eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین ع
. #سقیفه_تا_کربلا همان هایی كه از حیدر بریدند حسین ابن علی را سر بریدند نبود گر روی زهرا را نشانه
. به زهرایی شبیه مادرم من به مولایی شبیه حیدرم من حسینم رفت اما دین به جا ماند به تنهایی امیر لشکرم من کلید گنج اسرار حسینم چو عباسم علمدار حسینم حسینم گر به مقتل آرمیده من امشب چشم دیدار حسینم اگرچه زیر بار غم خمیدم اگر جام بلا را سر کشیدم اگرچه جسم بی سر دیدم اما به غیر از عشق و زیبایی ندیدم همین امروز دیدم دلبرم رفت یگانه سایه روی سرم رفت فرات و اشک خیمه موج میزد لب تشنه حسینم از حرم رفت به مقتل دیده های دخترش بود که تیغ دشنه روی حنجرش بود تمام لحظه های سر بریدن سرش بر روی پای مادرش بود حسینم رفت اما دین به جا ماند به تنهایی امیر لشکرم من کلید گنج اسرار حسینم چو عباسم علمدار حسینم حسینم گر به مقتل آرمیده من امشب چشم دیدار حسینم اگرچه زیر بار غم خمیدم اگر جام بلا را سر کشیدم اگرچه جسم بی سر دیدم اما به غیر از عشق و زیبایی ندیدم همین امروز دیدم دلبرم رفت یگانه سایه روی سرم رفت فرات و اشک خیمه موج میزد لب تشنه حسینم از حرم رفت به مقتل دیده های دخترش بود که تیغ دشنه روی حنجرش بود تمام لحظه های سر بریدن سرش بر روی پای مادرش بود 👇
حاج محمود کریمینماهنگ شبیه حیدر.mp3
زمان: حجم: 5.09M
به زهرایی شبیه مادرم من به مولایی شبیه حیدرم من حسینم رفت اما دین به جا ماند به تنهایی امیر لشکرم من 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣
. وداع حضرت زهرا س با پیغمبر ص.. دیدی دلم از هرچه میترسید دیدم افتاده ای در بسترت سرو رشیدم هرروز دیدم دیده ی بارانی ات را دیدم شکاف کهنه ی پیشانی ات را از راه رفتن کل پایت پینه بسته ناگفته ها را گفت دندان شکسته در مکه درگیر بلای کوچه بودی زخمی سنگ بچه های کوچه بودی "تبت یدا" خار بیابان بود و پایت یک لحظه اما درنمی آمد صدایت حالا من و تو خلوتی داریم باهم دیگر نگاهت را نگیری از نگاهم بابا بگو‌ پیشم دوباره مینشینی قدری بمان پیشم که محسن را ببینی! تو هستی و اینجا شکوهم مستدام است حیدر میان هرگذر با احترام‌ است با بودنت زهرا رخش چون قرص ماه است آرامش این خانه ی ساده به‌راه است آتش ندیده دامنم الحمدلله خونی نشد پیراهنم الحمدلله هرگز ندیده روی زهرا را غریبه آرام‌ میکوبد در مارا غریبه بی تو اگر حمله‌ کنند اینها به خانه زهرای تو میماند و صدتازیانه آتش میوفتد روی در پشت درم من با پهلویم سنگر برای حیدرم من سیلی میاید سمت من ای وای بابا بدخواب میگردد حسن ای وای بابا پیشم‌ بمان تا قتل زهرا را نبینی بی تو صدایم میشود فضه خذینی.. ✍ 👇 .
. غزل مهدوی --------------------- آرام جان اهل عالم بی تو قراری نیست ما را تو که بهار مردمانی بی تو بهاری نیست ما را هر کس برای خود گرفته دلداری و یار و انیسی آقای من! عزیز زهرا! غیر از تو یاری نیست ما را ما هر کجایی که نشستیم از حُسن رخسار تو گفتیم آقا قسم بر حُسن رویت جز تو نگاری نیست ما را ای داروی هر درد مبهم در یک نگاهت یابن زهرا واللهِ جز گوشه نگاه تو انتظاری نیست ما را در گیر و دار نفس و عشقت محتاج الطاف تو هستیم گر لطف خاص تو نباشد که رستگاری نیست ما را ما خاکبوس جمکرانیم دیوانگان کربلائیم تا که به دور تو بگردیم دیگر مداری نیست ما را مائیم در ذیل پناهت شاید سیاهی سپاهت غیر از وجود مهربانت که غمگساری نیست ما را ای مهربان مانند زهرا ای آرزوی آل طاها جز سایه مهر تو آقا دیگر قراری نیست ما را هجر تو کرده پیر ما را هم پیر و هم درگیر ما را جز ذکر تعجیل ظهورت بر لب شعاری نیست ما را .
. قربان آن جگر که چهل‌سال پاره بود ..................... هرکس که بر کریم پناهنده می‌شود دل‌مرده هم اگر برسد زنده می‌شود آنقدر می‌دهند که شرمنده می‌شود آیا به روز حشر سرافکنده می‌شود؟ واللهِ اعتقاد من این است تا ابد زین‌خانه نا امید گدایی نمی‌رود وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت این چهره‌ی سیاه کمی شستشو گرفت کم‌کم تمام زندگی‌ام بوی او گرفت این‌گونه بود بی سر و پا آبرو گرفت از آن به بعد خانه‌ی دلدار شد دلم تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم امشب حسن‌حسن نکنم شب نمی‌شود بی یا حسن تجلی یارب نمی‌شود زلفی که باد خورده مرتب نمی‌شود هر کس به هم نریخت مقرب نمی‌شود آتش زده هوای وصالت به جان من یا ایها الکریم و یا ایها الحسن ما را خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد ریزه‌خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد عمری به دستگیری‌ات اقرار کرده‌ایم ما اعتماد بر کرم یار کرده‌ایم عمری سبو ز جام کرم می‌زنم حسن نقش تو را به چشم ترم می‌زنم حسن سربند سبز رویِ سرم می‌زنم حسن با نام تو به سینه حرم می‌زنم حسن باید مدینه محشر کبری به پا کنیم بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم از راه دور دست تمنا گرفته‌ایم عمری‌ست در حریم تو مأوا گرفته‌ایم دستان خویش سوی تو بالا گرفته‌ایم هرچه گرفته‌ایم ز زهرا گرفته‌ایم بیهوده نیست آبروی رفته می‌خَرَند فرزندها ز مادرشان ارث می‌برند زلفت رها کنی همه بی‌خانه می‌شویم ابرو نشان دهی همه دیوانه می‌شویم ما خاک‌بوس گوشه‌ی میخانه می‌شویم گِرد تو پر کشیده و پروانه می‌شویم در آسمان چشم سیاهت هوایی‌ام شکر خدا ز روز ازل مجتبایی‌ام چشمان من به سوی درِ بسته‌ی بقیع بُغضی‌ست در گلویِ درِ بسته‌ی بقیع سر می‌نَهیم رویِ درِ بسته‌ی بقیع گریه شده وضویِ درِ بسته‌ی بقیع ای کاش پرچمی سرِ این قبر می‌زدیم با گریه پرچمی سرِ این قبر می‌زدیم 👇 قربان آن جگر که چهل‌سال پاره بود زخمی از آن شکستگی گوشواره بود در کوچه‌ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرش در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت سیلی که خورد، ضربه‌ی پا احتیاج داشت؟؟؟ لعنت بر آن‌که با لگدش بارِ او شکست بادستِ بسته شخصیت یار او شکست از آن به بعد خنده به لب‌ها حرام شد تو هفت‌ساله بودی و عمرت تمام شد در شهر، آلِ فاطمه بی‌احترام شد توهینِ بر علی همه‌جا لفظِ عام شد دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست آهسته‌تر قدم بزن ای مردِ کوچه‌ها بشکن سکوتِ بی‌کسی و سردِ کوچه‌ها مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه‌ها یادت نرفته خنده‌ی نامردِ کوچه‌ها دیدی ز مالیات مغیره معاف شد این‌ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده زخمِ زبان به سینه‌ی درد آشنا زده صبر تو طعنه بر همه‌ی انبیا زده صلحِ تو ریشه‌ی همه‌ی فتنه را زده آری چکیده‌ی علی و مصطفی توئی بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم خانه دوباره در نظرت ریخته به هم بیرون بریز خون جگرهای خود حسن کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن خونین‌دهن ز کرببلا حرف می‌زنی از ماجرایِ راس جدا حرف می‌زنی از نیزه‌هایِ بی‌سر و پا حرف می‌زنی از لشگری بدون حیا حرف می‌زنی گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب‌اند شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب‌اند دستِ حرام‌زاده به معجر نمی‌خورد ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی‌خورد آتش زبانه‌اش به مویِ سر نمی‌خورد با ناسزا به زینب تو ، بر نمی‌خورد خون جگر اگر چه به لب‌هایِ تو نشست آهسته جان بده که ابالفضل زنده است در کربلا سپاهِ حرامی چه می‌کنند با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می‌کنند پوشیه‌ی زنان حرم پاره می‌کنند زن‌ها و دختران همه آواره می‌کنند زینب پس از حسین گرفتار می‌شود آواره بین کوچه و بازار می‌شود .👇
حاج محمود کریمی4_5994498473641119293.mp3
زمان: حجم: 40.75M
📌 شهادت (ع) ۱٤٤٤ 🎙 قربان آن جگر که چهل‌سال پاره بود
زمینه؛ تو می‌ری دل‌نگرون.mp3
زمان: حجم: 1.67M
علیهاالسلام 🔹تو می‌ری دل‌نگرون🔹 چشمام که پره غمه حرفام حرف دلمه بی‌تو بارونی می‌شه بابا چشمای همه تو می‌ری دل‌نگرون اشک من می‌شه روون آب ریختم پشت سرت شد چشمام کاسۀ خون ما رو به کی می‌سپاری؟ حالا که می‌ری میدون این دم آخر دارم یه خواهشی باباجون تا حرم پیغمبر بیا ما رو برگردون از زمونه دلگیرم، بابا بابا بابا بدون تو می‌میرم، بابا بابا بابا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دنیا خیلی بی‌وفاست رحم کوفیا کجاست؟ بابا بی‌تو می‌دونم دشمن خیلی بی‌حیاست آتیش پشت دره اینجا هم شعله‌وره می‌ترسم چادرمو دشمن بی‌تو ببره این چادری که دارم یادگاری زهراست مادری که با یادش همیشه چشمام دریاست مادری که از غصه‌ش میون قلبم غوغاست فدای احساس تو، بابا بابا بابا کبود می‌شه یاس تو، بابا بابا بابا شاعر و نغمه‌پرداز: .
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
زمان: حجم: 1M
علیهاالسلام 🔹آیات غربت🔹 شد شعله‌ور از داغت این دل آیات غربت گشته نازل بردیم همراه اسیران پیغام خونت را، منزل به منزل شد، از خون مظلومان کاخ ستم ویران نام تو جاویدان «بابا حسین جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای سایۀ تو بر سر ما از روی نیزه یاور ما خون گریه کردی تا که دیدی رخت اسارت را بر پیکر ما آه، ما و غم و محنت ما و تب حسرت ما و شب غربت «ای وای از این غربت» شاعر: نغمه‌پرداز: .
. من زینت دوش غریب کربلایم من راوی داغ حسین سرجدایم من نور چشم زهرا ؛ من جان زینبینم ریحانه رباب و ؛ سکینه حسینم یا حضرت سکینه ....... من پیکر بابای خود صد پاره دیدم با عمه نیزه از تنش بیرون کشیدم من دیده ام که عمه ؛ گشته غریب و تنها می خورد تازیانه ؛ میگفت واحسینا یا حضرت سکینه ....... شش ماهه پاره گلو یادم نرفته قنداقه خونین او یادم نرفته دیدم به شام و کوفه ؛ خون بر دلِ رباب است راس علی اصغر ؛ مقابل رباب است یا حضرت سکینه ....... ویرانه را من غرقِ اشک و ناله دیدم آن شب که داغِ خواهرِ سه ساله دیدم دیدم سرِ بریده ؛ بر دستِ خواهرم بود از بسکه خورده سیلی ؛ شبیه مادرم بود یا حضرت سکینه .👇
. روضه خونه کربلام از گریه زخمه چشام لطمه می زنم برا غم بابام خیلی سخت بوده برام دیدم که کوفه و شام ما رو با سنگ می زدن از روی بام من رو هر دم می زدن سیلی محکم می زدن منو عمه هامو با هم می  زدن ریختن بر روی سرم غارت گشته معجرم سر بابام روی نی برابرم بین جمع آوردنم ریسمان به گردنم کاش میشد اونجا زمان مردنم خیلی دادنم عذاب توی اون بزم شراب آستین پاره ی من بوده حجاب نیمه شب از خیمه گاه رفتم سوی قتلگاه جسم بابامو دیدم کشیدم آه سر رو پیکرش نبود پیرهن در برش نبود انگشتش نبود انگشترش نبود 👇