.
ای لَبَت خشکتر از ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای لَبَت خشکتر از ساحل دریا پسرم
خجلم از تو نشد آب محیا پسرم
دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن
کمکم کن منِ افتاده ز پا را پسرم
مثل تسبیح تنت یکصدویک دانه شده
با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسرم
چه داغی نشوندی ، تو دل من
نمون روی خاکا ، با این بدن
پاشو بار دیگه ، قدم بزن
برای بابا ..
دل از دیدن تو ، نمیشه سیر
بابات اومده ، ناتوان و پیر
ببین خم شدم ، دستمو بگیر
عصای بابا ..
از خیمه رفتی و ، بردی دل منو
دریای من گرفت ، غم ساحل منو
میگردم از غمت ، دشت ستاره رو
پیدا نمیکنم ، اون جسم پاره رو
پر از سوت و کف شد ، دور و برت
زمین میخورم ، پیش پیکرت
سرم خم شد از غم ، روی سرت
نفرین به دنیا ..
گل من چه پرپر ، آوردنت
گلابم چقد بد ، فشردنت
عبا کم اومد واسه ، بردنت
ای اِرباً اِربا ..
نامرد مردما ، بدجور کشتنت
هی جمع میکنم ، منها میشه تنت
پاشو نگات کنم ، حتی یه بار علی
بابای پیرتو ، تنها نذار علی
بهاری که دیده ، خزونشُ
نفسهاش بریده ، اَمونشُ
نشسته کنار ، جوونشُ
روضه میخونه ..
حسین مونده با ، سوز گریههاش
علی و ، پریشونی باباش
کسی دل ، نمیسوزونه براش
دلش چه خونه ..
ای میوۀ دلم ، وقت رسیدنت
این لشکر حسود ، از شاخه چیدنت
از داغ دیدنت ، موهام سفید شده
تو زخم خوردیُ ، بابات شهید شده
شاعر: داود رحیمی
میخوام أِربأ اربا رو برات معنا کنم .. میدونی یعنی چی؟! همچین که افتاد رو گردن اسب؛ تا شمشیر به فرقش زدن این خون ها داره جاری میشه خودشُ انداخت رو گردن اسب که نیفته؛ این خونا اومد جلو چشم اسبُ گرفت اسب تربیت شدهست باید برگرده سمت خیمهها ..
اما راهُ اسب گم کرد .. عوض این که بره سمت خیمهها رفت توو دشمن گفتن برین کنار تا بیاد..
کوچه رو باز کردن،این طرف و اون طرفه کوچه...
کوچه باز کردن ، شمشیرا رو آوردن هرکی هرچی داشت رفت آورد؛ یهو ابیعبدالله دید این نیزهها داره بالا میره؛ شمشیرا داره بالا میره...
یا اللّه حرفم تمام؛
اینجا یه جا بود تو کوچه یه جوون گیر افتاد، اما یه جوون دیگرم من سراغ دارم توو یه کوچۀ دیگه گیر افتاد ... اینجا فرقش اینه، این جوون مَرده میتونه تحمل کنه اما اون جوون...
همچین که این دست رفت بالا مادر ما نقش زمین شد....
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهFadaeian_Moharam_9807_03.mp3
زمان:
حجم:
3.61M
ای لَبَت خشکتر از ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی
.
#شب_هشتم_محرم
#مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام
هیچ بابایی نبیند آنچه را من دیده ام
من جوانم را غریق موج آهن دیده ام
مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش
هستی ام را روی دستم اربن اربن دیده ام
یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناس ها
وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام
لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده
قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام
بی دفاع از کوچه های سنگ و آهن می گذشت
مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام
هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت
خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#محرم
#حسن_کردی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
پدرت با تن مجروح تو تنها مانده
پدری پیر که در بهت تماشا مانده
حق بده خیره به این قامت پاشیده شوم
چیزی از پیکرت ای یوسف بابا مانده؟
اِربا اِربایی ات از دور به چشمم امد
یک نشانی ز تو هر گوشه ی صحرا مانده
چند تا نیزه کشیدم ز تنت با این حال
چند تا نیزه شکسته به تنت جا مانده
خم شدم بوسه ای از زخم سرت بردارم
در همین حال کمانی کمرم تا مانده
ای جوانان کمک این پدر پیر کنید
بر تن خاک تن اکبر لیلا مانده
قطعه قطعه بسپارید بدن را به عبا
جمع شد پیکرش از دشت؟ نه...حالا مانده
چقدر کم شده ای یا که مکسر شده ای
ای که نزدیک ترین روضه به مادر شده ای
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مرثیه_علی_اکبر_علیه_السلام
#محرم
#حسن_کردی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
#مرثیه_علی_اکبر_علیه_السلام
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم
مثل این است که از خاک نگین بردارم
عضو های تو در این بادیه تکثیر شدند
همه ی گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند
تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید
پدری در صف دشمن پسرش را بوسید
من کنار تو شکستم همه این را دیدند
نیزه ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند
شده "یک تیر ولی چند نشان" کشتن تو
مجلس ختم حسین است کنار تن تو
خیز از جا و ببین سخت ترین مرحله ها
از حرم آمده عمه وسط حرمله ها
نیزه ها از کمر تا شده اش دور شوید
هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید
ترسم این است که در دشت تنش گم بشود
نکند زینتیِ نیزه ی مردم بشود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مرثیه_علی_اکبر_علیه_السلام
#محرم
#حسن_کردی
.
.
کار از کار گذشته ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کار از کار گذشته بدنت پاشیده
سینه و پهلو و حتی دهنت پاشیده
نه فقط من همه ی اهل حرم هم باشند
قابل جمع شدن نیست تنت پاشیده
خواست با دستش ببندد پلکِ اکبر را نشد
خواست تابا گریه شوید پلکِ دیگر را نشد
روی زانو چهار دستُ پا رسیده بر سرش
خواست زینب نشنود لبخند لشگر را نشد
گفت بابایی بگو اما فقط یک با شنید
هر چه میکوشید بایِ حرفِ آخر را نشد
با دو انگشتش میانِ حلق دنبال چه است
خواست تابیرون کشد یک تکه خنجر را نشد
*یا اباعبدالله کمک کن امشب برات گریه کنیم ..(زبانِ حال) آخه وقتی از کنار بدن علی اکبر میومد به جای اینکه به سمت خیمه ها بیاد به سمتِ دشمن میرفت .. (چرا ؟ آخه دیگه چشاش جایی و نمیبینه حسین ..)عباس رفت زیر بغلش و گرفت داداش خیمه ها این طرفه ..
حسین آرام جانم....
حسین روح و روانم ....
خرده های استخوان از سینه بالا میرود
خواست تا خالی کند هر بار حنجر را نشد
خواست زینب تا که بردارد حسینش را نشد
خواست بابا هم کشد تا خیمه خواهر را نشد
یک مرتبه برگشت حسین .. گفت بنی هاشم بیاید بدن علی رو بردارید .. دیگه رمق تو پاهام نمونده ... هرجا نشستی پنج مرتبه یا حسین ..
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمدرضا_غلامرضازاده
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهغلامرضازاده شب 8.mp3
زمان:
حجم:
2.1M
|⇦•کار از کار گذشته ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده
.
#امام_زمان
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
شعر 49
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها قرار دیده ی زهرا بیا دگر
ما را امام و رهبر و مولا بیا دگر
در پشت ابر ، نور هدایت دگر نمان
تنها نشان عالم بالا بیا دگر
در جمعه ی ظهور تو آقا ،فقط شود
زخم قلوب شیعه مداوا بیا دگر
حاضر که نیستی که بیایم به محضرت
عقده ز قلب غمزده بگشا بیا دگر
مقدور نیست دیدن تو با گناه من
بنگر که دیدنت شده رویا بیا دگر
ما را همیشه راز و نیاز شبانه ات
از هر گناه کرده مبرّا بیا دگر
تا کی درون خیمه ی خالی ز مستمع
هستی همیشه بی کس و تنها بیا دگر
صاحب عزای ماه محرم ،امام عصر
مجلس بدون تو شده برپا بیا دگر
بنگر گریز روضه به پایین ِ پا رسید
بین عزای اکبر لیلا بیا دگر
بنگر حسین آمده با حال احتضار
در جستجوی ثانی ِ طاها بیا دگر
قرآن پاره پاره ی جدّ غریب تو
افتاده در تمامی صحرا بیا دگر
صورت به صورت علی ِ اکبرش گذاشت
شد قامتش ز غُصّه ی او تا، بیا دگر
دشمن به آه جدّ تو خندیده وای من
او را چگونه داده تسلّی' بیا دگر
از داغ اکبرش شده گیسوی او سپید
جان داده بین هلهله گویا بیا دگر
✍عبدالمحسن
.
.
#واحد_شلاقی
#امام_حسین
نگیر از من آقا اشک عزاتو
میخوام گریه کنم فقط براتو
بهترین رفیقام هییتی هستن
دوس دارم هییت و سینه زناتو
منی که از بچگیم به عشق تو اسیرم
شب و روز ذکر حسین حسین حسین میگیرم
چه جایی بهتر از جایی که حرفه حسینه
اگه روزی رزق من نشه هییت میمیرم
دل دیوونه... داره میخونه
نوکرتو ببر حرم تا که جوونه
داغ تو به دل ها زده شبیخون
عالم از اسم تومیشه دگرگون
ندیده کسی مانند تو ارباب
حسین ه امیرم خدایا ممنون
رجز عاشقونه انت حسین امیری
شب اول قبرم دست منو میگیری
کسی که با تو باشه همیشه سربلنده
با تو معنا نداره... قیامت سر به زیری
همیشه هر دم... تو قیامت هم
واسه سینه زنات نمی زاری هیچ وقت کم
تو خوابم از حرم خاطره دارم
گریه میکنم با حال نزارم
مثل اون زایری که دستشو داد
اگه جونم بخوای برات میارم
تو شب عشق و مستی... تویی تنها ستاره
دم نعم الامیری.... حالمو جا میاره
به خدا زنده کرده دلای مرده مونو
اثر چایی هاتو.. دم عیسی نداره
می ناب من... تب و تاب من
ذکر قشنگ یاحسین رگ خواب من
شاعر : وحید کردلو
https://eitaa.com/emame3vom/29106
👇
@ostadkarimi1441امام_حسین_علیه_السلام_۴.mp3
زمان:
حجم:
2.31M
🥀🔅🥀🔅🥀🔅🥀
👌 ماجرای وهب مسیحی
📍تنها زن شهیده کربلا چه کسی بود؟
📍چرا باید از وجودمان برای امام حسین مایه بزاریم؟
⏰ مدت ۳:۴۳ دقیقه
#امام_حسین علیه السلام
#استاد_کریمی
#شب_چهارم_محرم
سخنران حجه الاسلام دکتر رفیعی
سبک زندگی حسینی
🔰 قال الله تبارک و تعالی:وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى. فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى
بحثی رو دیشب مطرح کردیم با عنوان خدا باوری و خدا ترسی در زندگی امام حسین و زندگی اهلبیت (ع). عرض کردم اگر کسی از عظمت خدا ترسید ،خدا رو ناظر دید ،خدا رو باور کرد ، ایمان نه اسلام در وجودش بود و با قلبش ابحت خدا رو احساس کرد خدا میگه دیگه از هیچی نترسه.
من خاف من الله خاف منه کل شیء کسی که از خدا ترسید(مثال زدم کسی که از قانون میترسه از پلیس نمیترسه)این نوع خدا ترسی ها در دعای عرفه امام حسین موج میزنه میفرماید : اللهم انی اسئلک اخشاک کانی اراک خدایا انچان از تو میترسم که انگار تو را همه جا میبینم و همه جا حاضری .
این عظمت ائمه،مقاومت ائمه،نترسیدن اونها،همه اینها بخاطر همین ترس از خدا بودن هست ،اگر کسی اینو داشت من کاری میکنم که همه چیز داشته باشه واما من خاف مقام ربه جنتان میفرماید اونی که از من بترسه دوتا بهشت بهش میدم دنیاش هم بهشته آخرتش هم بهشته.چرا اصحاب اباعبدالله از شهادت نمیترسیدند چرا امام حسین هرچه به عصر عاشورا نزدیکتر میشد شاداب تر میشد.
یکی از مشکلاتی که الان ما در جامعه داریم ترسهای موهوم هست: من مثال میزنم،مثل ترس از مرگ،خیلی ها هستند از مرگ میترسند ،ترس از ازدواج،از فقر و بیکاری میگن زن بگیری چه کنیم ،ترس از اولاد دار شدن ،ما الان با بحران جمعیت مواجه هستیم،همه صداها در اومده داخل کشور،ترس از شیطان ،ترس از وسوسه
ترس اگر در درون انسان وارد بشه از این نوع ترسها آرامش رو از انسان سلب میکنه،قرآن میفرماید اگر کسی از خدا ترسید همه این ترسها میره ،لاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ یه آرامش عجیبی پیدا میکنید.
حضرت موسی وقتی به نبوت رسید و در کوه طور رفت و اون لوح رو از خدا دریافت کرد خب موسی کسی بود قبلش انسان فقیری بود امام صادق میفرماید روزی بود موسی نون نداشت بخوره از گرسنگی نزدیک بود تلف بشه خب خدا چه مقامهایی بهش داد مقام نبوت ،مقام کلیم اللهی،خدا بهش فرمود موسی تو مال منی(و صطنعتک لنفسی* تو را برای خود برگزیدم)این حرف کمی نیست
خب بعدش خدا به موسی فرمود حالا برو سراغ فرعون با یه چوب دستی که عصای موسی بود (موسی پیش فرعون بزرگ شده بود اونجا علیه فرعون قیام کرده بود و یک کسی رو در اون شهر کشته بود دنبالش بودن )آیه قرآن هست موسی گفت خدایا من میترسم من و برادرم چجوری بریم پیش فرعون منو میکشن
قَالَ لا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى(خداوند فرمود نترسید من با شما هستم هم میبین کجا میرید و میشنوم چی دارید میگید)اگر کسی این آیه قرآن رو درک کنه هیچ وقت نمیترسه
لذا پیامبر به امیرالمومنین فرمود علی جان سه چیز آدم رو نجات میده: و ثَلاثٌ مُنجِياتٌ: فخَوفُ اللّه في السِّرِّ و العَلانِيَةِ ، و القَصدُ في الغِنى و الفَقرِ ، و كَلِمَةُ العَدلِ فى الرِّضا و السُّخطِ
دیشب عرض کردم که خوف از خدا باید پنج تا ثمره در زندگی ما داشته باشه سه تاش رو دیشب گفتم ۱- خدا رو ناظر بدانیم ۲-خدا رو بر همه چیز ترجیح بدیم۳-تعهد اخلاقی
۴-قرآن کریم میفرماید : وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى. کسی که ترس از خدا داره بر هوای نفس غلبه میکنه،وابستگی نداره،جوونها وابستگی کمتر دارند ولی قدری سن بالا میره وابستگی ها زیادتر میشه وابستگی به اولا،به همسر ،به شغل ،به مال و…
مشکل کربلا چی بود این سی هزار نفر آدم ،میدونید ابن زیاد وقتی اومد کوفه با چند نفر اومد وقتی از بصره به کوفه آمد با دوازده نفر وارد کوفه شد ،وابستگیها ،مادیات،هوای نفس کوفیان رو در مقابل امام حسین به صف کرد
یه بزرگی میگفت دعا کنید در شرایط غیر عادی خوب باشیم و خدا ترس ،ببینید یکی الان یبینی خوب هست یه مرتبه دعوا میشه یه فحشهایی میده که انسان ماتش میبره انگار در چاه فاضلاب رو باز کردند یا مثلا یه کربلا پیش بیاد ما اومدیم داخل مجلس امام حسین نشستیم و یا لیتنا کنا معک هم میگیم ولی اونجا جا میزنیم ایا واقعا اگر فردا امام زمان فریاد بزنه انا بقیه الله ما خونه و ماشین و اولاد رو بذاریم بریم در رکابش بجنگیم
#ادامه 👇👇
#ادامه 👇👇
منذربن جارود از اصحاب امیرالمومنین در جمل هست امیرالمومنین دید آدم خوبیه و پدرش هم فرد مشهوری بود حضرت حکم فرمانداری فارس رو به او داد وقتی آمد به فارس دید اینجا وضعیت مردم خوب هست و مالیاتها بالاست چهارصد هزار درهم از بیت المال امد واسطه شد و خود منذر هم توبه کرد و حضرت عفوش کرد
در قضیه کربلا امام حسین به همین منذر نامه نوشت در بصره بود بوسیله سلیمان بن رضی (این هم پیک حضرت بوده در بصره که به شهادت رسید نام مسلم برده میشه ولی کسی نامی این نمیبره و مظلوم واقع شده)نامه رو تحویل داد بعد دید نامه امام حسین هست دست مسلم رو گرفت گذاشت تو دست ابن زیاد گفت این نامه حسین هست و اینم پیکش،درست طعمه رو گذاشت در دهان گرگ،ابن زیاد هم دستور داد نماینده امام حسین رو در میان میدان بصره به دار زدند و سر از بدنش جدا کردند ایشون قبل از مسلم بن عقیل شهید شده.همون سال ۶۱ هجری مریض شد و به درک واصل شد
چقدر همین نهضت عاشورا افراد رو تغییر داده و ساخته شده اند
۵-استقامت هست «انّ الّذین قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا خیلی ها خدا میگن و ذکر میگن ولی استقامت ندارند
پیامبر اسلام در حدیثی به عبدالله بن مسعود میفرماید :لاتُشرِک بِاللهِ طَرفَةَ عَينٍ بعضی ها میگن مگه میشه ما به خدا شرک بورزیم (بله مثلا میگن اگر فلانی نبود مرده بودیم این شرکه-اگر این دکتره نبود بچه من مرده بود گفتند پس چی بگیم فرمود بگید اگر خدا بوسیله این اقا کمک نکرده بود ما مرده بودیم)امام صادق میفرماید گاهی انسان تسلیم خدا نیست مثلا میگه چرا بچه من اینطوریه یا مریضه؟این چرا خودش شرک هست حدیث داریم پیامبر اسلام یه بار چرا نگفت مشرک بود ۱۲تا پسر داشت ولی پیامبر چند تا اولادش در سن خردسالی از دنیا رفت و چرا نگفت وإن نُشِرتَ بِالمِنشارِ ، أو قُطِّعتَ ، أو صُلِبتَ ، أو اُحرِقتَ بِالنارِ . حديث
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به عبد اللّه بن مسعود ـ : اى پسر مسعود! مبادا آنى به خدا شرك ورزى حتى اگر ارّه شوى يا تكّه تكّه ات كنند يا به دارت آويزند و يا به آتشت سوزانند .
متن روضه شب چهارم-دوطفلان حضرت زینب کبری سلام الله علیها
حسین برات یه دنیا غم آوردم
گلام رو با خودم آوردم
ببخش كه هدیه كم آوردم
حسین
بخدا،امشب نیازبه روضه خون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم.
حسین ستاره ی عرش برینم
بشنو صدای آتشینم
تو دست رد نزن به سینه ام
حسین
بارون رحمت من
به خواهرت نزول كن
داداش به جون مادر
بچه هامو قبول كن
بنا به بعضی از اقوال،دوتا عون و دوتا محمد كربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفر بودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازاده های بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون كم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،
حسین برات یه دنیا غم آوردم
گلام رو با خودم آوردم
ببخش كه هدیه كم آوردم
حسین ستاره ی عرش برینم
بشنو صدای آتشینم
تو دست رد نزن به سینه ام
نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دست بچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با هم داشتیم،چه طور وقتی نوبت اكبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سخت راضی میشی،حالا كه نوبت من شده،نه تو كار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسین گریه كرد.
نگاه به قدشون كن
ببین مرد نبردند
می خوان مثل خود من
دور سرت بگردند
اونیكه تو باید امشب با زینب بگی اینه،نشست كف خیمه:
حسین غریب مادر،حسین غریب مادر…..
حسین
بذار فدای اكبرت شن
غرق به خون برابرت شن
تا افتخار خواهرت شن
حسین
بذار نمك بریزم رو زخم دلاتون
حسین
قول میدم این گل های زیبام
اگه برن از جلو چشمام
از خیمه ام بیرون نمیآم
حسین
همه ذكر و فكر زینب حسینه
غصه نخور غریبی
فدای نیم نگاهت
من و دوتا جوونم
اینجا میشیم سپاهت
می خوام دو یاس پرپر
میون گلزارت شن
بذار بلاگردون
چشم علمدارت شن
یه زینبی میگیم،یه زینبی میشنویم،مشهوره،محال ممكن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیر واجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میكرد،خوب كه سیر نگاه میكرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،
#ادامه 👇👇👇