eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ 🔘 ▪️ 🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه ⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری... ایامی که بی‌بی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه... وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت.. 💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم 💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم 💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند... با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند... 💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود 💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود ⬅️بی‌بی رو وارد شهر کوفه کردند.... خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه... (چه خاطراتی) مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری... خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد.. (خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه) 💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود 💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود 💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود ⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن... هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت... هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید... اینجا خونه باباش علی بوده... این شهر بوی باباش علی میده... این شهر بوی برادرشو میده.... این شهر بوی حسین میده... همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است... ⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده.... اسیرو بی کس و تنها... دستای بی‌بی رو بستن.... از بالا بام خاکستر میریزن... سنگ میزنن... 💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست ♻️بگمو التماس دعا ♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا ⬅️یه وقت بی‌بی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر... دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن... زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت.. آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه...... امان امان امان 💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست 💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم 💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم 💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم ⬅️اینجا یه زبان حالی داره.... یه نگاه کرد به سر بریده عباس... صدا زد عباسم داداش.... دادلش پاشو حال زینبو ببین... ای غیرت الله .. پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری.... زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید... حالا ما بین نامحرماست... ⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره... امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید... نور چراغو کم کنید... کسی قد و قامت زینبم رو نبینه.... داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم... ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس.... 🖤کوفه چه غوغایی شده 🖤زینب تماشایی شده هرچقدر ناله داری به ناله های دل بی‌بی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
4_5917732659143905366.mp3
999.9K
❣﷽❣ ◼️ ◼️ مرحوم ◼️ 🔳همه جا کربلا همه جا نینوا 🔳تو حسین منی نور عین منی تو خرامان برو من تماشا کنم کرده مستم علی قد و بالای تو به خدا بعد تو زندگی بی بهاست 🔳همه جا کربلا همه جا نینوا 🔳تو حسین منی نور عین منی وای من اکبرم ابرن اربا شده برده تاب و تبم پشت من تا شده فاطمه مادرم بهر او در عزاست 🔳همه جا کربلا همه جا نینوا 🔳تو حسین منی نور عین منی از لب نهر آب همه در پیچ و تاب خون به لب تشنگی کرده دلها کباب ساقی تشنه لب غرق بحر طعب شده نقش زمین کوه عشق و ادب 🔳همه جا کربلا همه جا نینوا 🔳توحسین منی نور عین منی شده قحطی آب کن عمو جان شتاب شد خزان گلشن پسر بو تراب زینب بی پناه درغم و اشک و آه میکند در خیال به برادر نگاه 🔳همه جا کربلا همه جا نینوا 🔳تو حسین منی نور عین منی شد بپا همهمه آید این زمزمه دشته کرب بلا آمده فاطمه 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Z0000023.MP3
9.29M
نوحه بختیاری حضرت علی اصغر زیبا و جانسوز😭😭😭😭 ☑️ 📝 👤 👌👍 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا اصغرُم ایخواس حالا دِندون دِراره دا دا ایی گُلِ شیش ماهه مو جاتیر نداره دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا جنگ وَسته به کربلا اصغر به خَوهِ دا دا لَواس خشک و تُشنه ی یه تُکه اَوه دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا سَرِ دستام تیر زیدِن گِلیسِ دِردِن دا دا دِشمِنون به روده مو رحمی نکردِن دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا حونه ی کافر خِراو چه زِم اِخواستِن دا دا زیدِن ویه تیری به دلِ مو کاشتِن دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم ره ۲ دا گهواره مَنده پتی دلُم برشته دا دا هدیه دادُم به خدا گُلِ بهشته دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا مو حسینِ سُهده دل گُل ایفروشُم دا دا صدای اصغر هنی ایا به گوشُم دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا قنداقه به دستُمه پُرِس زِ خینه دا دا سی رودُم همه زنین به سَروسینه دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا هیچ گُلی چی اصغرُم پرپر نَوابی دا دا اصغره شیش ماهه مو قربونی وابی دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا تَش گِرهده مِن دلُم گُل اَو نَخَرده دا دا زِ دَسِ ایی کافرون دلُم وِ درده دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲ دا گُل به گُل گَشتُم ولا به مِنه صحرا دا دا ندیدُم اصغرمه به مِنه گُلا دا 🔘دا روده شیریم رَه ۲ 🔘عصای پیریم رَه ۲
⚫️ 🔘 ▪️ 🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه ⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری... ایامی که بی‌بی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه... وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت.. 💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم 💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم 💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند... با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند... 💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود 💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود ⬅️بی‌بی رو وارد شهر کوفه کردند.... خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه... (چه خاطراتی) مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری... خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد.. (خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه) 💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود 💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود 💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود ⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن... هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت... هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید... اینجا خونه باباش علی بوده... این شهر بوی باباش علی میده... این شهر بوی برادرشو میده.... این شهر بوی حسین میده... همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است... ⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده.... اسیرو بی کس و تنها... دستای بی‌بی رو بستن.... از بالا بام خاکستر میریزن... سنگ میزنن... 💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست ♻️بگمو التماس دعا ♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا ⬅️یه وقت بی‌بی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر... دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن... زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت.. آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه...... امان امان امان 💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست 💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم 💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم 💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم ⬅️اینجا یه زبان حالی داره.... یه نگاه کرد به سر بریده عباس... صدا زد عباسم داداش.... دادلش پاشو حال زینبو ببین... ای غیرت الله .. پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری.... زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید... حالا ما بین نامحرماست... ⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره... امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید... نور چراغو کم کنید... کسی قد و قامت زینبم رو نبینه.... داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم... ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس.... 🖤کوفه چه غوغایی شده 🖤زینب تماشایی شده هرچقدر ناله داری به ناله های دل بی‌بی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
🔹لشكر كوفه تا ظهر روز يازدهم در كربلا ماند و پس از نماز بر كشته هاي خود و دفن آنان، عازم كوفه گرديد، در حالي كه پيكرهاي مطهر شهداي كربلا، بر روي زمين مانده بود. 🔸عمر سعد دستور داد كه اهل حرم را همراه با امام سجاد عليه السلام بر شتران بي جهاز سوار كرده و به صورت اسير روانه كوفه سازند. هنگام حركت، اهل بيت را از قتلگاه عبور دادند. ▪️وقتي چشم آنان بر پيكرهاي به خون تپيده شهدا افتاد، خود را از پشت شتران به زمين انداختند و هر يك بدن عزيزي را در آغوش گرفت و به نوحه و عزاداري مشغول شد. حضرت زينب عليهاالسلام نيز وارد قتلگاه شد و در حالي كه مي گريست، فرمود: وا محمداه صلي عليك ملائكة السماء هذا حسينٌ مرمل بالدماء مقطع الاعضاء و بناتك سبايا... هذا حسين مجزور الرأس من القفا... 😭 حضرت زينب عليهاالسلام در قتلگاه بر سر نعش برادر چنان جانسوز نوحه سرايي مي كرد كه دوست و دشمن را متأثر كرده بود: فابكت والله كل عدوٍ و صديق. راوي گويد: به خدا سوگند كه فراموش نمي كنم كه حضرت زينب عليهاالسلام دختر علي مرتضي عليه السلام كه بر حسين عليه السلام ندبه مي كرد و صدا مي زد: اين حسين است كه به خون خود آغشته شده و اعضايش قطعه قطعه گرديده، و اين ها دختران تو هستند كه اسير شده اند! از اين ظلم و ستم ها به خداوند و به خدمت محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا و حمزه سيدالشهدا عليهم السلام شكايت مي برم! يا محمد! اين حسين است كه در گوشه ي بيابان افتاده و باد صبا بر او مي گذرد و او به دست زنازادگان كشته شده است!.. 😭 اي بسا حزن و اندوه من! امروز احساس مي كنم كه جد بزرگوارم احمد مختار از دنيا رحلت نمود! كجاييد اي اصحاب محمد صلي الله عليه و آله و سلم؟! اينك اين بي كسان، ذريه ي مصطفي را به اسيري مي برند. 🔹در روايت ديگر وارد شده است كه مي گفت: يا محمد! اينك دختران تو اسير و ذريه ي تو كشته شده اند و باد صبا بر اجساد ايشان مي وزد و اينك حسين سر از قفا جدا گرديده، عمامه و ردايش را از سر دوشش كشيده اند. پدرم فداي آن حسين كه در روز دوشنبه لشكرش به تاراج رفت. پدرم به فداي آن حسين كه طناب خيمه هاي حرمش را بريدند. پدرم به فداي آن حسين كه به سفر نرفته تا اميد بازگشتش را داشته باشم و زخم بدنش طوري نيست كه مداوا توانم نمود. ▪️جانم به فدايش كه با بار غم و اندوه از دنيا رفت. پدرم به فداي او كه با لب تشنه از دار دنيا رفت. پدرم به فداي او كه جدش محمد مطفي است. پدرم به فداي او كه فرزند زاده رسول الله آسمان هاست. پدرم به فداي او كه سبط نبي هدی است. جانم به فداي محمد مصطفي و خديجه ي كبري و علي مرتضي و فاطمه زهرا سيده ي زنان! جانم به فداي آن كه آفتاب بر او از مغرب بازگشت و طلوع ديگر نمود تا او نماز گزارد. راوي گويد: به خدا سوگند! زينب كبري عليهاالسلام با اين سخنان سوزناك، دوست و دشمن را بگرياند. زينب چو ديد پيكر آن شه به روي خاك از دل كشيد ناله و صد درد سوزناك كاي خفته خوش به بستر خون ديده باز كن احوال ما ببين و سپس خواب ناز كن اي وارث سرير امامت ز جاي خيز بر كشتگان بي كفن خود نماز كن برخيز صبج شام شد اي مير كاروان ما را سوار بر شتر بي جهاز كن اطفال خود به ورطه بحر بلا ببين دستي به دستگيري ايشان دراز كن ▪️هنگامي كه اهل بيت را از كنار اجساد شهدا عبور مي دادند، آنان خود را از شتران به زمين افكنده و هر يك جسم شهيدي را در آغوش گرفته، نوحه سرايي كردند. ▪️سكينه بنت الحسين چون پيكر قطعه قطعه پدر را ديد، آن را در آغوش گرفت و از شدت غم و اندوه غش كرد. جناب سكينه دخت آن حضرت نقل مي فرمايد كه بعد از جدا شدن سر مطهر آن حضرت، اين اشعار را از حلقوم مبارك پدر خود شنيده است: شيعتي مهما شربتم ماء عذب فاذكروني أو (اذ) سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني و أنا السبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمدا سحقوني ليتكم في يوم عاشورا جميعا تنظروني كيف استسقي لطفلي فأبو أن يرحموني سكينه بنت الحسين، هم چنان كه بدن پدر را در آغوش گرفته بود و از بابا جدا نمي شد، با ناله جانسوزي نوحه سرايي مي كرد تا اين كه «فاجتمعت عدة من الاعراب حتي جرّوها عنه»😭 به دستور عمر سعد، جمعي از لشكريان، حضرت سكينه را كشان كشان از نعش غرقه به خون سيدالشهداء جدا كردند. نزنيدم كه در اين دشت مرا كاري هست گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست ساربانا مزنيد اين همه آواز رحيل آخر اين قافله را قافله سالاري هست
زینب زار کجا؟!!😭 کوچه و بازار کجاااا😭 💔 🏴🏴🏴🏴 ﷽ 🏴 🏴 از قتلگاه 🏴زینب زار کجا کوچه و بازار کجا مشک سقا کجا دست علمدار کجا 🏴زینب زار کجا کوچه و بازار کجا کربلا قبله ی دلهاست خدا میداند دیدنش آرزوی ماست خدا میداند اولین مستمع مجلس پر فیض حسین مادرش حضرت زهراست خدا میداند لب تشنه به کجا یار وفا دار کجا 🏴زینب زار کجا کوچه و بازار کجا تن تبدار کجا زینب بی یار کجا 🏴زینب زار کجا کوچه و بازار کجا شیر غدار کجا زینب بی یار کجا 🏴زینب زار کجا کوچه و بازار کجا کوفیان خون به دل خون شده من نکنید این قدر ظلم به ذریه ی زهرا نکنید دین ندارید عجب غیرتتان رفت کجا اسرا را سر بازار تماشا نکنید شیر غدار کجا زینب بی یار کجا 🏴زینب زار کجا کوچه و بازار کجا تن تبدار کجا زینب بی یار کجا 🏴زینب زار کجا کوچه و بازار کجا مشک سقا کجا دست علمدار کجا 🏴زینب زار کجا کوچه و بازار کجا هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
روضه هفتم محرم😭😭😭 روضه هفتم امام حسین ع هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند هفت روز است که بعد تو گرفتار شدم پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد بدن بی کفنت در دل صحرا باشد باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو باورم نیست که غارت شده انگشتر تو باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم باورم نیست که با قاتل تو همسفرم عده ای پیرهن کهنه تو دزدیدند عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند چشم گریان مرا خوب تماشا کردند پیش چشمان ترم هلهله برپا کردند
⚫️ 🔴 🌾به نام نامی مولای عابدین صلوات 🌾برای سرور و سالار ساجدین صلوات 🌾برای سید سجاد آن امام همام 🌾که هست رهبر و سردار صابرین صلوات 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🔹بر روی زمین و آسمانها و کُرات 🔸در بین مناجات برای حاجات 🔹زیبا تر از این دعا ندیده است کسی 🔸برخاتم الانبیا محمد صلوات الله_یاحجة_الله_علی_خلقه.... ☑️جانم حسین جانم حسین ☑️ای جان جانانم حسین گفتم منم در میزنم گفتی به تو سر میزنم من هم مکرر می زنم تا بنگرم احسان تو ☑️جانم حسین جانم حسین ☑️ای جان جانانم حسین (یااباعبدالله) بی زادَمو بی قافله افتاده دنبال گَله من هم به دنبال قافله چشمم به قرص نان تو ☑️جانم حسین جانم حسین ☑️ای جان جانانم حسین آقا به جان مادرت آن مادر غم پرورت ما را مرانی از درت ☑️جانم حسین جانم حسین ☑️ای جان جانانم حسین ⬅️امروز برای غربت امام سجاد ناله بزن... انشالله دسته جمع مدینه عرض ادب کنیم.... آقای که سال‌های مدام گریه میکرد.... امام سجاد شهید زنده کربلا است... امام منظره های زیادی رو دیده... مردم میدونی برا که داری گریه می کنی.... اون آقایی که شیرخوار لب تشنه دیده.... لبهای خشک شش ماه رو دیده.... گلوی پاره پاره علی اصغر رو دیده.. برا آقای گریه می کنی که قبرش تو بقیه ولی دلش کربلاست.... آقای قبر زائر نداره... بارگاه نداره .... غریبه 3 . .... ⬅️یه لحظه دلتو ببرم مدینه و التماس دعا ... ⬅️زبان امام سجاده.... شنیدید وقتی اهل بیت وارد شهر شام شدند ..... یه مُشت زنای رقاصه اومدن.. اینقدر جلو چشم زنای داغدیده رقصیدن...... انقدر پای نیزه ها و سرهای شهدا رقصیدن...... ▪️ آن یکی بر مطربان شاباش داد ▪️ دیگری بر نیزه دار پاداش داد (چه غوغایی بود) ▪️ این یکی بر سنگ زن انعام داد ( یا صاحب الزمان) ▪️ دیگری بر مرتضی دشنام داد ⬅️ این قدر امام سجاد گریه کرد. که خدا میدونه چه حالی داشت آقا..... اما این یه بیت دل آدمو میلرزونه سادات منو ببخشند... ▪️ کافران را جا به کرسی داده بود ▪️ عمه ام بر روی پا ایستاده بود همچین که وارد محله یهودیا شدیم یکی پیشاپیش قافله فریاد میزد... آی یهودیا .... اینا همونایی هستن که باباشون باباها های شما را کشته، روز روز تلافیه ... دیگه کسی نبود سنگی به ما نزنه... خاکستر به سرما ریختن.... ( یا اباعبدالله) امام سجاد می‌فرماین... آتش به سرما اهل بیت ریختن... من دستام به زنجیر بسته بود... یکی از آتش ها عمامه ام افتاد... عمامه ام سوخت ...سرم سوخت... 🔘امان امان... از دل امام سجاد... ⬅️ امروز برای امام سجاد بلند بلند گریه کن... آقایی که30یا35 سال بعد از واقعه کربلا آب می دید گریه میکرد... آتش می دید گریه میکرد.... بچه شیرخواره بغل مادر می دید گریه میکرد... گوسفند میدید داذن سر می‌بُرن گریه میکرد.... قصابای مدینه حواسشون بود جلو چشم امام سجاد سر از بدن حیوان جدا نمی کردند از یه گوشه کنار دید سر از بدن حیوات جدا میکنند دوید اومد نشست شروع کرد گریه کردن.... (سوز/اوج) صدا زد بگین ببینم به این گوسفند آب دادید یا نه (گقتن آقا جان ما مسلونیم محاله لب تشنه سر از بدن حیوان جدا کنیم) شروع کرد گریه کردم صدا زد ....... یه عده به ظاهر مسلمون اومدن کربلا ... لب تشنه سر از بدن بابتی غریبم حسین جدا کردند...... ✨من داغ خواهر دیده ام ✨داغ برادر دیده ام ✨دیدم که سیلی خورده بود ✨کُنج خرابه مُرده بود 💥ای وای دلم، ای وای دلم 💥بر نوک نِی باشد گُلم ✨من داغ اکبر دی؛ده ام ✨ من داغ اصغر دیده ام ✨با ناله های یا ربَم ✨من همنوا با زینبم ✨آنقدر مرا کتک زدند ✨بر زخم من نمک زدند ✨بر زخم دل نمک زدند ✨ رقیه را کتک زدند 💥ای وای دلم، ای وای دلم 💥بر نوک نی باشد گُلم ⏪ناله داری دلتو ببرم کربلا ⏪ روضه ام همین باشه و ببینمت کربلا لحظه ای رو یاد کنم که بنی اسد اومدن بدنها رو به خاک بسپارن... اما این بدنها رو نمیشناسن.... چون بدن رو لز سر میشناسن یا از لباس.... امان امان ..... یه وقت امام سجاد صدا زد بنی اسد صبر کتید مت این بدنهارو خوب میشناسم... این بدن بُریره... این بدن زُهیره... این بدن عموم ابالفضله... این بدن بابای غریبم حسینه... یه وقت صدا زد... 💔بنی اسد بیایید 🖤کفن با خود بیارید 💔مگر خبر ندارید 🖤حسین کفن ندارد 💔لاله و گُل بیارید 🖤سر قبرش گذارید 💔مگر خبر ندارید 🖤حسین مادر ندارد 💔حسین مادر ندارد..... ((به سوز دل و اشک و آه و ناله امام سجاد سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین...)) 🔻🔺 ⬅️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)➡️
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
1.07M
❣﷽❣ 🔳 بسکه زدم ناله ؛ از نفس افتادم لب ترک خوردت ؛ نمیره از یادم یاد تو میکنم دلم میگیره تموم زندگیم و غم میگیره من احتیاج به روضه خون ندارم آب میبینم گریم میگیره 🔳وای حسین وای حسین خار که میبینم ؛ از ناله می افتم به یاد پاهای ؛ سه ساله می افتم یه شب بهم صورتش و نشون داد میگفت ببین که زجر چه زجرمون داد برای من دیگه غذا نیارید سه ساله خواهرم گرسنه جون داد 🔳وای حسین وای حسین تو این چهل ساله ؛ آروم نمیشینم امون از اون دم که ؛ شیرخواره میبینم سه تیر حرمله یادم نمیره نزاشت که شش ماهه زبون بگیره یه جوری زد دلِ باباش بسوزه یه جوری زد که مادرش بمیره 🔳وای حسین وای حسین دل و میسوزونه ؛ ناله الشّامم از بام انداختن ؛ آتیش رو عمّامه‌م مارو میون کوچه ها میبردن به هم میگفتن خارجی آوردن بلند بلند میخندیدن نامردا به پیش چشم ما شراب میخوردن 🔳وای حسین وای حسین () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈التماس
4_5802951225821366513.opus
443K
‍ نگاهی کن حسینم کنار قتلگاهت نشسته خواهر تو نگاهی کن حسینم که می سوزم به یاد نگاه آخر تو تنت آغشته در خون سرت بر نیزه گلگون حسینم وا حسینم بگو آب آورت کو علی اکبرت کو حسینم وا حسینم بریده گوش تا گوش گلوی اصغر تو نشسته خواهر تو بمیرم من برادر نبیند چشم خواهر که سر در تن نداری گل گلزار زهرا تنت عریان به صحرا که پیراهن نداری به خون غلطیده جسم عزیز و اطهر تو نشسته خواهر تو من و خار مغیلان غم و اشک یتیمان تو و رأس بریده تو و شمر سیه دل به زیر دست قاتل من و رنگ پریده بمیرم من بریدند لب عطشان سر تو نشسته خواهر تو علی نوشانده آبت رسیده آفتابت لب بام غریبان گذشته کارت از کار رسیده وقت دیدار شده شام غریبان نه انگشتر به انگشت نه سر در پیکر تو نشسته خواهر تو چو دیدم شمر قاتل کشیدم ناله از دل به تل زینبیه نوا در نینوا شد بلا در کربلا شد که خون شد غاضریه دلم می خواهد اینجا بمانم در بر تو نشسته خواهر تو شد آنچه شد خدایا بمانم با تو آیا؟ روم از کربلایت؟ خدا داند برادر بمیرد بی تو خواهر کنم جان را فدایت گشایم عقده از دل ببوسم حنجر تو نشسته خواهر تو ازاینجا رفتم اما دلم جا مانده اینجا کنار نور عینم عزیز جان خواهر خداحافظ برادر خداحافظ حسینم دعا کن جان زهرا بمیرد خواهر تو نشسته خواهر تو
zaker-roghaye-nazli-sorati(128).mp3
8.3M
مداحی سید جواد ذاکر رقیه نازلی صورتین گویما دیواره 📄 ✶⊶⊷⊶⊷❍⊶⊷⊶⊷✶ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آواره♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آواره♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آواره♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آواره♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آوار♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آواره♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آواره♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آواره♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه جان اتمه منی آه و آواره♪៛❖ جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا جان بابا♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ رقیه نازلی صورتین گویما دیواره♪៛❖ ✶⊶⊷⊶⊷❍⊶⊷⊶⊷✶
کرامات‌حضرت‌ ابوالفضل ‌ع وساطت حضرت عباس (ع) برای شفای بیماری ناعلاج مرحوم آیت الله العظمی اراکی به نقل از آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی رضی الله عنه گفت:من برای زیارت مرقد امام حسین (ع) از سامرا به کربلا روانه شدم در مسیر به یکی از طوایفی که در آن‌جا سکونت داشتند رسیدم. رئیس طایفه به من احترام خاصی گذاشت در همین هنگام زنی نزد من آمد و گفت: السلام علیک یا خادم العباس؛ سلام بر تو‌ای خادم عباس! من از سلام کردن آن زن تعجب کردم. از رئیس طایفه پرسیدم: این زن کیست؟ او گفت:خواهر من است. از اوپرسیدم: چرا او این گونه به من سلام کرد؟ آیا علتی دارد؟ گفت: بله گفتم: علتش چیست؟ گفت: من سخت بیمار بودم به طوری که همه بستگان از درمان و ادامه زندگی من ناامید شدند و مرگ هر لحظه به من نزدیک‏تر می‏‌شد. در حال احتضار بودم که ناگهان منظره‏ایی در برابر چشمانم آشکار شد. دیدم خواهرم بالای تپه‏‌هایی که در مقابل طایفه ما قرار دارد رفت و رو به بارگاه حضرت عباس (ع) کرد و با گیسوی پریشان و دیده گریان گفت: یا ابوالفضل (ع) از خدا بخواه برادرم را شفا دهد. ناگاه دیدم دو نفر بزرگوار به بالین من آمدند یکی از آن‏ها به دیگری گفت: برادرم حسین (ع)! ببین این زن مرا برای شفای برادرش واسطه قرار داده است پس از خدا بخواه او را شفا دهد. امام حسین (ع) فرمودند: برادرم! این شخص نزدیک است که از دنیا برود کار از کار گذشته است. باز خواهرم برای دومین بار و سومین بار از حضرت عباس (ع) تقاضای عنایت و لطف کرد ناگهان دیدم حضرت عباس (ع) با دیده گریان به امام حسین (ع) عرض کرد: برادرم! از خدا بخواه یا این بیمار را شفا دهد یا این که لقب باب‏ الحوائج را از من بگیرد. امام حسین (ع) با توجهی کامل فرمودند:ای برادر خدایت سلام می‏‌رساند و می‏‌فرماید: این لقب و موقعیت گران‏بها برای تو تا قیامت برقرار و برجاست و ما به احترام تو این بیمار را شفا دادیم. من خود را بازیافتم و از آن پس خواهرم هر کس که ارادت خاص داشته باشد و مقام نورانی او در قلبش جای گیرد او را خادم العباس (ع) می‏‌خواند و این راز سلام کردن خواهرم بود. منبع: پرچمدار نینوا، ص ۲۲۱، اقتباس از الوقایع و الحوادث، ج ۳، ص ۳۶ - ۳۷ شفای زبان بریده مادر و دست بریده پسر به دستان مبارک حضرت زهرا (س) و حضرت عباس(ع) عالم جلیل القدر محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس (ع) را در مى آورند هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند تا نقش حضرت(ع) را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. بعد از جستجوى زیاد جوانى را پیدا کردند ولى متأ سفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود بناچار او را در آن روز شبیه کردند وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍ مى گوید. پدرش مى گوید: مگر عباس (ع) را دوست دارى؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم. پدرش مى گوید: اگر اینطور است بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس(ع) قطع کنم. جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد، مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا (س) شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه(س) را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس(ع) بکنید. مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آن‌ها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من فاطمه (س) مادر حسین (ع) هستم. این را فرمود و از نظرم غایب شد. پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم. گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر، چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند. گفتم آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على (ع) هستم یک وقت دیدم کسى نیست. کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت امداد غیبی حضرت عباس (ع) و کاروانی در یزد مرحوم آقا میرزا حسن یزدى رحمه الله علیه از مرحوم پدرش نقل کرد: یک سالى از یزد با اموال زیادى به همراه کاروان بزرگى به کربلا مشرف شدیم، قریب به نیمه هاى شب به یک سِرى از
دزدان و سارقان و طریق القطّاع برخورد کردیم، من سکّه هاى طلاى زیادى داشتم که فوراً آن‌ها را توى قنداقه کودک که همین میرزا حسن باشد، گذاشتم و او را به مادرش دادم در این هنگام دزدان ریختند و همه را غارت کردند، فریاد استغاثه زوار کربلا بلند شد که دل هر بیننده اى را مى سوزانید و گریانش مى کرد. مردم صدا زدند: یا ابوالفضل یا قمربنى هاشم یا حضرت عباس یا باب الحوائج بفریادمان برس و گریه مى کردند. ناگهان در آن موقع شب متوجه شدیم، سوارى با اسب از دامنه کوهى که در نزدیکى ما بود. سرازیر شد، جمال دل ربایش زیر نقاب بود ولى نور صورت انورش از زیر نقاب همه جا را منور و روشن کرده بود، شمشیرش مانند ذوالفقار پدرش امیرالمؤ منین علیه السلام بود. فریادى مانند صداى رعد و برق، تمام صحرا را پر کرد و به سارقان و دزدان حمله نمود و فرمود: دست از این قافله بردارید و از اینجا بروید، دور شوید و گرنه همه شما را هلاک و به جهنم مى فرستم. همه اهل کاروان و سارقان درخشندگى نور جمال آن ستاره آسمان ولایت را مشاهده کردند و صداى دلرباى آن حضرت را شنیدند. دزد‌ها و سارقان فورا دست از قافله کشیدند و پا به فرار گذاشتند. آن حضرت در همان محل که ایستاده بودند غیب شدند. تمام اهل قافله وقتى که این معجزه را دیدند همانجا تا صبح به ساحت مقدس قمر بنى هاشم علیه السلام توسل و دعا و زیارت روضه خوانى و گریه و زارى پرداختند. بعد که سر اثاثیه خودشان آمدند دیدند همه چیز سر جایش است الاّ آن مقدار چیزى که دزد‌ها برده بودند و کنار انداخته بودند و فرار کرده بودند؛ و سیدى در قافله ما بود که سال‌ها گنگ بود وقتى آن گیر و دار و پرتوى از نور خدا وقامت زیباى پسر على علیه السلام را دیده بود زبانش باز شد و همه اش ‍ صلوات مى فرستاد. منبع باشگاه خبرنگاران جوان
4_6026363351406216877.mp3
5.56M
شب هفتم محرم الحرام 🏴 🏴 سبک زمینه یا ضرب تک کربلایی جواد مقدم 🎤 🎤 ای غنچه ی ناز ، ای حسرت آب ای عشق حسین ، ای جون رباب بیچاره ی تو لب های فرات گهواره ی تو کشتی نجات داری میزنی پرپر ای پرستوی بی تاب رو زدش به این لشکر واسه تشنگیت ارباب ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... تو خیمه ی غم مادر نگرون قنداقه ی تو غرقابه ی خون رو دستای من پرپر گل روت مشتم شده پُر از خون گلوت آخ نداره که بابات پای به حرم رفتن بیرون بکشم تیرو سر میشه جدا از تن ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... شیش ماهه ی من قربون نگات مونده هنوز هم خنده رو لبات از تو چجوری من دل بکَنم جون میکَنم و خاکت میکنم رفتی و دعام اینه با دلی که شد پُر خون قنداقه ی تو از خاک با نیزه نیاد بیرون ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #ک.ربلایی_جوادمقدم الهی بدم المظلوم عجل لولیک الفرج
روضه دفتری حضرت علی اصغر(ع) (به همراهِ لالایی و مارضایی سوزناک😭) 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا علی بن الحسین یا باب الحوائج لالایی عموش بیاد،مشک وعلم به دوش بیاد گُل با بوسه ی عموش خدا کنه به هوش بیاد لالایی باباش بیاد،سوار ذوالجناش بباد صدای خنده ی گُلم،برا عمه هاش بیاد لالایی بارون بیاد،خوشی به خیمه مون بیاد عمو نره سمتِ فرات،ابرا تو آسمون بیاد ◾وقتی بچه خوابه میدونی چرا راحت خوابیده؟ آخه شکمش سیره، گرسنه ش نیست، تشنه ش نیست خدا کنه همه ی بچه ها خواب باشن، اما یه بچه ای امشب هر چی دست به دست کردن تو خیمه آروم نشد، خوابش نبرد لالایی بارون بیاد،خوشی به خیمه مون بیاد عمو نره سمتِ فرات،ابرا تو آسمون بیاد همش گفتیم بیاد، بیاد ، حالا این یکی نیاد، چی نیاد؟ لالایی خزون نیاد،حرمله با کمون نیاد آتیش به جونمون بسه،آتیش به خیمه مون نیاد ناله میزنی که بگم؟ یا بچه رو حسین عمود گرفته که لشکر ببینه، یا بچه رو رو دست گرفته بغل، که خداحافظی کنه، در هر دو صورت: لالایی خدا کنه، تو خیمه سرو صدا نش، هر چی میخواد بشه، بشه، سر از تنت جدا نشه😭😭😭وای حسیییین، یه بچه ی شش ماهه رو در نظر بیار، ببین از گوش تا گوش چقدره خدا؟ ببین سر اگه از گوش تا گوش بریده بشه چی ازش میمونه؟😭😭😭وای حسیییین شماها هر سال داریم براتون تعریف میکنیم بازم گریه میکنید حالا ببین مادر چه کشیده کربلا، یه جایی ببرمت،خیلیا التماس دعا گفتن، مریضا التماس دعا داشتن علی رو آورد پشت خیمه ها(بماند که حسین چه بلایی سرش اومد) بخدا روضه ی علی اصغر پاره شدن گلو نیست، اینها پاره گلو زیاد داشتن، کسی که تکلیف تموم عالم رو معلوم میکنه، کارش به جایی رسید، هی یه قدم میرفت ، بر میگشت، متحیره ، نگاه میکرد میدید زنها جلوی درِ خیمه ان رفت پشت خیمه نشست رو خاک علی اصغر رو آروم آروم گذاشت زمین دید علی اصغر دست انداخته تیرو گرفته، تیرو کشید بیرون، آااااخ سر داره از بدن جدا میشه(آخه سر با تیر به بدن دوخته شد)😭😭😭سرو آروم آروم کنار بدن گذاشت آی حسیییین، نماز صبر خوند، خدا صبرت بده حسین جان، تا اومد علی بزاره تو قبر الله اکبر آروم سرو چسبوند به بدن که پاره گیه بدن پیدا نشه، دید رباب داره میاد خودشو رسوند یه نگاهی به علی کرد(میخوام یه حرفی بزنم باید ناله بزنی داد بزنی)ان شاءالله گلوی بریده رو ندیده مادرش، حسین سر علی اصغر رو یه جوری گذاشت که مادر نبینه، آی تیر سه شعبه چه کرد ای وای ای وای میخوام از رباب بگم: اولش گفتم اینجا حنجر بریده رو ندید میدونی کی حنجر بریده دزد، لا اله اله الله راوی میگه وقتی داشتن با چوب میزدن رو لبهای مبارکِ اباعبدالله دیدن یه زنی از اُسرا دوید رفت سرِ حسین رو بغل کرد، دید رگ بریده ، دید الان دیگه وقتشه یه دلِ سیر ناله بزنه سر بریده رو بغل کرد ، هی میگفت: رباب برات بمیره حسین هم ناله بشیم با رباب داره لالایی میخونه: عزیزُم وُ آرزو داشتم ای مردم که بینُم اصغرم رَوِه راه وُ ای روده نازنینُم اسیو رفتی مینه شیش ماه عزیزُم و بچه که شیش ماهه ای مردم تازه دندون دِرارهَ وُ حیف که حرمله داغِ اصغرُمه مینه دلُم گذارهَ عزیزُم ای حرمله دَسِت بُرا کُشتی روده شیر خوارُم وُ اَ مرگِ اصغرُم غم اومه به بارُم عزیزُم وُ نداره طاقت دلُم که ریته بینمُ وُ پا گهواره پتی ای خدا تا کی مو نشینُم عزیزُم وُ تو قرآنی رودم اَچه ریت ری زِمینه وُ اَچه قنداقه ت ای رودُم پُر اَ خینه عزیزم وُ ساربون تُن خدا کُتی دِه اَمونُم تا کنُم دلمه پتی سر گهواره رودُم عزیزُم وُ ای خدا هیچ ماری داغِ رودشه نبینه وُ داغی که مو دیدُم خاری مین دل نشینه لالا لالا لالا لالا لالایی(۲) الا لعنة الله علی القوم الظالمین •┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
🔻شهادت امام حسین(ع) و اصحابش در دهم محرم سال 61هـ ق، اتفاق افتاد و دفن بدن مطهر آن‌حضرت(ع) و شهدای عاشورا  در پایان روز دوازدهم ( ) توسط گروهی از مردان قبیله‌ی [1] که در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند انجام شد. ✳️وقتی لشکر عبیدالله زیاد به سوی کوفه حرکت کرد بدن‌های پاک و مطهر امام حسین(ع) و اصحاب و یاران باوفایش به صورت بسیار دل‌خراشی روی زمین باقی مانده بود و کسی جرأت نمی‌کرد آنها را دفن کند، تا این‌که زنان قبیله‌ی بنی‌اسد مردان خود را مورد شماتت قرار دادند و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند. 🔺به دنبال آن مردان قبیله‌ی بنی‌اسد برای دفن آمدند، ولی چون بدن‌ها پاره پاره بود، بدن‌ها را نمی‌شناختند و در حالت تحیر و تردید باقی ماندند، در این هنگام امام سجاد(ع) به صورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدن‌ها را به بنی‌اسد معرفی کرد و آنها بدن‌ها را دفن می‌کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(ع) خود را به آنان معرفی کردند.[2] 📚منابع: ▪️[1]. در دائرة المعارف تشیع آمده است: ➖«بنی‌اسد، نام تیره‌‏ای از قبایل عرب، از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه... این قبیله ‏توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهدا و انصار آن‌حضرت را پس از واقعه‌ی ‏کربلا در سال 61 ق. داشتند. جمعی از اصحاب، علما، شعرا و زعمای امامیه از این قبیله ‏برخاسته‌اند. ✳️ برخی از همسران پیامبر اکرم(ص) نیز از همین قبیله بودند. این قبیله در سال 19 هجری از بلاد حجاز به عراق رفته، در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت ‏کردند، و از قبایل سلحشور عرب محسوب می‌گردند. هنگام بنای کوفه، این قبیله محله‌ی ‏خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند. در سال 36 هجری در جنگ ‏جمل، با علی‏(ع) بیعت کردند و در کنار آن‌حضرت جنگیدند. در قیام عاشورا در سال 61 به سه دسته تقسیم شدند: 1⃣موافق با حضرت، 2⃣مخالف و 3⃣بی‌طرف. حبیب بن مظاهر، انس ‏بن حرث، مسلم بن عوسجه، قیس بن مسهر، موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی ازسران موافق بودند و 👈🏻حرملة بن کاهل اسدی(قاتل طفل شیر خوار)، از سران مخالف بود. 🔹گروهی از دسته سوم(بی‌طرف‌ها) پس از شهادت حسین، زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده ‏و اجساد را دیدند و تحت تأثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته، مردان را جهت دفن ‏اجساد، خبر کردند. 🔸 ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روانه شدند. پس از مدتی وجدان مردان بنی‌اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن ‏اجساد امام و یارانش پرداختند. این فداکاری سبب شهرت آنان شد و از آن پس شیعیان به ‏نظر احترام و محبت به قبیله‌ی بنی‌اسد می‌نگرند» 📚دائرة المعارف تشیع، ج 3، ص 340؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، واژه‌ی «بنی‌اسد». ▪️[2].«دفن بدن مطهر امام حسین (ع)»، 7001؛ « قبیله بنی اسد و دفن بدن مطهر امام حسین(ع)»، 33804؛ «غسل امام معصوم توسط امام معصوم»، 101022؛ مقرّم، عبد الرزاق‏، مقتل الحسین(ع)، ص 217، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات‏، 1426ق.
AUD-20220823-WA0015.mp3
2.88M
◾نوحه امام سجاد(ع)◾ تن تبدارِتو وُکربِبلا،(وای از شام بلا)۲ جگرت خون شده ای جان حسین ازرهِ کین چه مصیبت که تودیده ای زِاین قومِ لعین مگه تونبوده ای میوه ی قلبِ شاهِ دین غُل و زنجیرِ جفا-سرها به نیزه ها تن تبدارِتو وُکربُبلا،(وای از شام بلا)۲ همه ی واقعه دیدی ودلت شدبی تاب جای تو وُعمه ات نبوده در بزمِ شراب شدجسارت به تو وُ اهل وعیالِ ارباب سر وُ آن طشت طلا - خیزران بر لبها تن تبدارتو وُکربُبلا،(وای از شام بلا)۲ دم دروازه ی ساعات و همه نامحرم چشم آن حرامی بر ناموسِ یزدانِ کَرَم گفتی ازآنچه که ترسیدم آمدم به سرم سنگِ روی بام ها-طعنه وُ دشنام ها تن تبدارتو وُکربِبلا،(وای از شام بلا)۲ بده درراه خدا برمنِ مسکین وگدا اربعین پای پیاده سفر کربِبلا قدمی بهر فرج وُ قدمی بهرِ شفا گُلِ پاکِ زهرا - زینت و روحِ دعا تن تبدارتو وُ کربُبلا،(وای از شام بلا)۲ 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی
🌴🌴🌴🌴🌴 تنت بروی خاک وسرت برروی نیزه بمیرم از برایت، برادر جان حسینم کند دشمن جسارت برد ما را اسارت بود خالی تو جایت، برادر جان حسینم برادر جان حسینم، برادر جان حسینم4 _______________________ روم رو سوی کوفه خداحافظ عزیرم دعا کن خواهرت را، برادر جان حسینم قدم همچون کمان و ز هجرت پیر گشتم چو دیدم پیکرت را، برادر جان حسینم برادر جان.... ________________________ گذشته‌ سخت مارا، حسین شام غریبان شب آتش وغارت، برادر جان حسینم به دنبال یتیمان دویدم به بیابان عدو کرده جسارت، برادر جان حسینم برادر جان.... ________________________ بدن‌های شهیدان به زیر آفتاب است دل زینب کباب است، برادر جان حسینم جواد دخترت را بده ای گل زهرا سکینه در عذاب است، برادر جان حسینم شعر :اسماعیل تقوایی 🌴🌴🌴🌴🌴
روضۂ دفتری دفن شهدای کربلا،روضۂ سه روزه امام حسین(ع)😭😭😭 👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 «السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا» سلام ما به تو ای سومین امام،حسین که درحضورِتومهدی کند سلام،حسین ◾امشب امام زمان هم سلام میده به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو نداریم😭😭😭آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه😭😭😭ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین😭😭😭 همه بگید مظلوم حسییین شهید حسییین الا لعنة الله علی القوم الظالمین
متن روضه 1 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین هر کجای مجلس نشستی... با توجه امروز میخواهیم از همین جا... به آقامون سلام بدیم.... 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین 🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین امروز امام زمانم سلام میده... اما... به بدن های بی سر... روی خاک... سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن... سه روز روی زمین کربلا بود... 🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت 🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين 🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین ان شاء الله امام زمان میاد... انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره... 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین یا بن الحسن... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت سه روز بدن عزیز زهرا... بی غسل و بی کفن... روی زمین گرم کربلا... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت 🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت 🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها 🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا... مثل یه همچین روزی... وقتی بنی اسد اومدند کربلا... نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند... اما بدن عزیز زهرا حسین... روی زمین کربلا... میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند... یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد... 🔸بنی اسد بیاید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم... این بدن بی سر... بدن بابای غریبم حسینه... این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره... این بدن قاسمه... اون بدنی که کنار شط فرات... دستهاش رو جدا کردند... بدن عمو جانم عباسه... بنی اسد... برید یه قطعه بوریا بیارید... 🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند... سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه... بنی اسد دارن نگاه میکنند... دیدند امام سجاد رفت داخل قبر... میخواد با پدر وداع کنه... ای واااااای ای واااااااای... دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین... هی صدا میزنه وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... وقتی از قبر بیرون اومدند... با دستان مبارک نوشتند... هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً 🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم 🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم الا لعنت الله علی القوم الظالمین
qg55fstigvuyمهدي ميرداماد (1).mp3
9.27M
🏴زیارت ناحیه مقدسه 🏴با نوای سید مهدی میرداماد ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎ ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ •••┈✾~ 🖤 🥀 🖤 ~✾┈•••