eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
252.6K
ای عبد صالح مقرب خدا ساقی حضرت سیدالشهدا پسر حیدر و یل ام البنین یا ذخر الحسین فی ارض کربلا شیر سرخ عربستانی و علمداری تو قمر عشیره ی حیدر کراری سید و سرور و سردار و سپه سالاری آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری ای شیر در کمین آقای مه جبین یابن ابوتراب امیرالمؤمنین یا عباس یا عباس... ای شاه علقمه ای ماه علقمه به تشنگی تو گواهه علقمه به دریای چشات خورده گره آقا از ازل تا ابد نگاه علقمه شیر سرخ عربستانی و علمداری تو قمر عشیره ی حیدر کراری سید و سرور و سردار و سپه سالاری آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری ای شیر در کمین آقای مه جبین یابن ابوتراب امیرالمؤمنین یا عباس یا عباس...
128.2K
اگر شبی ز جمالش نقاب بردارد فلك نگاه خود از آفتاب بردارد اگر كه قطره ای از آب مشك او برسد خدا ز اهل جهنم عذاب بردارد به غیر نام ابالفضل هیچ نامی نیست كه اینچنین ز دلم اضطراب بردارد كسی كه نقش نگینش حسین شد بی شك ز خاك علقمه باید ركاب بردارد به سنگفرش حریمش هر آنكه معتقد است اگر كه آب بریزد،گلاب بردارد قلم شده است دو بازوی او كه در محشر بیاید و ز محبان حساب بردارد زمان زیاد نمانده برای شش ماهه خدا كند بتواند كه آب بردارد برای بوسه ز چشمان ساقی سرمست ببین سه شعبه چگونه شتاب بردارد شاعر : محسن عرب خالقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای عباس موزون عزیز در مورد واژه تَنَقَّبت در زیارت عاشورا تفسیری فوق‌العاده دردناک بیان فرمودن که حتما باید بشنوید 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ن پرداختند. البته در کربلا هم افرادی بودند که نفوذ یزیدیان لحظه‌ای آنان را از امام زمانشان جدا نکرد. یکی از این افرد حضرت عباس (ع) است. در کربلا شمر لعین برای عباس (ع) و برادرانش امان نامه آورده بود تا به زعم خود آن‌ها را از مرگ نجات دهد. ولی این امان نامه به هیچ وجه رایگان نبود و بهای آن تسلیم در برابر خواسته‌های انسان فاسقی چون یزید، بود. علمدار کربلا با آن اعتقاد راسخی که به امام خویش داشت، خطاب به شمر گفت: «تَبَّتْ یدَاک وَ لُعِنَ مَا جِئْتَ بِهِ مِنْ أَمَانِک یا عَدُوَّ اللَّهِ أَ تَأْمُرُنَا أَنْ نَتْرُک أَخَانَا وَ سَیدَنَا الْحُسَینَ بْنَ فَاطِمَةَ (سلام الله علیها) وَ نَدْخُلَ فِی طَاعَةِ اللُّعَنَاءِ وَ أَوْلَادِ اللُّعَنَا[۱۴]؛ دستت بریده باد! لعنت بر امان نامه‌ات. ای دشمن خدا! می‌خواهی که برادرم، سرورم و امامم را ترک بگویم و در اطاعت لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان وارد شوم؟» آری، عباس بن علی (ع) بی‌اذن ولی امر خویش، به شمر نگاه هم نمی‌کند و آنگاه هم که امام حسین (ع) به عباس اذن می‌دهد تا جواب شمر را بدهد، هرچند فاسق باشد، (أَجِیبُوهُ وَ إِنْ کَانَ فَاسِقاً)[۱۵] و وقتی شمر، برای علمدار کربلا امان نامه می‌آورد، حضرت عباس (ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری است، بر شمر بانگ می‌زند و می‌فرماید: «لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَکَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ لَهُ[۱۶]؛ لعنت خدا بر تو و امان نامه تو ای دشمن خدا! ما را فرمان می‌دهی که از یاری برادر و مولایمان حسین (ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان درآوریم، آیا ما را امان می‌دهی، ولی برای فرزند رسول خدا (ص) امانی نیست؟» عباس بن علی، چنان با قاطعیت سخن می‌گوید، که دشمن نامیدانه، به خیمه خویش، باز می‌گردد. مقابله با نفوذ به سبک حضرت ابالفضل (ع) ·بصیرت: امام صادق (ع) درباره عمویش عباس (ع) مى‏فرماید: «کَانَ عَمّنَا العَبَاس نَافِذ البَصِیرة[۱۷]؛ عموى ما عباس داراى بصیرت ژرف بود.» ·عدم تعلق به دنیا: در تاریخ مى‏ خوانیم: «بَیْنَ عَیْنَیْهِ أَثَرُ السُّجُود[۱۸]؛ [در پیشانى] و بین چشمان او اثر سجده [نمایان] بود.» نقل شده که روى قاتل عباس که از طایفه «بنى دارم‏» بود، سیاه شده بود. علت را از او پرسیدند. گفت: «من مردى را که در وسط پیشانى او اثر سجده بود کشتم که نامش عباس بود.»[۱۹] ·عشق به ولایت و ولایت‌پذیری گریز و روضه آن‌قدر عاشق ولایت بود که امام زمانش عاشق او بود. تاریخ می‌نویسد: «لَم یَبق الحُسَین بَعدَ ابِى الفَضل إلّا هَیکَلاً شَاخِصَاً مُعرى عَن لَوازِم الحَیَاة[۲۰]؛ از امام حسین بعد از [مرگ] اباالفضل جز هیکلى [و مشتى استخوان] خالى از لوازم حیات و زندگى باقى نماند.» پس از او بود که دشمن جرأت و جسارت پیدا کرد و بر اصحاب و خیمه‏هاى امام حسین (ع) حمله‏ور شدند. در تاریخ مى‏خوانیم: «لَمّا قُتِلَ العبَّاسُ تدافَعتِ الرِجَالُ عَلى اَصحَابِ الحُسَین؛[۲۱] هنگامى که عباس کشته شد، مردان [دشمن از هر سو] بر اصحاب امام حسین حمله‏ور شدند.» تا تو بودى خیمه‏ ها آرام بود دشمنم در کربلا ناکام بود تا تو بودى من پناهى داشتم با وجود تو سپاهى داشتم تا تو بودى خیمه‏ ها غارت نشد بعد تو کس حافظ یارت نشد تا تو بودى چهره نیلى نبود دست‌ها آماده سیلى نبود تا تو بودى دست زینب باز بود بودنت ‏بهر حرم اعجاز بود تا که مشکت پاره و بى‏ آب شد دشمن پر کینه ‏ات شاداب شد حضرت عباس (ع) بعد از شهادت على اکبر مى‏خواست ‏به میدان برود، اما برادر به او اجازه میدان رفتن نداد، بعد از اصرار زیاد فرمود: مقدارى آب براى کودکان بیاور. پیشانى حسینش را بوسید و به سوى فرات حرکت کرد، مشک را پر از آب نمود، خود نیز تشنه بود، مى‏خواست آب بنوشد: «فَذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْن‏ وَ مَن مَعَهُ فَرقَى المَاء[۲۲]؛ سپس به یاد تشنگى حسین و همراهان [و کودکان] افتاد، پس آب را [روى آب] ریخت.» یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونِی وَبَعْدَهُ لا کُنْتِ أَنْ تَکُونِی‏ هذا حُسَیْنٌ وارِدُ الْمَنُونِ وَتَشْرَبینَ بارِدَ الْمَعینِ هان اى جان عباس! مى‏دانى که پس از شهادت پیشواى آزادى، حسین چقدر زندگى بر تو گران است؛ مى‏دانى چقدر دردناک است که تو بخواهى پس از او در این فضاى تیره و تار نفس بکشى و زندگى کنى؟ آنگاه فریاد برآورد: «والله لا اذُوقُ المَاء وَسَیدِى الحُسَین عَطشَانَاً[۲۳]؛ به خدا قسم آب نمى‏نوشم، در حالى که آقاى من حسین تشنه است.» شدت علاقه امام حسین (ع) به جناب ابوالفضل (ع)، مثل شدت علاقه حضرت رسول (ص) به حمزه سید الشهداء و جعفر طیار بود و این شدت تا عاشورا ادامه داشت تا اینکه صدای قمر بنی هاشم بلند شد:
|⇦•هنوز علمدار حسین.. و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ موج نزن آب فرات، تو خیمه موج عطشه تشنگی بیداد میکنه، حرم تو اوج عطشه رسیده علمدار نیومدم آب بخورم، بذار بسوزه جگرم من به سکینه قول دادم، آب به خیمه ببرم رسیده علمدار رسیده تا موجای تو آهم فقط بمون تا خیمه همراهم دل نگرونه طفل شش ماهم *امشب شب دوتا باب الحوائجه...یکی بی دسته یکیم دستاش خیلی کوچیکه..اونایی که نتونستن شب هفتم خوب گریه کنین...* میدونی آبروی سقایی میبرمت به خیمه تنهایی به انتظارتن چه لب‌هایی *وارد شریعه شد.یه عمری خودشو آماده کرده بود بره میدان بجنگه مشق رزم کرده بود.اومد مقابل آقا " اَنَّ العبّاس لَمّا رَآی وَحدَتَه"وقتی دید برادر دیگه تنها شده دیگه کسی براش نمانده آمد مقابل مولا صدا زد :"هل مِن رُخصَة؟! "به من اجازه میدان میدی؟ امام حسین حرفی نزد اما یه کاری انجام داد...مجلسی نوشته:"فَبَکی الحسین، بکائاً شدیدا..."شروع کرد های های گریه کردن. آقا یه نگاهی به برادر انداخت."یا اخی انت صاحبُ لوائی"تو علمدار منی..."و اذا مضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"اگه تو بری لشکرم از هم می پاشه. کسی براش نمونده بوداما عباسش یه تنه امید خیمه هاش بود. سرشو پایین انداخت. فرمود:"قَدْ ضَاقَ صَدْرِي"سینه ام تنگی میکنه"وَ سَئِمتُ مِنَ الحیاة"دیگه از این زندگی خسته ام."وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ"میخوام برم از اینا انتقام بگیرم. "فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ..." شما میدون نرو، شما برو برای بچه ها آب بیار چشم!...هرچی تو بگی هرچی تو بخوای... قبل از اینکه آب بیاره اجازه خواست.رفت مقابل لشکر ایستاد."وَ وعَظَهُم وحَذّشرَهُم فَلَم يَنفَعَهم..."موعظه اشون کرد،از عذاب خدا برحذر داشت...اما فایده ای نداشت...(اونقدر شکم هاشون از حرام پر شده بود...)"فَرَجَعَ إلى أخيه"برگشت پیش برادر اینجا که اومد با آقا وداع کنه، مرحوم مجلسی نوشته:"فَسَمِعَ الأطفال يُنادون العطش العطش!"صدای بچه ها رو شنید که صدا میزدند..آب آب...عمو تشنگی ما رو کشت...امشب حرم آل علی آب ندارد... "فَرَكِبَ فَرسَه و أخذ رُمحَه و القِربَة "سوار اسب شد، مشک رو برداشت...فقط یه نیزه برداشت."وَ قَصَدَ نَحوَ الفُرات فأحاط بِه أربعة آلافٍ ممن كانوا موكلين بالفُرات"چهارهزار نفر احاطه ش کردند."وَ رَمَوهُ بِالنِّبال"بهش تیر میزدند. همه رو کنار زد.جنگ نمایانی کرد..."غیرمبال لذلک الجم"بدون توجه به این دشمنان خدا وارد شریعه شد..."فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء "آب رو بالا آورد.."ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين یادش افتاد آقاش تشنه است."فرمى الماء..."آب رو روی آب ریخت .مشک رو پر کرد...روی دوش انداخت...* میدونی آبروی سقایی میبرمت به خیمه تنهایی به انتظارتن چه لب‌هایی «سقای دشت کربلا عباس...» امید هیچ دلاوری، الهی نا امید نشه الهی هیچ پهلوونی، تو غریبی شهید نشه الهی، الهی... وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... *راوی میگه وقتی دست راست و چپش رو زدن، با هزار زحمت، مشک رو به دندان گرفت هنوز امید داره. عباس! چیزی نشده،دست نداری...آب که داری..."فَجائَه سَهمٌ "یه تیری آمد"فَأصاب القِربَة ..."تیر به مشک خورد"وَ أُريق ماؤها..."آب روی زمین ریخت. زمان از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد."فَوَقَفَ العباس مُتَحَیِّراً"همینطور ایستاد...* (دست ها رو بلند کنید به سمت خدا... یا دلیل المتحیرین به حق این دست های بریده...الهی العفو‌‌‌...) وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... دیگه نمیخواس ببینه فقط چشاشو بست عمو... علمدار...علمدار... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
Shab09Moharram1402[01].mp3
64M
|⇦•هنوز علمدار حسین.... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... دیگه نمیخواس ببینه فقط چشاشو بست عمو... علمدار...علمدار...
حضرت علی اکبر علیه السلام ✅مناسب شب عاشورا ( عصر تاسوعا ) سبک :: ای غنچه نیلوفریم... ویرانه ده نازلو بالام... مرحوم حاج قدرت الله نادری 🔹 گلدی گیجه اوغلون گوره کان حیا لیلا گوردی یرینده یوخ علی ایتدی نوا لیلا چیخدی کناره خیمه دن لا کن اورک تیترر میداندا گوردی اوج ایدیر دریا کیمی لشکر بیلدی فراته عزم ایدوب تک نوجوان اکبر ایستوردی ایتسون اکبره جانین فدا لیلا فریاد ایدوب امداد ایدون افغانیم آرتوخدور میداندا یاقوزدی بالام لاکن قوشون یوخدور من بیر اوغول سوز عورتم فریاد رس یوخدور ایندی کیمی امدادینه ایتسون صدا لیلا؟ یوخ بیر کسیم تا ایلسون بیر چاره یالوارسام چاتماز الیم من حیدر کراره یالوارسام غیرت قبول ایتمز گئدوم اشراره یالوارسام اکبر گئدیر الدن کمک کیمدن آلا لیلا گلدی سکینه عرض ایدوب ای مهربان مادر میداندا چوخ غوغا سالوب بی رحم دور لشگر یالقوزلارا عباس عموم دائم کمک ایلر سردار عَمومه گل گیدک عرض ایت آنا لیلا اولماز گئدوب بیز یالواراق بو قوم نسناسه لازم دوشوب بیز یالواراق بیر زبدۀ ناسه گل منله سن یوز دوندراق درگاه عباسه خرگاهِ سقایه طرف دوشدی یولا لیلا گورجک سکینه حالتین اول خسرو خاور آلدی قوجاقه سویلدی عباس نام آور علت ندور رنگون قاچوب زانو لرون تیترر عرض ائتدی خارجده دوروب گور بینوا لیلا سهم صلابتده چیخوب اول حیدر ثانی ال قبضۀ شمشیریده دعوالر اصلانی خیمه کنارینده گوروب بیچاره لیلانی تپراقه دوشدی عرض ایدوب اول مه لقا لیلا ال دامنوندن اوزمرم باب کرم لیلا رحم ایت دخیل و بی کسم چوخ مضطرم آقا سندن علی اکبری من ایسترم آقا بوندان علاوه چکمسون درد و بلا لیلا گل وئر عروسلوق خلعتین ای زادۀ حیدر دشمن ایچینده تک قالوب اوغلوم علی اکبر عباس ایاقینه آتوب لیلا او دم معجر دوتدی ابوالفضل دامنین بختی قرا لیلا تأثیر ائدوب لیلا سوزی تیترتدی عباسی شهدن اجازه آلدی چون ئوز زبدۀ ناسی چکدی بئلیندن خیمه ده شمشیر الماسی باخدی دالیجا آغلیوب ائتدی دعا لیلا عباسه اولجاق روبرو قاچدی بوتون اشرار تاپدی علی اکبری اولدی اونا غمخوار گَتدی خیامه اکبری اول باوفا سردار سسلندی بو اکبر بو سن ، بو کربلا لیلا یاز « نادری » هاردا قالار عباس اول وقتی اکبر جوانین خیمه ده تابوت اولار تختی غم لشگری دلدن سالار لیلا قرا بختی عمری نقدری وار قورار بزم عزا لیلا 🍃🌴🌴🌴🌴🌴
شب عاشورا ای شمع حرمخانه قربانون اولوم عبّاس جان لار سنه پروانه قربانون اولوم عباس ایلده شب تاسوعا سسلر آدوی دنیا معناده دیر زهرا قربانون اولوم عباس دویسه قاپیوی سائل منظوری اولار حاصل ای مونس اهل دل قربانون اولوم عباس انسان و ملک سندن ایستَلَّه کمک سندن اَل بیزدن اتک سندن قربانون اولوم عباس ای معرفتین کانی سَن بُل آناوین جانی بیمه ایله بو جمعی قربانون اولوم عباس اوج شرفه چاتدون لب تشنه قانه باتدون سن کوثری آغلاتدون قربانون اولوم عباس دگدی گوزل آننوندان اوچ شعبه لی بیر پیکان دوتدی گوزیوی اَلقان قربانون اولوم عباس یاندیم دیدیم ای قارداش سس ویر منه وای قارداش چارم ندی ای قارداش قربانون اولوم عباس دیداره حسین گلدی قلبین غم اوخی دَلدی تاپدی سنی دینجلدی قربانون اولوم عباس وار خیمه ده چوخ سوزلر قیزلار یولیوی گوزلر باخمور نیه بو گوزلر قربانون اولوم عباس احسنت بیله ایثاره سردار وفاداره قربان کسیلن یاره قربانون اولوم عباس گَلدیم باشوین اوسته آچ گوزلرین آهسته سن خسته حسین خسته قربانون اولوم عباس ای کشتی بی ساحل قانلی علمه حامل آمالون اولوب حاصل قربانون اولوم عباس کم ایلمه لطفون سَن بیچاره کویونده گدایم من قربانون اولوم عباس 📝 استاد کلامی زنجانی
4_5839259217189405762.mp3
2.61M
ای شمع حرمخانه ☝️ بانوای زنده یاد حاج محمدباقرمنصوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات 1 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یا بقیة الله آجرک الله... آقا سرتون به سلامت... شب عاشورای جد غریبتون حسینه... کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه... کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید... 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... امسال هم محرم ما بدون شما گذشت... امسال هم عاشورای ما بدون شما... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت نميدونم آیا من زنده ام اون عاشورایی که شما می آیید... برای جد غریبتون مجلس میگیرید... روضه میخونید... شیعیان دور شما جمع ميشن... زار زار گریه میکنند... 🔸در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی 🔸ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه... خود حضرت در زیارت ناحیه فرمودند... یا جدا... اگه کربلا نبودم یاریت کنم... اما صبح و شام برات گریه میکنم... لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما اگه اشک چشمم تمام بشه... خون گریه میکنم حسین... 🔸از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت 🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت وقتی حبیب بن مظاهر وارد کربلا شد... خانم زینب کبری خوشحال شد... الحمدلله برادرم حسین تنها نیست... ما هم امشب اومدیم بگیم آقا... شما رو تنها نمیگذاریم... اومدیم بگیم یا زهرا... پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم... امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم... هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن... یا صاحب الزمان... -
در باب کرامات حضرت ابوالفضل در محله معجز اردبیل از گذشته های دور در اردبیل که به لحاظ پیشینه مذهبی و تاریخی خود به دارالارشاد و دارالامان لقب یافته است،افراد زیادی بوده اند که هنگام مواجهه با بیماریهای سخت و گرفتاریهای زندگی با خلوص نیت دست به دامان پاک اهل بیت و فرزندان و نواده های این بزرگواران شده و به حاجات خویش رسیده اند.ساکنان اردبیل از گذشته های دور علاوه بر زیارت امامزاده ها و بقاع متبرکه موجوددر این استان در موارد بسیاری بارفتن به زیارت مرقد مطهر امام هشتم و خواهرشان و توسل به این دوشخصیت بزرگوار نسبت به شفای بیماری و یا رفع گرفتاریشان نتیجه مثبت میگیرند.همچنین محله ای در شهر اردبیل به لحاظ واقعه ای که 89 سال قبل در آن اتفاق افتاده به نام معجز معروف است که ریشه در اعتقادات قلبی مردم این دیار به نهضت عاشورا دارد.آوازه"معجز"سالهاست که نه در یک محله بلکه در گستره شهرها و روستاهای همجوار اردبیل هم پیچیده و به عنوان مکان مقدسی برای عاشقان سقای دشت نینوا تبدیل شده است.دیوار بنایی که جلوی طاقچه آن پنجره کوچک هلالی شکلی مشرف به کوچه قرار گرفته است مکان این واقعه میباشد و تکه پارچه های سبز و مشکی که برمیله های پنجره بسته شده است بیننده را به یاد سقاخانه ها میاندازد. سوسوی چند شمع،تنها جلوه ای است که از داخل این پنجره جلب نظر میکند،اما در این مکان چه سِری نهفته است که بطور تقریبی در اغلب روزها حضور گرم صدها نفر از عاشقان علمدار کربلا آن را رونق میدهد.نقل است که در اواخر دوران قاجار دراین محله اردبیل که در آنزمان در حاشیه شهر قرار داشت مرد فقیری به نام فتح الله ساکن بود که از محل کرایه تنها سرمایه خود یعنی یک اسب سفید، معاش خانواده را تامین میکرد.در آن زمانکه خودرو در اکثر نقاط ایران وجود نداشت چهار پایان ارزش بسیاری در حمل و نقل داشتند و حکومت وقت که اسب و قاطر به تعداد کافی برای نقل و انتقالات نظامی نداشت،دستور به جمع آوری چهارپایان مردم داده بود.به نوشته منابع تاریخی روز هشتم شوال سال 1340 قمری یکی از ماموران نظمیه حکومت وقت به نام "رحمت الله"بااطلاعی که از وجود اسب در این خانه داشت به درب منزل مراجعه و اسب را طلب می کند.شادروان بابا صفری در کتاب"اردبیل در گذرگاه تاریخ"مینویسد:زن خانواده با بیان وضعیت نابسامان مالی خودشان و اینکه اسب تنها وسیله کسب معاش آنانست با سوگندبه حضرت عباس از مامور میخواهد از تصمیم خود منصرف شود.اما رحمت الله باتوسل به زور و با بی اعتنایی به این سوگند اسب راازطویله بیرون کشیده و سوار برآن راه نظمیه رادر پیش می گیرد.اوکه هنوزحدود 300 متر از منزل دور نشده بود،ناگهان از اسب به پایین افتاده و درحالیکه چهره اش تیره شده بود،نقش برزمین میشود. اسب بلافاصله به منزل برمیگردد و عده ای از ساکنان محله که ناظر ماجرا بوده اند به حیرت میافتند و آنرا غضب حضرت ابوالفضل العباس نسبت به مامور حکومت مستبد میدانند.خبر واقعه که در میان مردم به"پیلیسین قرالماسی" یعنی سیاه شدن پلیس مصطلح است در اندک زمانی درشهر میپیچد و مردم با حضور درمحل، پارچه سبزرنگی بر پیشانی اسب میبندند و رحمت الله را که بر اثر این واقعه جان خود را از دست داده بود،لعنت الله لقب میدهند.بعضی گفته ها از شنیده شدن صدای سیلی،لحظه ای قبل از افتادن مامور نظمیه از اسب به زمین حکایت می کنند.پیرمردی از ساکنان محله معجز میگوید: منزل این خانواده و نیزمکان افتادن مامور نظمیه از اسب از آنهنگام تاکنون به مکانهای مقدسی برای مردم تبدیل شده اند.وی افزود:در اغلب روزها در این مکانها مردم برای برآورده شدن حاجات خود نذر و نیاز کرده و مجالس مرثیه سرایی و روضه خوانی برپا می کنند.  ترکان آذریدن بیر عده ی قلیلی  یاد ائیلر آند ایچنده بیر ماه بی بدیلی  اولسون قسم اوشاهه معجزده وردی سیلی  اعجازیلن چراغان ائتدی بو اردبیلی  بیر بینوا دئمیشدی صیدقیله یا ابوالفضل شعر مرحوم استاد منزوی
کرامات امام حسین عليه السلام اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم " عالم زاهد و وارسته زمانش مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشكور رضوان الله تعالي عليه فرمود : در عالم رو يا ديدم در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله (ع ) مشرف هستم و حضرت در آنجا تشريف دارند . يك نفر جوان عرب معدي (دهاتي ) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام كرد و حضرت با لبخند جوابش دادند . فرداي آن شب كه شب جمعه بود به حرم مشرف شدم و در گوشه حرم توقف كردم ناگهان آن جوان عرب معدي را كه در خواب ديده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد با لبخند به آن حضرت سلام كرد ولي حضرت سيدالشهداء (ع ) را نديدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد . عقب سرش رفتم و سبب لبخندش را با امام (ع ) پرسيدم . و تفصيل خواب خود را برايش نقل كردم و گفتم چه كرده اي كه امام (ع ) با لبخند بتو جواب مي دهد . گفت : مرا پدر و مادر پيري است و در چند فرسخي كربلا ساكنيم و شبهاي جمعه كه براي زيارت مي آيم يك هفته پدرم را سوار بر الاغ كرده مي آوردم و يك هفته هم مادرم را مي آوردم . تا اينكه شب جمعه اي كه نوبت پدرم بود چون سوارش كردم مادرم گريه كرد و گفت : مرا هم بايد ببري شايد هفته ديگر زنده نباشم . گفتم : باران مي بارد ، هوا سرد است ، مشكل است ، نپذيرفت ناچار پدر را سوار كردم و مادرم را بدوش كشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم رسانيدم و چون در آن حالت با پدر و مادرم وارد حرم شدم حضرت سيدالشهداء (ع ) را ديدم و سلام كردم آن بزرگوار برويم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا بحال هر شب جمعه كه مشرف مي شوم حضرت امام حسين (ع ) را مي بينم و با تبسم جوابم را مي دهد . (26) اي كه بر دوست تمناي نگاهي داري بهر اثبات ارادت چه گواهي داري بايدت واله چو يعقوب شدن در شب و روز گر چو او يوسف گم گشته به چاهي داري از بردن اشك درون سوز نهاني بايد گر كه از درگه او خواهش جاهي داري تا كه هستي به گدايي در دربار حسين (ع ) عزت و فخر به هر مهتر و شاهي داري نام تو ثبت به ديباچه عشاق شود گر كه مهرش بدل خود پر كاهي داري اي كه در راه حسين استي و اولاد حسين (ع ) خوش به فرداي دگر پشت و پناهي داري اشك امروز بود توشه ره فردايت گر به ديوان عمل جرم و گناهي داري اجر پيوسته تو نزد حسين بن علي است تا كه در ماتم او اشكي و آهي داري كربلا آرزوي ماست حسين جان مددي چه بي منتظر چشم براهي داري خاك راه تو بود حامد و زر مي گردد گر كه بر خاك ره خويش نگاهي داري منبع.کتاب  كرامات الحسينية(معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت)  قائمیه #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter5.mp3
1.05M
🎙سبک: کربلا منتظر ماست بیا تا برویم... 👇 زینت کرب و بلایی،مه دین عباس گل گلزار ولایی،مه دین عباس من که از کودکی ام عاشق خیر الناسم به نبی و علی و فاطمه اش حساسم حق نظر کرده و من ریزه خور عباسم به دلم نور و صفایی،مه دین عباس گل گلزار ولایی،مه دین عباس شامل من شده لطف و کرم و احسانت شکر لله همه ی عمر منم مهمانت ای گل مرتضوی دست من و دامانت می کنم از تو گدایی،مه دین عباس گل گلزار ولایی،مه دین عباس شکر لله به دلم مهر و ولای تو بود بر لبم در همه عمر شور و نوای تو بود همه ی آرزویم کرب و بلای تو بود کی شوم کرب و بلایی،مه دین عباس گل گلزار ولایی،مه دین عباس لطف حق گشته اباالفضل علی شامل ما گشته لبریز ولای تو همه حاصل ما به فدای تو شود این تن ناقابل ما تو همه هستی مایی،مه دین عباس گل گلزار ولایی،مه دین عباس با ولای تو همه صاحب جاهیم عباس همگی آمده و بر تو پناهیم عباس بر درت منتظر نیم نگاهیم عباس درد ما را تو دوایی،مه دین عباس گل گلزار ولایی،مه دین عباس سرمه ی چشم ملایک شده خاک قدمت همه عالم به فدای تو و جود و کرمت قتلگاه همه عشاق حسین شد حرمت مظهر جود و سخایی،مه دین عباس گل گلزار ولایی،مه دین عباس ✍حاج رضا یعقوبیان
20230726_113508-AudioConverter.mp3
1.46M
🎙سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من برادرم خواندی،تا که شنیدم من به سویت ای عباس،زود دویدم من چو آمدم آنجا، دل حسین خون شد دودست تو از تن،جدا چو دیدم من وای ابوفاضل... تنت به خاک و خون،سه شعبه را دیدم تیر ز چشم تو،برون کشیدم من چون که تو را دیدم،چو سرو افتاده ناله زدم از دل، کمر خمیدم من وای ابوفاضل... وای علمدارم،بی تو علم افتاد عدو کند خنده،هلهله و فریاد سکینه می گوید،آب نمی خواهم بگو عمو آید، کند دلم را شاد وای ابوفاضل... نگاه تو می کرد، دل حرم آرام قوت دل بودی بر من و بر ارحام ناله زند بهرت،زینب محزونت به فکر فردا و اسارتِ در شام وای ابوفاضل... ✍اسماعیل تقوایی
shoor 1.mp3
7.63M
🚩 شور امام حسین و حضرت عباس علیهم السلام 🚩بند اول گریه برای تو چقد زیباست هیئت تو بهشت این دنیاست قطره ی اشکی که میاد از چشم خریدارش مادر تو زهراست دست از تو برنمیدارم من واست کم نمیذارم مگه من غیر تو ارباب اربابه دیگه ای دارم؟! زندگیمو و همه هستیمو به تو مدیونم لیلیه قلب منی و من به تو...مجنونم۲ 《اباعبدالله اباعبدالله》 🚩بند دوم پرچمه تو تا به ابد بالاست کرم تویی و کرمت غوغاست عشقه گدایی از در خونت گدایی از تو چقدر زیباست این نوکر به تو دلبسته از غیر تو شده خسته تا که تو همه دنیاشی به دنیا شده وابسته زندگیمو و همه هستیمو به تو مدیونم لیلیه قلب منی و من به تو...مجنونم۲ 《اباعبدالله اباعبدالله》 🚩بند سوم مادر تو مادر ما زهراست سینه زنه تو پرچمش بالاست ارمنی ام به تو رو میندازه آخه دلت مثل حسین دریاست لطف تو به همه شامل ای قرص قمر کامل دستمو دامت آقا اکشف کربی ابوفاضل زندگیمو و همه هستیمو به تو مدیونم لیلیه قلب منی و من به تو...مجنونم۲ 《مدد یاعباس مدد یاعباس》 🎤با نوای کربلایی اکبر عبادی ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
واحد_کشتی نجات عالم (1).mp3
2.91M
🏴واحد تند یا زنجیرزنی امام حسین و حضرت عباس علیهم السلام ویژه ایام محرم الحرام 🏴بند اول کشتیِ نجات عالم             سیدی ابی عبدالله شور شیرین محرم            سیدی ابی عبدالله معدن جود و کرم سایتون روی سرم فخرم اینه که برات من غلام و نوکرم ای مسیره تا خدا شاه دشت کربلا با نگاهه تو میشه حاجتا همه روا سیدی ابی عبدالله 🏴بند دوم نورالعینی یا حبیبی            سیدی ابی عبدالله منه بیمار و طبیبی            سیدی ابی عبدالله یابن فاطمه تویی مَحرم سِرِّ دلم با توسله به تو حله آقا مشکلم یابن فاطمه تویی حاکم و سلطان من با محبت شما کامله ایمان من سیدی ابی عبدالله 🏴بند سوم ساقی تشنه ی عالم               سیدی یا ابوفاضل صاحب لوا و پرچم              سیدی یا ابوفاضل ای وزیر شاه دین قمره روی زمین جان ماها بفدات ای یل ام البنین ای علمدار خدا ناصر دینه نبی شیر دشت کربلا یا ابالفضله علی سیدی یا ابوفاضل 🙏التماس دعای خیر ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
20230726_115038-AudioConverter.mp3
2.24M
👇 یـاورم عبّاس ، آب آورم عبّاس ای علمدارِ ، سرلشکـرم عبّاس بـاورم عبّاس ، رزم آورم عبّاس سوزد از داغت ، پا تا سرم عبّاس من که بعد از تو ، بی یـار و تنهایم بر سر نعـشـت ، افـتـاده از پایم می روی امـا ، می سـوزم از داغـت یـک تنـه تنهـا ، در بیـن اعدایم ای امیـرِ من ، برخیـز و غوغـا کن بـذر امّیـدی ، در سینـه برپـا کن شیـر میدانـم ، سـالار بی دستـم خیز و رحمی بر ، گل های تنها کن تیـغ بی یـاری ، در دل فرو گشتـه پایـة جـانِ ، مـن زیر و رو گشتـه داد از این ماتم ، بیداد از این ماتم خیـمـه درگیـرِ ، داغِ عمـو گشتـه ساقیِ لشکر ، کو دست و بـازویَت کی زده فـولاد ، بر طـاق ابـرویَت مانـده ام حیران ، از این دَغَل کاران نیزه بوسیـده ، چشـم خداجـویَت بر تو می نـازم ، ای نایِ خشکیـده مثل تو سقـّا ، کی در جهان دیـده؟ داغ هجـرانـت ، ای بـاوفـا یـارم جایِ جایـم را ، غـم درنـَوَردیـده مشـک امّیـدِ لـب تشنگـان پـاره بر سـرِ سـاحل دیـدم به یک باره هـمـرهِ آهــت ، آهــم رَوَد از دل از تـنـم رفـتـه ، دیگـر رهِ چـاره یـارِ افتـاده ، بـر پهـنـة سـاحـل باورِ هجـران ، مشکـل بوَد مشکـل من که می سـوزم ، اما زَنَـد خنـده از سـرِ کینـه ، بر رویِ من قـاتـل ای زده بوسـه ، بر تیغ و شمشیرها پـاره پـاره تـن ، از نـاوک تیـرها از خداوند خواه ، بر سروری بخشد عُمـر با عـزت ، با حُسـن تقدیرها ✍محمد رضا سروری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا