.
وقالَ سَعيدُ بنُ عَبدِ اللّه ِ الحَنَفِيُّ : وَاللّه ِ ، لا نُخَلّيكَ حَتّى يَعلَمَ اللّه ُ أنا حَفِظنا غَيبَةَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فيكَ ، وَاللّه ِ ، لَو عَلِمتُ أنّي اُقتَلُ ، ثُمَّ اُحيا ، ثُمَّ اُحرَقُ حَيّا ، ثُمَّ اُذَرُّ، يُفعَلُ ذلِكَ بي سَبعينَ مَرَّةً ما فارَقتُكَ حَتّى ألقى حِمامي دونَكَ، فَكَيفَ لا أفعَلُ ذلِكَ ! وإنَّما هِيَ قَتلَةٌ واحِدَةٌ ، ثُمَّ هِيَ الكَرامَةُ الَّتي لَا انقِضاءَ لَها أبَدا ؟!
سعيد بن عبد اللّه حنفى گفت : به خدا سوگند ، تو را تنها نمى گذاريم تا خدا بداند كه ما در غياب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، تو را پاس داشتيم . به خدا سوگند ، اگر مى دانستم كه كشته مى شوم و سپس زنده مى شوم ، آن گاه زنده زنده ، سوزانده مى شوم و خاكسترم را بر باد مى دهند و اين كار را هفتاد مرتبه با من مى كنند ، از تو جدا نمى شدم تا مرگم را پيش روىِ تو ببينيم ! پس اكنون ، چرا اين كار را نكنم كه تنها يك بار كُشته شدن است و آن هم با كرامتى جاويدان در پىِ آن ؟!
قالَ زُهَيرُ بنُ القَينِ : وَاللّه ِ ، لَوَدِدتُ أنّي قُتِلتُ ، ثُمَّ نُشِرتُ ، ثُمَّ قُتِلتُ حَتّى اُقتَلَ كَذا ألفَ قَتلَةٍ ، وأنَّ اللّه َ يَدفَعُ بِذلِكَ القَتلَ عَن نَفسِكَ وعَن أنفُسِ هؤُلاءِ الفِتيَةِ مِن أهلِ بَيتِكَ .
شب عاشورا زُهَير بن قَين خطاب به امام حسین گفت : به خدا سوگند ، دوست داشتم كه كشته شوم و سپس ، زنده شوم و سپس ، كشته شوم و تا هزار مرتبه مرا بكشند ؛ امّا خداوند با كشته شدن من ، كشته شدن را از تو و از جانِ اين جوانان خاندانت ، دور بدارد !
#اصحاب
.
.
#سید_حسن_نصرالله
درد دارم ،سلاح من بغض است
باید این شهر را تکان بدهم
یک شهادت برای من بس نیست
زنده ام کن دوباره جان بدهم
تا بفهمند شیعه یعنی چه...
#سید_ابوالفضل_مبارز
#نحن_شیعة_علی_بن_ابیطالب
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•چهکم دارد کسی که...
#قسمت_اول #روضه_اصحاب و توسل به حضرت #امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه
●━━━━━━───────
نفَسهای مرا وابستهی آهِ دَمادَم کن
طنابِ بغض را دورِ گلویم سفت،محکمکن
چه کم دارد کسی که در دلَش داغِ تو را دارد
تنورِ سینهام را روشن از گرمای این غم کن
به جای مالِ دنیا، گریه میخواهم فقط از تو
*ما رو راه بنداز من اگر گریه نکنم خفه میشم چشم رو هم گذاشتم شب چهارم هم رسید ما رو راه بنداز*
به جای مالِ دنیا، گریه میخواهم فقط ازتو
دو جرعه اشک را در استکانِ چشم من دَم کن
پس از مُردن، لباسِ روضهام نذر حسینیهست
تمامِ تار و پودِ مشکیام را خرجِ پرچم کن
در آغوشم نمیگیری چه زَجری بیشتر از این
*وقتی جُون کیسه اش را گرفت، نگاه به نگاهش کرد گفت یعنی برم ؟ آقا دست گذاشت روشونه ش خودشو انداخت تو بغل ابی عبدالله.. من دنبال یه بهانه ام بغلت کنم.من میام کربلا ضریحت را میبینم انگار دارم بغلت میکنم .. آخ بغلم کن..*
در آغوشم نمیگیری چه زَجری بیشتر از این؟!
بیا با بوسهای دردِ دلِ عشّاق را کم کن
همه عالَم مرا دیوانهی عشق تو میدانند
*آقا ما را ببین طرف به ما میرسه باورش شده فکر میکنه تو ما را تحویل میگیری... جلو مردم خرابمون نکن.. آقا اینا فکر میکنند ما آبرو داریم ،فکر میکنند روضه خوناشون را دوست داری !*
همه عالَم مرا دیوانهی عشق تو میدانند
اگر این است رسوایی، مرا رسوای عالَم کن
سر پیراهن تو گریهی ما را درآوردند
میان این همه کُشته چرا تنها تو عریانی؟
حبیبِ تو شدن شیرینترین رویای نوکرهاست
پس از عمری به پایت سوختن پُشت مرا خم کن
*اومدند به حبیب گفتند: حبیب خبر داری بچه های علی ، بچه های حسین ترسیدند؟ گفت: نه والله..گفت: حرف پیچیده میگن یارای پدر ما همه پیرند.. لذا شمشیردارها را صدا زد؛ آی حبیب چی کار کردی ؟رفتی کربلا بروتو بغل حبیب بگو :تو رفیق شیشِ امام حسینی تو به آقا بگی آقا نه نمیگه ..
شمشیر دارها اومدند پشت خیمه مخدرات؛ یا بنتِ علی! شمشیرها را به هم زدن؛ تا ما زنده ایم کسی نزدیک حسینت نمیشه.. آه دم غروب عمه جان سادات اومد دم گودال «أین الحبیب» ؟؟مگه نگفتی نمیذارم کسی دست بهش بزنه! پاره پاره اش کردن ..*
حبیب تو شدن شیرینترین رویای نوکرهاست؛
پس از عمری به پایت سوختن پُشت مرا خم کن
نسیم کوی تو حرّ یزیدی را حسینی کرد
مرا با عطر باب القبله ات یک روز آدم کن
من از تعداد زخم پیکرت سر درنیاوردم
خودت فکری به حال پرسشی اینگونه مبهم کن
کسی جز تو تن پاشیده را جمعش نخواهد کرد
بیا ای بوریا کاری برای جسم دَرهم کن
*دیدن امام سجاد از گودال بیرون نمیاد .
یکی گفت: آقا چرا قبر باز مونده؟فرمود: تیکه های بدنش رو پیدا نمیکنم. انگشت را برید پرت کرد بین اجساد؛ گفت: دنبال بدن باباش میگشت ،دَر هَمِش کردن..*
"السلام علیک یا بنت امیر المؤمنین"
*اومد خدمت برادر نه مثل اون خواهری برادری..که اینجا دختر علی اومد با اون جبروت با اون وقار زینبی،بچه هاش هی دور ابی عبدالله شمشیر درمیآوردند که آقا ببیندشون؛ آقا میگفت: برید کنار مادرتون.*
زین دو طوفان سوار میسازد
مردِ روزِ شکار میسازد
زلفشان را به شانه می ریزد
چند تا آبشار میسازد
مثل خورشید باشد و از خود
دو قمر در مدار میسازد
دارد از سر به زیرهایِ حرم
شیعه ی سر به دار میسازد
هر دو تا تیغه هایِ یک شمشیر
دارد او ذوالفقار میسازد
تیغشان را چه خوش تراشیده
هر دو را آبدار میسازد
به علمدار میکند نظر و
از روی او دو بار میسازد
کم اگر آورند فرضِ محال
از خودش تیغدار میسازد
می رود خود میانِ میدان و
همه را تار و مار میسازد
پیشِ او هرچه هست چیزی نیست
کوه باشد غبار میسازد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم #اصحاب
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#قسمت_دوم #روضه_طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم ۱۴۰۳به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
*امشب شب چهارم محرمه، از دو تا از #اصحاب و محمد و عون دوتا آقا زاده های زینب کبری خواهرزاده های، ابی عبدالله میخونم که هر دو شهادتشون خیلی جانسوزه..اینکه میگن طفلان زینب این طفلان نقل کوچه بازاریست تو زبونا افتاده طفل بچه ی کم سن وسال میگن اینا کم سن وسال نبودن اینا جنگیدن. اینا وقتی جنگیدن دیگه کم سن وسال نیستن. میشه گفت تازه جوان بودن حالا سنشون رو هم مختلف نوشتن هرچی هست هردو برادر بالای پونزده سال بودن نقل های مختلف تا بیست وچند سال هم هست. این دوتا آقا زاده بین راه تو سرزمین زاتق به ابی عبدالله ملحق شدن حتی نقل اینه پدرشونم اومده بود. عبدالله بن جعفر، همون جعفر طیار معروف که برادر امیرالمومنین هست خودشون رو رسوندن پدرشون هم ملحق شد. برا ابی عبدالله امان نامه آورد. اما ابی عبدالله فرمود: این اراده ی خداست. من پیغمبرو به خواب دیدم..خدا اراده کرده تو رو کشته ببینه..خدا اراده کرده زن و بچه اتو اسیر ببینه..تا این جمله رو گفت اینجا این دوتا آقازاده اولین بار بود شنیدن بناست این زنا به اسارت برن. هرکی به قافله ی ابی عبدالله ملحق میشد زینب ذوق می کرد.روز پنجم شیشم وقتی حبیب اومد تا زینب متوجه شد حبیب اومد صدا زد سلام من رو به حبیب برسونید. تا حبیب شنید زینب کبری بهش سلام میرسونه، نوشتن نشست روخاک یه مشت خاک رو به سرش میریخت من کی باشم که زینب به من سلام بده.اما همینجور گریه میکرد میگفت: حسین کار به کجا رسیده با حضور پیرمردی مثل من زینب ذوق می کنه.چقدر غریب شدی آقا..وقتی دید دوتا آقا زاده ها رو عبدالله آورد ذوق کرد. الحمدالله منمپیش کش دارم برا حسین...*
بنا نبود که تکیه به نیزه ات بزنی
مرا برای جهاد عظیمخط بزنی
بنا نبود بمانی غریب در صحرا
و خواهرت بشود بی نصیب در صحرا
بنا نبود مهیای سوختن باشی
میان خیمه پی کهنه پیروهن باشیم
اینا خیلی اصرار کردن دایی قبول نمی کرد اینا برن .زینب کبری اومد جلو خیلی اصرار کرد.ابی عبدالله هی بهانه می آورد.یه وقت صدا زد زینب جان! شاید پدرشون اصلا راضی نباشه..صدا زد حسینجانپدرشون توصیه کرده قبل فرزندان تو، فرزندان من جان بدن. هرچی ابی عبدالله میگفت زینب قبول نمی کرد.میگفت: نه ..این بچهها باید در راه شما جان بدن..زینب شروع کرد قسم دادن.حسینجان! تو رو به مادرمون زهرا،حسینجان!تو رو به بابامون علی، حسینجان! تو رو به جدمون...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_دو_طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•حدیث عشق تو...
#قسمت اول #روضه_امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج عباس حیدرزاده
●━━━━━━───────
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده همه دودمان آدم را
غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمیدهم به سرورِ بهشت این غم را
غبار ماتم تو آبرو به من بخشيد
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
*همه چیزمون از اباعبدالله است دنیا و آخرتمون با ابی عبدالله ست. کربلا میری میگی کفن از کربلا بیارم وقتی از دنیا میریم نوکر اباعبدالله رو تربت امام حسین رو سینه اش میگذارن.موقع دفنش زیارت عاشورا میخونن، وقتی جنازه اش رو بلند میکنن میگن بگو حسین اون دنیا هم هر کجا جلوت رو میگیرن میگی حسین درهای بسته باز میشه..خدا رحمت کنه مرحوم حاج ملا حسین مولوی رو گفت: وقتی من رو تو قبر گذاشتن نکیرین آمدن.گفتن چی آوردی؟بدنم شروع کرد به لرزیدن یک کسی بهم گفت بگو "صلی الله علیک یا ابا عبدالله" تا گفتم "صلی الله علیک یا اباعبدالله"دیدم اون دوتا ملک به هم نگاه کردن به من گفتن بخون ادامه بده گفتم: "صلی الله علیک یا بن رسول الله" دیدم اون دوتا ملک دارن گریه میکنن به هم دیگه میگن بیا بریم این نوکر حسینه این حساب و کتابش با اربابشه*
به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم
اگر دهند به دستم تمام عالم را
اگر بناست دمی بی تو طی شود عمرم
هزار بار بمیرم نبینم این دم را
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب
#حاج_عباس_حیدرزاده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#قسمت_پایانی #روضه #اصحاب حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج #عباس_حیدرزاده
●━━━━━━───────
*روز چهارم از #حر بگم که وقتی بالا سرش اومد ابی عبدالله سرش را به زانو گذاشت مدال بهش داد دستمال به سرش بست فرمود:"أنتَ الحُرُّ کما سَمَّتک اُمُّک"از سعید ابن عبدالله بگم که شهید نماز ابی عبدالله بود ایستاد جلو ابی عبدالله سیزده تا تیر به بدنش خورد تا ابی عبدالله سلام نمازش رو داد سعید روی زمین افتاد حضرت اومد بالینش یه جمله ای به آقا گفت، گفت: آقا جان آیا وفا کردم فرمود: "نعم، انت امامی فی الجنه"از کدامشون بگم از زهیر بگم از حبیب بگم از بُریر بگم؟از اون شهیدی بگم که وقتی میدان اومد زره اش رو بیرون آورد. #عابس بدنش رو برهنه کرد. گفتن چرا لباست رو بیرون میاری؟چرا خودت رو برهنه کردی ؟گفت: "انا مجنون الحسين" من دیوانه ی حسینم.از غلام سیاه بگم وقتی حضرت بالینش رسید براش دعا کرد "اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ"از اَسلم ترک بگم که وقتی بالا سرش اومد ابی عبدالله صورت رو صورتش گذاشت، خیلیه ها امام معصوم حجت خدا صورت رو صورت کسی بگذاره..یکسان رخ غلام و جوان بوسه داد و گفت:*
در دین ما سیه نکند فرق با سفید
*اما بذار از اون جوانی بگم امروز که مسیحی بود به دست خود ابی عبدالله مسلمان شده بود. بذارید از اون جوانی بگم که هفده روز بود از عروسیش میگذشت، تازه داماد بود مادرش روز عاشورا بهش گفت: مادر برو عزیز فاطمه رو یاری کن. اونقدر با ادب بود گفت: چشم مادر. آمد میدان خودش رو معرفی کرد جنگید عده ای رو به هلاکت رسوند برگشت گفت مادر ازم راضی شدی؟ مادر گفت نه پسرم میدونی کی ازت راضی میشم ؟ وقتی جلو اباعبدالله تو خون خودت بغلتی، وقتی سرت رو از بدنت جدا کنند راضی میشم.. اومد پیش همسرش پیش نو عروسش گفت: خانم! اومدم اجازه بگیرم برم زنش راضی نمیشد.گفت: #وهب اگه بری میدان من تنها میشم، من غریب میشم..همسر جوانش رو راضی کرد. دوباره اومد میدان جنگید نوشتن دستهاش رو قطع کردن
وهب رو زمین افتاد همسر جوانش تا این صحنه رو دید یه مرتبه دیدن عمودی به دست گرفت اومد وسط میدان نشست کنار بدن خونین وهب پیراهن وهب رو تو دستش گرفت گفت: باریکلا وهب خوب پسر فاطمه رو یاری کردی.. نوش جانت میری بهشت پیش رسول خدا.. وهب همین طور که اشک میریخت به خانمش گفت: چی شد اومدی وسط میدان برگرد اینجا جای تو نیست؟گفت وهب تو خیمه بودم.یه صدایی شنیدم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم. صدای ابی عبدالله را شنیدم هی میگه "واغربتا.." دیگه نتونستم تو خیمه بمانم.. شمر ملعون دستور داد به غلامش گفت برو این زن رو به هلاکت برسون.لذا اول شهیده ی کربلا زن وهب نصرانی..بود. خانمِ وهب اومدی خونها رو از صورتش پاک کردی. اما بمیرم برا اون خواهری که اومد کنار گودال قتلگاه یه نگاه کرد دید حسینش سر نداره..*
در قتلگاه آمدم و سر نداشتی
یک جای سالمی تو به پیکر نداشتی
دیدم تو را چه دیدنی ای پاره ی دلم
حتی لباس کهنه ای در بر نداشتی
زینب بمیرد این همه خونی نبیندد
خواهر شود فدای تو یاور نداشتی
ته مانده های پیروهنت هم ربوده شد
چیزی برای غارت لشگر نداشتی
ای وای سینه ی تو پر از جای پا شده
یکی دو تا که ارث ز مادر نداشتی
بی کس شدی ز پشت سرت نیزه خورده ای
حق می دهم حسین، برادر نداشتی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#روضه_اصحاب
#حاج_عباس_حیدرزاده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هشتم_ذیحجه
#حرکت_کاروان__حسین_ع_از_مکه_بطرف_کوفه
هشتم ماه ذیحجه سال ۶۰ هجری قمری #امام_حسین (علیهالسلام) و #اصحاب و #اهلبیت_حضرت، پس از چهار ماه اقامت در #مکه به طرف #کوفه حرکت کرده و راهی عراق شدند،
#امام_حسین (علیهالسلام) در یوم الترویه یعنی هشتم ذیحجه، روزی که حاجیان عازم مناسک حج هستند به همراه اهلبیت خود #مکه را به قصد #کوفه ترک کردند،
عمرو بن سعید بن عاص خبیث با #جمع کثیری به #دستور یزید ملعون به قصد #قتل امام حسین (علیهالسلام) وارد #مکه شدند، و در زیر احرامشان در #کنار کعبه #شمشیر آماده داشتند، #امام_حسین (علیهالسلام) که از قصد آنها مطلع بودند قبل از هتک حرمت حرم الهی و ریختن هر خونی در مسجدالحرام تصمیم گرفتند که شهر #مکه را #ترک کنند،
قبل از حرکت کاروان #حضرت_ابوالفضل (علیهالسلام) بر بام #کعبه رفته و #خطبهای آتشین انشاء فرمودند:
سپاس خدایی که این #کعبه را به #قدوم پدر امام حسین (علیهالسلام) مشرف كرد، جایی كه دیروز خانه بود، و به #برکت قدم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) صبحش #قبله گردید،
ای کافران فاجر آیا #راه بیت خدا را بر #امام نیكوكاران میبندید؟ چه كسی #سزاوارتر به این بیت است از دیگر موجودات؟ و چه كسی نزدیكترین به این خانه است؟ و اگر حكمتهای خداوند بلند مرتبه نبود و اسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا خانه کعبه به سوی امام حسین (علیهالسلام) پرواز میكرد و قبل از اینكه مردم #حجرالاسود را لمس كنند، #حجر دستان #امام_حسین (علیهالسلام) را استلام میكند و میبوسد،
آیا قومی كه مرگ را در كودكی به بازی میگرفتند از کشته شدن میترسانید؟ در حالی كه الان در سن مردان قرار دارند، جانم فدای #مولای_مؤمنين و آقای همه موجودات،
بیایید تا به #راه امام حسین (علیهالسلام) #آگاهتان كنم،
اگر خواهید او را به قتل رسانید پس بیایید مرا بکشید و گردنم را بزنید تا به #مرادتان برسید، خدا شما را به #مقصودتان نرساند و عمرتان و فرزندانتان را كوتاه كند، #لعنت_خدا بر شما و پدرانتان باد.
منابع:
ارشاد ج ۲ ص ۶۶ ، بحارالانوار ج ۴۴ ص ۳۶۳ ، مناقب سادةالكرام ج ۳ ص ۲۷۰
اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#نوحه
#شب_چهارم_محرم
دوباره بوی ماتم
دوباره فصل هجران
نوای همه عالم
شده ذکر حسین جان
به چشم همه اشک نم نم آمد
ز عرش خدا ناله ی غم آمد
کشد فاطمه آه جانسوز از دل
محرم آمد
واویلا واویلا حسین واویلا
.......
#طفلان_حضرت_زینب
برادر جان فدایت
بمیرم من برایت
وجود بچه هایم
فدای بچه هایت
تو که موسفیدی ز داغ اکبر
تو که بی کسی و نداری لشکر
دوگل بهر قربانیت آوردم
فدایت خواهر
واویلا واویلا حسین واویلا
تو که تنهاترینی
نبینم که حزینی
دلت می آید آخر
مراشرمنده بینی
بمیرم برای نم چشمانت
برای دل بین خون غلطانت
سر این دو طفلم چه قابل دارد؟
خوردم قربانت
واویلا واویلا حسین واویلا
........
#اصحاب
#حضرت_حر
منم حر پشیمان
بده حالی به مهمان
زنم فریاد مستی
تو هستی شاه و سلطان
اگر راه دریا به رویت بستم
بپایت نهم سر بگیری دستم
وجودم خجالت شده از زینب
پشیمان هستم
واویلا واویلا حسین واویلا
رسیدم در برتو
شدم تانوکر تو
خجالت میکشم از
نگاه خواهر تو
تو باغ گلی و کنارت خارم
به درگاه تو خادم دربارم
قبولم نمودی ز تو ممنونم
تویی سالارم
واویلا واویلا حسین واویلا
#مجتبی_صمدی_شهاب ✍
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•شده ام سخت گرفتار...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مهدی رعنایی
●━━━━━━───────
"صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله"
من کیام حر گناهکارِ اباعبدالله
شدهام سخت گرفتار اباعبدالله
رهبر و سید و مولای همه توابین
چهره بنهاده به دیوار ابا عبدالله
جان به کف راهی بازار محبت شده ام
گشته امروز خریدار ابا عبدالله
* یه دونه از زبون حر بگم شامل حال من و شما میشه..*
پیش از آنی که خدا خلق کند آدم را
نام من بود به طومار ابا عبدالله
* به خدا امام حسین شما رو قبل از اینکه به دنیا بیاین جدا کرده تو عالم ذر یکی یکیتونو امتحان کرده امتحانو قبول شدی که تو دنیا وقتی به دنیا اومدی شدی گریه کن و سینه زن حسین...اما امشب شبِ اوناییه که مثل من خودشونو گنهکار میدونن بی آبرو میدونن امشب بگو حسین جان من هر بدی کردم دل زن و بچه اتو نلرزوندم.. تو حرو راه دادی ما رو هم راه بده.. یه دونه بگم دلتو بسوزونم ها میشه یعنی اینجوری بشه تو حر و بغل کردی منم بغلم کن. ای خوش به حال اون سینهزنی که امام حسین سینه اشو بچسبونه به سینه اش..کدوم سینه.. همون سینهای که ده نفر اسباشونو نعل تازه زدن رو اون سینهی مبارک با سم اسب رفتن او سینه رو ابی عبدالله بچسبونه به سینه ات الهی... *
هر دری بسته شود جز در پرفیضه حسین
این در خانهی عشق است که باز است هنوز
*نقل میکنن یه جوونی بود فاسق و فاجر اهل گناه و معصیت یه عادت خوب داشت این جوون اونم از مادرش یاد گرفته بود. چی بود مادرش گفته بود شیرمو حلالت نمیکنم مگر اینکه هر جا پرچمی دیدی اسم حسین روش بود وایسی دستتو بذاری رو سینه بگی" السلام علیک یا اباعبدالله" اینو از مادرش گرفته بود.اهل گناه بود اهل فسق و فجور بود اما تو خیابون تو کوچه برزن تو بازار میرفت پرچم میدید طبق عادت دستشو میذاشت رو سینه خم میشد به امام حسین سلام میداد. در اثر بار گناه بالاخره گناه یکی از عواقبش جوونمرگیه دیگه اونایی که زیاد اهل گناهن عمرشون کوتاهه در روایات هم هست آیه قرآنم میفرماید. جوونمرگ شد از دنیارفت خوابشو دیدن.. دیدن تو عالم برزخ توی صحرایی خازنای جهنم دستاشو بستن دارن میکشنش طرف آتش عذابش کنن وسط اون صحرای یه خیمهٔ نورانی تا اومد از این خیمه رد شه با دست بسته به این دو تا ملک عذاب گفت یه دقیقه صبر کنید دستامو وا کنید دستاتو باز کنیم برای چی تو موقع عذابته باید بری طرف آتش این برزخت بگذره حالا تا قیامت اینجا باید طعم آتش رو بچشی گفت نه میخواید ببرید ببرید اما من یه عادتی دارم باز کنید بهتون بگم دستاشو باز کردن دیدن روبروی خیمه دستشو گذاشت رو سینه خم شد" السلام علیک یا ابا عبدالله" یهو دیدن یه آقایی از خیمه اومد بیرون تو بودی به من سلام دادی؟ صدا کرد.. بله آقا! ملائکه عذاب به احترام ابی عبدالله رفتن عقب آقا فرمود: پرونده اشو بدید به من پرونده رو دادن دست ابی عبدالله آقا باز کرد هی سرشو تکون میداد میفرمود:جوون تو که ما رو دوست داری دیگه چرا،جوونا اول برای خودم میگم بعد برای شما پرونده امونو حسین وا نکنه بگه تو دیگه چرا، تو که برا من سینه زدی دیگه چرا، تو که عزادار منی دیگه چر،ا تو که مشکی پوش منی دیگه چرا، تو که گریه کن منی زائر کربلای منی دیگه چرا، آقا هی سرشو تکون میداد این جوونم از خجالت سرش پایین اند اخته بود فرمود: یه چند قدم دنبال من راه بیا یه چند قدم رفت برگشتن پرونده رو داد دست ملائکه عذاب پرونده رو باز کردن دیدن ابی عبدالله نوشته :بسم الله الرحمن الرحیم
"یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین" خدا بخاطر منه حسین ببخشش. پروندهی سیاه رو سفید کرد اینه ابی عبدالله تا دو روز تو لشکر ابی سعد وسط جهنم بود برگشت تو لشکر ابیعبدالله حر یزیدی شد حر حسینی..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب #حضرت_حر #کرامات
#کربلایی_مهدی_رعنایی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه #اصحاب و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی #مهدی_رعنایی
●━━━━━━───────
خودت تو زیارت عاشورا میگی" و علی اصحاب الحسین" حر هم جزء اصحاب حسینه داری بهش سلام میدی. اینه ابی عبدالله اینجوری می کنه با آدم.. جوون با امام حسین معامله کن امام حسین میبنده باهات کارو هم دنیاتو هم آخرتتو هم برزختو هم قیامتتو.. اونجایی که حسینه بهشته ..*
عمر زاهد همه طی شد بهتمنای بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا نام حسین است همانجاست بهشت
* #زیارت_عاشورا طول عمر رو زیاد می کنه چرا ؟چون به امامت میگی که آخر زیارت عاشورا" و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم "امامم مهربانه اجابت می کنه امام حسین! این آخرین زیارت من نباشه اگه قرار باشه مرگتون زود برسه بخاطر این زیارت عاشورا به تعویق میافته زیارت عاشورا رو ول نکنید..*
*توبه شرایط داره اول اینکه سر به خاک بذاری استغفار کنی، دوم طلب توبه و بخشش کنی، بگی دیگه من این کار رو نمی کنم. واسطه بیاری در خونه ی خدا و..چندین مرحله داره توبه.. می خوام از آقایی بگم که همهی شرایطو کربلا داشت چکمه ها اشو روی دوشش انداخته بود اومد طرف خیمه های حسین خجالت نکشید. تا اومد سر پایینه کد داره میده امام حسین در خونه ام اومدی اول باید سرتو بالا کنه فرمود:* ارفع رأسک* سرتو بالا بیار. طلب بخشش کرد.صدا زد یا ابن رسول الله! اجازه می دید برم دم خیمه ی خانوما از اینها حلالیت بطلبم من بودم راه رو سد کردم، من بودم جلو اینا رو گرفتم، من بودم تن این زن و بچه رو لرزوندم، آقا اجازه داد کی داره با حر میره پشت خیمه ها اباالفضل با حر اومدن پشت خیمه ها حر صدا زد "السلام علیکم یا اهل بیت النبوه السلام علیک یا بنت امیرالمومنین" از تو خیمه صدا زد و "علیک السلام" صدا زد بی بی جان اومدم حلالیت بطلبم منو ببخش.. زینب چی گفته باشه خوبه؟ فرمود: بگو بدونم آیا حسین تو رو بخشیده اومدی اینجا؟ صدا زد.. بله خانم.. فرمود: اگه حسین بخشیده من چیکارم که نبخشم منم حلالت کردم. امشب به ابی عبدالله و خواهرش بگو هرچی گناه کردم دلتو لرزوندم منو حلالم کن این حلالیتتو از امام حسین بگیر امشب ببین با هات چه میکنه...*
اولین نفره جلو امام حسینو گرفت اولین نفره در رکاب سیدالشهدا به شهادت رسید. ابی عبدالله سر حر رو بدامن گرفت اما دلا بسوزه.. ساعاتی بعد حسین تک و تنها تو گودی گودال قتلگاه افتاد. کسی اومد سرشو بدامن بگیره نه والله اشتباه گفتم چرا یکی اومد سرشو بدامن بگیره.. "و الشمر جالس علی صدره" یهو دید سینه اش سنگین شده.. هر چی نفس داری حسین .....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر
#کربلایی_مهدی_رعنایی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
زمان:
حجم:
397.8K
.
#اصحاب #شور
#تک
#سبک_سلام_ما_بر_شهدای_کربلا
سلام ما بر شهدای کربلا
به جان نثاران منای کربلا
دنیا ندیده مثه اصحاب حسین
ای به فدای شهدای کربلا
میگیم با اصحابِ الحسین
(کُلُّ الخیر فی بابِ الحسین)
السلام علی الحسین
وعلی اصحاب الحسین
...................
#جناب_وهب
سلام ما بر وهب و امّ وهب
مادر و فرزند و عروس با ادب
یکی فدایی حسین بن علی
دو تا فدایی عقیله العرب
مادر از دلبندش گذشت
از سر فرزندش گذشت
السلام علی الحسین
وعلی اصحاب الحسین
.......
#حضرت_حر
سلام بر حرّ و غلام و پسرش
بهشت و دوزخ بوده در نظرش
کرده ادب به نام مادر حسین
رحمت حق به شیر پاک مادرش
شد آزاده در عالمین
تا که شد اسیر حسین
السلام علی الحسین
وعلی اصحاب الحسین
.......
#شب_چهارم_محرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#زنجیرزنی
#اصحاب #حضرت_حر
#شب_چهارم_محرم
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم
حُرم و شرمنده ام که راه تو رُو بسته ام
کن حلالم یا حسین دل تو رُو شکسته ام
حُرم و سوزانده ام قلب کودکان حرم
دل زینب آزردم لطفی نما تو از کرم
هستم آقا سر به زیر بیا وُ دستم بگیر
ای حسین فاطمه (۴)
کن قبولم یا حسین دلم از این غُصه بردار
جان زهرا مادرت. ببین هستم من گنهکار
بیا وُ اذنم بده روم میدان با شهامت
گر نگاهم کنی تو می شوم عبد و غلامت
ای پناه عالمِین کن حلالم یا حسین
ای حسین فاطمه
کسیکه آب و بسته به روی تو منم حسین
می کنم هدیه آقا این سر و این تنم حسین
شکرُ لِله که دارم می کنم جان خود فدا
لحظه ی آخر دارم بر لب خود ذکر زهرا
جان من قربان تو من بلاگردان تو
ای حسین فاطمه
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی ✍️📗🎤
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•آئینه های وصال...
#روضه_اصحاب اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج میثممطیعی
●━━━━━━───────
خوب رویان چو عَلم بر سرِ راهی بزنند
رهِ صد قافله دل را به نگاهی بزنند
دل سپیدان چه خوش است آن که
به صحرا چو زهیر
خیمه در منظرِ چشمان سیاهی بزنند
*شب چهارمه؛شب اصحابه...به حق اون آقایی که هرجا امام حسین بار و بنه به زمین میگذاشت؛پرهیز داشت امام حسین رو ببینه یک جا دیگه مجبور شد. با پسرعموها نشسته، داره غذا می خوره.یه وقت پرده خیمه کنار رفت...قاصدالحسین آمد...صدا زد:یا زهیر! اَجِب اباعبدالله! آقام کارت داره...آقام صدات کرده...این قاصد از طرف امام حسین آمد...ولی شاید ته دلش یه غبطه ای به زهیر خورد؛زهیر آقام کارت داره...آقام دوست داره...بیا...*
گر پسندِ دلشان افتی و منظورِ حضور
به دمی راهِ دلت گر چه نخواهی بزنند
به یکی مصرعِ برجسته که از حرّ شنوند
قلمِ عفو به دیوان گناهی بزنند
*بیا...بیا...تو فقط بیا...
صدبار اگر توبه شکستی باز آی...*
وقتی رو زمین افتاد،آقا رو صدا نزد.یه وقت این دستای مهربون، سر رو از روی خاک بلند کرد؛روی دامن گذاشت" فجعله یمسَحُ التراب عن وجهه"خاک از صورتش می گرفت...صدا می زد: " انت الحر کما سَمَّتک اُمُّک"خدا مادرت رو رحمت کنه عجب اسم خوبی برات گذاشت*
روحِ عشاق چو احرامِ محبت بندند
هاله گردند و طوافِ رخِ ماهی بزنند
بس که آیینۀ وصلاند، شهیدان حسین
خبر از زخم ندارند که آهی بزنند
دلِ ما در هدف تیرِ کمان ابرویان
همه تن،سینه سپر کرده الهی بزنند!
#شاعر: ذوقی اصفهانی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها