eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•مادری آمده به استقبال... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کاروان بازگشته و حالا مادری آمده به استقبال مادری که نبود علقمه و مادری که نبود در گودال دخترِ از سفر رسیده ی او در بساطش به غیر آه نداشت دخترش تا که سیر گریه کند غیر آغوش او پناه نداشت *میگن این خانم دائماً چشمش به راه بود هی می‌گفت: پس چرا برنمی‌گردند از کربلا..تا حالا منتظر کسی بودی؟ اصلا ثانیه‌ای نمی‌کشه چشمت از در بره کنار، هی میگی الان میاد، الان میاد؛ دیر نکرده؟ بنشین صبر کن الان میاد؛ دیر نکرده؟ منتظر اینطوریه دیگه، هی راه می‌رفت می‌گفت نمی‌دونم چه خبره ؟بی‌خبری بدترین درده.. یه وقت دید صدای بشیر داره میاد یعنی بشارت قافله را میده میگن خانم سریع، چادر سرش کرد رفت.ایستاد گفت بالاخره اومدند از دور داره نگاه می‌کنه چقدر مردای کاروان کم شدند. مگه کجارفتن؟ عباسم، حسینم کجاست؟ بشیر اومد خانم جان! تا قافله می‌رسه حکم بشیر اینه بشارت بده به همه. سرت سلامت خانم جان یه نگاهش کرد.. بشیر هرچه نگاه می‌کنم مردای کاروان نیستند. عباس کجاست؟ حسین کجاست؟ علی اکبرم کجاست؟ چرا مردان رو نمی‌بینم گفت خانم جان سرت سلامت گفت بذار آروم آروم بهش بگم مادر شهید شده. خانم سر سلامت عونت را کشتند کربلا میگه همون اقتدار که ایستاده بود یه نگاه کرد گفت فدای سر حسین. حسین کجاست؟ می‌گفت چی بگم به ام البنین؟ گفتم خانم جان سرت سلامت جعفرت هم کشتند کربلا. نگاهش را از تو چشم‌هام برنداشت گفت بشیر میگم فدای سر حسینم. حسینم کجاست؟ خانم جان عثمانت هم کشتند بشیر فدای سر حسین. حسین کجاست؟ گفت اگر این خبر را بهش بدم دیگه آروم می‌گیره نمی‌ذاره من اینقدر من براش روضه بخونم خانم جان! عباست هم کشتند می‌گفت همانطور که نگام می‌کرد «انگار مادر را یه خبری بهش بدن چهار ستون بدنش داره می‌لرزد ها اما می‌خواد خودش رو نگه داره» گفت: بشیر از حسین چه خبر.. گفتم خانم جان از عباست نمی‌پرسی گفت بذار دونه دونه‌ اشون را می‌پرسم بگو حسینم کجاست؟ گفت دیدم راهی ندارم شروع کردم روضه خوندن، گفتم "قتل الحسین بکربلا" میگه بچه قمر بنی هاشم تو دست ام البنین بود بچه از دستش رها شد خودش نشست رو خاکا هی رو پاهاش می‌زنه میگم خانم چهار تا بچه‌ات رو بهت خبر دادم هیچی نگفتی گفت هیچی نگید بچه‌های من مادر دارند..آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم اما حسین مادر نداره...روضه ام البنین از همین لحظه شروع شد...آی غریب مادر حسین..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ...رفقا برادرا اگر یه دردی داری یه گرفتاری داری یه حاجتی داری سفره، سفره ام البنینه‌ها نباشه سفره امشب جمع بشه بری بیرون بگی یادم رفت گرفتاری دارم پول ندارم می‌خواستم برم کربلا یادم رفت رفیق الان دارم میگم روضه ام البنین یعنی از قدیم هر کسی هر گرفتاری داشت مادرا یه سفره می‌انداختن یه روضه خون دعوت می‌کردن یه روز ام البنین می‌خونی، پسرم مریضه، مادرم مریضه رفیقم درد داره.. آخه سر سفره ام البنین دو دست قلم شده ی عباس حاجت‌ها رو امضا می‌کنه.. وسط روضه می‌گم همانطوری که مادرت برا حسین گریه می‌کرد به ما اشک چشم بده میگن سنگدل‌ترین آدما با گریه ام البنین گریه می‌کرد.گفت بشیر یه سوال دارم ازت من می‌دونم چه پسری بار آوردم میگی عباس من رو کشتن باشه قبول اما من می‌دونم چه شیر دلاوری برا حسین بار آوردم.. بذار براتون یه خاطره‌ای بگم شروع کرد تعریف کردن لحظه‌ای که همه از مدینه رفتند هی عباس می‌خواست منو بغل کنه خداحافظی کنه، هی من می‌رفتم یک قدم عقب‌تر مادرما دلم برای بچه‌ام پر می‌زنه داشت می‌رفت اما تا میومد بغلم کنه می‌رفتم عقب. گذاشتم همه که رفتن قافله رفت یک پیکی فرستادم، گفتم عباسمو صدا کنید بگیدکارش دارم پیک رسید به قمر بنی هاشم آقا جان مادرت خانم ام البنین صدات زده. قمر بنی هاشم تعجب کرد مادرم منو یک عمر برا این لحظه بار آورده چطور الان صدام زده ابی عبدالله یه نگاه کرد، عباسم مادرمون را معطل نگه نداریا برو ببین خانم چی میگه. میگه برگشت از اسب پیاده شد مثل همیشه خاضعانه مقابل مادر؛ جانم مادر! تا ایستاد مقابل مادر دیدن مادر بغلش کرد حالا بیا بغل من. عباس هی اومدی بغلم کنی عقب رفتم حسین اونجا وایساده بود عزیز دلم حسین مادر نداره.. لحظه آخر دوباره صدات زدم عباسم خوب به ذهنت بسپار الان که داری از مدینه میری، داری با حسین میری اگه خواستی برگردی نکنه بدون حسین برگردی.. یعنی بشیر عباسم رو سفیدم کرده اما می‌دونم چه شیری پرورش دادم هیچ کسی جرأت رو درو شدن با پسر من را نداشته پسر من شیر عرب بود یه همچین پسری ، یه همچین علمداری برا حسین بار آورده بودم بگو ببینم چه جور عباسم را زدند؟ گفت خانم راست میگی کسی جرات نداشت رو در روش بایسته اول چهار هزار تیرانداز دوره اش کردند امام زمان فرمودند: هرجا اسم عموم عباس برده بشه من سراسیمه میام..از قدیم میگن چند تا روضه رو بلند بلند گریه کنید یکی روضه ی علی اکبره چون ابی عبدالله شروع کرد بلند بلند داد زدن. هفت بار شروع کرد فریاد زدن؛ یه جام بالاسر عباسه، تا ابی عبدالله گفت:" الان انکسر ظهری" دیدن همه دشمن شروع کردن کف زدن، شروع کردن هلهله کردن تیر زدن به چشمش. ام البنین! دستاشو قطع کردن، خانم قبل از اینکه بره، بهت بگم همه طوره می‌خواست بره بجنگه اما لحظه آخر از تو خیمه دختر ابی عبدالله اومد مشک را آورد گفت عمو العطش تمام خیمه بلند شده* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ می‌بینی رباب، علی اصغرو گرفته تو بغلش، همه چشم انتظارند، سقای حرم یه کاری کن...خانم! مشکو گرفته بود بره علقمه‌ها گفت بگو ببینم مشکو برگردوند پسرم حتی اگر پسرم نیومده مدینه بگو ببینم مشکو رسوند به خیمه‌ها یا نه گفت خانم تا لحظه آخر مشکو به دندونش گرفت اما لحظه‌ای که تیر به مشکش خورد "فوقف العباس متحیرا "میگه دیدن عباس متحیر شد..مرحوم مازندرانی می‌نویسه خودش اسب را هی کرد سمت علقمه یعنی برو دیگه آبروی عباس ریخت..حالا می‌خوایم روضه بخونیم..* کاش از دخترش نپرسد که زینبم از حسین من چه خبر؟ از علی اکبر و علی اصغر از جگر گوشهٔ حسن چه خبر؟ آه عون و محمدت را من در کنارت چرا نمی‌بینم از رقیه بگو چرا او را بین این بچه‌ها نمی‌بینم *رقیه‌ام کو؟ قربون اسمت برم تا اسمت میاد دلا زیر و رو میشه سه ساله ی حسین.. خانم ام البنین داره می‌پرسه‌ها* دخترم قامتت خمیده شده دخترم صورتت شکسته شده چیست این ... به روی دستانت دست‌هایت مگر که بسته شده؟ عاقبت بغض دخترش ترکید گفت مادر هر آنچه شد دیدم بنشین تا که خوب گریه کنی روضه‌ها را به چشم خود دیدم *بسم الله، گریه کنا! خانم داره روضه می‌خونه..* دیدم از خیمه‌گاه مادر جان علی اکبرش زمین افتاد کاش بودی کنارم ام بنین داشت آنجا حسین جان می‌داد *روضه بعدی رو بگم ام البنین * تیر وقتی به حلق اصغر خورد دیدم از دور اضطرارش را آه! در پشت خیمه خاکش کرد تا مبادا کسی مزارش را پیدا کند *اما ام البنین چشمت روز بد نبینه * آه ام البنین چرا هرگز از پسرهای خود نپرسیدی؟ مادر ما ای حزینه چرا از قمرهای خود نپرسیدی؟ قبل عباس هیچکس حتی *شما که نپرسیدی بگذار من برات بگم ام البنین* قبل عباس هیچکس حتی فکر غارت به خیمه‌گاه نداشت تا علم بود بین دستانش هیچکس سمت خیمه راه نداشت *اما چی شد؟ ام البنین میگه چی شد زینب؟* آه بعد از برادرم عباس دست غارت حریص شد مادر می‌گذاری که بگذرم سخت است یاد آن لحظه‌های دردآور کاش بودی کنارم ام بنیین * امام زمان این دو بند را برا شما می‌خونم سادات منو ببخشید آقا منو ببخشید اما برا ابی عبدالله مگه ننوشتی می‌کشی مرا حسین.. برا چی ما را می‌کشه* کاش بودی کنارم ام بنین روی تل عصر روز عاشورا لشکری رفت سمت گودال و پسر فاطمه تک و تنها بدنش مانده بود روی زمین که رسیدند ده نفر از راه با چهل نعل تازه شد تشییع *به شرف لا اله الا الله ام البنین برات روضه بخونم ..* به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو را بردند دیر رسیدم ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم ای حسینم ای حسینم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
1401102003.mp3
49.14M
|⇦•مادری آمده به استقبال..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ 
|⇦•من خیمه ای هستم... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حالا که بايد مثل يک مادر بيايم يارب! کمک کن از پس آن بر بيايم داغي مباد از سوز نامم گر بگيرد خاموش، بايد مثل خاکستر بيايم شبنم چه خيری می رساند بعد دريا؟! سخت است بی پروا پس از کوثر بيايم بايد شب و روز از خدا عزّت بخواهم تا اندکی شايد به اين همسر بيايم *حالا امیرالمومنین جواب میدن...* بانوی من! بانو! شما ام‌البنينی! آرامش حيدر! يقين کن بهترينی بيهوده نامت حک نشد بر طالع من تو از کرامات کرام الکاتبينی با عشق پا در خانه‌ ی غربت نهادی با اينکه می دانی چه‌ها بايد ببينی اصلا به ميدان آمدی تا عاشقانه تا پای جان داغی پس از داغی ببينی حرف مصيبت شد، هوای روضه دارم ای ذاکر اولاد حيدر! می نشينی؟ من تشنه‌ام، تو تشنه‌ای، زيباست آری حال و هوایِ روضه‌ ی عباس داری بغضِ خودت را می خوری و می نشينی از چهره‌ات پيداست خيلی بيقراری گاهی نگاهی می کنی آن سوی خانه داری شهيدانِ علی را مي‌شماری؟ ای آسمان ابری ام! چيزی نمانده است تنها شوی و بر شهيدانت بباری *بی بی ام البنین سال ۶۴هجری از دنیا رفتند.عاشورا اول سال ۶۱ هجری بوده.یعنی وقتی ام البنین از دنیا رفت نه زینب زنده بود و نه رباب....خیلی ها از دنیا رفته بودند..اما من میگم:اینجا ام البنین تنها نشد...وقتی قافله رسید مدینه؛بیرون شهر زین العابدین کاروان رو نگه داشت؛پیاده بشید،اتراق کنیم.آقا،بشیر رو صدا زد.ای بشیر! پدرت شاعر بود.آیا مثل پدرت،بهره ای از شعر داری یا نه؟ بله آقا...برو خبر اومدن قافله رو به مردم بده.بشیر آمد،صدا زد: "الجامِعه الجامعه "مردم همه جمع بشید.مردم تعجب کردند.خبری شده اتفاقی افتاده؟همه آمدند.بی بی ام البنین آمد.گفتند: قاصد امام حسینه. قاصد لشگره.بی بی ام البنین صدا زد: بشیر! از حسینم چه خبر؟ بشیر عرضه داشت:بی بی چهارتا پسر داشتی؛ خدا بهت صبر بده.بشیر! از حسینم چه خبر؟بی بی جان! عباسِ تو کنار نهر آب،دستاشو بریدند.از حسینم چه خبر؟ بی بی جان عمود آهن به سرش زدند.بشیر از حسینم چه خبر؟ " اولادی و مَن تحت الخضراء کلُّهم فِداء لِابی عبدالله "بچه هام و هر چی زیر این آسمان کبوده،فدای حسین...حالا دیگه بشیر باید خبر رو بده‌.اگر میخوای از حسین،بشنوی،بگم"يا اهل يثرب لا مقام لكم بها..."مردم! مدینه دیگه جای موندن نیست."قتل الحسين فادمعى مدرار" حسین رو کشتند،همه گریه کنید.همه ناله بزنید...یه جمله دیگه گفت:" الجسم منه بكربلا مضرج"بدنش روی خاک گرم کربلا افتاده بود.آیا این آخر ماجرا بود؟ نه.." الراس منه على القناه يدار"سرش رو شهر به شهر می بردند...همه ناله بزنند: حسین...یه وقت صدا زد:بشیر! "قد قَطَّعتَ نیاطَ قلبی"بشیر! بند دلم رو پاره کردی....من میگم: ام البنین اینجا تنها شد.*
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای آسمان ابری ام! چيزی نمانده است تنها شوی و بر شهيدانت بباری می بينمت روزی که حيران و پريشان از خانه بيرون آمدی در انتظاری تير خبرها می خورد یک یک به قلبت تير چهارم هم رسيد و بردباری اما فرو می ريزی از آن تير آخر داغی که آن را بر دل خود می گذاری آه ای بشير! آه اي بشير! آه از حسينم نفرين به شمشيری که زد بر دست ياری می بينمت می باری و می خوانی آرام ای روضه‌خوانِ روزهای سوگواری: مردم! به من ام البنين ديگر نگوييد دیگر مرا ام البنین نخوانید واویلا...واویلا... زیرا که من دیگر پسر ندارم واویلا...واویلا... من خيمه‌ای هستم که افتاده عمودم من سوختم چون خيمه‌های کربلايی خاکسترم، از هم گسسته تار و پودم آنقدر می سوزم که دنيا را بگيرد من نوحه می خوانم تمام نوحه فخر است هم گريه و هم شکر دارم در سجودم «ويلي علي شبلي» که میگفتند افتاد دستش، سرش، مشکش، تمامی وجودم : انسیه سادات هاشمی بی بی جانم! دستاشو بریدن،به چشمش تیر زدن، عمود آهن به سرش زدن، عباست با صورت به زمین افتاد...بی بی جان! من رو ببخش یه اتفاقی افتاد..‌وقتی صدا زد:" یا اخا ادرک اخاک "تا امام حسین برسه؛فاصله ای بود...نشستن کنارش...میگم و ترجمه نمی کنم. از روی کینه، سر فرصت."قطعوا یدیه و رِجلیه، حَنِقَاً علیه"گفت دیگه سوال نکن چرا قبرش کوچیکه....* بعضی از این شهدا رو میارن؛ از اون سرو رشید، اندازه یه بقچه میدن به پدر و مادر... اگر دریا نمی گنجد به کوزه با چه اعجازیمیان چفیه پیچیدند جسم پهلوان ها را...؟! همینقدر بگم: از اون جسم رشید چیزی نموند. هنوز اندک رمقی داشت. آقا آمد بالای سرش...اول سعی کرد این بدن رو جمع کنه...صدا زد:"یا اخی! ماتُرید مِنّی ؟! "میخوای با من چه کنی؟! منو به خیمه ها نبری...*
VafatHazratOmolbanin1400[10].mp3
16.7M
|⇦•من‌خیمه ای هستم..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ وفات بانویی که «وفا» اولین درس زندگی و «شجاعت» عالی ترین سرشت همسری اش بود بر شما تسلیت!
نشستم در بقیع اشکی بریزم شنیدم علقمه رفتی عزیزم شنیدم کودکان بی‌تاب بودند تو بودی و همه بی‌آب بودند شنیدم از عطش افتاده بودند به دستت مشکِ خالی داده بودند الا ای ماه! بی شمشیر رفتی میان روبهان چون شیر رفتی صدایت می‌زنم با اشک، عباس به جای نیزه بُردی مشک، عباس شنیدم مشک بردی بر نگشتی هزاران تیر خوردی بر نگشتی شنیدم مشک، زیر آب بردی در اوج تشنگی آبی نخوردی الا مادر به قربان تو عباس! جدا کردند دستان تو عباس! شنیدم راه نخلستان گرفتی شنیدم مشک بر دندان گرفتی شنیدم مشکِ آبت تیر خورده شنیدم پیکرت شمشیر خورده الا ای‌که دل از من بُرده چشمت شنیدم که شده آزرده چشمت شنیدم کرده‌ای غوغا اباالفضل کنارت آمده زهرا اباالفضل الا ای عُمْر مادر! ای جوانم! جوانم! مهربانم! پهلوانم! شنیدم بعد تو غوغا شد عباس عزای زینب کبری شد عباس پیِ تو رویِ تَل اطفال رفتند همه اهل حرم از حال رفتند شنیدم دشمنان خوشحال بودند همه دور و بر گودال بودند شنیدم زینت اطفال بردند حسینم را تهِ گودال بردند در آن ساعت کجا بودی اباالفضل؟ به زیر نیزه‌ها بودی اباالفضل؟ من از بعد حسین، همراهِ زهرا زنم ناله: حسینا وا حسینا ✍
آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست تو نیستی! من بی خیال بودن تو بی عارم و از ننگ داغی بر جبین نیست من را همیشه در بدی می‌بینی اما دیگر شرار قهرت آقا در کمین نیست حق می‌دهم از من، تو برداری نظر را می‌دانم از لطف تو سهمم بیش از این نیست انقدر که غیر از تو را با چشم دیدم چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست دیگر ندارم انتظار دیدنت را تقدیر این آلوده‌دامن اینچنین نیست تنها مسیری که نجات من در آن است جز کربلای روزهای اربعین نیست :: روضه بخوانم! مادری جانسوز می‌گفت بعد از حسین ام البنین، ام البنین نیست ✍
نمی‌دیدم الهی دور تو مشتی حرامی را نمی‌بخشیم یا زینب! یهودی‌های شامی را صدای گریه از دروازه‌ی ساعات می‌آید شنیدم از دم دروازه بوی تلخکامی را حرم امروز زیر چکمه‌ی ناپاک سفیانی‌ست  کجا پنهان کنم در سینه این بی‌احترامی را امان از شام، امان از شام را تکرار می‌کردم دوباره یادم آمد سنگ‌های پشت‌بامی را :: تصورکن که یک‌سو خیمه‌گاه و یک‌طرف دشمن تو در این انتخاب امروز می‌چسبی کدامی را؟ ✍
‍ ‍ 🍂🍁روضه و وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها شادم گدای حضرت ام البنین شدم عمری غلام همسرسلطان دین شدم بانو گدای حضرت عباس توشدم شادم فقیر جلوه احساس توشدم اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد... رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟ یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو.... ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه... صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین.... 👆👆👆 کوتاه
▪️درباره بی بی ام البنین سلام الله علیها. ✔️ نام (فاطمه) و کنیه اش (ام البنین= یعنی مادر پسران) است. ✔️ اسم پدرش حزام و مادر‌ش ثمامه است. ایشان از تیره بنی کلاب بن ربیعه از قبیله نامدار عرب بنام بنی عامر بن صعصعه هستند. ✔️ شجره ایشان با چند واسطه به عبد مناف، جد اعلای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، می رسد. @roze1 ✔️ خواستگاری از ایشان توسط عقیل برادر امیرالمومنین که دانشمندی تبارشناس در جهان عرب بود انجام شد. ✔️ خود بی بی فرمودند قبل از ازدواج با امیرالمومنین در عالم رویا دیدم: در باغی هستم که ناگهان ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع شد به شکلی که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم فرود آمدند. (ماه و ستارگان اشاره به چهار فرزند شهیدش دارد). ✔️ ایشان چهار پسر به نامهای عباس، عبداللّه، عثمان و جعفر تربیت کرد که همه در کربلا به شهادت رسیدند. ✔️ ایشان مانند حضرت زینب سلام الله علیها پس از واقعه عاشورا با استفاده از هنر مرثیه خوانی و نوحه سرایی، ندای مظلومیت و حقانیت راه شهدای کربلا را به گوش نسلهای آینده رساند. ✔️ زمان دقیق رحلت ایشان مشخص نیست. بعضی تاریخنگاران 64 ق و بعضی 70 گفته اند. ✔️ مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه نوشته اند که (بنی امیه) بی بی ام البنین سلام الله علیها را با عسل زهرآگین (مسموم) و به (شهادت) رساندند. ✔️ قبر ایشان در قبرستان بقیع است. -
بسم الله الرحمن الرحيم السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک امشب از همینجا... سلام بدیم به بی بی ام البنین... ان شاء الله وعده همه ما مدینه... کنار قبرستان بقیع... @roze1 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک خیلی آبرو داره این خانم... خیلی احترام داره... امام باقر فرمودند... و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى خانم ام البنین مادر چهار شهید هست... میدونی کدوم شهدا... شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس... مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند... خیلی عظمت داره این بانو... 🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی 🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی آی اونی که گفتی مریض دارم... گرفتارم... امشب مجلس بنام مادر عباسه... مطمئن باش ابالفضل العباس... به گریه کن های مادرش نظر داره... مواظب باش دست خالی از این مجلس نری... 🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین 🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین @roze1 مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته... بعد واقعه کربلا... وقتی بشیر وارد مدینه شد... اومد محضر بی بی ام البنین... عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸تمام زندگیم مال حسینه 🔸دلم همواره دنبال حسینه بشیر همه بچه هام فدای حسین... به من بگو... الان آقام حسین کجاست... یدفعه بشیر صدا زد... بی بی جان... حسینت رو... با لب تشنه سر از تنش جدا کردند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین 🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین 🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت 🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین -
❣﷽❣ ⚫️ س ⚫️ س ⚫️ س بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات آن چار شهید و مادر پاک سرشت بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ می خورد آب ز چشمان تو صد رود فرات چشمه اشک تو بی بی شده است آب حیات کربلا تاز بقیع و ز بقیع تا ز خدا بر تو ای ام بنین مادر روضه صلوات ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ دارایی من محبت آل عباست ذکر لب من ناد علیّ و زهراست دل گشته اگر شهر ابالفضل آباد بی شک اثر دعای امّ الشّهداست شاعر: ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای مادر چار آفتاب ادرکنی زهرای سرای بوتراب ادرکنی ما دست به دامان توایم ای بانو یا فاطمه ی بنی کلاف ادرکنی. ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای مادر عباس فدای پسرت ای همسر خورشید فدای قمرت ای ام بنین مادر مردان نبرد عالم به فدای چار نور بصرت ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ تا ستون عرش را عباس محکم می کند کوه هم نزد ابالفضل کمر خم می کند هر کجا که روضه ی عباس غوغا می کند چایی این روضه را " البنین"دم می کند ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ گوهر دریای احساسی تو یا ام البنین میهمان گلشن یاسی تو یا ام البنین همدم اولاد زهرایی و همراه علی فخرت این بس ، ام عباسی تو یا ام البنین ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ گر چه عباس شما هیبت محشر دارد در شجاعت جگرِ حضرت حیدر دارد لیکن اوجِ ادب و خُلقِ وفاداری خویش همه از ام بنین حضرت مادر دارد شاعر: ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ قدم اگر خمید ، فدای سر حسین جانم به لب رسید ، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید ، فدای سر حسین ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ مرثیه ی سرخِ جگرش را می خواند می گفت حسین و پسرش را می خواند تنها وسط حجره به صورت می زد تا روضه ی مشکِ قمرش را می خواند شاعر: ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ گر چه فرزند شما قلبِ دلاور دارد در شجاعت جگرِ حضرت حیدر دارد لیکن اوجِ ادب و خُلقِ وفاداری خویش همه از ام بنین حضرت مادر دارد ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ الا مادر که روحی پاک داری چرا احوال غربت ناک داری نبینم بی پسرهایت تو تنها میان حجره سر بر خاک داری ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ اگر که یوسفم را می دریدند و عباس مرا در خون کشیدند فقط پاسخ بده این جمله ام را حسینم را چگونه سر بریدند؟ ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ الا مردم مرا مادر ندانید مرا با غصه ها تنها گذارید منی که یک پسر دارم، ندارم مرا ام البنین دیگر نخوانید ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ پيش رخسارم اگر خورشيد مهتاب من است مادرم ام البنين، حیدر چو ارباب من است آب شد شرمنده ام، منهم شدم شرمنده چون کهکشان شیری شش ماهه بی تاب من است ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ امشب عزا گرفته‌ي غوغاي مادرم. هستم خموش و گوش به آواي مادرم گر منصبم چنين شده «سقاي تشنه لب» مرهون لطفِ هُرمِ دعاهاي مادرم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ عباس اگر نامش حماسه آفرین است چون از بهشتِ دامنِ امّ البنین است هم کفوِ مولا بعدِ زهرا غیرِ او کیست آن مادرِ عباس شاهِ مَه جبین است! ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ س پیش تو تَعظیم کَردهِ آسمان ها و زمین الدَخیل اُم البَنین ... مادری کَردی تو بَر نَسلِ امیرالمُومنین الدَخیل اُم البَنین ... باتو می شُد عطرُ بویِ فاطمه(س) اِحساس کرد الدَخیل اُم البَنین ... عِصمتِ دامان تو عَباس(ع) را عَباس(ع) کرد الدَخیل اُم البَنین ... ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بسم الله الرحمن الرحيم السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک امشب از همینجا... سلام بدیم به بی بی ام البنین... ان شاء الله وعده همه ما مدینه... کنار قبرستان بقیع... 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک خیلی آبرو داره این خانم... خیلی احترام داره... امام باقر فرمودند... و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى خانم ام البنین مادر چهار شهید هست... میدونی کدوم شهدا... شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس... مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند... خیلی عظمت داره این بانو... 🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی 🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی آی اونی که گفتی مریض دارم... گرفتارم... امشب مجلس بنام مادر عباسه... مطمئن باش ابالفضل العباس... به گریه کن های مادرش نظر داره... مواظب باش دست خالی از این مجلس نری... 🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین 🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته... بعد واقعه کربلا... وقتی بشیر وارد مدینه شد... اومد محضر بی بی ام البنین... عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸تمام زندگیم مال حسینه 🔸دلم همواره دنبال حسینه بشیر همه بچه هام فدای حسین... به من بگو... الان آقام حسین کجاست... یدفعه بشیر صدا زد... بی بی جان... حسینت رو... با لب تشنه سر از تنش جدا کردند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین 🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین 🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت 🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین
4- vahed 2.mp3
1.68M
واحد یا سنگین حضرت ابوالفضل(ع تو دلها ، لاله های غم بکارید سر روی ، زانوان غم بذارید وقتی عطش نشست ، بر کام بچه ها طاقت نمانده بر ، ساقی ِ کربلا آه ، ای علمدار ، یا ابوالفضل ، ای سپهدار وای ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل (۲) واویلا ، افتاده دستای سقا می آید ، آه و نوای زهرا با ناله ی حسین ، غوغا بپا شده یارب دست عمو ، از تن جدا شده آه ، در علقمه ، ارباب میگه ، یا فاطمه وای ، یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل (۲) ابوالفضل ، برخیز به جان زینب نگاه کن ، که حسین ، جان شده بر لب دشمن رسید و تیغ ، از کینه ها کشید در پیش علقمه ، دست تو را برید آه ، خورده عمود ، در قتلگاه ، رفته سجود وای ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان نوحه حضرت ابوالفضل قلبم گرفتارت حالم پریشونت من گریه ها کردم با اسم محزونت هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم ( باز آبرومو خریدی میدونم ) ( درمون دردامی دردت به جونم ) ( خیلی بدهکار آقایی هاتم ) ( میخوام همیشه کنارت بمونم ) آقا حسینه حسینه حسینه مولا حسینه حسینه حسینه اشک منو دیدی بازم کرم کردی آدم نبودم من تو آدمم کردی دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟ بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا (نیمه شبا سر رو تربت میذارم ) ( میگم حسین آروم آروم می بارم ) ( از تو بغیر از محبت ندیدم ) ( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم ) آقا حسینه حسینه حسینه مولا حسینه حسینه حسینه عمری دل زارم مست اباالفضله روزی هر سالم دست اباالفضله کارم گره خورده ای با وفا عباس ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس ( از بچگی گریه کردم براتو ) ( از من نگیر اشک تو روضه هاتو ) ( اسمت شده مرهم هر چی درده ) ( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو ) سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل دینم حسین و رباب و رقیه دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
مداحی_آنلاین_حسین_دلم_رو_بردی_منو_آخر_به_حرم_نبردی_سیب_سرخی.mp3
6.71M
🎤 سلام من به تو حسین به کربلای با صفات سلام من به مادرو به خواهرو به بچه هات حسین دلم رو بردی منو تو آخر حرم نبردی تو ناخدای عشقیو خدا خاطرخواه شما صراط مستقیم حسین خلاصه در راه شما روحِ مناجاتِ شبو تویی همه نیاز من با عشق تو پیش خدا قبول میشه نماز من حسین دلم رو بردی منو تو آخر حرم نبردی اگه یه روز بهم بگی برو که دوستت ندارم بجون مادرت آقا سر به بیابون میزارم روز جزا که نامه ی خوب و بدم دست خداست چشم امید من فقط به لطف و احسان شماست اونجا بیا کرم کن و حالی به این گدات بده نوکره رو سیاهتو از توو آتیش نجات بده راستی آقا این دل من شکسته از غصه و غم مونده میون سینه ام قفل یه دیدار حرم خودت بگو آخه باید تا کی خماری بکشم نوبت من کی میرسه مزه ی عشق و بچشم حسین دلم رو بردی منو تو آخر حرم نبردی خوبا میان زیارتت بدا مگه دل ندارن بدا باید چیکار کنم که سر رو قبرت بذارن من التماست میکنم بزار بشپ حاجت روا چیز زیادی نمیخوام فقط یه بار کرببلا تا وقتی زنده ام آقا دل از تو برنمیدارم توی آتیشم که برم بازم میگم دوسست دارم ذکر قشنگ یا حیبن همیشه بر روی لبه خوش بسعادتت آقا که خواهر تو زینبه
ما مرد جهاد و ما نسل امیدیم.mp3
3.46M
ما مرد جهاد و ما نسل امیدیم ما از پیروان سردار شهیدیم والله یک وجب از خاک مقاومت رو به جیره خورای تکفیری نمیدیم 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ ما مرد جهاد و ما نسل امیدیم ما از پیروان سردار شهیدیم والله یک وجب از خاک مقاومت رو به جیره خورای تکفیری نمیدیم قسم به مدافعان حرم که نمیفته این علم پرچم مقاومت بالاست قسم به مدافعان حرم هیئتای ما دم به دم پادگان زینب کبری جان به کف های خواهر بی همتای آقای زائرای مشایه بسم الله جان به قربان بانویی که جانانه مردانه فرمانده میدانه بسم الله لبیک یا زینب ... ای حرامیان از منتقم بترسید ما مرد بلاییم پس دائم بترسید حاج قاسم اگر نیست ما سرباز اوییم باید از لشکر حاج قاسم بترسید قسم به مدافعان حرم میمونیم ما ثابت قدم همه سرباز یک لشکر قسم به مدافعان حرم میمونیم ما ثابت قدم همه سرباز یک لشکر قسم به مدافعان حرم روی نحس کفر و ستم سیلی میخوره از حیدر آخرش مولا با همه بن الزهرا زیر پا له میکنه دشمن رو ان‌شاءالله این همه لشکر آماده و فرمانبر یا حیدر ما همه میایم با سر ان‌شاءالله لبیک یا حیدر ... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
230K
حضرت_ام_البنین__س سبک همه جا کربلاست ▪️▪️▪️▪️▪️ برقمر مادری ای تو ام‌البنین لاله می‌پروری بهر قرآن و دین همسر بوتراب آن شه عالمین ذکر لبهای تو سیدی یا حسین یاحسین یاحسین‌یاحسین‌یاحسین(۲) ◾بنددوم با لب تشته پرپر گل یاس تو زائر فاطمه گشته عباس تو بادودست جداشد فدای حسین با لب تشنه شد خاک پای حسین یاحسین یاحسین یاحسین‌یاحسین(۲) ◾بندسوم یک نظر کن به ما ای تو مشکل گشا این دلم را ببر جانب کربلا خادمه گشته‌ای تا تو بر فاطمه جای تو از جنان آمده علقمه یاحسین‌یاحسین یاحسین‌یاحسین(۲) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅
198.5K
واحد شلاقی حضرت اباالفضل رخصت بده از داغ شقایق بنویسم از بغض گلوگیر دقایق بنویسم می‌خواهم از آن ساقی عاشق بنویسم نم‌نم به خروش آیم و هِق‌هِق بنویسم دل خون شد و از معرکه دلدار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» در هر قدمت هر نفست جلوۀ ذات است وصف تو فراتر ز شعور کلمات است در حسرت لب‌های تو لب‌های فرات است عالم همه از این همه ایثار تو مات است از علقمه با دیدۀ خونبار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت دل‌ها همه مست رجز گاه به گاهت هر چند تو بودی و عطش بود و جراحت دلواپس طفلان حرم بود نگاهت سقای ادب جلوۀ ایثار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» افتاد نگاه تو به مهتاب، دلش ریخت وقتی به دل آب زدی آب، دلش ریخت فرق تو شکوفا شد و ارباب، دلش ریخت با سجدۀ خونین تو محراب، دلش ریخت صد حیف که آن یار وفادار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» انگار که در علقمه غوغا شده آری خون‌بارترین واقعه برپا شده آری در بزم جنون نوبت سقا شده آری دیگر پسر فاطمه تنها شده آری این قافله را قافله‌سالار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» ای علقمه از عطر تو لبریز، برادر ای قصۀ دست تو غم‌انگیز، برادر بعد از تو بهارم شده پاییز، برادر برخیز! حسین آمده برخیز! برادر عباس‌ترین حیدر کرار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»
216.3K
‍ نوحه شب نهم محرم قهرمان ابالفضل _جاودان ابالفضل قهرمان دشت بلا ، کیه پهلوان ابالفضل ۲ نام آنکه دارد بقا ، کیه مهربان ابالفضل۲ بر حسین توئی جسم و جان ، توئی جسم و جان ابالفضل۲ اسوهٔ جوانمردی و ، تو بر عاشقان ابالفضل۲ قهرمان ابالفضل _جاودان ابالفضل من به درگهت عمریه ، غلام توأم ابالفضل۲ مستم از می و گردش ، سبوی توأم ابالفضل۲ دلبرم تو باشی اسیر ،به خوی توأم ابالفضل۲ از اذل منم عاشقی ،به کوی تؤأم ابالفضل۲ قهرمان ابالفضل _جاودان ابالفضل کربلا ز ایثار تو _عجب آبرو گرفته ۲ علقمه ز پیگار تو ، عجب رنگ و بو گرفته۲ ماه شب خجالت کشید ، که از نو رو گرفته ۲ تا صفا غلامت شده ، از تو خو گرفته قهرمان ابالفضل _جاودان ابالفضل شیر بیشهٔ کربلا ، تو باشی یا ابالفضل آنکه گشته دستش جدا ، تو‌ باشی یا ابالفضل زیر تیغ بگفت یا اخا ، تو باشی یا ابالفضل غرق و شد حسین در عزا ، توباشی یا ابالفضل قهرمان ابالفضل _جاودان ابالفضل شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
4- vahed 2.mp3
1.68M
واحد یا سنگین حضرت ابوالفضل(ع تو دلها ، لاله های غم بکارید سر روی ، زانوان غم بذارید وقتی عطش نشست ، بر کام بچه ها طاقت نمانده بر ، ساقی ِ کربلا آه ، ای علمدار ، یا ابوالفضل ، ای سپهدار وای ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل (۲) واویلا ، افتاده دستای سقا می آید ، آه و نوای زهرا با ناله ی حسین ، غوغا بپا شده یارب دست عمو ، از تن جدا شده آه ، در علقمه ، ارباب میگه ، یا فاطمه وای ، یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل (۲) ابوالفضل ، برخیز به جان زینب نگاه کن ، که حسین ، جان شده بر لب دشمن رسید و تیغ ، از کینه ها کشید در پیش علقمه ، دست تو را برید آه ، خورده عمود ، در قتلگاه ، رفته سجود وای ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل