@babolharam_netباب الحرم _ نریمان پناهی.mp3
زمان:
حجم:
5.09M
|⇦•دلم این روزا از فراقت..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس کربلایی نریمان پناهی
.
گریان شدم کنار کسی که حرم نرفت
درحیرتم به کار کسی که حرم نرفت
دارم نگاه حسرت و تصویر کربلا
این است روزگار کسی که حرم نرفت
دیدی که اربعین همه رفتند و مانده بود
هیات در انحصار کسی که حرم نرفت
دیدی میان هیات ما هم نشسته بود
زهرا به انتظار کسی که حرم نرفت
دیدی به اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار کسی که حرم نرفت
شکرخدا که رونق هیات همه بپاست
عمری در اختیار کسی که حرم نرفت
درپای روضه ها به هوای غمت حسین
هر هفته شد قرار کسی که حرم نرفت
عمری نموده ام سَرِ تعظیم بر درت
گشتم طلایه دار کسی که حرم نرفت
مجنون بگو دمی تو ز احوال زائران
آن هم به حال زار کسی که حرم نرفت
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسین_جـان
به سفر رفتی و عشاق تو گیسو کندند
در فراق تو عجب سلسله ها برهم خورد
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضاکارگربرزی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اربعین
.
.
#شور
#میثم_مطیعی
گه يه كبوتر بودم، به همه جا پر ميزدم
از کران تا کران
بيرق عزاي تو رو، پرچم ولاي تو رو
ميزدم توو جهان
مشرق و مغرب زمين، با اسمت آشنا بشن
پیامتو بفهمنو، راهي كربلا بشن
قصه ي سقا و عطش، روضه ي طفل غرقِ خون
يه روز بايد جهاني شه، توو هر زمين، به هر زبون
(حسين عزيز فاطمه)
* * * *
اي معني نعم الامير! مظهر «جهاد كبير»
عشق تو دينمه
توو مسیر احياي دين، «فَلا تُطِعِ الْكافِرين»
رسم و آئينمه
گوشه ي چشمت ميتونه، كاري كنه زهير بشم
منو توو خيمه ت بپذير، كه عاقبت بخير بشم
سرت بلنده روي ني، سايهت الهي كم نشه
سرم بريده شه ولي، جلو حرومي خم نشه
(حسين عزيز فاطمه)
* * * *
اي پسر شيرخدا، وارث شمشيرخدا
عاشقاتو ببين
وعده ي سربازاي تو، توو حرم زيباي تو
كربلا، اربعين
به قلب من تَوون بده، براي درك اين حضور
به من بده لياقتِ، زمينه سازي ظهور
توو پادگان عشق تو، بيايم و همقسم بشيم
تا صبح سرخ انتقام، مدافع حرم بشيم
(حسين عزيز فاطمه)
شاعر: محسن رضوانی
👇
.
حضور حضرت رقیه در کربلا همراه با کاروان😭
#زبانحال
می رسه نوای جانسوزی به گوش
در میون ناله های اربعین
کنار مزار خاکی حسین
دختر پیری نشسته رو زمین
کی میگه رقیه جامونده ببین
اولین روضه خون کربوبلاست
اومده قبل همه از شهر شام
زائر دل خسته ی قبر باباست
داره باز شیرین زبون کربلا
میگه از جسارتای شهر شام
اگه بابا سرتو شکسته سنگ
سر من شکسته با سنگ ِ رو بام
بابایی اگه سنان تو قتلگاه
زد به تو سیلی محکم،بی هوا
توی خواب ناز به من سیلی زده
توی راه کوفه زجر بی حیا
خورده تو پهلوی من تو راه شام
کعب اون نیزه ای که رفت تو تنت
معجر من رفته غارت بعداز اون
روزی که رفته به غارت پیرهنت
گفت کنار قبر اکبر، داداشم
مادرت از داغ تو قدکمونه
میشنوه هر دفه مادرت اذان
میره یه گوشه و روضه میخونه
حالا میره کنار قبر عمو
میگه از همسفری با قاتلین
شبیه تو عموجون تو راه شام
خورده ام با صورتم روی زمین
جلوی سر تو روی نیزه ها
دور من رقاصه ها می رقصیدند
توی گوش دختر شامی دیدم
گوشواره ای که همینجا دزدیدند
یادته عموی باغیرت من
خواهرم سکینه بود برات عزیز
نبودی ببینی تو بزم شراب
یکی زد صدا سکینه رو کنیز
#اربعین 18
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/emame3vom/51098
.
.
#زمزمه / #اربعین
به روی دامن افشانم گلاب دیده خود را
مگر جویم گل در خاک و خون غلتیده خود را
اگر بشناختم مشکل تو را در قتلگه دانم
تو هم مشکل شناسی خواهر غمدیده خود را
به یاد حنجر خشکیده ات آبی ننوشیدم
مگر از اشک تر کردم لب خشکیده خود را
تو می دانستی از هجر رُخت جان بر لبم آید
که با من همسفر کردی سر بُبریده خود را
به روی نیزه دیدم تا که سر گردانی ات را من
زدم بر چوبه ی محمل سر شوریده خود را
شوم تا سایبان تربتت ای آفتاب دین
ز ره آورده ام قد کمان گردیده خود را
ز داغش لاله های اشک «یاسر» چیدم از دیده
نثارش می کنم این لاله های چیده خود را
**
محمود تاری «یاسر»✍
#حضرت_زینب
#سبک_مدینه_شهر_پیغمبر
.
.
#فراق_کربلا
کربُبلا نشد بروم ، هیئتش که هست😭
آنجا که قسمتم نشد 😔، اینجا گریستم😭
#عاصی_خراسانی
.
.
#بازگشت_به_مدینه
#ورود_به_مدینه ودرد و دل ام المصائب #حضرت_زینب س با شهر مدینه»
•┈┈••✾••✾••┈┈•
ای مدینه زینبم با دیدهٔ تر آمدم
من ز شهر کربلا بی بال و بی پر آمدم
موقع رفتن از این جا خنده بر لب داشتم
در بر خود ای مدینه ماه و کوکب داشتم
رفتنی رفتم از اینجا با هزاران آرزو
می کنم با چشم تر با تو هم اکنون گفتگو
با حسین و با ابوفاضل برفتم زین سرا
قامتم تا شد چو برگشتم ز دشت نینوا
گشت پر پر ای مدینه گلشن و گلزار من
گرد پیری بر نشست بر چهرهٔ غم بار من
من قیامت را بدیدم در ســــرای پر بلا
من در آن صحرا بدیدم پیکران سر جدا
پیش چشمان خودم عون و محمد پر کشید
هر دو دلبندم چو قاسم بر وصال خود رسید
تا که دیــــدم جسم اکبر را در ان صحرا بلی
خون گریستم آن زمان بر جسم پر خون علی
یا مدینه من دگر بی یارو یاور گشته ام
همچو زهرا مادرم من بی برادر گشته ام
تا شدم در شام ویران از رقیه من جدا
یا مدینه من شدم بر مرگ خود آندم رضا
تا که قاسم را نمودیم سوی میدان رهسپار
در درون خیمه گردید مرد و زن گریان و زار
داغ اصغر یا مدینه دل غمینم کرده است
گریه های مــادرش زارو حزینم کرده است
می رسد بر گوشم هر دم ناله های اتشین
نـــــاله های جان فزای حضرت ام البنین
یا مدینه مانده ام آیا کدامین سو روم
من چه سان با مادر عباس رود رو شوم
زیــــــن اب رفت سوی قبر مادر غم پرورش
درد و دل کرد دخت حیدر ساعتی با مادرش
فاخرا از داغ زینب هر چه بنویسی کم است
قـــــامت عالم ز داغ محنت زینب خم است
نام زینب همچو زهرا هر زمان مشکل گشاست
نام. این دو بی گمان بر درد بی درمان دواست.
🖊️مسلم فرتوت فاخر✍
1400/7/7
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#مدینه
https://eitaa.com/emame3vom/51103
*