eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله علیک یامولای یا اباعبدالله اگرخواهرت اذن میدان ندارد... *حالاکه نمیذاری منم برم دورت بگردم در ارتباطات عاشقانه ابی عبدالله و این خانم واقعاچیزی نمیشه گفت چون حقیقتا ازدرک مادوره؛به درک مانمیاداین نوع عاشقی یعنی چی! روایت دیدم ازاون اولین نمازی که زینب خونده تاآخرین نمازی که زینب خونده حتما بایدقبل از هرنماز مدتی مینشست به صورت حسین نگاه میکرد،توشه میگرفت؛البته عرض کرده باشم که روایت اینه که تاوقتی امام حسین زنده بود؛بنده گمانم اینه بعدازشهادت امام حسین حتماقبل ازهرنمازی حسینشو میدید؛دقایقی مینشست صورت به صورت حسین" دیشب عرض کردم عزیزانی که میخوان امضاء اربعین کربلا روبگیرن دست بندازن دامن امام چهارم ؛امشب میخوام پیشنهادکنم به پیشگاه شما عزاداران ابی عبدالله اگه میخوای مزه ی عاشقی حسین روبچشی؛اگه میخوای مزه دربه دری حسین روبچشی؛ اگه میخوای دلداده حسین بشی؛امشب گوشه چادرعمه جان سادات زینب رابگیر،عرضه بدار بی بی جان یه گوشه ازعاشقیتو بین ماتقسیم کن؛ یه ذره ازدلدادگیت روبین ماتقسیم کن؛ماهم یه کمی بفهمیم عشق ابی عبدالله یعنی چی،حالااین زینب بااین شکل بااین دل بااین دلدادگی عرصه ی کربلاست یکی یکی رفتن حالادیده داداشش تنهامانده این لشکربی ادب بی حیا جسور دیدن که همون چهارتا که شهیدشده دیگه کسی نمونده حسینم دیگه تنهاست جسارتشون دیگه بیشترشدزینب مگه قرارمیگره اومدجلو* اگرخواهرت اذن میدان ندارد نمیخواهیَش پای تو جان سپارد دراینجا که واغربتایت بلند است *فکر دل زینب روبکن دیگه تواینجوری وایسی هل من ناصرن بگی من میتونم آروم بشینم حسین جان* دراینجا که واغربتایت بلند است دو گل دسته دارم برایت بیارم *یه دوتاگل دسته کوچولو گذاشتم کنارذخیره کردم داداش اجازه میدی اینها روبیارم پابوست، دست بوست؟!* غم بی کسی تو ای مرد تنها گرفته گلوی مرا میفشارد *دیگه طاقت ندارم داداش* الهی نبینم تورا درغریبی الهی نبینم که چشمت ببارد *برای چی داری گریه میکنی حسین جان؟! صدازد زینب جان به این مردم میگم برای چی میخواید من رابکشید؟حلالی راحرام کردم یاحرامی راحلال کردم چشم توچشم به من میندازن نگاه به چشمام میکنن بانهایت جسارت و بی ادبی میگن حسین می کشیمت چون باباتو دوست نداریم، میگن حسین می کشیمت "بغضا لابیک"برای اینکه نمیتونیم بابات روببینیم؛نشستن خواهروبرادری زار زار گریه کردن انقدربرای غربت باباگریه کردن علی.... حالابیا یه جوری این دوتا خواهراین خواهربرادر ازتنهای درآرید دیگه یه کاری بکنیددیگه گرچه بعدازهزارچهارصدسال رسیدید دیررسیدیدامااین که ازما برمیاد:علی علی علی علی... خانم به بابای شما بی ادبی کردن حالا ماجبران میکنیم علی علی علی... لعنت به دشمن علی، علی علی علی... ای قربون توعلی گو برم زینب نگهدارت باشه....علی علی علی علی لعنت به دشمن علی.... * الهی نبینم تورادرغریبی الهی نبینم که چشمت ببارد (دوقربانی آورده ام تانگویند مگراین بلاپیشه خواهرندارد)۳ *دوتاپسراش توخیمه صدازدگفت عزیزان من شما همه ذخیره منید برای امروز؛ میبینید داییتون تنهاست، لباس آراسته و نو تن این دوتا آقازاده کرد ؛موهاشون شانه زد بی بی ؛عطروگلاب بهشون زد؛ چشماشون سرمه کشید؛ درنهایت زیبایی و آراستگی دستاشون گرفت اومدپشت خیمه حسین فرمودمیرید توخیمه دایی خودتونو میندازیدروپاهاش اینقدر التماسش میکنید تااجازه میدون بگیرید اجازه نگرفته نیاییدبیرون مادرا....
اتل متل خرابه!  اینجا یه بچه خوابه! هم بدنش کبوده! هم جگرش کبابه...!  اتل متل اسیری! سیلی و سربه زیری!  کی تا حالا شنیده؟!  سه سالگی و پیری...؟  اتل متل سه ساله!  این همه آه و ناله!  این دختر از ضعیفی!  هنوز یه پا نهاله...! اتل متل بیابون!  کویر و دشت و هامون!  بس که پیاده رفتیم!  تاول زده پاهامون...! اتل متل بهونه!  بابا چه مهربونه!  وقتی دلم میگیره!  برام قرآن می خونه...! اتل متل گل یاس!  مهر و وفا و احساس!  دلم گرفته امشب!  به یاد عمو عباس...!  اتل متل یتیمی!  خدا، چقدر کریمی!  دادی بهم تو غربت!  یه عمه‌ی صمیمی...! اتل متل شب و تب!   سینه ز غم لبالب!   دلم میسوزه خیلی!   به حال عمه زینب...! اتل متل چه خوب شد!   بالاخره غروب شد!   قسمت عمه امروز!   توهین و سنگ و چوب شد...!  اتل متل سه روزه!   عم,ه گرفته روزه!   عمه چقدر غریبه؟!  خیلی دلم می سوزه...!  اتل متل خبردار!  تو چنگ دشمن انگار!  مثل یه شیر زخمی!  عمه شده گرفتار...! اتل متل خدایا !  تو این همه بلایا !  عمه مظلومه ام !  چیا کشید خدایا .
✅یاران و اصحاب امام 1⃣5⃣🔻عمرو بن جناده 🔹«عمرو » فرزند «جناده» شهيد كربلا است(۲). ✳️او در حالي كه عمري بيش از يازده سال نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگيرد. حضرت او را اذن ميدان نداد و فرمود: 😭«پدر اين نوجوان در اولين حمله كشته شده است. شايد مادرش كشته شدن او را خوش نداشته باشد»(۳).  😭✳️نوجوان گفت: «البته مادرم مرا به جهاد امر كرده است»(۴).  پس از آن امام به او اجازه جنگيدن داد. او در هنگام ورود به ميدان اين بيت را ترنم مي‌كرد : ▪️«اميري حسين و نعم الامير سرور فؤاد البشير النذيرعلي و فاطمه والده و هل تعلمون له من نظير ( ۵ ). ▪️سالارم حسين است و چه نيك اميري، كه نشاط دل پيامبر و مژده‌دهنده (به سعادت) و بيم‌دهنده (از انحراف و دوري از حق) است. علي و فاطمه پدر و مادر اويند و آيا مانند او كسي را مي‌شناسيد؟ » 🔻شهادت عمرو 🔸پس از اجازه امام «عمرو» بي‌درنگ به ميدان رفت و پس از كارزاري نه چندان طولاني به شهادت رسيد. اين نوجوان نيز همراه پدرش در زيارت ناحيه مقدسه مورد سلام امام است: ▪️«السلام علي جنادة بن كعب الانصاري الخزرجي، و ابنه عمرو بن جناده؛ سلام بر جناده پسر كعب انصاري خزرجي و فرزندش عمرو پسر جناده ». ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ج ۱۸۰ ( ۲ ) كتاب الفتوح، ج ۵، ص ۱۱۰ ( ۳ ) عبارت امام از ابومخنف گزارش شده است: عن الحسين عليه‌السلام: «ان هذا غلام قتل ابوه في المعركة و لعل امه تكره ذلك». مقتل الحسين عليه‌السلام مقرم، ص ۲۵۳ ( ۴ ) فقال الغلام: «اني امي هي التي امرتني». ابصار العين، ص ۱۵۹ ( ۵ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۰۴
✅یاران و اصحاب امام 2⃣5⃣🔻عبدالله بن عمير 🔹«عبدالله»(۱ ) فرزند «عمير»(۲) از قبيله «بني‌عليم»(۳)است. «ابومخنف» مي‌گويد ابوجناب به من گزارش كرد كه «عبدالله بن عمير» از ما بود. او پيش از اين به كوفه آمده بود، و نزديك چاه «جعد» از همدان سكني گزيده بود. همسري داشت از «نمر بن قاصد» كه او را «ام‌وهب» دختر «عبد» مي‌ناميدند. علامه مجلسي رحمه الله مي‌گويد: روايتي ديده‌ام كه در آن اين گونه گزارش شده: ✳️«جناب وهب پيش از اين نصراني بود. او به همراه مادرش به دست حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام اسلام آورده بود»(۴). او مردي شريف و شجاع بود در بين قوم خود با قامتي بلند و بازواني پرتوان و مهارتي در رزم بود. او از شيعيان مخلص و شجاع حسين عليه‌السلام به شمار آمده است(۵). او پيش از آن، در كوفه ساكن بود ولي هنگامي كه لشكر «ابن‌زياد» از كوفه براي جنگ با امام حسين عليه‌السلام عازم كربلا شد، او نيز به اتفاق همسر خود رهسپار كربلا شد و توفيق يافت به سپاه امام ملحق شود(۶ ). 🔸حركت عبدالله به سوي امام 🔹ابن‌مخنف مي‌گويد: روزي «عبدالله بن عمير» متوجه گروهي شد كه همگي به اردوگاه «نخيلة» رونهاده‌اند تا از آنجا به سوي امام حسين عليه‌السلام بروند . «عبدالله» جلو آمد و از آنها پرسيد كه چه عزمي دارند. به او گفتند كه به سوي حسين فرزند فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله بسيج مي‌شوند .  عبدالله گفت : ✳️«سوگند به خدا براي جهاد با اهل شرك حريص هستم. من اميدوارم كه ثواب جهاد كساني كه با پسر دختر پيامبرشان قصد جنگ دارند، از جهاد با مشركان آسان‌تر به دست آيد ». او نزد همسرش رفت و آنچه شنيده بود و قصد خويش را براي او بازگفت. ✳️همسرش گفت : «به واقع رسيده‌اي. اميدوارم كه خداي تعالي به تو روي كند و در كارهايت رشد يابي! آري، چنين كن و مرا نيز با خود از اين شهر خارج ساز ». او شبانه همراه همسرش از شهر خارج شد تا به حسين عليه‌السلام برسد و با او در قيام شركت كند(۷ ) 🔸مبارزه عبدالله 🔹عبدالله براي پاسخ‌گويي «يسار» و «سالم» از جاي برخاست، امام او را اجازه داد و فرمود : ▪️«اني لاحسبه للاقران قتالا! اخرج ان شئت ! ؛ ▪️او را براي مبارزه با همتاي خود نگه داشته‌ام، اگر مايلي (براي جنگ) خارج شو!» لحظاتي بعد، او وارد ميدان شد. آن دو پرسيدند تو كه هستي؟ عبدالله خود را معرفي كرد. آنها گفتند: ما تو را نمي‌شناسيم. بايد براي كارزار با ما افرادي چون «زهير»، «حبيب» و يا «برير» بيايند. در حالي كه «يسار» فاصله چنداني با «عبدالله» نداشت، گفت: «اي حرامزاده، آيا مايلي با من مبارزه كني؟» سپس با شمشير به او حمله‌ور شد. در اين درگيري «سالم» از جانبي ديگر به عبدالله روي آورد كه دوستانش فرياد برآوردند: «عبدالله» بهوش باش، غلام خونت را نريزد» اما او اعتنايي نكرد و «سالم» با شمشير به او حمله كرد . «عبدالله» هنگامي به خود آمد كه دير شده بود. او به ناچار دست چپ خود را جلو آورد تا از خود دفاع كند، ولي انگشتان دستش قطع شد. عبدالله به «سالم » نزديك شد، پيش از اين كه او خود را جمع كند او به را قتل رساند. ديري نگذشت كه «عبدالله» روي به سوي حسين عليه‌السلام كرد و شعار پيروزي سر مي‌داد در حالي كه هر دو را كشته بود(۸ ). ▪️«ان تنكروني فانا ابن‌كلب اني امرؤ ذو مرة و غضب‌و لست بالخوار عند النكب ( ۹ ).  ▪️اگر مرا نمي‌شناسي من پسر كلب هستم، آري من شخصي قوي و سخت هستم. و در سختي‌ها هرگز تسليم نخواهم شد ». 🔻حمله ناجوانمردانه سپاه ابن‌سعد 🔹پس از آن «عبدالله بن عمير» نزد امام درنگ چنداني نداشت كه ناگاه «عمرو بن حجاج» به طرف راست سپاه امام حمله‌ور شد در اين حال «عبدالله» بر اسب سوار شد و با نيزه خود به استقبال آنها رفت، آري او يك تنه جلوي آن موج را گرفت تا ديگران فرارسيدند و آنها را به عقب پس راندند(۱۰ ). 🔻شهادت عبدالله 🔸گفته شده «عبدالله» يك تنه ۱۹ سوار و ۱۶ پياده را به قتل رسانيد(۱۱). بنابر گزارش مجلسي ✳️وي و مادرش ابتدا نصراني بودند، ولي به دست مبارك امام حسين عليه‌السلام مسلمان شدند، و توانست در روز عاشورا ۱۲سواره و ۲۴ پياده را از پاي درآورد(۱۲ ). او پس از آن به دست دشمن به اسارت افتاد و به دستور عمر سعد سرش را از تن جدا كردند و 😭سر مطهر وي را به جانب امام حسين پرتاب كردند؛ همسرش سر مطهر و پاك او را گرفت. و خاك را از سر و صورت او زدود و چنين گفت بهشت گوارايت باشد(۱۳).  😭سپس ستون خيمه را از جاي كند و به طرف دشمن حمله كرد. امام پيش آمد و او را برگردانيد و فرمود : ▪️«خداي رحمتت كند، از شما جهاد برداشته شده است.»(۱۴) او بازگشت، در حالي كه مي‌گفت: «پروردگارا! اميدم را نااميد مكن». امام حسين فرمود: «خداوند، اميدت را نااميد نخواهد كرد»(۱۵ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) شيخ طوسي رحمه الله، ايشان را از ياران حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام شمرده است. رجال شيخ طوسي، ص
✅ یاران و اصحاب امام 3⃣5⃣🔻ام‌وهب، همسر عبدالله بن عمیر 🔹«ام وهب» دختر «عبدالله» و همسر «عبدالله بن عمير الكلبي» و مادر «وهب نمريه قاسطيه» است(۱). ✳️او وارد معركه جنگ شد، در حالي كه به شوهر خود مي‌گفت: 😭«پدر و مادرم فداي تو، آري، تو اي مرد در راه پاكان نسل محمد صلي الله عليه و آله و سلم مبارزه كن»(۲) عبدالله، - شوهر او - هر چه كرد تا همسرش را به خيمه برگرداند موفق نشد. آن زن پيراهن همسرش را مي‌كشيد و مي‌گفت: 😭«اني لن ادعك دون ان الموت معك؛ 😭تو را رها نمي‌كنم تا با تو كشته شوم» ✳️امام با مشاهده او فرمود : 😭«از خاندان پيامبرتان جزاي خير بينيد، به خيمه برگرد چون بر زنان و بانوان جهاد نيست » پس او به جانب خيمه‌گاه بازگشت(۳).  🔸روز عاشورا پس از حمله شمر و يارانش به جانب چپ سپاه امام، «عبدالله بن عمير كلبي» به اسارت گرفته شد و به شهادت رسيد. 😭بعد از شهادت وي ناگهان همسر باوفايش، ام‌وهب خود را به بالين او رسانيد و در كنار او نشست. خون از صورت او برگرفت و اين گونه مي‌گفت : ▪️😭«هنيئا لك الجنة، اسأل الله الذي رزقك الجنة ان يصحبني معك؛(۴)  ▪️بهشت بر تو گوارا باد، از خداوندي كه بهشت را روزي تو گردانيد طلب مي‌كنم مرا همنشين با تو قرار دهد ». 🔻شهادت ام‌وهب 🔹شمر «رستم» غلام خود را صدا زد تا با عمود به فرق زن بزند. آن غلام با عمود آهنين حمله‌ور شد و ام‌وهب در دم جان داد. ✳️او اولين بانوي شهيد از ياران حسين است كه در روز عاشورا در ميدان جهاد، جسم پاكش به خون نشست(۵ ). ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : اگر وهب تازه مسلمان باشد و اسلام‌نمايان مدعي در جبهه مخالف، غرورهاي زشت، آخر الامر ما را در كدام جبهه قرار مي‌دهد؟مبادا به هنگام ظهور مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف تازه مسلمانان با صلابت‌تر از ما به ميدان آيند ! 🔻طلب كمك و هدايت الهي 🔸عده زيادي از ياران امام به شهادت رسيده بودند. راوي مي‌گويد : ✳️امام محاسن شريف را گرفت در حالي كه از شدت خشم چهره‌اش برافروخته شده بود، فرمود : 🔻«بر يهود خشم الهي شدت يافت؛ چرا كه براي خدا فرزند تراشيدند و خشم او بر نصاري نيز شدت يافت، چون سه‌گانه‌پرست شدند. بر زرتشتيان نيز خشم گرفت چرا كه او را نپرستيدند و به پرستش خورشيد و ماه روي آوردند. غضب خدا بر اين قوم شدت يابد كه بر قتل پسر دختر پيامبرشان متحد شده‌اند. آري! به خدا سوگند هرگز آنها را به آن چه از من طلب مي‌كنند اجابت نخواهم كرد، تا اين كه خداوند را با محاسني گلگون از خونم ملاقات كنم »(۶ ). ترديدي نيست كه آنها بيعت با ظلم را از امام درخواست داشتند، ولي امام دست رد به سينه يزيد و خلفاي دروغين زد تا مسلمانان بدانند روش اهل بيت عليهم‌السلام ظلم ستيزي همراه با حفظ عزت نفس است.سپس امام فرياد برآورد: ✳️«آيا پناه دهنده‌اي هست كه ما را پناه دهد؟ و آيا حمايت‌كننده‌اي هست كه دشمن را از حرم رسول الله دور سازد؟»(۷).  🔹در پاسخ اين نداي الهي ناگهان عده‌اي از لشكر كفر به سمت امام روي آوردند كه به آنها اشاره‌اي خواهيم داشت. درسي كه مي‌توان گرفت: براي دعوت به حق نه تنها عقل و منطق، بلكه گاه تحريك احساسات و عواطف زنده ديگران، كارآمد است .نداي غربت امام در آخرين روز حيات، دل‌هاي بي‌رمق پاره‌اي را كه هنوز از حيات برخوردار بودند چنان تحت تأثير قرار داد كه اين گروه به ريسمان محكم الهي چنگ زدند و در اردوگاه حسيني براي هميشه بارنهادند. تلاش براي بيداري از جهالت، رسالتي است كه در لحظه لحظه عاشورا در رفتار امام حسين عليه‌السلام متبلور مي‌شود؛ اما امام هرگز از ابزار نامناسب و مخالف شرع و عقل استفاده نكرد. شعار معروف «هدف وسيله را توجيه مي‌كند» غلط روشن و فاحشي است كه امامان معصوم ما از آن بيزار و متنفر بوده‌اند، البته يكي از ابزارهاي اهل دنيا همين شعار بوده و هست . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۲۲۷ ( ۲ ) «فداك ابي و امي، قاتل دون الطيبين ذرية محمد صلي الله عليه و آله » ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۰؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۴؛ اعيان الشيعه، ج ۱، ص ۶۰۳، وقعة الطف، ص ۲۱۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۱ ( ۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۸ ( ۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۸؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۸؛ ابصار العين، ص ۲۲۷ ( ۶ ) اما و الله لا اجيبهم الي شيي مما يريدون حتي القي الله و انا مخضب بدمي» سيد بن طاووس، اللهوف، ص ۴۴ ( ۷ ) «ثم صاح: اما من مغيث يغيثنا، اما من ذاب يذب عن حرم رسول الله.» سيد بن طاووس، اللهوف، ص ۴۴ .
بدن امام چهارم را آوردند بقیع بخاک سپردند،امام باقر وقتی که بدن بابا راغسل می داداصحاب دیدند گردن مبارک امام چهارم کبوداست سؤال کردند یابن رسول الله اثر کبودی گردن مبارک پدر بزرگوارتان چه است؟ فرمود : این کبودی اثر همان روزهایی است که در شام غل و زنجیر به گردن بابایم بوده ،آخر امام سجاد را از کربلا سوار یک ناقه برهنه کردند پاهای مبارکش را زیر شکم شتر با غل و زنجیر بستند . تشییع جنازه با شکوهی شد مدینه ،آخر فرزند پیغمبر است ، فرزند زهرا ست باید تجلیل شود اما کربلا ، مگر ابی عبدالله فرزند پیغمبر نبود ، بگویم چطور تشییع شد ، ده ها نفر اسبهای خود را تازه نعل زدند وارد گودی قتلگاه شدند که وقتی خواهرش آمد برادرش را نشناخت .    متن روضه شهادت امام سجاد (ع) - سید مهدی میرداماد   دانلود روضه امام سجاد - سید مهدی میرداماد   بی تو سجاده ای اگر هم بود فرش رسوایی دو عالم بود بی تو یا حرفی از بهشت نبود یا اگر بود هم جهنم بود خطبه های گلوی زخمی تو انعكاس غروب ماتم بود تو اگر خطبه ای نمی خواندی خانه هامان بدون پرچم بود تو اگر روضه ای نمی خواندی سال ما سال بی محرم بود از تو داریم فصل ماتم را ده شب گریه ی محرم را احترام تو را سلام نبود حق تو كوچه های شام نبود حق آیینه ها شكستن نیست گیرم این آینه سر امام نبود هیچ جایی برای حال شما   امام سجاد؛ علم گریه برداشت، همه حرفش و بعد از کربلا با گریش زد، من می خوام بگم چرا گریه میکرد، دلایل زیاده، اما مگه یادش میره صحنه های کربلا یکی یکی جلوی چشماشه منو تو یه روضه گوش میدیم، می شنویم، بی مقدمه تو هر روضه مون میگیم: حسین؛ حالا زین العابدین که خودش دیده، من می خوام بعضی از این صحنه ها رو یادت بیارم، مگه یادش میره صحنه وداع با پدرش رو، پدرش اومد تو خیمه یه نگاه زین العابدین کرد، دید باباش آشفته است، رنگ پریده است، یه نگاه کرد دید سر تا پا غرق خاک خونه، زین العابدین رو خاک خیمه افتاده، یه نگاه کرد دید بابا داره یه جوری حرف میزنه، انگار این لحظه لحظه آخره، صدا زد: بابا از داداش اکبرم چه خبر، ابی عبدالله گفت: داداشت رفت، یکی یکی اسم برد، یه مرتبه دید هرکی اسم می بره بابا میگه به شهادت رسید، یه لحظه صدا زد: بابا از عمو عباس چه خبر، تا ابی عبدالله گفت: بی عمو شدی، میگن زین العابدین بلند شد، با اون حال زارش، تا ومد بلند شه بابا نگه اش داشت گفت: عزیزم تو بخواب، فقط یه جمله بهت بگم پسرم: غیر منو تو دیگه مردی تو خیمه ها نمونده، تو دیگه بلند نشو، زینب یه محرم می خواد.   مگه یادش میره غروب یازدهم، مگه یادش میره اون لحظه ای که از کنار گودال رد شد، مگه یادش میره اون لحظه ای که اومد بابا رو دفن کنه، خودش گفت: برید بوریا بیارید، خودش رفت تو قبر، بنی اسد دیدن دیر کرد از قبر بیرون نیومد، مگه یادش میره، نگاه کردن دیدن لباش گذاشته رو لبای بریده، من میگم همه ی اینا یادش نرفت، اما همه ی اینا یه طرف اونی که امام سجاد رو 35 سال روضه خون کرده اینا نیست، حالا بشنو   احترام تو را سلام نبود حق تو كوچه های شام نبود   حق آیینه ها شكستن نیست گیرم این آینه امام نبود   هیچ جایی برای حال شما بدتر از مجلس حرام نبود   گریه كردی صدا زدی ای كاش هیچ سنگی به روی بام نبود   كاش مادر مرا نمی زایید من امامم، خرابه جام نبود   حرفِ ویرانه در میان آمد دختر شاه، یادمان آمد      متن روضه شهادت جانسوز امام سجاد (ع) - حاج حسن خلج   دانلود روضه شهادت جانسوز (ع) - حاج حسن خلج منم قاهر ، منم والی ، منم غالب منم لحظه به لحظه درد را طالب حسین ابن علی را اولین نائب علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب ... منم دریایِ بی ساحل   منم پیغمبری که کربلا بر او شده نازل نه یک بخشش!تمام بخش هایش کاملاً کامل تمام کربلا با سوره های قاسم و عون و علی اکبرو آیات کوتاه علی اصغر و آیات مکی ابوفاضل منم آنکه سنان و ازرق و خولی و شمر و حرمله با هم مرا گشتند هی قاتل همین که چشم وا کردم خودم دیدیم علی اکبر ارباب پیش چشم بابایم قدم میزد قدم میزد دل بابا و نظم شانه های محکم عباس و سقف آسمان را با قدم هایش بهم میزد برای قد بابایم خمیدن را رقم میزد ...  همین که چشم بستم در میان دشت غوغا شد   همین که چشم وا کردم بمیرم قاتلش از پیکرش پا شد نفهمیدم چه شد از حال رفتم   تا صدایی آمد از دشمن چرا ساکت نشستید؟..آی فرزند رشیدش در میان خاک صحرا اربا اربا شد ... *بازم بگم چی دیدم ؟!!...*   هراسان نجمه را دیدم که بالای سر نعشی کشیده ... گوییا داغ امام مجتبی دیده که قاسم هست اگر چون آن جگر گوشه برایش مثل آن روزی که می امد جگر های حسن در تشت حالا پیکر قاسم میان دشت روی خاک پاشیده ... *آخ نمی دونید چه روزی بود اون روز ...
🌹🌹🌹 زندگیه ما شده وقف عزای زینب(س) شوره روضه ها مونه فقط برای زینب (س) هر کی سنگری داره بهش پناهنده بشه ما محبین همگی تحت لوای زینب(س) جای دیگه نمی ریم به زیر دینیم به خدا کجای دنیا داره مثل صفای زینب (س) یازینب یازینب (س) ما که هیچی همیشه ورد زبونه شهدا این بوده شهید بشن فقط برای زینب (س) میون سینه زنا وقتی که لطمه میزنیم می خونیم با هروله جان به فدای زینب (س) خوش به حاله اونی که شده مدافعه حرم جونشو گذاشت برا صحن وسرای زینب(س) برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا بردلم ترسم بماند ارزوی کربلا تشنه ی اب فراتم ای اجل مهلت بده تابگیرم دربغل قبرشهید کربلا یازینب یازینب (س) 💠💠💠💠🅰 162 💢💠💠💠 ؁؁؁؁؁؁؁؁ •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈• نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
__________________________ بسم الله الرحمن الرحیم روضه رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم رسیده موقع آن که خودی نشان بدهم رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی نشان حرمله و خولی و سنان بدهم دلم قرار ندارد در این قفس باید کبوتر دل خود را به آسمان بدهم عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو من آمدم که حسن را نشان شان بدهم عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم سپر برای تو با سینه میشوم هیهات اگر به نیزه و شمشیر هاشان امان بدهم مگر که زنده نباشم که در دل گودال اجازه ی زدنت را به کوفیان بدهم من آمدم که شوم حائل تو و عمه مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم عمو ببین شده دستم به پوست آویزان جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم صدای مرکب و نعل جدید می آید عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم .... لشگریان خیره سر چند نفر به یک نفر فاطمه گشته خون جگر چند نفر به یک نفر حسین غریب مانده و همه هجوم میبرید مرد نبردید اگر چند نفر به یک نفر محرم1397 عاشوراییان _______________ حاج محمد یزدخواستی:
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ♻️مثنوی♻️ 💢 داغ عباس تازه شد انگار .... 💢 دست در دستِ عمه اش بود و دلش اما ميانه ى گودال ديد با چشم خود كه افتاده تن ارباب تا شود پا مال حرمله از همه جلو تر رفت سر آن سر چقدر دعوا بود شمر و خولى حريص تر بودند حرف آنها به هم بفرما بود ديد كودك تمام واقعه را خواست تا پر كشد به سوى عمو عمه اش گفت:نه!عزيز دلم جان تو هست آبروى عمو.... گفت:عمه!بدان كه مى ميرم من بدون عمو نمى مانم دست من را رها كن و بگذار تا كنم جان فداى جانانم آن تنى كه به روى خاك افتاد همه ى عشق و اعتبار من است بعد بابا مرا پدر بوده صاحب و صاحب اختيار من است ناگهان دست عمه را وا كرد پا برهنه...دوان دوان آمد مات و مبهوت حال بد حالش ضربه اى سوى او نشان آمد دست او شد به پوست آويزان داغ عباس تازه شد انگار خون او بست چشم مولا را و جراحات قلب شد بسيار... تن او بر تن حسين افتاد جان تازه گرفت لشكر باز همه ى أسب ها مهيا شد تا كند روى پيكرش پرواز... ✅آرمان صائمى .
♻️درد دل حضرت عبدالله بن حسن با حضرت سیدالشهدا♻️ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷 💢دیدم که نیزه ها نفست را بریده اند 💢 میخواستم به جای پدر یاورت شوم جای عمو به اشک غم اب اورت شوم احلی من العسل نه فقط سهم قاسم است بگذار تا عمو غزل دیگرت شوم با بغض کوچه ها به هواخواهی امدم میخواهم از خدا سپر حنجرت شوم گودال مثل کوچه و شمشیر اتش است وقتش شده فدای تو و مادرت شوم دیدم که نیزه ها نفست را بریده اند دیگر نشد به خیمه تماشاگرت شوم هرگز مخواه بعد تو با چشم های خیس من شاهد اسارت این خواهرت شوم اغوش وا کن ای گل صد چاک زیر تیغ تا زایر ضریح تن اطهرت شوم دستم شکست و حرمله چشم انتظار من بگذار تا شبیه علی اصغرت شوم ✅حسن کردی 🔶
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری سینه زنی و شور و ماتم را نگیری خیلی میان روضه هایت سود کردیم یک موقع از ما روضه و غم را نگیری سینه زدم تا که گناهم را بریزی این کمترین چیزی که دارم را نگیری حال بد ما با وجود روضه خوب است از دست نوکرهات مرهم را نگیری آقا برای ما محرم خیرها داشت از ما گنهکاران محرم را نگیری با هم خریدی خوب و بد را بین روضه این گریه کردن های با هم را نگیری در بین روضه التماست می کنم من جانم بگیری،گریه هایم را نگیری در بین هیأت کار من پرچم زدن شد دستان من خالیست...پرچم را نگیری! یک شب میان روضه ات گفتم خدایا از نوکران شاه دو عالم را نگیری ⏹
غریب گیر آوردنت  تشنه سر بریدنت  غریب گیر آوردنت  با اسبا رفتن رو تنت  غریب گیر آوردنت  چقدر با نیزه زدنت  غریب گیر آوردنت  با نیزه زد تو دهنت  غریب گیر آوردنت  رو نیزه ها نشوندنت  غریب گیر آوردنت  --  رو خاکها کشوندنت  وای بمیره خواهرت  لشگری ریخت روی سرت  تو رو خیلی بد زدن  با نیزه چقدر زدند  به پهلوت چقدر زدن  یکی بی هوا می زد  یکی با عصا می زد  یه مادری صدا می زد  رو خاک های کربلا  نداری کفن چرا  به غیر از یه بوریا  لشگریان خیره سر  چند نفر به یک نفر  فاطمه می کند نظر  به قتلگاه کشوندنت  جلو چشای خواهرت  جلو چشای مادرت  به پیش دیده خواهرت  به قتلگاه کشوندنت  کو تن و پیرو همنت  .
🌷 یا زینب کبری (سلام الله علیها) ... 🍃 چادرت را می‌تکانی؛ می‌شود نوکر درست می‌چکد بر خاک، اشکت؛ می‌شود قنبر درست عرشیان از عرش می‌آیند، روی گنبدت می‌کنند از ریشه‌های پرچم تو پَر درست دکَه‌ی کوزه‌گرانِ شهر تو پُر رونق است می‌کنند از خاکِ گنبد کاسه‌های زر درست تا کبوترهای تو سرگرمِ لانه‌سازی‌اند می‌کنیم از خُرده چوبِ لانه‌ها منبر درست گر چه سرباریم؛ ما را از حرم بیرون نکن لااقل با پیکر ما می‌شود سنگر درست حُرمت یک کاشیِ صحنت اگر که بشکند می‌کنیم از دشمنانت کوهی از پیکر درست گنبدت شمع است، ما پروانه؛ پرچم شعله‌اش در طوافش می‌کنیم از خویش، خاکستر درست ... نامت آمد بر زبانم؛ دَر زدم؛ دَر باز شد شد براتِ کربلایم لحظه‌ی آخر درست •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• @emame3vom •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ راه وا کنید که زهرا، با قامت خم اومد ناله کشید بُنَیَّ، ماه محــرم اومد شال عزای ماتم، رو شونه هامون افتاد زهرا خودش دوباره، دنبالمون فرستاد مادر دوباره امسال، در زده خونمون و به اسم می شِناسه، دونه به دونمون و با چشم دل ببینید، کنار در نشسته هی میزنه به سینه، با بازوی شکسته بوی حرم گرفتیم از عطر سیب مادر تا ما میگیم حسین جان میگه غریب مادر هی زیر لب میخونه، شمشیر و تیر اوردند بچم رو مثل من هم غریب گیر اوردند بچم رو مثل من هم، نامرد بی هوا زد گودال بود و بچم، لب تشنه دست و پا زد حسین غریب مادر تیری که خورد و باید، از پشت در بیاره انگشتر و نشد از انگشت در بیاره تاج سر ملائک تاراج پای شمره مویی که شونه کردم، تو پنجه های شمره بند دلش رو مادر عطشان ببینه سخته بچش رو بین مقتل عریان ببینه سخته لعنت به شمر تیغش دریا رو خاک می کرد با پیرهن حسینم خنجر رو پاک می کرد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ حاج‌محمودکریمی .
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_01_MOHARRAM(1).mp3
23.84M
📻 عــــزاداری شب اول محـرم ١٤٤١ ☑️ بامداحی: 🕌 هیئت رایة العباس "علیه السلام" ✅ حاج محمـود کریـمی ↙️
در اشک روضه است تمام خواص ها راه تعبد است همین التماس ها از فیض روضه است اگر درمیان عرش جمع است برزمین تمام حواس ها در روضه الحسین فقط دیده میشود باز است در به روی همه ناسپاس ها اینجا کرامتی است که بر باب رحمتش حتـی طمـع کنند نمک ناشناس ها این عفو، رحمو، رحمتو، رحمانی حسین برهم زده اساس و اصول جناس ها : عطری که از حوالی پرچم وزیده است مارا به سمت مجلس آقا کشیده است از صحن هر حسینیه تا صحـن کــربلا صد کوچه باز کنید، محرم رسیده است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
این شهر را هوای محرم گرفته است حال و هوای قلب مرا غم گرفته است قبل از دهه برای عـزای تو مادرم اسپند و چایی و رطب بم گرفته است باز این چه شورش است تو را مادرم حسین در وقت شیر دادن من دم گرفته است در بین نوکـران تو لات محـل ما شیون کنان برای تو پرچم گرفته است وقتی سماورم ز غمت جوش میزند یعنی که چای روضه ی ما دم گرفته است : هرچند بدم ولـی تـو راهـم دادی در سـایه ی هیئتت پناهـم دادی صد شکر که شبهـای آقا مـاننـد همیشه اشک و آهـم دادی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
گفت سر بالا کن ای مهمان ما+مقتل، شعر و صوت اولین کسی که در کربلا دل بچه‌ها را لرزاند و راه را بر امام حسین (ع) بست، حر بود. در گفت‌وگویی که با امام حسین (ع) داشت، حضرت با او گفت ثکلتک امک! اما حر در مقابل حضرت زهرا (س) ادب کرد و همین ادب دستش را گرفت.  خبرگزاری فارس ـ گروه دین و اندیشه ـ مهند حامدی: فرمانده لشکر است. پهلوان جنگ است. کسی حتی جرأت در چشمانش نگاه کند. فرمانده لشکر است! اولین کسی که در کربلا دل بچه‌ها را لرزاند و راه را بر امام حسین (ع) بست حر بود. در گفت‌وگویی که با امام حسین (ع) داشت، حضرت با او گفت ثکلتک امک! اما حر در مقابل حضرت زهرا ادب کرد و همین ادب دستش را گرفت. «سر بلندی خصم دون پستت گرفت/ خاک پای مادرم دستت گرفت». حر، حر شد. روز چهارم روز حر نیست،‌ روز همه ماست. باید برای خودمان مفصل گریه کنیم.  حضرت حر و حضرت سیدالشهدا (ع) حر بن یزید ریاحی با هزار نفر، اولین کسی بود که راه را بر امام حسین علیه‌السلام بست و اجازه نداد به سمتی حرکت کند. آن گاه که بر امام به دستور ابن زیاد سخت گرفت امام به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند!» حر سر به زیر افکند و عرض کرد: «اگر غیر از شما در عرب کسی نام مادرم را می‌برد پاسخ می‌دادم اما چه کنم که مادر شما فاطمه علیها سلام است.» روز عاشورا وقتی امام حسین علیه‌السلام فریاد بر آورد: «أما من مغیث یغیثنا لوجه الله؟ أما من ذاب یذب عن حرم رسول الله.» آیا فریادرسی نیست که به فریاد ما برسد؟ آیا کسی نیست که از حریم پیامبر و خاندانش دفاع کند؟ حر سخت بر خود لرزید و به عمر بن سعد گفت: «آیا به راستی با حسین علیه‌السلام خواهی جنگید؟» پاسخ داد: «ای والله قتالا ایسره ان تطیر الرؤس و تطیح الایدی.» آری، به خدای سوگند با او خواهم جنگید؛ پیکاری که آسان ترینش، جدا شدن سرها و دست‌هاست. حر بازگشت. در حالی که می‌لرزید، شخصی به او گفت: «اگر از من می‌پرسیدند شجاع‌ترین مردم کوفه کیست، شما را نشان می‌دادم. اینک این چه وضعی است که داری؟» حر گفت: «انی و الله اخیر نفسی بین الجنة و النار، فوالله لا أختار علی الجنة شیئا و لو قطعت و أحرقت.» خود را میان بهشت و دوزخ می‌نگرم و به خدا قسم که چیزی را به جای بهشت برنخواهم گزید؛ گرچه قطعه قطعه شده و سوزانده شوم. آنگاه در حالی که دست‌های خود را روی سر نهاده بود، می‌گفت: «خدایا! من به بارگاه تو روی توبه آورده‌ام. توبه‌ام را بپذیر؛ چرا که من در دل دوستان تو و فرزندان پیامبرت هراس افکندم.» هنگامی که به امام نزدیک شد، آن حضرت فرمود: «که هستی؟» پاسخ داد: «جعلت فداک انا صاحبک الذی حبسک عن الرجوع و جعجع بک، والله ما ظننت ان القوم یبلغون بک ما أری، و أنا تائب الی الله فهل تری لی من توبة؟» حسین جان! فدایت شوم! من همان کسی هستم که شما را از بازگشت به سوی مکه و مدینه باز داشت. همان کسی هستم که راه را بر شما بستم؛ اما هرگز گمان نمی‌کردم که این ستمکاران با شما این گونه رفتار کنند و اینک پشیمانم. به بارگاه خدا توبه کرده‌ام. آیا توبه‌ام پذیرفته است؟» امام فرمود: «آری، خدا توبه‌ات را می‌پذیرد و تو را مورد بخشایش قرار می‌دهد. پیاده شو که میهمانی و مورد احترام. پیاده شو و کمی آرام گیر. «نعم یتوب الله علیک.» حر گفت: «حسین جان! من سواره کارآمدترم و سرانجام کار فرود خواهم آمد.» آنگاه افزود:‌ «بدان دلیل که من نخستین کسی بودم که راه را بر شما بستم و خاطر شما را آزردم، اینک اجازه دهید نخستین کسی باشم که جان را در راه آرمان‌های شما فدا کنم و در برابر دیدگانتان به خون آغشته گردم؛ تا در روز رستاخیز، این شایستگی را بیابم که با جدت پیامبر خدا روبرو شوم و و مورد لطف و عنایت آن حضرت قرار گیرم.» سپس گفت: «یابن رسول الله! زمانی که از کوفه خارج شدم، صدایی شنیدم که می‌گفت: بهشت بر تو بشارت باد! گفتم: وای بر حر و بشارت بهشت؛ در حالی که به جنگ پسر رسول خدا می‌رود.» امام فرمود: «تو به خیر رسیدی و پاداش تو محفوظ است.» امام حسین علیه‌السلام در برابر اصرار او به وی اجازه فداکاری داد و عازم میدان شد و جمع کثیری را به درک واصل کرد تا با پیکری آغشته به خون سر بر بستر شهادت نهاد. هنگامی که پیکر به خون‌خفته او را نزد پیشوای آزادگان آوردند، آن حضرت با دست نازنین خود خاک‌ها و خون‌ها را از چهره او کنار زد و ‌فرمود: «راستی که آزادمرد دنیا و آخرت هستی؛ درست همان‌سان که مادرت تو را «حر» نام نهاد.» 
. :صبرو آزمایش اللهی كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُون َ ﻫﺮ کسی ﭼﺸﻨﺪﻩ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ(ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺍﺳﺖ)ﺑﻪ ﻧﻮعی ﺧﻴﺮ ﻭ ﺷﺮّ(کهﺗﻬﻴﺪستی،ﺛﺮﻭﺕ،ﺳﻠﺎﻣﺖ،ﺑﻴﻤﺎﺭی،ﺍﻣﻨﻴﺖﻭﺑﻠﺎﺳﺖ) ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ،ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﺎ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰﺷﻮﻳﺪ. 📚سوره مبارکه آیه۳۵ إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﻣﮕﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ(ﺩﺭ خوشی ﻫﺎ ﻭ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎ) ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻧﺪ،ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﭘﺎﺩﺍشی ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ. 📚سوره مبارکه آیه ١١ پیامبر صلى الله عليه و آله اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ:صَبرٌ عِندَ المُصيبَةِ،وَ صَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ و َصَبرٌ عَنِ المَعصيَةِ؛ سه نوع است: در هنگام مصيبت، بر طاعت و بر ترك گناه 📚اصول كافى جلد2 صفحه 91 حدیث15 پیامبر صلى الله عليه و آله  ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ الدُّعَاءُ عِنْدَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ. كسى كه سه خصلت در او باشد خداوند خير دنيا و آخرت را براى او فراهم مى كند: به مقدّرات، در بلا و در سختى و راحتى. 📚بحارالأنوار جلد68 صفحه 156 حدیث71 امام عليه السلام  الصَّبْرُ فِي الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ. نقش در كارها همانند نقش سر در بدن است،همچنان كه اگر سر از بدن جدا شود،بدن از بين مى رود نيز هرگاه همراه كارها نباشد،كارها تباه مى گردند. 📚اصول كافى جلد 2 صفحه90 حدیث9 امام علیه السلام المومِنُ لَا یَمضِی عَلَیهِ اربَعُونَ لَیلَه الَا عَرَضَ لَهُ امرُ یَحزُنُهُ یُذَکَرُ بِهِ چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او را غمگین سازد و به واسطه آن،متذکر گردد. 📚اصول کافی جلد 2صفحه 254حدیث11 حضرت ایوب نبی پیامبری بود که از انواع نعمت‌های مادی و معنوی همچون خیل،گوسفندان،مزارع،سرسبز،محصولات،کشاورزی،چشمه‌های روان،پسران تنومند بهره مند بود و البته زبانی شکرگزار و دستی،گشاده،داشت،شیطان به پروردگار گفت شگرگذاری و سپاس گویی ایوب به دلیل آن است که در عسرت و سختی نیفتاده! اگر او نیز در تنگنای زندگی قرار بگیرد،زبان شکر در کام فرو خواهد بَرَد،خدای متعال برای اینکه به شیطان بفهماند شکر ایوب نه به دلیل مال و ثروت و مکنت بلکه به دلیل بندگی اوست،برهمه آنچه ایوب داشت قلم نیستی کشید،گوسفندانش مردند،خیل گاو و شترانش به گوسفندانش پیوستند،مزارعش را آفت خشکی فرا گرفت و پسران دلبندش زیر آوار،داغی بزرگ بر دل پدر نهادند.از این پس حضرت ایوب ماند و فقری که چون تار عنکبوت به چهاردیوار زندگی او تنید، البته همسری مهربان که آخرین بازمانده همه نعمت‌ها به شمار می‌آمد و زبان شکر و سپاس که هیچ گاه حضرت ایوب علیه السّلام آن را به لطف و رحمت الهی از دست نداد،حضرت ایوب علیه السّلام در سخت فقر قرار گرفت و آنچه این را تکمیل کرد،بیماری جان کاهی بود که هفت سال و بنا به قول دیگر،هفده سال دامان این پیامبر الهی را فرا گرفت،از آن پس اطرافیان از او دور شدند و همسرش امیدوارانه پرستاری شوهرش را بر عهده گرفت،اما فانوسِ امید او نیز روزبه روز کم فروغ تر می‌شد(هفت سال،زمان کمی نیست که از یک بیمار پرستاری کنند،یک تنه و بی همراه چه برسد به هفده سال)وقت آن رسید که حضرت ایوب علیه السلام زبان به استغاثه باز کندواز خداوند گشایشی بخواهد(وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين)َو ایوب را به یاد آور(هنگامی که پروردگارش را خواند)وعرضه داشت خدایا بد حالی و مشکلات به من روی آورده و تو مهربان‌ترین مهربانانی. خداوند دعای مؤدبانة حضرت ایوب علیه السّلام را مستجاب کرد و به او وحی فرمود تا در چشمه‌ای خنک خود را شست وشو بدهد و سپس نعمت‌های قبلی افزون بر نعمت‌های جدید به ایوب روی آورد. 📚سوره مبارکه آیه۸۳ 📚تفسیرنمونه جلد13صفحه477 ذیل آیه مذکور .
✨﷽✨ ◆ متن سخنرانی حاج آقا دانشمند ◆ ✍حساسیت خدا به امام حسین (ع) پروردگار متعال رفاقت کردن با او خیلی آسان است، فقط باید اخلاق خداوند توی دستمان بیاید. اگر که رفاقت های دنیای من و شما خیلی پابرجانیست ؛ یکی ازعوامل آن این است که : مثلا: من وشما می خواهیم باهم رفیق باشیم ، همدیگر راخیلی دوست داریم با این وجود، یک دیگر را آزارمی دهیم. چرا؟ چون شناختی از روحیه ی، یک دیگر نداریم ، هر وقت خواستید با کسی رفاقت کنید؛ اول او را بشناسید. "معرفت " چیز خیلی خوبی است ؛ مثلا: وقتی قصد رفاقت با کسی را دارید به او بگویید: ببخشید من از شوخیِ دستی بدم می آید، ولی از شوخی زبانی بدم نمی آید. ولی در هر صورت ؛شوخی هامون باید حدّ و مرز داشته باشند . بعضی از جوون ها رو دیدم؛ با هم که شوخی می کنند،به مادر یکدیگر نیز توهین می کنند درحالی که خجالت نمی کشند. اما، اگر همین توهین رو به زنش بکنند، چاقو می کشند، یعنی اینقدر بی غیرت اند؛ که فکر می کنند توهین به مادر اشکالی ندارد. بعضی ها می گویند: نه، ما با هم رفیقیم . آن رفاقتی که درآن ادب وحیا نباشد؛ رفاقت شیطانیست نه الهی. حالا من میخواهم باخدا رفاقت بکنم وخداوند می فرماید: من نسبت به بعضی چیزها مثل : اهل بیت حساس هستم مخصوصا، روی امام حسین علیه السلام. بنا براین باید حواستون رو جمع کنید که کوچک ترین توهینی به دستگاه امام حسین نکنید. درغیر این صورت بیچاره می شوید . لذا وقتی میخواهید درمورد سیدالشهدا و آنچه که مربوط به مجلس امام حسین است صحبت کنید ؛ باید احتیاط کنید ؛ حتی اگر خواستید؛ نقد هم بکنید نقدتان منصفانه و عالمانه باشد. امّا اگر بخواهید شخص مداحی را خرابش بکنید، به تعبیر دیگر آبرویش را ببرید. اینجا دیگر به جنگ با امام حسین آمدید، چون این مداحِ امام حسین است. یا این منبر را که مشاهده می نماید ، از چوب است و تا زمانی که در نجاری بوده قیمت داشت، امّا الان دیگر حرمت دارد ، همچنین اون چوب ها هم که برای حرم امام رضا(ع) ساخته می شوند. همچنین پارچه هایی که در برازی ها قرار دارند ؛تازمانی که در مغازه برازی هستند، فقط قیمت دارند و اگر کسی هم پارچه ها را لگد کند، می گویند پارچه کثیف می شود . ولی همینکه همون پارچه ی مشکی بر رویش نوشته شود السلام علیک یا ابا عبدالله دیگر نباید زیر پای کسی بیاید، چون که اینجا پرچم امام حسین است و لگد کردن آن گناه دارد . بنابر این باید بیشتر دقت کنید.... 💥
. . علیه السلام بن حسن ع 〰〰〰〰〰〰 به مجلس بى رياى حسين خوش اومدين نوكراى حسين به زودى زود همين دسته جمع ايشالا كرببلاى حسين كسى كه دو ماه مشكى مى پوشه/بدونه كه زهرا دعاگوشه يقين داشته باشين كه اين ارباب/غلاماشو هرگز نمى فروشه حسین جانم حسين جانم حسين جانم 2 چه جورى آروم بگيرم عمو توو خيمه باشم مى ميرم عمو پاشو بريم عمه دلواپسه تو كه نياى من نِمی رم عمو چه تصويرى باز توى چشمامه / مِثِ خاطراتى كه باهامه بى انصافا تير بارونت كردن / تنت مثل تابوت بابامه (عمو جانم3) 2 〰〰〰〰〰〰 ديدم غريب گير آوردن تو رو به چنگ گرگا سپردن تو رو ديدم از اين سمت به اون سمت دشت با نيزه هاشون مى بُردن تو رو ميام تا بدونن سپر دارى / توى لشكرت شير نر دارى اگه اكبر و اصغرت رفتن / نيگا كن هنوز يک نفر دارى (عمو جانم3) 2 〰〰〰〰〰〰 ديدى چه جورى با دستم عمو به قاتلت راهو بستم عمو هر اتفاقى بيُفته بازم همينجا پيش تو هستم عمو مى خوام روى خاكا رها باشم / توو آغوش تو سر جدا باشم سواره كه مياد منم مى خوام / كه زير سُم مركبا باشم (عمو جانم3) 2 .
137.2K
#سبک_به_مجلس_بى_رياى_حسين