eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
430 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️نوحه سنتی سالروز تخریب قبور ائمه بقیع از ستم و کینه ها آل سعود بقیع مظلوم را تخریب نمود شیعه محزون شده دل ما خون شده ای وای از این غم... قبر ائمه ی بقیع شد خراب چون شمع شیعه ی علی گشته آب خون دل از غم شده صبر ما کم شده ای وای از این غم... ای شیعیان تخریب شد ز کینه قبور اهل بیت در مدینه بزن شیعه فریاد از این ظلم و بیداد ای وای از این غم... قبورشان با خاک یکسان شده زین همه غصه شیعه گریان شده ز ظلم زمانه اشک ما روانه ای وای از این غم... ای شیعیان موسم هم عهدی است از این مصیبت خون دل مهدی است دل ما خون شده مهدی محزون شده ای وای از این غم... ای شیعه ان شاء الله به زودی محو می شود از این جهان سعودی ما که آزاده ایم همه آماده ایم ای وای از این غم... ✍حاج رضا یعقوبیان
Mohjat.NetTakhrib Baghia 1402 Poianfar [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان: حجم: 1.43M
مداح👌 سالروز تخریب بقیع 1402 برادریم ما به برکت مولا برادریم زیر سایه ی زهرا برادریم در مسیر کرب و بلا شیعه ی مولا بیداره شیعه ی مولا سربازه شیعه ی مولا دنیا رو برای ظهور میسازه العجل سیدی الامان سیدی یا مولانا یا صاحب الزمان **** برادریم و غلام های حسن برادریم و همه فدای حسن برادریم و تحت لوای حسن برادریم و همدردیم به این همدلی مینازیم دست به دست هم میدیم و بقیعو باهم میسازیم العجل سیدی الامان سیدی یا مولانا یا صاحب الزمان http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
Mohjat.NetTakhrib Baghia 1402 Pirayesh [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 2.39M
مداح👌 سالروز تخریب بقیع 1402 اسم بقیع رو تا میارن دلایی که طاقت ندارن یاد حرمای بی نشون غریبونه بارون میبارن این غربت رو کی فهمیده کی جنت رو خاکی دیده داغش قلب و آتیش میده تنها نسیمه که روضه میخونه تو هوای بقیع مهتاب شده زائر همیشگی شبای بقیع خورشید میسوزه با هر نفس توی تب برای بقیع ای وای امون ای دل **** عمریه که غم مهمونشه عرش خدا هم دلخوشنه اسیره تو فریاد سکوت خونه ی خودش زندونشه اینجا آه و شیون ممنوع نوحه خوندن اصلاً ممنوع حتی شمع روشن ممنوع جز آسمون و زمین که صحن و رواق نداره بقیع انگار نشسته خزون رو هرگوشه از بهار بقیع صحن زیارت زائر از حرم غبار بقیع ای وای امون ای دل **** درد ما دوا میشه یه روز حاجتا روا میشه یه روز با نابودی آل سعود درِ بقیع وا میشه یه روز میبینه اون روزو دنیا بارِگاه مادر زهرا تو مدینه میشه برپا یک روزه شلوغ میشه مثه کرب و بلا حریم بقیع از هرطرف عاشقا میان که بشن مقیم بقیع عطر زیارت زهرا میوزه از نسیم بقیع ای وای امون ای دل http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
(هشت شوال)   من بقیعم شاهد عشق و گواه اهلبیت من بقیعم تُپراقیم آرامگاه اهلبیت باخمیون ظلمتدییَم وار منه ماه اهلبیت چوخ امانت واردی منده ساخلارام اینجیتمرم فاطمه قبرین سوروشما هئچ کیمه گورستمرم   ای نجف ای کربلا ای کاظمین ای سامرا ای خراسان ای تجلی گاه انوار رضا یدّی گوهر بش صدفده ساخلیوبسوز بر ملا من ولی بیر سینه ده بش گوهره یر وئرمیشم نوریلن همساییَم پیغمبره یر ویرمیشم   من بقیعم حاجیلار ایلده منه مهمان گَلر چوخلاری بولمور گلوبدی باشیمه امّا نَلر هیچ سوروشمولّار نِئجولدی گنبد و گلدسته لر یادی خیر اولسون که بیر گون طَمطراقیم واریدی حیف اولا تخریب اولوب صحنیم رواقیم واریدی   من بقیعم قبر زوجات پیمبر منده دی فاطمه بنت اسد مولایه مادر منده دی یار زینب یعنی عبدالله جعفر منده دی جوت بالا عبدالمطلّبدن صفیّه عاتکه عمّه دی اونلار رسول اللهِ عرفان سالکه   اولّین کس که بقیعده قبرینون واردی داشی زادۀ مظعوندی طاهانین رضاعی قارداشی قبری اوسته بیر نشانه یوخدی غیر از گوز یاشی اول مزاری مصطفی گوردوقجا گُل مثلی صولوب اوغلی ابراهیم همان قبرین یانندا دفن اولوب   من بقیعم واردی ریشه م سینۀ ذرّاتیده حق بو قبرستانی توصیف ایلیوب توراتیده محشره ملّت گَلن گون غملی بیر حالاتیده قؤزانار خاک بقیعدن اوندا یتمیش مین نفر هامّیسی پاک و مقدّس اوزلری مثل قمر   یوخدی وهّابی جماعتده وفا و معرفت ائتدیلر تخریب ایکی دفعه بقیعی بی جهت آب زمزملنده پاک اولماز بو سنگین معصیت باعثه لعنت که گلزار بقیعه اود ویروب بونلارین اجدادی زهرانین قاپوسین یاندیروب ایلدی عبدالوهاب اوغلون سعودین اوغلی شاد سالِ مین یوز الّی سکّیز بونلار ائتدی اتّحاد نشر اولوب اکثر مناطقده کَذائی اعتقاد یازدیلار اسلامیده احداث مشهد شرکیدی اهلبیتین قبری اوسته نصب گنبد شرکیدی اولین حمله عراقه اولدی بی حصر و حدود گوردولر بیر ایش قالوب حیران مسیحی هم یهود اولدولار وارد حریم عشقه بی اذن ورود کربلانی ائتدیلر غارت قتاله چیخدیلار گنبد قبر ابوالفضل و حسینی ییخدیلار گلدیلر اوردان دیار طائفه دَرَنده لر قتل عام اولدی مسلمانلار موحّد بنده لر نکته وار بو سوزده منبرده دئمز گوینده لر مکّه شهرینده گلوب گنبدلری محو ایتدیلر ائولری ویران ائدوب اوردان بقیعه گئتدیلر باتدی سال مین ایکی یوز یرمیده یاسه حجاز اوّلین تخریبه اولدی دست نامحرم دراز اولدولار وارد پیمبر شهرینه بی دستماز غارته گئتدی خزانه اولدی گوزدن ناپدید تاج و شمشیر انوشروان و هارون الرّشید نشر اولوبدی بو خبر بین تمام ملّته دولت عثمانی حتّی گَلدی جنگ قدرته مصریدن لشگر چکوب اعرابی گتدی غیرته مغلوب عبدالله سعودی غالب ابراهیم پاشا اولدی گنبدلر ینا اغیار اوخی دگدی داشا حیف اولا ناپایدار اولدی عربلر وحدتی اهرمن فرصتر تاپوب اسلامه ورسون ضربتی باشلادی بیگانه لر تبلیغ وهابیّتی دللره دوشدی دریغا بو شعار نا دُرست مهبط قرآندا اولدی ملّتین ایمانی سُست بیر بقیع آدلی کتابه باخ اوخی بو سوزلری ایلیوب تألیف اونی علّامه یوسف هاجری ترجمه ایلوب رضائی اهلبیتین یاوری هشتم شوّالی ذهنونده فراموش ایلمه شمع اولوب یاندی بقیع بو شمعی خاموش ایلمه ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ هشت_شوال تخریب_قبرستان_بقیع ائمه_مظلوم_بقیع http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
. کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل کاشکی می شد بریزی آب بر قبر حسن کاش اینجا داشت شب ها روضه خوانی لااقل کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد کاش می شد تاسحر اینجا بمانی لااقل کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع زائران را خوب می شد که نرانی لااقل کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل کاش میدادیم با یک روضۀ ام البنین قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل کاش در خاک بقیع اذن زیارت داشتیم کاشکی وقت نماز٬ آنهم جماعت داشتیم آخرش آقا به این تقدیر پایان می دهد خاتمه بر غصه قلب پریشان می دهد مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست ساخت و ساز حرم را دست ایران می دهد کارفرما مهدی و ما پارکابش می شویم اولش نقشه برای صحن و ایوان می دهد گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می شود چون طلای این سه را شاه خراسان می دهد چونکه بعدش زائرِ اینجا فراوان می شود قطعاً اذن ساخت دهها شبستان می دهد هرچه سینه زن بیاید در حرم جا می شود دورتا دور رواق و صحن غوغا می شود صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنیست روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنیست چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است در مدینه چارتا نور خدا هم دیدنیست می شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت در میان کاسهٔ آبی شفا هم دیدنیست چارتا خورشید پیش هم تلألو می کنند چارتا خورشید این صحن و سرا هم دیدنیست در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنیست از روی گلدسته های صحن زیبای بقیع تابش گلدسته های کربلا هم دیدنیست مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت گوشه این صحن باید پنجره فولاد ساخت حیف اینها آرزوهای قلوب مضطر است حیف اینها بغض جاری دوتا چشم تر است ای بقیعی که پُر از گرد و غباری خود بگو در کدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است در کجایت نیمه شب ها مرتضی سینه زده در کجایت رد پای اشک های حیدر است گرچه خاک تو پُر از درد و غریبی و غم است کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب کربلا آرامگاه لاله های پرپر است گرچه دیدی که حسن را تیرباران می کنند کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است من نمیدانم که محسن هست آنجا یاکه نه در عوض کرببلا قبر علی اصغر است در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ای بقیع یک جوان ارباًارباً نیست قطعا ای بقیع ✍ .......... و توسل هشتم شوال قربونِ گنبد و بارگاهِ تخریب شدۀ بقیع .. ای آقام آقام .. اصلا باب بود تخریب کردن به آتش کشیدن تو مدینه .. اینجا گنبد و گلدسته ها رو خراب کردن .. آی گریه کنا یه روزی هم تو همین مدینه هیزم جمع کردن آمدن درِ خانۀ زهرا سلام الله علیها .. نانجیب صدا زد وَ اَلَّذِی نَفْسُ عُمَرَ بِیدِهِ لَیخْرُجَنَّ أَوْ لَأُحْرِقَنَّهُ عَلَی مَا فِیه ..(1_2) یا اهالی خانه از خانه خارج می شوند یا خانه را با هر چه در آنست به آتش می کشم .. نانجیب چنان با لگد به در زد .. راوی میگه در افتاد رو مادرِ سادات .. این چهل نفر از رو در رد شدن .. منبع: 1)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۸۰ 2)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ .
. نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... ازهمین ها را برای کربلا برداشتند خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!   خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهرمادر می دهد آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود نقشه این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود! حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود می رسد روزی که بادستان پرمهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود   آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود   هرچه خواندم در بقیع ازسینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم... تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد "کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست" بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد زائر زهرا شدن جزنیمه شبهانشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتادپشت در و دیگر پانشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا  نشد (مهدی نظری) .
. |⇦• تویِ رویایِ شبِ تار بقیع .. و توسل ویژۀ هشتم شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _ کربلایی مجتبی رمضانی ●━━━━━━─────── تویِ رویایِ شبِ تار بقیع سرم میزارم رویِ دیوار بقیع نه یه مرقدی، نه رفت و آمدی بمیرم چه غربتی داره بقیع تو همون هوای دلگیرِ حرم وسط قابِ دو تا چشم ترم یه کبوتر که پرش خاکی شده بال و پر میزد رو خاکِ مادرم قبری که نشون نداشت حتی سایه بون نداشت حرمِ بی زائری، که یه روضه‌خوان نداشت یا امام مجتبی .. یا امام مجتبی .. یه روز این دلُ هوایی میکنیم رو به ایوونِ طلایی میکنیم بعدِ عمری تو شلوغیِ حرم از ضریحت رونمایی میکنیم تو باید صحن و سرا داشته باشی یه ضریحِ باصفا داشته باشی تو کریمی یا مُعِزّ المؤمنین تو باید برو بیا داشته باشی ــــــــــــــــــــ بعد از این دیگه بقیع پر رفت و آمده حرمت شلوغ تر از کربلا و مشهده .. ــــــــــــــــــــ امام زادۀ آبادی هم حرم دارد ولی برادرِ زینب هنوز بی حرم است ــــــــــــــــــــ کاش آنجا داشت تکه سایه بانی لااقل کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل کاشکی می شد بریزی آب بر قبر حسن کاش آنجا داشت شبها روضه خوانی لااقل کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد کاش می شد تا سحر اینجا بمانی لااقل کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع زائران را خوب می شد که نرانی لااقل کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل کاش میدادیم با یک روضه اُم البَنین قلبِ سنگی نگهبان را تکانی لااقل کاش درخاک بقیع اذن زیارت داشتیم کاشکی وقت نماز٬ آنهم جماعت داشتیم قربونِ گنبد و بارگاهِ تخریب شدۀ بقیع .. ای آقام آقام .. عرضِ روضه‌مو از همه التماسِ دعا .. اصلا باب بود تخریب کردن به آتش کشیدن تو مدینه .. اینجا گنبد و گلدسته ها رو خراب کردن .. آی گریه کنا یه روزی هم تو همین مدینه هیزم جمع کردن آمدن درِ خانۀ زهرا سلام الله علیها .. نانجیب صدا زد وَ اَلَّذِی نَفْسُ عُمَرَ بِیدِهِ لَیخْرُجَنَّ أَوْ لَأُحْرِقَنَّهُ عَلَی مَا فِیه ..(1_2) یا اهالی خانه از خانه خارج می شوند یا خانه را با هر چه در آنست به آتش می کشم .. نانجیب چنان با لگد به در زد .. راوی میگه در افتاد رو مادرِ سادات .. این چهل نفر از رو در رد شدن .. منبع: 1)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۸۰ 2)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•در بقیع قبر حسن .. / و توسل ویژۀ سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج ●━━━━━━─────── اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبود گفت: این عشق تو با شکوه تو جور نبود گفتمش: کورشد این چشم و جمال تو ندید گفت: می‌دید اگر چشم دلت کور نبود گفتم: افتاده‌ام از خواب و خوراک از پی تو گفت: کس در طی این مرحله مجبور نبود گفتم: آوارۀ صحرا شده‌ام در طلبت گفت: اینقدر ره منزل ما دور نبود گفتم: ای یار مرنجان دل ما را ز فراق گفت: قدر دل من، قلب تو رنجور نبود *من اصلاً یادم رفته صاحبی هم دارم .. من اصلاً یادم رفته امام زمانی هم دارم ..* گفتمش: خانۀ دل منتظر مقدم توست گفت: هر بار که من آمده ام نور نبود گفتم: ای شاه، شب و روز دعا گوی توأم گفت: کی بنده دعا کرد که ماجور نبود گفتم: ای خسرو شیرین دهنان تلخ مگوی گفت: شعر تو بود، لحن من اینجور نبود شاعر : ✍ وقتی بلا نازل شد امام صادق فرمود قرار بود 400 سال بنی اسرائیل گرفتارِ عذاب باشه! مصیبت و بدبختی رو تحمل کنن .. «ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً» چهل روز انقده ناله زدن انقده گریه کردن امام صادق فرمود خداوند 170سال تخفیف داد .. همون ناله ها گربه ها رو وا کرد .. بعد امام صادق فرمود «هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا» (1) اگه شما هم اینگونه باشید .. اگه شما هم بی قرار باشید برا امام زمانتون فرج میرسه .. عرض روضه و از همه التماس دعا : ــــــــــــــــــ امامزادۀ آبادی هم حرم دارد ولی برادرِ زینب هنوز بی حرم است .. ــــــــــــــــــ بردرد دل خلق طبیب است حسن هر چند ز درد غم نصیب است حسن مهدی به کنار قبر او می گِرید تا خلق نگویند غریب است حسن ــــــــــــــــــ در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود بشکند دستی که ویرانش نمود چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانۀ مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمۀ شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تنِ پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد شاعر: منبغ: 1). السلمی السمرقندی، محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشی، ج 2، ص 154 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•در بقیع قبر حسن .. / و توسل ویژۀ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج محمدرضا بذری ●━━━━━━─────── خادم حرم امام رضاست میگه دیدم تو حرم به عربی اومد شروع کرد زیرِ لب زمزمه کردن، چشما پرِ اشک به زبان عربی میگفت یا امام رضا این همه راه اومدم بهم میگفتن داری میری زیارتِ غریب الغربا !! اما آقا هرچی میبینم صحن و رواق های تو در تو .. گنبد و گلدسته و بارگاه و خادمای با ادبُ .. گفت آقا اگه میخوای غریب ببینی بیا بریم مدینه .. آیت الله العمری از بزرگانِ شعیان عربستان بود، ان شالله قسمت بشه بریم مدینه .. ایشون میفرمود من یادمه روزی که قبرستان رو تخریب کردن .. میگه این نامردا جسارت رو به جایی رسوندن گفتن شیعیان خودشون باید خراب کنند بارگاهِ بقیع رو .. گفتن ما اگه جان بدیم هم این کار رو نمی کنیم .. ما باشیم حرم خراب بشه ..!! آیت الله عمری میگه چند روزی گذشت، یکی از معتمدین مدینه شیعیان رو جمع کرد گفت خودتون تخریب کنید .. گفتن مگه میشه گفت من امام حسن رو به خواب دیدم .. حضرت فرمود خودتون خراب کنید نزارید دستِ این نامردا بیفته .. دستِ اینا بیفته جسارت میکنن، بی احترامی میکنن .. جانم .. (آماده ای گریزم بزنم؟!!) نیمه شب وقتی دختر جامانده بود .. تا بی بی زینب فهمید زجر میخواد بره دنبالش اومد جلو فرمود بزارید خودمون این بچه رو پبدا کنیم .. اگه دستِ این نامرد بیفته این بچه رو زنده نمیزاره .. یه بچه رو ببینی گم شده نوازشش میکنی .. غصه نخور بابات میاد .. ناگهان وحشت سرا پایم گرفت یک نفر از پشت موهایم گرفت .. ــــــــــــــــ دلم می خواست معراجت ببینم چه معراجی عجب رنگین کمانی نرو دیگر ! تو رفتی سنگ خوردم بیا قولی بده دیگر بمانی تو را با زخم صورت می شناسم مرا بشناس با قد کمانی نمی دانم چرا این زجر نامرد بدش می آید از شیرین زبانی عبایت روی دوش نیزه داری عقیق تو به دست ساربانی چه مویی داشتی بابا زمانی چه مویی داشتم بابا زمانی اگر مال منی پس پیش من باش چرا دائم به دست این و آنی ؟! نشد غارت پدر جان !چادرم را خودم دادم به آن دختر امانی ! نفهمد هیچ کس بازار رفتم! بماند بین ما راز نهان رخت را سیر دیدم سیر گشتم تو بودی آن غذای آسمانی سرت خاکی شده در این خرابه شدم شرمنده از این میزبانی شاعر : ✍ ــــــــــــــــــ آه دیگه از دست خودم کلافم زحمتو باید کم کنم اضافم دخترِ خوش قیافه بودم حالا هیچکی خوشش نمیاد از قیافم عمه .. بِکشم سرمه چشام ناز میشه مگه نه! بابایی بیاد دلم باز میشه مگه نه! دوباره زندگیم آغاز میشه مگه نه! نامرتب نیستم؛ من فقط النگوهام دستم نیست! تو ندیدی بابا؛ زیر معجر گل سر بستم نیست! بابا .. دندونم که افتاده در میاد مگه نه! تو عروسیم داداش اکبر میاد مگه نه! روزای غصه و غم سر میاد مگه نه! ــــــــــــــــــ می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را تا میان من و تو کم کنم این فاصله را سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را کاش دست تو کمی موی مرا شانه کند بلکه آرام کنی دختر بی حوصله را علت لکنت من را که خودت می بینی ورم صورت و زخم لب و خون لثه را جان من فکر نکن قافیه را باخته ام خواستم پیش تو راحت بنویسم گله را بین بازار به اشکم همه می‌خندیدند دوست دارند چرا گریۀ در هلهله را کاش بودی و مرا باز بغل می کردی کاش بودی که بگیری یقۀ حرمله را عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟ غیرت الله بیا ختم کن این غائله را عمه کوهیست که ما تکیه به او میکردیم مادری کرد ، که آرام کند قافله را خطبه ای خواند که بند دلشان را لرزاند شام حس کرد دم صحبت او زلزله را راستی واژۀ “یابن طلقا” یعنی چه؟ عمه آتش زده این سلسلۀ باطله را او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند دختر فاطمۀ عالمۀ فاضله را حسم این است که من دردسر قافله ام کاش با خود ببری دردسر قافله را می کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی می کشم روی زمین پای پر از آبله را شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
@babolharam_netباب الحرم _حسن خلج.mp3
زمان: حجم: 6.32M
|⇦•محیط بر همگان اضطراب گشته.. و توسل ویژۀ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج حسن خلج ●━━━━━━─────── محیط بر همگان اضطراب گشته بیا نفس بدون تو همچون عذاب گشته بیا نگاه کن به مدینه به بارگاهِ بقیع حرم به دستِ حرامی خراب گشته بیا یابن الحسن .. یابن الحسن .. عمریست به شیعیان حسادت دارند بدجور به یکدگر شباهت دارند از کوچه و از بقیع دانستم که اینها به خراب کردن عادت دارند از اینهمه خوب در جهان خوب تری مرغوب تری اگر که مخروب تری تاکور شود هر آنکه نتواند دید بی گنبد و بی ضریح محبوب تری اینها که همیشه جنگ را باخته اند تخریب کنند گوئیا ساخته اند زود است که بشنویم درشهر رسول بین الحرمین راه انداخته‌اند از آنهمه خاک انتخابت کردند پس منشاء اینهمه ثوابت کردند گاهی سبب خیر، عدو خواهد شد آباد شدی چونکه خرابت کردند شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .