eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 سری غرق در خون، گلویی بریده با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سری غرق در خون، گلویی بریده بمیرم سر تو چه رنجی کشیده لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده چه بابای خوبی! ز عالم سری تو کسی بهتر از تو، ندیده ندیده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋نکنه روبرومی خودتی یا عمومی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت تو رو زدن، تورو زدن نیزه‌ها و خنجر تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .. 📋 به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا (س) (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا شبیه مادر در پشت در زدند مرا چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا همچین که سر و بغل گرفت؛ شروع کرد از موهای بابا رو نوازش کردن، دست توو موهای باباش می‌کرد، باباجان! من که دیگه مویی برام نمونده بابا... اومد رسید به پیشونیه بابا؛ بابا! پیشونیتم که شکسته. هی نوازش می‌کرد تا رسید به این لبا، بابا! تازه فهمیدم یکی دو روز پیش توو مجلس اون نامرد چی شد، عمه نمیذاشت ما ببینیم چادرش و باز کرده بود جلو چشمای ما اما از لابه‌لای تار و پودای چادر عمه می‌دیدم یه چوب بالا میره، چوب که پایین می‌اومد نمی‌دیدم به کجا می‌خوره؛ اما می‌دیدم عمه‌م با دو دست توو سرش میزنه، هی داره میگه نزن نامرد... بابا حالا فهمیدم با چوبش داره به کجا میزنه؛ راوی میگه انقدر با مشت توو دهنش زد. بابا لبای تو خونی باشه لب دخترت سالم باشه... *شاعر : .👇
کربلایی محسن محمدی‌پناه3)zamine-ramezan1402_1403-shab23-14030115.mp3
زمان: حجم: 14.85M
بابا دیدی تموم شده صبوری، اومدی... 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی بابای مظلوم من __________ مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو بهم بگو کجا رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا قصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو بابای مظلوم من ___________ محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده سیلی نوازشم می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم خبر داره عمو که گریه کارمِه نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه .
53.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ «بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی..» مدّاح: هیئت ثارالله زنجان مراسم شب سوم محرم‌الحرام ۱۴۴۴ بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو بهم بگو کجا رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا قصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو بازار نرفته بودیم که رفتیم سیلی نخورده بودیم که خوردیم محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده سیلی نوازشم می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم خبر داره عمو که گریه کارمِه نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه
حاج مهدی رسولی202030_24508915.mp3
زمان: حجم: 32.94M
حضرت رقیه سلام‌الله‌علیه هیئت‌ثاراللّٰه‌زنجان مدّاح: شب سوم محرم‌الحرام ۱۴۴۴ یکشنبه ۹ مــردادماه ۱۴۰۱
‌. 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 یک شنبه ۱۷ تیرماه ماه ۱۴۰۳ 🔷   حاج 🔊 بخش اول | با اجازه از خداوندِ تعالیِ حسین 🔊 بخش دوم | کاروان با وقار وارد شد 🔊 بخش سوم | بانوای کاروان بار بندین همرَهان 🔊 بخش چهارم و نغمه خوانی | یا اباعبدالله آقای من 🔊 بخش پنجم | مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته 🔊 بخش ششم | توی دل من چه اشتیاقیِ 🔊 بخش هفتم | شبایِ غم سحر نداره 🔊 بخش هشتم | من از اون شب که دلِ عاشقمو بهت دادم 🔊 بخش نهم | حسین جان حسین جان حسین جان 👇👇👇👇👇
حاج سید رضا نریمانی4_5789900860318291602.mp3
زمان: حجم: 37.3M
📋 میشه اون رو برام بیاری؟! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که بی‌بی دخترش و صدا زد:« لحظه‌های آخر، زینبم بیا؛ بدو بدو این دختر خودش و به مادر رسوند. جونم مادر! میشه اون بُقچه رو برام بیاری؟! بقچه رو آورد، دخترم! میشه در بقچه رو خودت باز کنی؟! دستای مادر رمق نداره. در بقچه رو باز کرد؛ دید کفن داخل بقچه‌ست ولی سه‌تا بیشتر نیست. زینبم اولین کفن مال خودمه، دومین مال بابات علیه، کفن سومی مادر مال کیه؟! مال داداشت حسنه. یهو بی‌بی سرش و پایین انداخت، مادرم یه سوالی ازت دارم؛ جون دلم، دختر گلم، چی؟! ببینم نکنه حسینم و یادت رفته... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج سید رضا نریمانی4_5789900860318291603.mp3
زمان: حجم: 37.97M
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاروان با وقار وارد شد یار پیش نگار وارد شد آینه با تمام آینه‌ها بین گردوغبار وارد شد جان عالم به کربلا آمد آب بر جویبار وارد شد در یَمینَش زُهیر زانو زد و حبیب از یَسار وارد شد آمده بر سر قرار اما خواهرش بی‌قرار وارد شد خواهر تک سوار در محمل بین هجده سوار وارد شد دختری نیز با دوتا خلخال با دوتا گوشوار وارد شد روبه‌رو نیز سی هزار نفر لشکر نیزه دار وارد شد چند روزی گذشت و در گودال لاله در لاله زار وارد شد شمر در قتلگاه وارد شد بعد از آن یک سپاه وارد شد گوییا ذبح اعظم شد بدن شاه نامنظم شد نَبُرید و کمی اذیت کرد تا که نای حسین هم کم شد سر انگشترش که دعوا شد همه‌ی قتلگاه در هم شد همه را شمر زد کنار اما چکمه‌ش توی پاش محکم شد خم شد زلف را به چنگ گرفت روی تَل قد خواهری خم شد شمر از قتلگاه خارج شد دامنش قرص ماه خارج شد موقع رقص نیزه‌داران بود دانه دانه سپاه خارج شد وقت آتش شد از نَهاد حرم دم واویلتاه خارج شد از دل خیمه با دوتا خلخال دختری بی‌گناه خارج شد این گذشت و رباب وارد شد توی بزم شراب وارد شد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ متن ادامه 👇 .https://eitaa.com/emame3vom/101841
حاج سید رضا نریمانی4_5789900860318291604.mp3
زمان: حجم: 21.6M
📋 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با نوای کاروان، بار بَندید هَمرَهان این قافله عزم، کرب و بلا دارد این قافله عزم، کرب و بلا دارد پیچیده در عالمین، گفتگوی کربلا کاروان عاشقان، رفته سوی کربلا سرگذشت از سرگذشتگان می‌خورد پیوند با خون خدا هرکسی که از جان گذشته است برساند خود را به کربلا هر که دارد به سرش شور و نوا بِسْمِ اللّه هر که دارد هوس جام بلا بِسْمِ اللّه طی این راه فقط مرد خطر می‌خواهد هر که دارد هوس کرب و بلا بِسْمِ اللّه « لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله» الرّحیل ای عاشقان، همسفر با کاروان به ما به پا خیزد هرکس وفا دارد این قافله عزم، کرب و بلا دارد دوباره شد موسم، ابتلاء و امتحان صدای هَلْ مِنْ مُعین منعکس شد در جهان هرکسی که اهل حقیقت است می‌شود همراه با خون خدا هرکه باشد مرد جنگ و جهاد برساند خود را به کربلا هرکسی گشته گرفتار حسین بِسْمِ اللّه هر که شد مست علمدار حسین بِسْمِ اللّه سفر عشق فقط مرد خطر می‌خواهد هر که خواهد که شود یار حسین بِسْمِ اللّه « لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله» ای حسینی‌ها به پیش، راه قدس از کربلاست دنیا سراسر چشم، بر عَظم ما دارد این قافله عزم، کرب و بلا دارد مسیر آزادگی، شده روشن با حسین رمز آزادی بُوَد، تا همیشه یا حسین جنگ بین حق و باطل شده در فلسطین و غزه جِلوه‌گر در سکوتِ بی‌رحمیِ خواص شده برپا عاشورایی دگر هر که دارد به دلش نور خدا بِسْمِ اللّه هر که بیزار شد از جور و جفا بِسْمِ اللّه مکتب کرب و بلا مکتب آزادگی است هر که راهش شده از ظلم جدا بِسْمِ اللّه «لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله»
حاج سید رضا نریمانی4_5789900860318291605.mp3
زمان: حجم: 5.15M
📋 مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته با تو بودن را به من از کودکی آموخته چشم وا کردم، از اول گفت:« این مال حسین» نوکرت را جز به بزم روضه‌ات نفروخته هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین بیشتر با گریه‌های من برایت سوخته مادر من مادرت را دوست دارد، اشک را مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته کاش روشن‌تَر کنی در لحظه‌های آخرم آتشی را که غمت در سینه‌ام افروخته سوختم با روضه‌هایت چون شنیدم سوختی ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
حاج سید رضا نریمانی4_5789900860318291606.mp3
زمان: حجم: 15.64M
متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/101913 ادامه 👇 📋 بنا چه بود؟ که با هم بر او سلام کنند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنا چه بود؟ که با هم بر او سلام کنند بنا چه بود؟ که همراهی امام‌ کنند رسید آن همه نامه، از آن همه لَبَّیک بنا چه بود؟ که همراه او قیام کنند قرار بود بجنگند با فساد یزید که در رکاب ولی کار را تمام کنند حسین با زن و فرزند راه کوفه گرفت بنا چه بود؟ به ناموسش احترام کنند بنا نبود که از کوفه تا خرابه ی شام نگه به خواهر او از فراز بام کنند بنا نبود به اجبار نیزه و شمشیر ورود، عائله در مجلس حَرام کنند بنا نبود بیاید به قتلگاه، حسین که دور او‌ تَه گودال ازدحام کنند بنا نبود که پیران بر او عصا بزنند چنین به زخم‌ قدیم خود التیام کنند بنا نبود ولی شد، که روضه‌های لُهوف بناست گریه برایش عَلَی الدَّوام کنند *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
حاج سید رضا نریمانی4_5789900860318291607.mp3
زمان: حجم: 13.6M
📋 توی دل من، چه اشتیاقیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توی دل من، چه اشتیاقیه میرن همه و، عَلَمت باقیه عشق تو حسین، پَرِ قنداقیه چشمام و که وا کردم دیدم بغل مادر دارم دورت می‌گردم من از بچگی عکس حَرَم و دوست دارم عَلَم و پرچم و دوست دارم من اصاً مُحَرَّم و دوست دارم از اون روزی که خورده به ضریحت دستم مَست مَست مَست مَستم من اصاً امام حسینی هستم « جان، امام حسین جان امام حسین جان، امام حسین جان» دارائیه من، چشمی که اشکیه غیر از تو حسین، آرامش کیه عشق بچگیم، پیراهن مشکیه رخت عزا پوشیدم بابام تنم کرد و من دستش و می‌بوسیدم حسین همیشه خیلی به گدا می‌بخشه توو راه خدا می‌بخشه بابا کربلا به ما می‌بخشه خودش خواسته که نوکریم برا این درگاه که هستیم همه توو این راه بگو سَیِّدی یا ابا عبدالله « جان، امام حسین جان امام حسین جان، امام حسین جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ