامیانه (#زمزمه) چهارم محرّم
دو شیرپسرِ عمّهجانِ سادات
تاریخو زیر ُو رو کردم ندیدم
مثلِ تو مردونگی یه زن کنه
سخته واسه مادری بچّههاشو
با دو تا دستِ خودش کفن کنه
فهم وُ وَهمِ گریهکن ریخته به هم
مگه میشه اینقَدَر عاشق باشی
شونه میزد به موهایِ پسراش
جونتون فدا یِه مویِ داداشی
دنیا از چشمایِ زینب افتاده
آخه از غریبی دَم میزنه شاه
تویِ میدون صدا زد هَلْ مِنْ مُعین
گوشهیِ خیمه کشید خواهرش آه
چقَدَر رفتن و اومدن ولی....
انگاری راضی نمیشه داییجون
آخرش راه وُ چاه دل بردنُو
یاد گرفتن این دو از مادرشون
دویدن سمتِ دایی رخصت میدی
تا میخواست نَه بگه گفتن مادرت
میذاری بریم یا روضه بخونیم
بگیم از بال وُ پرِ کبوترت
یادته مادرتو زدن دیدی
نذا ما ببینیم این صحنههارو
نذا زنده باشیم اون غروبی که....
حرامیا میکشن معجراروُ
مگه میشه باشیم و دق نکنیم
وقتی سیلی میزنن به خواهرت
حتی رو نِی چشامون بسته میشه
وقتی بسته میشه راهِ دخترت
پهلومون با نیزهها پاره بشه
بهتر از دیدنِ معجرِ پارهَست
بمیریم بهتر از اینه ببینیم
که تویِ چنگِ حرامی گوشوارهَست
زخمِ تیغ وُ تیر وُ نیزه بخوریم
بهتر از زخمِ زبونه بهخدا
مگه میشه ما باشیم و ببینیم
خنجری داره میکوبه از قَفا
خداروشکر که پیش از تو میزنیم
دست وُ پا و گودالو نمیبینیم
نمیبینیم سرِ رویِ نیزهَرو
دزدیدنِ خلخالو نمیبینیم
برا تشییعِ ما دوتّا اومدین
زحمت تو وُ ماهِ حرم شدیم
ندبهخونایِ مدافعِ حرم
اره آبرویِ مادرم شدیم
#شعر_عامیانه #زمزمه #شب_چهارم_محرم #طفلان_حضرت_زینب #حضرت_زینب #حسین_ایمانی
.👇
4_5999314330275809867.mp3
2.88M
تاریخو زیر ُو رو کردم ندیدم
.
#حضرت_زینب
زینبم! جلوهء ذات تو حسین
متحیّر ز صفات تو حسین
عاشق صوم و صلات تو حسین
آشنا با جملات تو حسین
سفره دار حَرَمت خواهر توست
بیقرار کرمت خواهر توست
ما دو تا گریه کنان حسنیم
مثل یک روح، میان دو تنیم
پیش هم درصدد سوختنیم
تا به کی حرف دو پهلو بزنیم
جان من، جان خودت، جان حسن
جان مادر، دل من را نشکن
آمدم پیش تو بهتر بشوم
جرعه ای مِی بده کوثر بشوم
مثل زهرای تو حیدر بشوم
با پسرهام دو لشکر بشوم
خواهشاً نهی موکد نکنی
دست خالی مرا رد نکنی
جان زهرا پُرم از خونجگری
مُردم از دلهُره و بی خبری
کاشکی دو پسرم را بخری
این دو را هم پی قاسم ببری
من به تنها شدنت حساسم
به خدا شیرتر از عباسم
سوختم! پیش تو پرپر نزدم
دم ز داغ علی اکبر نزدم
حرفی از پهلوی مادر نزدم
رو به تو موقع دیگر نزدم
بین این رفتن و ماندن چکنم؟!
تو که غصه بخوری، من چکنم؟!
نفسی نیست که راحت بکشم
بنشین! نالهء حسرت بکشم
خاک پای تو به صورت بکشم
تا به کی از تو خجالت بکشم
گر که تیرم نخورد سوی هدف
می کشانم گله ام را به نجف
بفدای سر اصغر سرشان
بفدایت خودشان مادرشان
من گذشتم ز تن و پیکرشان
نذر این حنجر تو حنجرشان
تو فقط گوشهء گودال نیفت
باسپاهی سر جنجال نیفت
تو فقط نیزه، هماهنگ نخور
آب را با لب خونرنگ نخور
زیر پا از همه جا سنگ نخور
چکمه با پیرهن تنگ نخور
خواهرت هست، فقط آه نکش
وسط سینهء خود، راه نکش
کاش با شمر، برابر نشوی
کشتهء ضربهء خنجر نشوی
پیش چشم همه بی سر نشوی
غصه دار من و معجر نشوی
کاش بر پاره حصیری نروی
روی نیزه به اسیری نروی
#محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
#مراقبباشحقکسےبہگردنتنباشہ سعۍڪنبہوسیلہاےڪهمال خودتنیست نزدیكنشےخیلےمراقبباش
"خدا"توے قیامتازهرچۍبگذرھاز#حقالناسنمیگذرھ..
🚶♂هروقت از همه قطع امید کردی
🚶♂و دریـافتی که دیگـران نمیتوانـند
🚶♂آنوقت به قدرتی برتر فکر خواهی کرد که:
هرکسبرخداتوکلکند،اوبرایشکافیست.طلاق۳
💪 واگر به این باور رسیدی
💪 کـه خــــدا بـرایـت کـافـیـسـت
💪 تودیگر جزو قویترین وثروتمندترینهایی
باور کنیم👈 خدا بهشدت برایمان کافیست
باور کنیم👈 خدا بهشدت برایمان کافیست
#فهم_قرآن_آسان_است
هدایت شده از گمنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_محرم رسید يادمان باشد؛
اول نماز حسين،
بعد عزای حسين!
اول شعور حسينی،
بعد شور حسينی!
محرم زمان باليدن است
نه فقط ناليدن
بساطش آموزه است نه موزه!
تمرين خوب نگريستن است
نه فقط خوب گريستن!
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری