کربلایی سیدرضا نریمانی4_5985626050460124368.mp3
زمان:
حجم:
4.88M
📋یا علی اکبر امام رضا
#سبک_روضه
#روضه_امام_جواد (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قسمتم بوده بال و پر بزنم
ناله از گوشهی جگر بزنم
سائلم افتخار من این است
پشت این در همیشه در بزنم
کاش بغضم شکسته میشد تا
ناله با پلکهای تر بزنم
دست رد که به سینهام نزدند
پس چرا جای غیر سر بزنم
از خراسان و بارگاه پدر
یک سری هم به این پسر بزنم
سمت باب المراد سجده کنم
بر لبم یا جواد، سجده کنم
یا علی اکبر امام رضا
تاج بالاسر امام رضا
کار من را درست کن اقا
نور چشم ترِ امام رضا
چقدر سائل این حرم دارد
مثل دور و بر امام رضا
بده آقا لیاقتی من را
بشوم نوکر امام رضا
چقدر گریه کردهای پایِ
روضهی مادر امام رضا
گریه کردی که او جوان بوده
در جوانی قدش کمان بوده
@
بین حجره چه بر سرت آمد
بوی سوزاندن پَرَت آمد
پدرت خوب شد ندید اصلاً
عطشی که به حنجرت آمد
صورتت تا به پلهها میخورد
نالهی وای مادرت آمد
بدنت را کشان کشان بردند
خون ز چشمان نوکرت آمد
بازهم غیرت کبوترها...
سایبان روی پیکرت آمد
یاد شاه غریب افتادی
یاد شیب الخضیب افتادی
چ
شاه لبتشنه پارهتن شده بود
ته گودال پر محن شده بود
چه بلایی سرش مگر آمد
یک بدن چند تا بدن شده بود
خواهرش ناله میزد و میسوخت
نوحه میخواند و لطمهزن شده بود
بعد از آن روز خواهرش میگفت
دلبرم کاش که کفن شده بود
خواهرش ماند و پیکری پامال
خواهرش ماند و غصهی گودال
*شاعر : #امیر_علوی
#رضاابوالحسنی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•صد شکر نیزه ای...
#روضه #شهادت_امام_جواد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام علی سیفی
●━━━━━━───────
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمانُ یا رحیم
"السَّلامُ عَلیکْ يا اَبا جَعْفَرٍ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا..يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ"
دستش همیشه باز و خداوندِ جود بود
روی لبِ مَلَک، ز ثَنایش سرود بود
تنها دلیل خلقتِ هر آنچه بود بود
عرش خدای عزّوجل را عمود بود
عالَم ز درک مرتبتش کلِّ روز را
نزد مقام و منزلتش در سجود بود
مولا مِدال و رتبهای از شاه طوس داشت
از هر شعاعِ پرتوی شمسش، شموس داشت
تشنه میان حجره، به دنبال آب بود
هر دم به یاد طفل رضیعِ رباب بود
وقتی که رقص و هلهله کردند پیشِ در
قلبش برای حضرت زینب(س)، کباب بود
*میدونی برای کدوم لحظهی حضرت زینب؟!.*
*اون لحظاتی که پشت دروازهی ساعات
سه روز و سه شب، عمهی سادات رو نگه داشتن، که شهر و خوب آذین ببندند..توو مقتل هست خانوم امکلثوم درخواست کرد ما رو از دروازهی دیگری وارد شام کنید اما به حرف خانم گوش ندادند..صبح، وارد شام کردنداما غروب به کاخِ اون ملعون رسیدند..آخ داداش چشمت روشن..زینبو بازار برده فروشا بردن..زینبو محلهی یهودینشینها بردن..*
مثل حسن غریب و جگرسوز کشته شد
مثل حسین زیر جبینش تراب بود
*یا صاحب الزمان یا علی بن موسی الرضا
عذر میخوام آقا ..*
صد شکر نیزهای به دهانش نخورده بود
صد شکر کعبِ نی به لبانش نخورده بود
پیکرت از تیره و از سرنيزه، مالامال نیست
خنجری دیگر برایت در پرِ یک شال نیست
گرچه روی پشت بام و زیرِ خورشیدی ولی ولی
جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست
*آقاجان یا جواد الائمه هر چی هم که مصیبت کشیدی..درسته تنها بودی درسته تشنه بودی اما آقاجان!دیگه سر بریدهت رو مجلس شراب نبردند..دخترانت شاهد چوب خیزران به لب و دندانت نبودند.اما من بمیرم برای اون آقایی که ناز دخترش یه لحظه بلند شد بابا رو ببینه دید چوبِ خیزران، بالا و پایین میره..*
گفت داداش..!
خیزران تا که به لبهایت خورد
گفتم ای کاش که زینب میمرد
بود چشم نظرم در هر سو
خواستم چوب بگیرم ز عدو
لیک دیدم که دو دستم بستهست
ریسمان، بسته به دست خستَم
*هر جا نشستی..انشاءلله هر چه سریعتر این قدمها کربلا و کاظمین برسه..حسین جان..*
«صلی الله علیک یا ابا عبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_جواد
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#حجت_الاسلام_علی_سیفی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حاج علی کرمیShahadat_Emam-Javad_Karami_1403.mp3
زمان:
حجم:
11.61M
🏴يااَباجَعْفَرٍيامُحَمَّدَبْنَ عَلِي اَيُّهَاالتَّقِىُّ الْجَواد
🔊 تشنه بودی و کسی پیدا نشد آبت دهد
یاد لبهای عطشناک تو بارانیم ما ...
◼️ #روضه_امام_جواد علیه السلام ، به همراه توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
🎤#حاج_علی_کرمی
.
#تحلیل_مداحی
#حاج_حیدر_خمسه 🎤
تحلیل 👈 #دکتر_محمد_فراهانی ✍
#روضه_شهادت_امام_جواد(ع)
حاج حیدر خمسه
#موضوع : تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای
#روضه_امام_جواد 👇
ای جود، خاک پای تو یا حضرت جواد
قرآن پر از ثنای تو یا حضرت جواد
حاتم کم از گدای تو یا حضرت جواد
جانم شود فدای تو یا حضرت جواد
روحم به بارگاه تو پرواز می کند
مرغ دلم به سمت تو پر باز می کند
دست تو موقع کرم اعجاز می کند
مسکین تو به پادشهان ناز می کند
از کار جن و انس گره باز می کند
دست گره گشای تو یا حضرت جواد
برخیز ای جوان سر خود را زمین نکش
زخمیست بال تو پر خود را زمین نکش
ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین نکش
اسباب رقص و شادی زنها شدی چرا
صورت به پیش همسر خود بر زمین نکش
کنیزه بلند شد گفت فردا من جواب مادرش رو نمی تونم بدم. صدای نفس نفس هاش به خس خس افتاد. رفت یه کاسه آب آورد. اومد داخل بره گفت الان دل مادرش رو شاد می کنه. یدفعه ام الفضل رسید گفت کجا داری میری؟ ظرف آبُ گرفت. اومد داخل حجره دید دردونه امام رضا تو حجره افتاده. آب رو ریخت رو زمین. صدا زد نمی ذارم یه قطره اش رو بنوشی. اینجا یه امام یه ظرف آب... هلال هم میگه سپرمُ آب کردم گفتم الان دل زهرا رو شاد می کنم. دید شمر از گودال بیرون اومد. کجا میری هلال؟ یه خنده ای کرد. صدا زد دیر اومدی. الان خودم سیرابش کردم. گفتم تو که کار خودت رو کردی چرا دست و پات می لرزه؟ گفت هلال خودم دیدم مادرش صدا نی زد بنی بنی غریب مادر حسین...
#نکات
🔴تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای
اگر بهترین مطالب بدون زمینه سازی لازم به مستمع ارائه شود، چندان اثر نمی گذارد، تشویق و ترغیب مستمع و توجه دادن او به فضیلت بکاء و ندبه برای اهل بیت(ع) و حساس نمودن او نسبت به مطلب، زمینه تأثیرپذیری را برای او فراهم می آورد.
در جای جای جلسه مورد بحث ما این زمینه سازی با تشویق و ترغیب، صورت می گیرد؛ آن هم خارج از کلیشه هایی که معمولا به کار می رود و تأثیر چندانی ندارد.
چند نمونه را در ادامه ذکر می کنیم، تا ذاکرین محترم با یادگیری آن به مرور خود را برای انشاء چنین محتویاتی آماده نمایند
.
🔴خواهران و نقش آنها در روضه: «روضه برا جواد الائمه، روضه برا زنهاس، ای کاش می شد بریم بغداد تو صحن جواد الائمه، به زنای بغداد می گفتید: یه جوون داره دست و پا می زنه، کسی کف نمی زنه...»
این برداشت لطیف، علاوه بر همراه کردن بیشتر خواهران جلسه، نوعی نوآوری هم محسوب می شود و با اشاره به حرم آقا جوادالائمه(ع) حال و هوای حرم را، به دور از کلیشه های معمول، به جلسه می آورد.
🔴روز محشر: «یه جوری ناله بزن، فردا قیامت بگو خانم اون منم، ببین دارم برا بچه ات چی کار می کنم...»
اشاره به روز محشر، با توجه به شناختی که مستمع از هول و هراس آن روز دارد، و اشاره به شفاعت، که همه ما به آن نیازمندیم، با بیانی غیر کلیشه ای، تأثیر کلام را دو چندان می کند.
🔴عکس العمل به ناله مخاطب در مصراع «ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن»: «من دست و پا زدن بغداد و دارم می گم، چرا رفتی یه جای دیگه...»
این تفسیر نالة مستمع، نوعی شخصیت دادن، ارتباط برقرار کردن و شریک کردن او در جلسه است، که همه اینها عامل افزایش تأثیرپذیری اوست.
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#روضه_امام_جواد(علیه السلام)
حاج #سید_مهدی_میرداماد
با شال عزا زائرا میان
چه خبره مشهد امشب
سینه می زنند،
روضه می خونن
رو به روی گنبد امشب
چی می گن؟
تو هم با اون زائرا بگو :
( یا امام رضا
به خدا غریب و تنها /
تو خونه شبیه زهرا
جوونتو کُشتن آقا ) ۲
#آقا_جان :
(نبودی بیینی جیگرش،
برا یه کم آب می سوزه /
نبودی ببینی تنش
سه روز تو آفتاب می مونه) ۲
همیشه دلم توی کاظمین
کنار باب المراده ۲
یا که زائر مشهدالرضا
کنار باب الجواده
یا امام رضا
مگه چی بوده گناهش؟
می بینه با اشک و آهش
که خونشه قتلگاهش…
دو تا امام ما رو تو خونشون همسرانشون به شهادت رسوندند؛ یکی امام حسن، یکی امام جواد؛ هر دو به دست همسرانشون مسموم شدن؛ اما از بغداد تا مدینه فرق زیاده، امام حسن رو زهر دادن اما امام حسن، خواهر داشت تا دید جیگرش داره پاره می شه گفت “بگید زینبم بیاد…؛ امام حسنم زهر دادند اما امام حسن یه برادر مثل عباس داشت… یکی مثل حسین داشت… امام حسن بچه هاش دورش بودند…
اما امروز امام جواد هی به در و دیوار نگاه کرد، نمی تونست بگه “پسرم…” یه نفر نبود سرش رو بغل بگیره… این سفارش انبیا و اولیاء ماست، همشون می گفتن دم جون دادن بگید همه بیان، پیغمبر مگه نبود؟! دستور داد علی بیاد، فاطمه بیاد، حتی حسن و حسین که خودشون رو روی سینه پیغمبر انداختن امیرالمومنین خواست بلندشون کنه پیغمبر فرمودند: علی جان اینا رو سینه من باشند من راحت جون میدم.
بیام جلوتر؛ مگه مادر ما می خواست بره همه دورش نبودن؟! زینب یه طرف، حسن یه طرف حسین… حتی وقتی کفنش کردند بچه هاش دورش بودند. ... بیام جلوتر؛ امیرالمومنین مگه نبود؟ خودش گفت همه دورم باشند حتی عباسش رو نذاشت ببرن ، امام حسن همه دورش بودند… “عبدالله و قاسم…” بقیه اهل بیت هم همینطور.... امام رضا تو خراسان جون میده، امام جواد از مدینه آمد، امام جواد تو بغداد جون میده امام هادی علیه السلام به علم امامت رفت کنار بدن…همه ائمه ما گفتن بیاید کنار ما… فقط یه نفر گفت: زینب نیا… زینب نیا بالای گودال… اگه بیای می بینی رو سینه حسینت نشستن… وای… زینب آمد بالای تل دید حسین داره می گه: “ارجِعی اُخَیَّ” خواهرم برگرد… زین العابدین تو خیمه است… بچه ها تو خیمه اند… زینب برگشت، خیلی طول نکشید دید زمین کربلا داره می لرزه، همه دارند تکبیر می گن… چه خبره؟ یه نگاه کرد دید سر حسین بالای… حسین… او می دوید و… بوی محرم میاد… خیلی نمونده ، چهل روز دیگه باید بگی : او می دوید و…
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. یا جواد الائمه ادرکنی.mp3
زمان:
حجم:
3.59M
#روضه_امام_جواد
#روضه_امام_حسین
( علیهما السلام )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
اَلسَّلامُ عَلیکَ يا اَبا جَعْفَرٍ ، یا مُحَمَّدَبنَ عَلی ، اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَواد
درد بسیار و نیست دارویم
خون شد از غم
دلِ خدا جویم
می فشانم سِرشک و میگویم
یا جواد الائمه ادرکنی
هرکی باهاش کارداره بگه « یا جواد الائمه ادرکنی» ... ان شاءالله کاظمین بگی : « یا جواد الائمه ادرکنی » ... چی میخوای ؟ شب آخر ماه ذی القعده است ، هر چی میخوای به آقا بگو :
عزّت عالمین میخواهم
نجف و کاظمین میخواهم
طوفِ قبر حسین میخواهم
یا جواد الائمه ادرکنی
#شاعر_استاد_موید
من فقط اشاره کنم ... اینجا امام رضا تا صبح ، گهواره جُنبان جوادالائمه ش بود ، هی میگفت : « بأبی أنت و امی » ... من یه گهواره جنبانی هم می شناسم ، که تا صبح گهواره حسینش را تکان میداد ، چی میگفت فاطمه ؟ هی میگفت : کربلا کربلا ... « لا زِلْتِ کَرْباً وَبَلا » ... حسییین ...
.
#شهادت_امام_جواد
.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. در وجود تو.mp3
زمان:
حجم:
9.73M
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
#حاج_حسن_خلج
در وجود تو جُود را دیدم
جلوه هایِ سجود را دیدم
تشنه بودم تو را صدا زدمُ
مهربانیِ رود را دیدم
می بینی تو کویر جهل موندم آقا… می بنی لب تشنه محبت و معرفتت ام آقا… می بینی لبایِ جانم از شدت بی معرفتی ترک خورده… چرا به دادم نمی رسی آقا…یا جواد الائمه ادرکنی…قرار بوده زینت ات باشم… اما می بینم وصله ناجورت شدم آقا…
دستهایت سخاوتِ محض است
با تو الطافِ زود را دیدم
با نگاهی به آسمانِ بلند
پیش پایت قعود را دیدم
اگه بزرگتر و وسیع تر از تو سراغ داشتم می رفتم آقا جانم… می دونم هیچکی غیر شما نمی تونه به داد ما برسه…
قبله جانِ من جمالِ خدا
ای علی اکبرِ امام رضا
#شاعر_مسعوداصلاني
به خدا شهادتِ امام جواد خود امام رضام زیرِ لب ، هی می گه جد غریبم، قربونِ جگرِ پاره پاره ات بِرم… اون لحظه ای که سرِ پسرت رو رویِ زانو گرفتی…حسین… بویِ محرمش داره میاد… رزقُ روزیِ ماه محرم و از جواد الائمه بگیریم… حسیییین ..
#شهادت_امام_جواد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
#حاج_محمدرضا_طاهری🎤
بیایید از باب الجواد وارد بشیم ، قربونت بِرم یا امام رضا ...همه ی درهای سمت حرم ، یه جوری عاشق رو میرسونه ... اما باب الجواد یه چیز دیگه است وقتی وارد حرمش میشی ... همون دمِ در ، میگه این گدای جوادمه ، نزارین دست خالی برگرده ...
در بارگاه تو
تمام خَلق جا دارند
حتی همان ها که
فقط بار خطا دارند
افتاده جود و لطف هم
حتی به پاهایت
در خاندانی که همه
دستِ عطا دارند
ایرانیانی که
به پابوس تو می آیند
پیش تو روی لب
نوای یا رضا دارند
رفتی حرم جواد الائمه ، اصلا ناخودآگاه میخوای وارد بشی ، میگی السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ، خیلی ها اینجوری جواب گرفتند ، چون امام رضا اونجاست ... دلت رفت اونجا ، میخوام با دلت حرف بزنم :
آنها که از مشهد
مُشرف میشوند اینجا
در محضر تو
حس و حالی آشنا دارند
چیزی نمیخواهند
از جایی به جز این دَر
این مردمی که پیش تو
دست دعا دارند
مردم به عشقش ، جُوون میدن ، میگن حاجات دنیائیتو برو درِ خونه ی جواد الائمه ، نمیخواد درِ خونه ی کس دیگه بِری ، فردا روز شهادتشه ، دو رکعت نماز جوادالائمه را بخون ، بگو به من اینطوری گفتند آقا ... گرفتارم ، مشکل دارم ، درد دارم ... درِ خونه ی امام رضا بگو : آقا به حق جوادت ... اینجا دیگه اسم رمزِ ... ها ... وقتی نمازت تموم شد ، بگو آقا به حق مادرت زهرا ...
روی از فقیران دَرَت
پنهان مکن مولا
مردم گرفتارند
غیر از تو که را دارند ؟
خبر رسید به امام رضا ...آقا جواد الائمه درکودکیه ، باباش امام رضا تبعید شده ، خودش مدینه است. ... مردم ،گرفتارا ، میومدن پیش حضرت ، میدونستن اینخانواده کوچک و بزرگ ندارند ، همه اهل کرَمند ... حضرت اذیت میشد بینِ این همه گرفتار و مُستمند ... « موفق » اومد گفت: آقاجان ! یه درِ دیگه هم اینخونه داره ، بزار از این در ببریم شمارو ، اینقدر اذیت نشید ... خبر رسید به امام رضا ، حضرت براش نوشت : جگر گوشه ی بابا ، جوادم ! اینگرفتارا به امیدی درِخونه ی تو میان ، از همون جا برو که سائلا نشستن ... امشب بگو : آقا ما هم سائل و گدای شمائیم ، من گرفتارتم آقا ، اومدم روزی محرمم را از شما بگیرم ، اومدم روزی اشک برای ابی عبدالله را از شما بگیرم ... آقاجان ...
راز مگوی زائرانت را
تو میفهمی ...
چه حرفهایی ،
گریههای بیصدا دارند
قبل مُحرم
قلب عالَم ، کاظمینی شد
حاجات ما باز
اربعینی و حسینی شد
( یه لحظه دست گدائیت رو بالا بیار ، میخوام دست خالی رو نشون بِدی ... بگو : )
ای که هوایِ
دست خالی مرا داری
مثل حسن ، دست کَرَم
بهر گدا داری ...
( دیگه بزار وارد روضه شیم ، حاجات بسه دیگه ... )
شد قاتلت ، آنکس که باید
همدمت باشد ...
خیلی شباهت ،
به امام مجتبی داری
اما اون بزرگ میگفت : نه ، به نظر من جواد الائمه از امام حسن هم غریب تر بود ! آخه اون آقا ، لحظه ی آخرِ ، برادرا کنار بسترش بودن ، خواهرا براش گریه می کردن ، عباس سر به دیوار گذاشته بود ... چه گریه کن هایی ؟ ... حسین داره گریه می کنه .. اما این آقا لحظه ی آخر توو حجره ی در بسته ... یه دونه گریه کن ، دَم در اینحجره نبود ... « اُمِّ فضل نانجیب » یه عده از کنیزا رو جمع کرده بود ، می گفت هلهله کنید ! پای کوبی کنید ! صداشو نمیخوام کسی بشنوه ...
مانند « زهرا »
زود از دنیا گذر کردی
در سینهات داغی بزرگ
از کوچهها داری
از آتش زَهر ، از عطش
بر خاک میافتی
خون در جگر
از نالههای بیصدا داری
لبهای خشکت
مثل جَدَّت میخورد بر هم
لبهای خشکیده ی حضرت ، تنها شباهت نبود ، اینجا هم میگن یکی از کنیزا آب آورد « اُمِّ فضل » گرفت ریخت رو زمین ... ! کربلا هم « هِلال » میگه سِپرم رو پُر از آب کردم ، نزدیک گودال شدم ، دیدم اون نانجیب از گودال بیرون اومد ، همه لباسا غرقه خونٍ ، گفت : کجا داری میری ؟ گفتم دارم برا حسین آب میبرم ، صدای العطشش دیوونه ام کرده ! یه وقت دامن عربیش رو کنار زد ، سر را روی دست گرفت ، گفت من سیرابش کردم. .گفتم نانجیب بالاترین جنایت رو توی عالَم انجام دادی ... پس چرا بدنت داره میلرزه ؟ گفت : هلال اون لحظه ی آخر گوشه ی گودال ، هیچ زنی نبود اما یه صدایی رو هی میشنیدم ... یکی هی می گفت : بُنَیَّ قَتَلوکَ عَطشانا ...
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2. باب الجواد.mp3
زمان:
حجم:
9.69M
#روضه_امام_جواد( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
بیایید از باب الجواد ...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
#حاج_محمدرضا_طاهری🎤
بیایید از باب الجواد وارد بشیم ، قربونت بِرم یا امام رضا ...همه ی درهای سمت حرم ، یه جوری عاشق رو میرسونه ... اما باب الجواد یه چیز دیگه است وقتی وارد حرمش میشی ... همون دمِ در ، میگه این گدای جوادمه ، نزارین دست خالی برگرده ...
در بارگاه تو
تمام خَلق جا دارند
حتی همان ها که
فقط بار خطا دارند
افتاده جود و لطف هم
حتی به پاهایت
در خاندانی که همه
دستِ عطا دارند
ایرانیانی که
به پابوس تو می آیند
پیش تو روی لب
نوای یا رضا دارند
رفتی حرم جواد الائمه ، اصلا ناخودآگاه میخوای وارد بشی ، میگی السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ، خیلی ها اینجوری جواب گرفتند ، چون امام رضا اونجاست ... دلت رفت اونجا ، میخوام با دلت حرف بزنم :
آنها که از مشهد
مُشرف میشوند اینجا
در محضر تو
حس و حالی آشنا دارند
چیزی نمیخواهند
از جایی به جز این دَر
این مردمی که پیش تو
دست دعا دارند
مردم به عشقش ، جُوون میدن ، میگن حاجات دنیائیتو برو درِ خونه ی جواد الائمه ، نمیخواد درِ خونه ی کس دیگه بِری ، فردا روز شهادتشه ، دو رکعت نماز جوادالائمه را بخون ، بگو به من اینطوری گفتند آقا ... گرفتارم ، مشکل دارم ، درد دارم ... درِ خونه ی امام رضا بگو : آقا به حق جوادت ... اینجا دیگه اسم رمزِ ... ها ... وقتی نمازت تموم شد ، بگو آقا به حق مادرت زهرا ...
روی از فقیران دَرَت
پنهان مکن مولا
مردم گرفتارند
غیر از تو که را دارند ؟
خبر رسید به امام رضا ...آقا جواد الائمه درکودکیه ، باباش امام رضا تبعید شده ، خودش مدینه است. ... مردم ،گرفتارا ، میومدن پیش حضرت ، میدونستن اینخانواده کوچک و بزرگ ندارند ، همه اهل کرَمند ... حضرت اذیت میشد بینِ این همه گرفتار و مُستمند ... « موفق » اومد گفت: آقاجان ! یه درِ دیگه هم اینخونه داره ، بزار از این در ببریم شمارو ، اینقدر اذیت نشید ... خبر رسید به امام رضا ، حضرت براش نوشت : جگر گوشه ی بابا ، جوادم ! اینگرفتارا به امیدی درِخونه ی تو میان ، از همون جا برو که سائلا نشستن ... امشب بگو : آقا ما هم سائل و گدای شمائیم ، من گرفتارتم آقا ، اومدم روزی محرمم را از شما بگیرم ، اومدم روزی اشک برای ابی عبدالله را از شما بگیرم ... آقاجان ...
راز مگوی زائرانت را
تو میفهمی ...
چه حرفهایی ،
گریههای بیصدا دارند
قبل مُحرم
قلب عالَم ، کاظمینی شد
حاجات ما باز
اربعینی و حسینی شد
( یه لحظه دست گدائیت رو بالا بیار ، میخوام دست خالی رو نشون بِدی ... بگو : )
ای که هوایِ
دست خالی مرا داری
مثل حسن ، دست کَرَم
بهر گدا داری ...
( دیگه بزار وارد روضه شیم ، حاجات بسه دیگه ... )
شد قاتلت ، آنکس که باید
همدمت باشد ...
خیلی شباهت ،
به امام مجتبی داری
اما اون بزرگ میگفت : نه ، به نظر من جواد الائمه از امام حسن هم غریب تر بود ! آخه اون آقا ، لحظه ی آخرِ ، برادرا کنار بسترش بودن ، خواهرا براش گریه می کردن ، عباس سر به دیوار گذاشته بود ... چه گریه کن هایی ؟ ... حسین داره گریه می کنه .. اما این آقا لحظه ی آخر توو حجره ی در بسته ... یه دونه گریه کن ، دَم در اینحجره نبود ... « اُمِّ فضل نانجیب » یه عده از کنیزا رو جمع کرده بود ، می گفت هلهله کنید ! پای کوبی کنید ! صداشو نمیخوام کسی بشنوه ...
مانند « زهرا »
زود از دنیا گذر کردی
در سینهات داغی بزرگ
از کوچهها داری
از آتش زَهر ، از عطش
بر خاک میافتی
خون در جگر
از نالههای بیصدا داری
لبهای خشکت
مثل جَدَّت میخورد بر هم
لبهای خشکیده ی حضرت ، تنها شباهت نبود ، اینجا هم میگن یکی از کنیزا آب آورد « اُمِّ فضل » گرفت ریخت رو زمین ... ! کربلا هم « هِلال » میگه سِپرم رو پُر از آب کردم ، نزدیک گودال شدم ، دیدم اون نانجیب از گودال بیرون اومد ، همه لباسا غرقه خونٍ ، گفت : کجا داری میری ؟ گفتم دارم برا حسین آب میبرم ، صدای العطشش دیوونه ام کرده ! یه وقت دامن عربیش رو کنار زد ، سر را روی دست گرفت ، گفت من سیرابش کردم. .گفتم نانجیب بالاترین جنایت رو توی عالَم انجام دادی ... پس چرا بدنت داره میلرزه ؟ گفت : هلال اون لحظه ی آخر گوشه ی گودال ، هیچ زنی نبود اما یه صدایی رو هی میشنیدم ... یکی هی می گفت : بُنَیَّ قَتَلوکَ عَطشانا ...
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2. باب الجواد.mp3
زمان:
حجم:
9.69M
#روضه_امام_جواد( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
بیایید از باب الجواد ...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_جواد علیه السلام
🩸در حضور حضرت جوادالائمه علیهالسلام، ساز و دُهُل میزدند...
محمد بن ریّان گوید:
🥀 مأمون ملعون وقتی میخواست دخترش، امّالفضل را به خانه امام جواد علیهالسلام بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامی که داخل آن گوهری بود، داد تا وقتی در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهی نکرد.
🥀 در آنجا مردی بود که "مَخارق" نامیده میشد و صاحب صدا و طنبور و ضرب بود و ریشی دراز داشت. مامون او را طلبید. در گفتگوی مامون و مخارق، مخارق گفت:
🔖 اگر به چیزی از امور دنیا مشغول باشد، من برای مقصود شما کفایت میکنم (یعنی او را به هر نحوی که باشد، به امور دنیوی متمایل میکنم) . آن گاه رو به روی امام علیهالسلام نشست، مانند الاغ، عرعری کرد و وقتی توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام علیهالسلام دقایقی بی توجهی کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود:
📋 إتَّقِ اللهَ یا ذَا العُثْنُون
▪️ای ریشدراز ! از خدا بپرهیز.
🥀 مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و دُهُل از دستش افتاد و تا لحظه مرگ دستش فلج ماند. وقتی مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتی ابوجعفر محمد بن علی علیهماالسلام آنگونه مرا خطاب کرد، وحشتی مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمیرود.
📚 الکافی، ج١ ص۴٩۴
✍ آه یا جواد الائمه...
ای کاش دف و طنبور از دست شامیان حرامزاده نیز میافتاد... در همان ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
📜 أَوقَفُوا أهلَ البيتِ عليهمالسّلام عَلَى بابِ الشّامِ ثَلاثة أيّامٍ حتّى یَزّيّنوا البَلدَة ، فَزيّنوها بِكلٍّ حُليٍّ و زينة و مِرآةٍ كانَتْ فيها
▪️و بر در شهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند
📜 ثُمّ اسْتَقبَلَتْهم مِن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خَمسَ مِائَة ألفٍ مِن الرّجالِ و النّساءِ
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند.
📜 و كانَ فيهم أُلوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّان و النِّسوانِ يَرقُصونَ و يَضرِبونَ بِالدّفِّ و الصِّنجِ و الطّنبور،
▪️در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد و زن و جوان، رقصكنان با دف و صِنج و طبلزنان به استقبال آمدند.
📜 و قد تَزيّنَ جَميعُ أهلِ الشّام بألوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضاب
▪️همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲
📚نفس المهموم، ص ۴۳۲
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها