.
#واحد
#زمزمه_مناجات
#وداع_با_ماه_رمضان
#انگاری_که_جون_من
بند💔
انگاری که جون من
درمیاد از این بدنم
سخته که از ماه رمضون
دل بکنم دل بکنم
منی که انس گرفته بودم
با تو ای ماه خدا
منی که انس گرفته بودم
با مناجات و دعا
منی که انس گرفته بودم
سخته که بشم جدا
خدانگهدار تو ای
ماه ضیافت خدا
خدانگهدار تو ای
دریای رحمت خدا
(خدانگهدار رمضان)
بند💔💔
خوشبحال اونی که
دستای خالیش پُره
کرده نظر بهش علی
آدم شده مثل حره
ایشالله که رزقمو داده
رازق ارض و سما
این اربعین بشم یه زائر
منم برم با رفقا
پای پیاده از نجف تا
حرم ارباب با وفا
آرزومه که بمیرم
تو صحن بین الحرمین
منم بشم مثل زهیر
یه روزی قربون حسین
(غریب کربلا حسین)
#آخر_رمضان
✍️♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
#آخر_رمضان
مناجات شبهای پایانی ماه مبارک رمضان
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
آهسته آهسته ببندم بارِ خود را
من می روم اما ندیدم یارِ خود را
شبهای خوبی بود حیف از دست دادم
قدری نشد زیبا کنم رفتار خود را
من توبهٔ شبهای قدرم را شکستم
پیچیده ام در هم دوباره کارِ خودرا
شاهد میاور من گنهکارم قبول است
اسبابِ تخفیفی کنم اقرار خودرا
زانو بغل ؛ ساکت؛به پشت در نشستم
خالی مکن از پشت من دیوار خودرا
تو آن طبیبِ مثل مادر مهربانی
باورکنم ؟!ردمیکنی؟ بیمار خودرا
نور دعا قلب و زبانم شستشو داد
تطهیر کردم هر سحر گفتار خودرا
یک عمر پای سفره زهرا نشستم
بامادرم گفتم کمی اسرار خودرا
سنخیّتی بین من و آقای من نیست
تطبیق دادم با علی کردار خودرا
رو به نجف جان دادنِ ما کیف دارد
وعده به ما داده علی دیدار خودرا
زهرا رسانَد یاری ما در قیامت
آقای محشر حیدر کرار خودرا
وقتی دم ِ مغرب عطش آمد سراغم
باگریه واکردم فقط افطار خودرا
گفتم حسین و آب خوردم گریه کردم
یادی نمودم غربت دلدار خود را
شبهای آخر سائل سلطان طوسم
دارد هوای نوکر دربار خودر را
من شاهرگ پایِ یکی یکدانه دادم
عالم خبردارند من «عبدالجوادم»
#قاسم_نعمتی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه و مناجات.mp3
25.94M
#خطبه #مناجات #روضه
#آخر_رمضان
مداح : #کربلایی_یاسین_زندی 🎤
عاشقم کردی... نمیگویم که دلخونم نکن
آخرین شب های مهمانی است؛ بیرونم نکن
بازهم با غفلتم، شب را سحر کردم ببخش
از شب قدر تو جاماندم، ضرر کردم ببخش
آخرش دست گدا بر میوهء طوبی رسید
راه را گم کرده بودم، باز هم زهرا رسید
کیمیا میخواستم، او خاک چادر را تکاند
مادری کرد و کنار سفره اش من را نشاند
هرچه بد باشم ولی مادر به من وابسته است
گرچه من توبه شکستم، او دلم نشکسته است
من که با بی آبرویی آمدم در می زنم...
دست خالی چنگ بر دامان حیدر می زنم
هرچه من گفتم خطاکارم، گنهکارم...ندید!
با تمام آبروریزی، علی من را خرید
گفت در دستان من پروندهء جاری توست
اسم غفار خدا، قبل از گنهکاری توست
ای خدا ای کاش امشب تا سحر کاری کنی
آب باران نجف را بر سرم جاری کنی
قفل بر پایم بزن، تا قفل آهم بشکند
تیشه بر جانم بزن، قلب سیاهم بشکند
اشک کم اینجا برات صد برابر می دهد
روزی ام را حضرت موسی بن جعفر می دهد
بر سر این روزه دار از چه بلا آورده اند
پیکرش را روی تخته پاره ها آورده اند
استخوانش با عبای پاره اش درگیر بود
لحظه های آخری هم بر تنش زنجیر بود
من فدای آنکسی که دخترش حیران نشد
روی پل تشییع شد، اما تنش عریان نشد
درد دل می کرد آقای غریبم با حسین
فاطمه پشت جنازه داد می زد یا حسین
پاره پاره ذکر یارب، زیر پا افتاده بود
مصحف قرآن زینب، زیر پا افتاده بود
مادرش با قد خم، ناله به هامون می کشید
از دهان تشنهء او نیزه بیرون می کشید
#رضا_دین_پرور ✍
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین #امام_کاظم
#حضرت_موسی_بن_جعفر
روضه و مناجات.mp3
25.94M
#خطبه #مناجات #روضه
#آخر_رمضان
مداح : #کربلایی_یاسین_زندی 🎤
عاشقم کردی... نمیگویم که دلخونم نکن
آخرین شب های مهمانی است؛ بیرونم نکن
بازهم با غفلتم، شب را سحر کردم ببخش
از شب قدر تو جاماندم، ضرر کردم ببخش
آخرش دست گدا بر میوهء طوبی رسید
راه را گم کرده بودم، باز هم زهرا رسید
کیمیا میخواستم، او خاک چادر را تکاند
مادری کرد و کنار سفره اش من را نشاند
هرچه بد باشم ولی مادر به من وابسته است
گرچه من توبه شکستم، او دلم نشکسته است
من که با بی آبرویی آمدم در می زنم...
دست خالی چنگ بر دامان حیدر می زنم
هرچه من گفتم خطاکارم، گنهکارم...ندید!
با تمام آبروریزی، علی من را خرید
گفت در دستان من پروندهء جاری توست
اسم غفار خدا، قبل از گنهکاری توست
ای خدا ای کاش امشب تا سحر کاری کنی
آب باران نجف را بر سرم جاری کنی
قفل بر پایم بزن، تا قفل آهم بشکند
تیشه بر جانم بزن، قلب سیاهم بشکند
اشک کم اینجا برات صد برابر می دهد
روزی ام را حضرت موسی بن جعفر می دهد
بر سر این روزه دار از چه بلا آورده اند
پیکرش را روی تخته پاره ها آورده اند
استخوانش با عبای پاره اش درگیر بود
لحظه های آخری هم بر تنش زنجیر بود
من فدای آنکسی که دخترش حیران نشد
روی پل تشییع شد، اما تنش عریان نشد
درد دل می کرد آقای غریبم با حسین
فاطمه پشت جنازه داد می زد یا حسین
پاره پاره ذکر یارب، زیر پا افتاده بود
مصحف قرآن زینب، زیر پا افتاده بود
مادرش با قد خم، ناله به هامون می کشید
از دهان تشنهء او نیزه بیرون می کشید
#رضا_دین_پرور ✍#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین #امام_کاظم
#حضرت_موسی_بن_جعفر