|⇦•از خیمه میکنه نگاه...
#زمزمه وتوسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از خیمه میکنه نگاه، به اون دوتا شبیه ماه
خدا رو میگیره گواه، که دل بُریده از نور دیده
قسم داده داداش و، به مادرش، به باباش
با دست خود پوشونده، کفن تنِ پسرهاش
به پیش چشمام، میون رفتناتون
زخم روی تَناتون، خندهی دشمناتون
اَبنای زینب، مستِ رهایی میشن
کرب و بلایی میشن، فدای دایی میشن
داداشِ من، فدا سرت، فدا علیِاکبرت
فدای بغض دخترت، دوتا پسرهام، تموم دنیام
توو خیمه مونده بودم، خجل ازت نباشم
کاشکی میشد خودم هم، توو کربلا فدا شم
واسه زخمِ من، مرهمی و طبیبی
خیلی خیلی غریبی، بی یار و بی حبیبی
برات بمیرم، چی به سرت آوردن
اشکم و درآوردن، انگشترت رو بُردن
*همچین که وداع آخر سیدالشهدا با زینب رسید.روایت میگه همه ی زنها دور حسین حلقه زدند.هی میگفتن:حسین جان! اجازه بده ماهم بریم میدان، ما اینجوری نمیتونیم تنها بمونیم.. زینب هی اصرار می کنه داداش اجازه بده منم برممیدان...*
آب آورت رو میبری میدون
گل پسرت رو میبری میدون
ام وهب حالم و میدونه
کی خواهرت رو میبری میدون
خدا میدونه خوب میجنگم
شمشیر نشد با چوب میجنگم
میگن که دختر علی هستم
از صبح تا غروب میجنگم
فدای غصه خوردنت داداش
غریب گیر آوردنت داداش
برات بمیرم که ته گودال
به زور نیزه بردنت داداش
آخه اینا چی میخوان از جونت
فدای موهای پریشونت
هنوز که خیزرون نیاوردن
بگو چرا شکسته دندونت
فدای این نگاه مظلومت
از آب هم کردند محرومت
تو رو خدا نگو انا العطشان
با نیزه میزنن توو حلقومت
داره چه غوغایی بهپا میشه
دم غروبِ کربلا میشه
وَالشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ
داره سر از تنت جدا میشه
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Fadaeian_Shab04Moharam1402_03.mp3
16.44M
|⇦•از خیمه نگاه می کنه...
#زمزمه و توسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حاج میرزا اسماعیل دولابی(ره):
محبت و عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) انسان را زود به مقصد می
|⇦•به هنگامه ظهر...
#سینه_زنی وتوسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به هنگامهی ظهر دهم
نوبت حماسهی من شده
آمادهی منای توأند
دو قربانیِ کفن شده
ظهور صلابت جعفر و
طلوع شجاعت حیدری
شده جلوهگر از این دو ماه
مهر خواهر و برادری
مگر خواهرنباشد که در این صحرا بمانی تنها
الهی که فدای تو شود جانم عزیزت زهرا
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم ، حسین جان
«حسین جانم، حسین جانم، حسین جان
فدایت زینبت با این دو طفلان»
به طرف میدان میروند
یکی چو حسن یکی چون حسین
میریزم کاسهای پُر از اشک
پشت سرِ دوتا نور عین
شروع رَجز با یا علی
أَمیرِی حُسَیْن نِعْمَ الاَْمیر
دعای مادرم فاطمهست
پشت سرِ دوتا بچه شیر
فداییِ توأن هردو قبول کن تو فِرا از خواهر
اگردر راهت افتادن بدونِ سر فدای اکبر
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم ، حسین جان
«حسین جانم، حسین جانم، حسین جان
فدایت زینبت با این دو طفلان»
خواهرِ شهیدِ کربلا
همهچیش و داد برای حسین
هرکسی که باشه زینبی
جون میذاره به پای حسین
چه خواهرایی که توو این زمون
دلا رو زدن به دلِ بلا
برادراشون شده قربونه
خواهرِ شهید کربلا
چه خواهرها چه مادرها چه گلها نذر زینب کردن
به قربانه سرِ زینب اگر دل خسته و پُر دردن
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم ، حسین جان
«حسین جانم، حسین جانم، حسین جان
رسان ما را به گُردان شهیدان»
#شاعر: امیرحسن سالاروند
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
Fadaeian_Shab04Moharam1402_04.mp3
19.36M
|⇦•به هنگامه ظهر...
#سینه_زنی و توسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ره صد ساله به یک شب نشود طی الا سر سجاده مگر ذکر "حسین" را گیری...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
#مناجات_با_امام_زمان
#بیانات_گفتاری
#حضرت_حر
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة
*مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی ..
مگه میشه عزای محرم بیاد، پرچمهای محرم بیاد ولی شما نیای؟!
تو صاحب عزایی .. تو حاضری
اونی که غایبِ منم ..
چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید..
*آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم ..
من همونی ام که از عرفه جاموندم ..
من همونی ام که از شبای احیا جا موندم ..
اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم ..
دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده ..
مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرموده بی بی دو عالم ...
آخه تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه ..
اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..*
*اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم..
از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتیم امسال چی میشه
میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه ..
آخه من یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..*
آقا جان ... امشب اومدم اعتراف کنم که رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم ..
*امشب اجازه دارم نام #حر رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ..*
مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع ..
کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه و وسیع تره ..
مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة ..
مگه نفرمود هرکی گم شده ، راه رو با حسین پیدا کنه ..
خوش بحال اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه
آی دلای کربلایی ..
امشب اومدیم چی بگیم؟
آقا جان قول میدم شبِ حر آدم بشم ..
قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر این نوکری رو نگیر..
میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح . همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه ..
حسین جان ما تو دنیا خیلی گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم ..
قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن ..
ما توو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن ..
اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید ..
اومد محضر ابی عبدالله:
هل لی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم ..
ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد ..
حالا چی شد حر برگشت بسمت امام؟
وقتی آقای ما اومد مقابل لشگر ایستاد،صدا رو به غریبی بلند کرد...راوی میگه: "وَاضطَرَبَ قُلبُه،وَ دَمَعَت عَیناه فَخَرَجَ باکیاََ مُتَضَرِّعاََ... " یه مرتبه #حر دلش آشوب شد...شروع کرد گریه کردن...
یه گوشه ای ایستاد...تصمیم خودش رو گرفت..." فَضَرَبَ فَرَسَه قاصداََ نَحوَالحُسَین.. "
چندتا کارم انجام داد...اول سپر رو واژگون کرد...یعنی من برای جنگ نیامدم ..."وَ یَدُهُ عَلی رأسِه" دست ها رو روی سر گذاشت...
یه وقت رو به آسمان صدا زد:" اللّهُمَّ الیک اَنَبتُ و تُب عَلَیَّ.."من توبه کردم...توبه من رو قبول کن...
مگه چه کار کردی؟!" فَقَد هَرَبتُ قُلوبَ اَولیائک و اولاد بنتِ نبیّک صلی الله علیه و آله ...."من دل دخترای حسین رو لرزوندم...
اومد مقابل آقا ایستاد ... سربه زیر و شرمنده
امام فرمود:"اِرفَع رأسَکَ یا شَیخ! "سرت رو بلند کن...
رفت سمت لشکر دشمن و یه حرفی به مردم زد...مقابل لشگر ایستاد...
گفت:آی مردم! آبی که ماهیان دریا ازش متنعمند؛ وحشِ بیابون ازش می خوره؛ شما به پسر پیغمبرتون نمی دهید؟!
اذن میدان گرفت و جنگ نمایانی کرد
حر وقتی رو زمین افتاد؛ آقا رو صدا نزد... چون خجل بود
اما یکدفعه دید یه دست مهربونی سرش رو بلند کرد،رویِ دامن گذاشت "فَجَعَلَ الحُسین یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِه
شروع کرد خاک ها رو پاک کردن
ــــــــــــــــــ
#اصحاب
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.
.
#اصحاب
بعضی نقل ها نوشتن وقتی حر با سپر وازگون و دستهای برسر گذاشته و سربزیر خدمت امام اومد، خودِ ابی عبدالله دست برد زیرِ محاسنِ حر سرشُ آورد بالا ..
تو از اولشم برا ما بودی .. حر دو تا ادب کرد، این دو تا ادب نجاتش داد .. ادبِ اول رو زمانی مرتکب شده که نشان داد اهلِ نجاتِ .. گفتگوی میانِ ابی عبدالله و حر به اذان ظهر ختم شد .. موقع اذان ابی عبدالله به حر گفت متوقف کن حرف زدن رو الان وقتِ نمازِ .. حر، من با لشکرم به نماز می ایستم تو هم برو با لشکرت نماز بخوان.. بعد نماز دوباره با هم حرف میزنیم.. یه نگاه به ابی عبدالله کرد گفت آقاجان شما باشید من خودم نماز بخوانم؟!! دستور داد همه به ابی عبدالله اقتدا کردن ایستاد پشتِ سر امام .. دشمنِ امامِ به ظاهر اما گفت تو فرزندِ رسول خدایی .. ادب دومم وقتی ابی عبدالله اون جملۀ معروف رو فرمود که مادرت به عزات بشینه .. این جمله احساساتِ حر رو تحریک کرد ، تا حضرت فرمود «ثکَلتک اُمک» .. این نفرین نیست ، این ناسزا نیست .. عرب یه زمانی که میخواست اوجِ ناراحتیش رو نشون بده این جمله رو بکار میبرد .. حضرتم میدونست نقطه ای که حر رو بر میگردنه اینجاست اصلاً این حرفُ زد که حر این جواب رو بده .. تا گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین .. گفت آقاجان هر کسی غیر شما اسم مادرم رو میاورد خونش رو میریختم .. اما چه کار کنم مادرِ شما فاطمه ست .. شما فرزندِ دخترِ رسول خدایید ..*
روضه بخوانم .. همچین که حر افتاد رو زمین لحظه های آخر .. یه لحظه به خودش اومد دید رو خاک داره میغلته .. فرقِ سرش شکافته نفس های آخرِ .. به خودش نهیب زد نکنه توقع داری حسین بیاد بالاسرت .. آخه شنیده بود بعضیا رو ابی عبدالله خودش میره بالاسرشون .. بعضی از شهدا رو ابی عبدالله رفت بالاسرشون نزدیک به نه شهید خودِ ابی عبدالله اومد بالاسرشون، یکی از اون شهدایی که خودِ الی عبدالله اومد؛ حر ابن یزید ریاحیِ .. یه لحظه چشمشُ باز کرد دید به دستِ مهربان سرش رو برداشت .. یه لحظه نگاه کرد دید سر تو بغلِ حسینِ .. مقتل میگه خاک رو صورتش نشسته بود .. دید صورت حر خاکیه با گوشۀ آستین خاک ها رو پاک کرد .. ابی عبدالله یه بار اسم مادرِ حر رو برد فرمود مادرت به عزات بشینه میدونست این تو دلِ حر مونده میخواست از دلش در بیاره اینجا تلافی کرد سر رو که بغل کرد گفت تو حُری .. چقدر اسم قشنگی مادرت روت گذاشته .. تو آزاده ای ..
ابی عبدالله نگاه کرد دید فرق حر بد شکافت خورده خون داره فواره میزنه هر کاری کرد با دست فرقُ ببنده نشد ، دستمالی درآورد سر و پیشانی حر رو بست تا خون بند بیاد .. یه جمله ای بگم اهل روضه صدا ناله شون بلند شه .. سادات ببخشن، بزرگترا، علما ببخشن .. آدم وقتی سرش زخم میشه با دستمال زخمشُ میبنده با دستمال خون رو پاک میکنه .. بمیرم خودش وقتی روزِ عاشورا سنگ به پیشانیش خورد دیگه دستمالی نداشت خونش رو پاک کنه .. بگم ناله ت بلند بشه؟!!.. چه کرد!! پیراهنِ عربیش رو بالا زد .. همچین که پیراهنُ بالا زد سفیدی سینۀ حسین پیدا شد .. یا اباعبدالله کاش دستمال داشتی خونِ سرتُ با دستمال پاک میکردی .. وقتی حرمله دید صدرالحسین نمایان شد سه شعبه رو گذاشت تو کمان .. یه جوری قلبِ حسینُ زد ..
حسین ..
ــــــــــــــــــ
#حضرت_حر
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5819163507593057127.mp3
34.29M
.
#مناجات_زمزمه
#زمزمه
در می زنم در رو به روم وا کن/امشب بیا قلبم رو احیا کن
با واسطه دارم میام پیشت/امشب یه جور دیگه باهام تا کن
یا رب به حق چادر خاکی/یا رب به حق خون رو دیوار
یا رب به حق دست و بازویی/که با غلاف افتاده بود از کار
از معصیت ها پر شده/پرونده ی اعمال من
یا رب خودت کاری بکن/امشب برای حال من
یا ربنا فاغفر لنا
با اینکه من رو توو گناه دیدی/باز فرصت تازه بهم میدی
اینکه میذاری سینه زن باشم/یعنی گناه من رو ببخشیدی
با دست خالی از در خونت/سائل مگه رفته نه واللهِ
با اشک روضه سر به راش کردی/هر بار که بنده ت میره بی راهه
یا رب به حق گریه ی / زینب میون قتلگاه
جوری بگیر دستامو که/دیگه نرم سمت گناه
یا ربنا فاغفر لنا
تشنم که میشه لحظه ی افطار/یاد لب خشک علمدارم
دستامو می گیره ابوفاضل/وقتی گره میفته توو کارم
یار رب به حق مشک صد پاره/یا رب به حق اشکای زینب
از روی تل زینب می دید ،عباس/با صورت افتاد از روی مرکب
یا غیرت الله پاشو که/دشمن کنار خیمه هاس
پاشو ببین جسم حسین/رو خاک داغ کربلاس
واویلتا واویلتا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#احسان_نرگسی✍
مشابه #سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
#شب_قدر
۳۶
(جناب حر)
#شب_چهارم_محرم
حر روسیاهم،آمدم به سویت
گشته ام حسین جان،مست عطر و بویت
من حر پشیمانم
از غم تو گریانم
یا حسین زهرا۲
در خیمه رسیدم،با کوه گناهم
گرچه سر به زیرم،کن حسین نگاهم
جان من بود بر لب
شرمنده ام از زینب
یا حسین زهرا۲
از اهل حرم من،شرمنده ام آقا
خجلت زده هستم،تا زنده ام آقا
در دلم ولای تو
جان من فدای تو
یا حسین زهرا۲
من ز کرده هایم،گردیده پشیمان
آمدم به سویت،با دیده ی گریان
عبد روسیاه تو
محتاج نگاه تو
یا حسین زهرا۲
مهمان تو هستم،جانم به فدایت
بس غریبی آقا،گریم ز برایت
هستم به شما مدیون
از توام حسین ممنون
یا حسین زهرا۲
آمدم دهی تو،بر من اذن میدان
تا کنم فدایت،مولای جهان جان
شرمنده ام از رویت
دست من بود سویت
یا حسین زهرا۲
آرزویم این است،وقت احتضارم
لحظه ای حسین جان،آیی در کنارم
ای غریب امام من
آخرین کلام من
یا حسین زهرا۲
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#رضا_یعقوبیان
#سبک_کربلا_رسیده
#سبک_در_خرابه_شام_دختری_بخواب_است
#حضرت_حر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#شب ششم محرم
#روضه حضرت قاسم بن حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
⬅️دیگه کم کم داریم نزدیک عاشورا میشیم آقاجان دل ما تو حرم شماست .. خیلیا الان تو حرمش دادن عرض ادب میکنن .. عیبی نداره ؛ شیخ جعفر شوشتری رحمت الله علیه فرمود هرجا شما برای ابی عبدالله گریه کنید یا نام حسین رو ببرین همانجا تحت قبه اباعبدالله است انشالله چنین شبی شب ششم محرم کربلا باشیم
دیشب و امشب شبِ کریم اهلِ بیته.. ای کاش یه روزی بیاد از مدینه خادم ها بیان تو جلسات ، پرچم عتبه مقدس حسنی رو بیارن .. آخ ای بی حرم حسن .. ای بی کفن حسین ..
روایت از امام حسن علیه السلام که هر کسی هر حاجت دنیایی داشت چی کار کنه؟! آقا فرمودن استغفار کنید با استغفار گره از کارتون باز میشه لذا به فرموده امام مجتبی دستتُ بیار بالاتر از سرت خدایا به ناله هایِ امشب مادرشون زهرا الهی العفو …
🔸بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است
🔸ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است
🔸دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد
🔸سیزده سال به دنبال حسینی شدن است
🔸جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
🔸خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است
⏪یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه ..
عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده..
دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابیعبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد ... اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت
بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر
اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت
تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد ..
🔻ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی
🔻تیرها پر بگشایید که او هم حسن است
*میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابیعبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم ..
یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابیعبدالله رسید بالاسرش:
قاسم داره جون میده، پاهاش رو روی زمین میکشه، گفت: عمو جان برای من سخت است یه چیزی از من بخوای من نتونم حاجت روات کنم، آخه صداش رو از زیر سم اسب ها میشنید، بدن رو بلند کرد، حرکت کرد، راوی میگه قد و بالای ابی عبداله بلند بوده، دیدم تمام قد داره راه میره، اما پاهای قاسم داره رو زمین کشیده میشه، یعنی بند بند بدنش جدا شده ..هرکجای مجلس نشستی سه مرتبه صدا بزن یا حسین
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۳/۱۱
◼️ #محرم
🎤 سید مجید بنی فاطمه
🎼 #زمینه #زنجیرزنی
🎧 دل بی تاب اومده چشم پراز آب اومده
دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده
اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده
لشکر مشکی پوشا سینه زنای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
دل من در به دره درمون دردش سفره یه نفر نیست که یه شب ما رو زیارت ببره
دل من در به دره درمون دردش سفره یه نفر نیست که یه شب ما رو زیارت ببره
دست ادب رو سینه سینه زنای ارباب با یه سلامم میرن پایین پای ارباب
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
آه حسرت میکشم بار مصیبت میکشم آه حسرت میکشم بار مصیبت میکشم
وقتی که گریم نمیاد خیلی خجالت میکشم
پای علم میمونم پای علم میمیرم خواب دیدم آخر توی راه حرم میمیرم
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
لشکر مشکی پوشا سینه زنای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی_آنلاین_دل_بی_تاب_اومده_بنی_فاطمه.mp3
4.15M
دل بی تاب اومده
چشم پر از آب اومده
اومده ماه عزا
لشکر ارباب اومده
#سید_مجید_بنی_فاطمه🎙
#زمینه🔊
#محرم🏴
6_144227340198845998.mp3
7.16M
#ویژه_چهارم_محرم🏴
🎤•| #کربلایی_محمد_حسین_حدادیان|•
ای باوفا خواهر منو شرمندگی و این دو گل پرپر
ای باوفا خواهر کمکم کن مثل روضه علی اکبر
قصه صبر روزگار زینب میون خیمه بی قراره زینب
من میدونم داغ جوون چه سخته من میدونم چه حالی داره زینب
ام لیلا تسلیت میگه به زینب واویلا
شده ام الشهدا بنت الزهرا عاشورا
زینب زینب ای امان از دل زینب زینب ای امان از دل زینب زینب یا زینب
وای از دل زینب کربلا به خون نشسته حاصل زینب
وای از دل زینب چی شدن ستاره های مهمل زینب
هدیه برای خواهرم آوردن دسته گلاشو تا حرم آوردن
تو خیمه دارالحربه غوغاست مهمون واسه اکبرم آوردن
موندم حیرون شده چشم منو تو خیس بارون از حرم نیومدی آخر بیرون واویلا
ای بی وفا دنیا دیگه داره میرسه غروب عاشورا
ای بی وفا دنیا ای خدا برس به داد زینب کبری
میدونی واسه چی دلم می سوزه
چادر و موی دخترم می سوزه
تن علی اکبر و این جوونا میون آتیش حرم می سوزه
چه دلگیره طفل شیش ماهه ماهم می میره حضرت عقیله بزم می میره واویلا#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
6_144226240688886366.mp3
22.56M
کربلا اگه کربلا شد
فتنه ها اگه برملا شد
به همت دختر مرتضی شد
#ویژه_چهارم_محرم
#حاج_محمود_کریمی
#دوطفلان_حضرت_زينب_س
#ویژه_شب_چهارم_محرم🏴
آخر خودت بگو چقدر ربنا کنم؟
باچشمهای خیس خدا یاخدا کنم؟
وقتی که بی کسی به سراغ تو آمده
در خیمه ام نشینم و دائم دعا کنم
درد غریبی تو به جانم شرر زده
این درد را بگو که چگونه دوا کنم؟
پنجاه سال از تو خجالت کشیده ام
وقتش رسیده دین خودم را ادا کنم
خواهر بلاکش غم و درد برادر است
باید برای تو در سپر دست و پا کنم
امروز اگر برای تو از این دو نگذرم
فردا چگونه رو به سوی مصطفی کنم؟!
شاگرد مادرم که برای امام سوخت
وقتش رسیده است به او اقتدا کنم..
روح و روان من جگرم را قبول کن
لطفی نما دو تاج سرم را قبول کن..
سربازهای خواهرت آماده اند اخا
بنگر چگونه پای تو افتاده اند اخا
هرچند کوچکند ولی مرد جنگی اند
هرچند کوچک اند علی زاده اند اخا
در اضطراب رد شدن از جانب تواند
از دیشب است که سر سجاده اند اخا..
از من اسیر عشق شدن ارث برده اند
هستند چون اسیر تو آزاده اند اخا..
وسع کم مرا به بزرگی خود ببخش
این دو برای پیشکشی مانده اند اخا
دیگر نگو دو خوشه انگور زینب اند
دیگر رسیده اند دگر باده اند اخا
ایراد سن و سال نگیر از دو غنچه ام
وقتی قسم به فاطمه ات داده اند اخا
رحمی نما به سوز دل و گریه هایشان
دارو ندار من پدری کن برایشان..
دارند میروند تو حسرت نکش فقط
جانم فدات بار مصیبت نکش فقط
نذر من است پای تو ارباترین شوند
از نیزه دار و حرمله منت نکش فقط
حلا که دین من به تو قدری ادا شده..
حرفی وسط ز عمق جنایت نکش فقط
آرام باش بر سر بالینشان حسین
تو پای از رکاب به سرعت نکش فقط
من راضیم در شاخه گلم را نیاوری
باکام تشنه اینهمه زحمت نکش فقط
درخیمه مانده ام که نبینی غم مرا
آقای خوب من تو خجالت نکش فقط
مردی نمانده غصه نخور زینبت که هست
جانم فدات ناله غربت نکش فقط
مویم سفید شد به تماشای عشق تو
من مادر شهید شدم پای عشق تو..
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
(سید پوریا هاشمی)
🏴سبک زمینه شب پنجم محرم حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام و روضه ی قتلگاه
🏴بند اول
کرب و بلا (غوغا شده)۳
ای وای عمو (تنها شده)۳
یه عده نیزه میزنن،یه عده شمشیر۲
تو قتلگاه (بلوا شده)۳
ای وای عمو (تنها شده)۳
یه عده با سنگ میزنن،یه عده با تیر۲(نرم میشه دیر)۲
اگه نرم سرش میشه از تن جدا
اگه نرم میره به روی نیزه ها
عمه صدای یارب عمو میاد
بذار برم تو قتلگاه تو رو خدا
وااااای عمو پناه نداره
دیگه سپاه نداره
تنها میون گودال
یه تکیه گاه نداره
(به نیزه تکیه داده)۲
وااااای یه یاوری نداره
برادری نداره
بسکه زدن عمومو
بال و پری نداره
(به نیزه تکیه داده)۲
(وااااای عمو عمو عمو حسین)
🏴بند دوم
کرب و بلا (غوغا شده)۳
مویه کنان (زهرا شده)۳
تو شیبه گودال افتاده،عموی خوبم۲
سر سرش (دعوا شده)۳
مویه کنان (زهرا شده)۳
تو شیب گودال افتاده،عموی خوبم۲
زندگیه بعد عمو برام حروم
اگه نرم کار عمو میشه تموم
عمه آخه دلواپسم بذار برم
اگه نرم به خیمه میارن هجوم
وااااای تیره که داره عمه
روی سرش میباره
دلم براش کبابه
عمو زره نداره
(به نیزه تکیه داده)۲
وااااای میشنوی ناله هاشو...
نوای ربناشو...
بذار برم بدم دست
مثل عمو براشو...
(به نیزه تکیه داده)۲
(وااااای عمو عمو عمو حسین)
🏴بند سوم
کرب و بلا (غوغا شده)۳
چه محشری (بر پا شده)۳
مادری داره میزنه،به سر واویلا۲
راسی روی (نی ها شده)۳
چه محشری (بر پا شده)۳
خواهری داره میزنه،به سر واویلا۲
الشمر و جالس علی صدر الحسین
بی حیا روی سینه ی حسین نشست
وقتی که میبرید سرش رو از قفا
خواهرش از بالای تل چشاشو بست
وااااای جلو چشای خواهر
بریدن از حسین سر
حیا نکردن ای وای
از ناله های مادر
(حسین غریب مادر)۲
وااااای جلو چشای دختر
بریدن از حسین سر
بعده بریدنه سر
هجوم آورد یه لشکر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
(حسین غریب مادر)۲
6_144227340198837705.mp3
5.55M
#ویژه_چهارم_محرم🏴
🎤•| #کربلایی_محمد_حسین_حدادیان|•
ابتدای عاشقی روز و ماه و سالمو از محرمت بگم
باز کمه نمیدونم از کدوم غمت بگم
تو یه نصف روز پیر شدی برات بمیرم
اسیر شدی برات بمیرم
تویی که زنده کردی قیام اهل بیت رو
چه فاتحانه خوندی تو کوفه ما رایتو
زمزمه باد صبا وازینبا وازینبا
ای تالی تلوِ مجتبی وازینبا
تو کوه صبری مرحبا وازینبا وازینبا
یا زینب مولاتی ...
ابتدای عاشقی امتداد کربلا
یا شریکة الحسین ای نماد کربلا
تو یه نصف روز پیر شدی برات بمیرم
اسیر شدی برات بمیرم
هلال نیزه ها و غم غروب محمل
سرت شکست و خونت به روی چوب محمل
به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
نمیرم ولی مرا به تازیانه میبرند
یا زینب مولاتی ...
چشم صاحب الزمان خون میباره از غمت
روضه اسارت و قتلگاه و علقمه
تو یه نصف روز پیر شدی برات بمیرم
اسیر شدی برات بمیرم
روی لب تو انا الیه راجعون
روی لب حسین تو چوب خیزرونه
به طمع گندم ری وازینبا وازینبا
سر ها رود بالای نی وازینبا وازینبا
ای وای از شام و بزم می وازینبا وازینبا
یا زینب مولاتی ... #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#ویژه_شب_چهارم_محرم🏴
صف کشیده می رسد آن حیدر زهرا نشان
تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان
در دودستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان
در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان
وه بنازم بر امیر عشق و این سرلشگرش
تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید
قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید
از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید
رشته ی هرچه محبت بود از طفلان برید
کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش
گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر
حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر
حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر
عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر
این غریب کربلا و هدیه های خواهرش
خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان
وعده ی دیدار مادر داد بر آغوششان
من نمی دانم چه سری گفت او در گوششان
کرد از جام شهادت واله و مدهوششان
آتش عشق حسینی بود از پا تا سرش
گفت یا ابناء زینب آبرو داری کنید
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید
از ابوفاضل مدد گیرید سالاری کنید
من زنم اما شما باید علمداری کنید
جانت قربان یک تاری ز موی اکبرش
هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود
هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود
لشگری را با دو رزمنده دگر رسوا نمود
خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود
دستی از دل بر دعا دستی دگر بر معجرش
مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت
بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت
هر دو دست مستجابش را به روی سر گرفت
تا خبر از کودکانش با دوچشم تر گرفت
دیده آورده حسین دو یار خونین پیکرش
به سر دوش حبیبش کعبه ی آمال او
چون همای پر شکسته خون چکد از بال و
تا که دید آن انکسار چهره و احوال او
از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او
این اصول عاشقی آموخته از مادرش
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
(قاسم نعمتی)
1_5909438539.mp3
11.95M
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
مثل امروزی عمربن حجاج زبیدی،
وارد کربلا شد، ماموریتش هم بستن شریعه ی فراته
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
مثل امروزی عمربن حجاج زبیدی،
وارد کربلا شد، ماموریتش هم بستن شریعه ی فراته،
با پنج هزار سرباز، شریعه رو به روی ابی عبدالله و بچه هاش بست ،
با کمال جسارت، اومد سمت خیام حسینی، فریاد میزد حسین،
یه قطره از این آب فراتم نمیزارم بهت برسه،
از امشب دیگه برا آوردن آب،
قمر بنی هاشم و علی اکبر جنگیدند
رفتند از فرات مشکها رو پر از آب کنند، یعنی از امروز دیگه قحط آبه،
آب تو کربلا جیره بندی شده،
الله اکبر،
تو اون گرمای طاقت فرسا،
اونم از امروز تا روز عاشورا،
▪️تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
خیمه هام که کنار فرات بنا نشده بود
لذا میرفتند ۲۰ تا ، ۲۰ تا مشکو پراز آب میکردند، می آوردند توی خیمه ها،
حتی تو بعضی نقلها داره مشکها رو که تو خیمه ی بچه ها آویزان کردند، بُرِیر میگه من خودم آوردم یه دونه از این مشکها رو، بچه ها انقده تشنه بودند آویزان از مشک شدند،
آب مشک رو زمین خیمه ریخت
دیدم برای اینکه هدر نره آب،
دارند رو خاکها خودشونو میغلطونند، شکمهاشونو به خنکی آب و خاک میزنند، بلکه رفع عطش بشه،
شب عاشورا سکینه ی بنت الحسین میگه سهمیه ی آب ما تو خیمه تمام شد
روم نشد بیام به بابام بگم
گفتم میرم خیمه ی عمه جانم زینب،
حتما عمه برام یه راه چاره ای داره،
اومدم صحنه ای دیدم پشیمون شدم بگم، تشنمه،
دیدم عمه برادرم علی اصغر رو بغل کرده، هر کاری میکنه داداشم آرام نمیگیره،
عمه هی رو زمین مینشینه هی بلند میشه
هی مضطرانه میگه یَابنَ اَخِی، اِصبِر، پشیمون شدم که به عمه بگم تشنمه،
یه مرتبه پدرم ابی عبدالله وارد خیمه شد این اضطراب عمه رو که دید این بچه رو از عمه گرفت
دیدم داداشم داره زبونش رو دور لبهاش میچرخونه،
بلکه با تریِ زبان، بتونه قدری رفع عطش کنه،
الله اکبر،
دیدم بابام علی رو بغل گرفت
زبان خودشو گذاشت تو کام دهان علی، دیگه بعد از این ندیدم داداش علی،
زبونشو بیرون بیاره،
یعنی ابی عبدالله با این کار با شیرخوارشم داره نشون میده
زبانتو دور دهان و لبهات نچرخون علی جان
خدا رحمت کنه استاد ما رو
میفرمود روز عاشورا اولین کسی ک جلو خیمه ها مقابل ابی عبدالله قرار گرفت سکینه بود
چقدر این خانوم عقیله ست
میدونه جلوتر اومده،
باباش از رباب خجالت نکشه.
من ندیدم رباب اومده باشه بیرون،
سکینه جلوتر آمد دید بابا داره میاد علی رو هم داره میاره،
اما چه آمدنی، قنداقه غرق خون،
بابا مضطر ،
تیر رو اگه بیرون بیاره سر جدا میشه،
تیر رو بیرون نیاره، چکنه با علی،
این بچه رو رو دست بگیر ، دو دست بگیرش، ببین چه کردن با این تیری که زدن،
▪️روی این دستم تنش
▪️بر روی این دستم سرش
▪️آه بفرستم کدامش را برای مادرش...
حسین....#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
گیرِ یه عده نانجیب افتادی خواهرت بمیره
هدیه هامو قبول کنی داداشی جای دور نمیره
دوتا دلاور رشید ، جنگاور و رزم آورن
از نسل پاک جعفر و شاگرد رزم حیدرن
عون و محمدم فدات داداشم
دسته گلام نذر چشات داداشم
بذار که جون بدم برات داداشم
نکن امیدم نااُمید
میخوام که باشم رو سفید
بذار بشم مادر شهید
... داداش حسین ، داداش حسین ...
دستمو رد نکن داداش نذار قسم بدم به مادر
بزرگشون کردم بشن فدای کربلات برادر
برید کنار داییتون یاریش کنید تنها شده
برید به جای باباتون که نوبت بابا شده
برید نشون بدید دایی غریب نیست
برید نشون بدید که بی حبیب نیست
دایی خجالت بکشه عجیب نیست
منتظرم تو خیمه ها
دسته گلای کربلا
خدا نگهدار شما
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
... داداش حسین ، داداش حسین ...
AUD-20200831-WA0031.mp3
9.6M
⚘گمنام⚘:
#سینه_زنی_امام_حسین_ع
#واحد
#سیب_سرخی 🎤
چه حالی داره ای خدا
سینه زدن تو کربلا
غسل زیارت از فرات
نگاه به گنبد طلا
کربلا عشقت منو
دیوونه کرد
از تو چه پنهون آقا جون
دیگه امیدی ندارم
عمرم کفاف بده بیام
سر رو ضریحت بذارم
میگن نمیدونی چقدر
قشنگه بین الحرمین
دور تا دورش نخلای سبز
صفا میدن به عالمین
کربلا عشقت منو
دیوونه کرد
زندگی و حیات من
بدون تو جهنمه
خاطرخواتم دیوونتم
دوست دارم یه عالمه
داد میزنم دیوونتم
تا در رو روم وا بکنی
@eetazeinab
دیوونتو ببینی و
فکری به حال ما کنی
همه میگن دیوونه ها
آواره و در به درن
شبا اسیر روضه و
از غم تو بی صبرن
کربلا عشقت منو دیوونه کرد
گریه برای بچه هات
برای من توشه شده
این قدر برات سینه زدم
دلم یه شش گوشه شده
گمان کنم دشمنان خیز
به کام من زبان
ز دور بسکه با سرت
سر اشاره می کنند
سر تو را به روی نی
هر چه نظاره می کنم
سیر نمی شود دلم
نگه دوباره می کنم
به دختران خود بگو
که گوشواره ها چه شد
گریه به گوشواره نه
به گوش پاره ها چه شد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
@eetazeinab