واحد (عمری در آشیان غریب مدینهایم) - حاج ابراهیم رحیمی.mp3
8.79M
📌 شب بیستوهشتم ماه صفر ١٤٤۳
🎙 بامدّاحی: #حاج_ابراهیم_رحیمی
🕌 حسینیهیمرحومهاشمیشاهرودی
#بیست_و_هشتم_صفر
.
#حضرت_سکینه #سلام_الله_علیها
#مناجات
#غزل
چگونه پلک ترت میل خواب داشته باشد؟
اگر برادر تو درد آب داشته باشد
تو خواهری و برای گلوی نازک اصغر
طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد
خدا کند که از این لشگر خبیث، اقلّاً
یکی بیاید و قصد ثواب داشته باشد
خدا کند پدرت وقت باز گشت به خیمه
رباب را که ببیند جواب داشته باشد
حسین «شیعتی» از حلق پاره گفت به گوشت
که شعر روضه، مضامین ناب داشته باشد
هزار مرتبه راضی به مرگ میشوی، آری
اگر پدر، سرِ از خون خضاب داشته باشد
اجازه میدهی از شام چند جمله بگویم؟
به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد
چگونه هضم کنم؟ ای وقار محض، سکینه
که دستهای تو ردّ طناب داشته باشد
چگونه هضم کنم که یزید، چوب به یک دست
به دست دیگر خود هم شراب داشته باشد
نخواستی که بفهمد کسی، چرا که کشیدی
چه قدر میشود این غم عذاب داشته باشد!
اراده کرد خداوند بعد رفتن اصغر
تو را به خانه کنارش، رباب داشته باشد
تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم
که شصت سال، دلی پیچ و تاب داشته باشد
تو هم شبیه ربابی، به سایه کار نداری
پس از حسین و علی اصغرش قرار نداری
#محمد_قاسمی
#پنجم_ربیع_الاول
.
.
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(ع) الشَّهیدِ اَیَّتُهَا السَّكِينَةُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷🔹
✅امرؤالقیس بن عَدی مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد.
او سه دختر به نامهای (مُحَیَّاة) و (سَلمی) و (رباب) داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(ع) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد.
ابن عساکر می نویسد :
امروء القیس گفت :
📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》
♦️ای علی(ع)!من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۱)
امام حسین(ع) بعد از ازدواج با رباب(س)، صاحب دختری به نام سکینه(س) و پسری به نام عبدالله رضیع شد.(۲)
امام حسین(ع) نسبت به رباب(س) و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت.
حتی درباب آنان شعر سروده است :
📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً
تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ
أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي
وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》
♦️من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم.
آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳)
سکینه(س) را زنی باوقار، عالمه و با اخلاق، عابده و باتقوا و با سخاوت و بلیغ و اهل فصاحت در سخن معرفی کرده اند.
امام حسین(ع) سکینه را بندهای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.
هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع)، سکینه(س) را از امام حسین(ع) خواستگاری كرد، حضرت(ع) فرمود:
سكينه براي زندگی تو مناسب نيست،
📋《کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي اللهِ》
♦️او غالباً غرق جلال و جمال خداست.
اما خواهر سكينه(س) آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه(س) دختر دیگر امام(ع) به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴)
حضرت سکینه(س) در کربلا به همراه مادرش رباب(س) حضور داشت.
در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد :
📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ!
فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》
♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ!
در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد :
ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟
امام حسین(ع) در جواب به او فرمود :
چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟
حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد :
📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》
♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان!
حضرت(ع) فرمود :
📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》
♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى گذاردند، آرام می گرفت.
در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و حضرت امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۵)
اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت.
📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》
♦️سكينه(س) همچنان شيون می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۶)
امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به حضرت(ع) عرض کرد :
📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ! فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》
♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست.
📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》
♦️پس سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد.
امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۷)
در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود :
📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی
مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی
لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً
مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی
وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی
تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》
♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
#حضرت_سکینه
:👇
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۸)
امام حسین(ع) راهی میدان نبرد شد، طولی نکشید که مرکب امام حسین(ع) به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد.
خوارزمی می نویسد :
📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحسینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحسینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》
♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود.
پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمۀ زنان تاخت و نزد خیمه شیهه میکشید و سر خود را به زمین مى کوبید.(۹)
امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه، این لحظه را اینگونه وصف می کند :
📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوادَكَ مَخْـزِيّا وَنَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْـخُدُورِ ناشِـراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ》
♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تـو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالي که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلي بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه مي کردند و ناله و فريادکنان تو را مي خواندند.(۱۰)
گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد.
در مقاتل آمده است که؛ سکینه(س) خود را بر بالین بدن بی جان پدر رساند.
مرحوم کفعمى از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که وقتی پدرم شهید شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود :
📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَاذکُرُونِی،
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی》
♦️شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و یا هنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید.(۱۱)
مقتل می نویسد :
📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد، اما گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۱۲)
حضرت سکینه(س) آخرین یادگار و بازمانده حادثه غم انگیز کربلاست.
هر چند امام محمدباقر(ع) نیز در کربلا حضور داشته است و یعقوبی در این باره نقل می کند که امام(ع) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود :
📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》
♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱۳)
ولی امام باقر(ع) در سال ۱۱۴ هجری به شهادت رسیده است.(۱۴)
و حضرت سکینه(س) در سال ۱۱۷ هجری وفات نموده است.(۱۵)
و از این جهت، ایشان آخرین بازمانده کربلا محسوب می شود.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرا رکن زینبی
دشمن ذلیل عزّ و وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
در منطق تو معجزه نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضه شهر مدینه اش
قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سر تا قدم جلال و وقار و سکینه ای
👤سازگار
📚منابع :
۱)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹
۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۴)مقتل الحسين(ع) مقرّم، ص۳۰۷
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۷)المجالس الفاخرة علامه شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵
۸)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۹)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷
۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰
۱۱)المصباح کفهمی، ص۷۴۱
۱۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰
۱۳)تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۳۲۰
۱۴)فرق الشیعة نوبختی، ص۶۱
۱۵)تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر، ج۶۹، ص۴۲۱
.
#زمزمه
#مناجات با #امام_زمان عج
#سبک_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم ...
سلام آقا. تو هستی یوسف زهرا
سلام آقا. شدی آوارهٔ صحرا
غریب آقا
سلام آقا . میدونم که عزاداری
در این شبها.به درد و غم گرفتاری
غریب آقا
میاد امشب . صدای گریه های تو
غمِ بابا. شده امشب عزای تو
غریب آقا
زبان حال امام عسکری علیه السلام
بیا بابا . کنارم با دوچشم تر
ببوسم من . لب تو لحظهٔ آخر
عزیز من
همین روزا. به زخم ما نمک خورده
همین روزا. بدون مادر؛ کتک خورده
عزیز من
همین روزا . عمومون محسن و کشتن
همین روزا. یه کوهه هیزم آوردن
عزیز من
همین روزا. میون یک در و دیوار
شده زخمی . یه سینه با نوک مسمار
عزیز من
لب ِتشته؛غریب عالمینم من
دم آخر فقط یاد حسینم من
حسین جانم
به هرسختی . مرا آخر کفن کردی
توهم گریه . برای پیرهن کردی
حسین جانم
دم مغرب . سرش بر نیزه ها بردند
همه زن ها. به هر کوچه کتک خوردند
حسین جانم
#قاسم_نعمتی
.
.
#زمینه
#شهادت_امام_عسکری
#شهادت_امام_حسن_عسکری
____
بند۱:
غربت شهر سامرا
غصه این دل منه
عکس خرابیش بخدا
اتیش به قلبم میزنه
گردو غبار حرمش
سرمه چشمای منه
امشب و با صاحب الامر
نوکر به سینش میزنه
الهی بشه جونم فدات
کی میشه بیام پائین پات
مثل تقوی و نوری من
بمیرم اقا تو سامرات
با مژه هام صحنتو جارو میکنم
شب شهادتت اقا فقط یه ارزو میکنم
اللهم عجل لولیک الفرج
____
بند۲:
میون زندون بلا
چند سالیه موندی اقا
درد دلاتو همیشه
میگفتی اروم بخدا
غصه قلب مضطرت
تموم نمیشه اقاجون
بد دهنی مرد پست
تو رو میکشه اقاجون
میخونی یه روضه از غما
میخونی از زندون بلا
زیر لبت اروم هی میگی
امون از این مرد بی حیا
برای وداع دعای تو فقط همینه
مهدی بیادو اقاجون بالا سر تو بشینه
اللهم عجل لولیک الفرج
____
بند۳:
با لب تشنه و دلی
لبریز از غصه و غم
میخونی از دردی که شد
قد تو با اون دیگ خم
میخونی از تشنه لب
غریب شهر کربلا
از قتلگاه و لحظه ی
والشمر جالس علی
روی زمینه جسم حسین
خواهری میاد با شور و شین
میگه پاشو جون زینبت
پاشو ای امیر عالمین
لحظه های اخری میگه تو لباش
دل ها بره سمت حسین و کربلاش
____
#حسین_روشنازاده
#شهادت_امام_عسکری #امام_عسکری
https://eitaa.com/emame3vom/51901
.👇
.
#زمینه #شور
#شهادت_امام_عسکری
#سبک_منم_باید_برم
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
بند اول
امام عسکری
دلیل خلق دلبری
نگاه لطف تو
دلارو کرده حیدری
ماشیعه توایم
به ما امام و رهبری
تو قلبا جای تو
ماهمه خاک پای تو
میده به ما جنون
این گنبد طلای تو
سپاه عشقتیم
سر همه فدای تو
آقای سامرا
روح اجابت دعا
دعای ما اینه
قبر امام مجتبی
صاحب حرم بشه
همراه گنبد طلا
امام عسکری مدد امام عسکری(۳)
بند دوم
نگاه فاطمیت
نصیب عشق لایق
غلامی درت
زیباترین دقایق
مدال نوکریت
پلاک قلب عاشق
کریم دومی
حسنِ صاحبِ حرم
گداته عالمی
تویی حقیقت کرم
زدی رو قُله ی
دلای عاشقات عَلم
تو اسم اعظمی
زینت رو لبای ما
براتو سر میدیم
عالیجناب سامرا
شب زیارت
پر بده مارو کربلا
امام عسکری مدد امام عسکری(۳)
بند سوم
عزای اعظمت
شده دلیل گریه هام
برای غربتت
بارون میباره از چشام
شب شهادتت
آرزوم حرم بیام
با چشم تر بیام
حرم و سینه زن بشم
دعا کنی مثل
ارباب بی کفن بشم
سرم جدا بشه
زخمی ترین بدن بشم
امید من تویی
نزاری نا امید بشم
خدا کنه یه روز
به عشق تو شهید بشم
تا پیش مادرت
فاطمه روسفید بشم
امام عسکری مدد امام عسکری(۳)
#محمد_حبیب_زاده
.
2. روضه.mp3
5.36M
#روضه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
قسمت دوم : روضه
بیت آیت الله فقیهی ،
۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸
.
1. یازده بار.mp3
3.76M
اَلسَلامُ عَلَیکَ
اَیُّهَا الزَّکیُّ العَسکَری
#روضه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_اول
یازده بار جهان
گوشه ي زندان کم نیست
کنج زندانِ بلا
گریه ي باران کم نیست
سامرائی شده ام ،
راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده
از دست شما نان کم نیست
#آقا_جان
قسمت کعبه نشد
تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین
داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو
به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا
حج فقیران کم نیست
#سيد_حميد_رضا_برقعي
#شعر_دوم
حجت الله ، یگانه پسرم
مهدی جان
بنشین این دم آخر به برم
مهدی جان
دشمن از زهر جفا
کارِ مرا ساخته است
زهر ، افکنده شرر بر جگرم
مهدی جان
کاسه آب به دستم بنگر می لرزد
لرزه افتاده ز پا تا به سرم
مهدی جان
شاعر : #ثابت
بیت آیت الله فقیهی ،
.
.
یا حسن بن علی ایهاالعسکری
مادرت نیست ولیکن پسرت هست هنوز
جای شکر است که مهدی به سرت هست هنوز
نفست تنگ شده کنج قفس افتادی
باز خوب است که این بال و پرت هست هنوز
پسرت آمده بالای سرت آقا جان
مرهمی بر جگر پر شررت هست هنوز
اثر وضعی سم خشکی لبهاست، ولی
خوب شد کاسه ی آبی به برت هست هنوز
لب تو خشک و دو چشمان تو تر آقا جان
گوییا ظهر عطش در نظرت هست هنوز
وحید محمدی✍
#امام_زمان
#امام_حسن_عسکری
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
.
.
#شور #امام_عسکری
#سبک_ناحله_الجسم
#سبک_ام_المصائب_یعنی
#شهادت_امام_عسکری
اجرک الله مهدی (عج)
امشب زداغ بابات
ابر بهار چشمات
پایان نداره غمهات
آجرک الله مهدی (عج)
خاک زیر پاتونم
غلام در گاتونم
شریک غم هاتونم
آجرک الله مهدی (عج)
خیلی دلت محزونه
بازم چشات گریونه
به جای اشک پرخونه
آجرک الله مهدی (عج)
خون جگر داری تو
به دل شرر داری تو
داغ پدر داری تو
زبانحال امام عسکری
واویلتا یا مهدی(عج)
تو ای قرارم بابا
بیاکنارم بابا
چشم انتظارم بابا
واویلتا یا مهدی (عج)
این لحظه های اخر
باقلب زارو مضطر
همش میگم وای مادر
واویلتا یا مهدی (عج)
بابا ببین می سوزم
زارو غمین می سوزم
از زهر کین می سوزم
واویلتا یا مهدی (عج)
ببین میسوزم از تب
جونم رسیده برلب
یتیم میشی ازامشب
واویلتا یا مهدی(عج)
برات بمیرم بابا
که بعده من تودنیا
میشی غریب وتنها
واویلتا یامهدی عج
ببین چه حالم زاره
خون از لبام میباره
شدجگرمن پاره
واویلتا یا مهدی عج
اومده عمر من سر
میرم باحال مضطر
به یادجدبی سر
که شدتومقتل پرپر
جلوی چشم خواهر
به پیش چشم مادر
امون از این غریبی
#رضا_نصابی ✍
.
.
🏴سبک #زمزمه یا #واحد _سنگین شهادت حضرت امام حسن #عسکری علیه السلام و توسل به امام زمان (عج)
#زمزمه_امام_عسکری_ع
#واحد یامام_عسکری
#واحد_امام_زمان_عج
#غریب_سامرامنم
🏴بند اول
غریب سامرا منم
میسوزم از زهر جفا
دارم میشم حاجت روا
راحت میشم از غصه ها
رسیده رو لبم جون
حالم شده پریشون
دردم نداره درمون
آه و واویلا
زخمیه قلب زارم
ابریه چشم تارم
مهدی بیا کنارم
آه و واویلا
آه و واویلا
🏴بند دوم
شبیه اجدادم منم
تو راه دین میشم فدا
آتیش گرفت جونم خدا
ولی نشد سرم جدا
آشفته حال و زارم
سر روی خاک میذارم
یاد جدم میبارم
آه و واویلا
لب تشنه میرم از حال
با روضه های گودال
به یاد جسم پامال
آه و واویلا
آه و واویلا
🏴بند سوم
ای ماه آل فاطمه
ای یوسف کنعان بیا
به لب رسیده جان بیا
یا صاحب الزمان بیا
چشم و دلم به راهه
که بی تو کارم آهه
روزگارم سیاهه
بیا آقا جون
بیا بیار بهار و
به دل بده قرار و
تموم کن انتظار و
بیا آقا جون
بیا آقا جون
۱۴۰۰/۰۷/۲۰
#شهادت_امام_عسکری
✍♩کربلایی امیرحسین
👇
.
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج حسین #سازور
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
من آن مسافرم که دو چشمم بهاری است
بارانِ غربتم به روی گونه جاری است
من آن مسافرم که ز اجداد اطهرم
غربت برای زندگی ام یادگاری است
سهم من از تمامیِ دنیاست جام زهر
سهم دو دیدهٔ پسرم بی قراری است
پهلو شکسته مادرم آمد به سامرا
این ماهِ ایام ماتم و محن و سوگواری است
من می روم به دیدۀ خونبار ، سامرا
گردیده کربلای من انگار ، سامرا
زهری که خورده ام به تنم التهاب ریخت
رنگم پرید و بر رخ من ماهتاب ریخت
سوزاند زهر معتمد از پای تا سرم
زهرش شراره بر جگرم بی حساب ریخت
تا اینکه دست و پا بزنم هم رمق نماند
از بس توان ز پیکر من با شتاب ریخت
این غم عذاب داد مرا تا در آن میان
دیدم به چهرۀ پسرم اضطراب ریخت
می خواستم که آب بنوشم ز تشنگی
از دستهای بی رمقم ظرف آب ریخت
من که ز دست مهدیِ خود آب خورده ام
یاد حسین کردم و صد بار مرده ام
در بسترم من و به سرم مادرِ حسین
گردید خاک کرببلا بستر حسین
من سر به دامن پسر خود گذاشتم
ای وای بر حسین و علی اکبر حسین
فرزند من کنار من است و دلم شکست
بر حالت حسین و علی اصغر حسین
اینجا جسارتی به من و پیکرم نشد
در زیر دست و پاست ولی پیکر حسین
والله قلب عمۀ ما تکه تکه شد
هر دفعه ای که دید به نیزه سَرِ حسین
پامال شد به روی زمین جسم جَدِّ من
اشکش چکید هر که شنید اسم جَدِّ من
ــــــــــــــــــ
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#حاج_حسین_سازور
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
sazvar_shahadat_Askari.mp3
2.32M
|⇦•من آن مسافرم که...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج حسین سازور
.
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین #پویانفر
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السَّلامُ عَلَیکْ، اَیُّهَا العَسکری
نوکراتُ آقا، سامرا می بری
شب شهادتت جایی جز حرم نمیرم
پیرهن سیامُ از دستِ فاطمه میگیرم
فَیَضِجَّ الضَّاجُّون ،فَیَعِجَّ العٰاجُّون
بارون می باریم با،اشکایِ آقامون
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله...
السَّلامُ عَلَیکْ، اَیُّهَا العَسکری
خسته و بی رمق ،لحظه ی آخری
کنار بستر باباست بیقرار و آرام
یتیم شدن هنوز خیلی زوده واسه آقام
فَلْیَبْکِ الباکُون ، غریبِ آقامون
دلای آماده ، دلای سرگردون
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله...
السَّلامُ عَلَیکْ، اَیُّهَا العَتل
روضه میخونی با ، خواهر و مادری
چقد توی دلِ قاتل کینه ی حُسینِ
جلوی چشمِ زهرا رو سینه ی حسینِ
یه خواهری داره، می بینه از رو تل
برادرش مونده، تنها تویِ مقتل
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله...
ــــــــــــــــــ
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
.👇
pooyanfar_shahadat_Askari_1.mp3
1.91M
|⇦•السَّلامُ عَلَیکْ...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر
.
|⇦•ای مسجدُ الحرامِ حرم...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمهدی میرداماد
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
ای مسجدُ الحرامِ حرم سامرای تو
بیت الوِلای دل، حَرمِ با صفای تو
قرآن یگانه دفترِ مدح و ثنای تو
روح مَلَک کبوترِ صحن و سرای تو
آیینه ی جمال خداوند سرمدی
فرزندِ پاکِ چهار علی، سه محمدی
رضوان بدان جلال و شرف سائلِ درت
خورشید سجده بُرده به خاکِ مطهرت
*از امام رضا به بعد به ائمه میگن: اِبنُ الرِضا، هم به امام جواد و هم به امام هادی و هم به امام حسن عسکری...*
روحِ رضاست در نَفَسِ روح پرورت
نامت حَسَن نه، بلکه حَسَن پای تا سرت
*چقدر این بیت زیباست، ببین از پدران و اجدادش چی به ارث برده این آقا...*
میراثِ زهد و نورِ هدایت ز هادیت
علمِ امام هشتم و جودِ جوادیت
*از پدر زهد و نور هدایت، از امام رضا علم، از امام جواد جود، یه وجود نازنین و این همه عظمت...*
معصوم سیزده ولی الله ذوالمنن
ابن الرضای سومی و دومین حَسَن
گل ریزد از بهشت به خاکت چمن چمن
شرمنده در ثنای تو از کوچکی سخن
در کلام و لعلِ لبِ گوهری کجا
وصفِ اَبا مُحمدٍ الْعَسکری کجا
انوار ده امام درخشد ز روی تو
یادآورِ رسول خدا، خلق و خوی تو
*چه اخلاقی داشت با وجود اینکه نگهبان براش گذاشته بودن، حتی دور و بری های آقا هم خیلی ها جاسوس بودن، خیلی ها منافق بودن، اما باز هم حضرت حواسش به اینها بود، اذیتش میکردن ولی باز هم حضرت نگران بود، مرتب میپرسید غذا چی خوردن؟ حالشون چطوره؟ مریضی ندارند؟ مشکلی ندارند، حاجتی ندارند؟ الله اکبر از این اخلاق، از جدش رسول خدا این اخلاق رو به ارث برده"إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق"
این حضرت هم فرزند همون آقاست، از نگهبان خیری ندید، از جاسوسها جز بدی و اذیت، اما مرتب حالشون رو می پرسید، جوری با اخلاق رفتار میکرد جذبش میشدن، شیعه اش میشدن، می اومدن به دست و پاش می افتادند.*
انوار ده امام درخشد ز روی تو
یادآور رسول خدا خلق و خوی
زیباترین دعای مَلَک گفتگوی تو
مسجود جن و انس بود خاک کوی تو
بحری که در صدف دُرِّ جان پرورد تویی
در دامنش امام زمان پرورد تویی
*اسم امام زمان رو بردم، امروز دور هم جمع شدیم بگیم: "آجرک الله، یا بقیه الله" آقاجان! سرت سلامت، امروز روزِ یتیمی شماست، روزِ از دست دادن پدر برای شماست، چقدر سخت گذشت به امام زمان...*
ــــــــــــــــــ
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمهدی میرداماد •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
قبر تو کعبۀ دل و صحنت مطاف جان
زُوّار هر شبِ حرمت صاحب الزمان
*مگه میشه امروز امام عسکری، امام زمان رو زائر خودش نبینه، آقاجان یه سری هم به بزم عزای ما بزن، میگن برای پدر، برای عزیزی ختم و عزا بگیری پسر باید دَمِ در بیاسته وخوش آمد بگه، یا صاحب الزمان! شما دَمِ دری آقا، شماصاحب عزایی آقا...
میگن باید خودت رو به صاحب عزا نشون بدی، ریا نیست، خودتو نشونش بدی، یا صاحب الزمان! شما حتماً اومدید مجلسِ عزای باباتون، آقاجان! کجایی دورت بگردم؟ کجایی بیام شال عزاتون رو بوسه بزنم؟ کجایی بیام بگم: آقا! خدا صبرت بده...
چه کردن با امام عسکری؟ روضه بخونم، اونایی که آمادۀ ناله زدن هستند، بسم الله...*
هرگز شبی ز شام غمت تیره تر نبود
آن شب به غیر ناله نوایی دگر نبود
ای آفتابِ معرفت ای عسکری لقب
گُل را چنان تو زندگیِ مختصر نبود
*بیست وهشت سالش بود امام عسکری، بیست وهشت سال چقده؟ جوانِ بیست و هشت ساله الان تو جلسه حتماً نشسته، "الله اکبر" من ازشما سوال میکنم، جوانِ بیست و هشت ساله اوج قدرته، بیست وهشت ساله تنومنده، جوانه، اما این زهر کاری کرد با امام عسکری، نوشتند امروز صدا زد: مهدی پسرم! تشنه هستم بابا، اینجوری هم صدا نزد که من میگم، نگفت مهدی جان، صدا زد: "یا سیدُ اهل بیتی!" ای آقای اهل بیت من! پسرم! یه ظرف آب به بابا بده...
زهر کاری با بدن کرده بود، بدن میلرزید، دستها میلرزید، ظرف آب رو آورد اما اینقدر دست و پای حضرت میلرزید، حتی ظرف آب رو آورد جلو، دندانها میخورد به ظرف آب، نتونست آبی بنوشه، چند بار آب آوردن، دندانهای حضرت به ظرف آب میخورد، رمق نداشت حتی آب بنوشه...
امروز یه پسر میخواست یه پدر رو سیراب بکنه، نمیدونم تونست یا نه؟
اما کربلا یه پدر میخواست پسر رو سیراب کنه، اونم چه پسری...کجا؟
اون ساعتی که بچه اش رو روی دست گرفت...
یا صاحب الزمان! میخواستی پدر رو سیراب کنی کسی مزاحمت نشد، کسی ظرف آب رو ازت نگرفت، کسی مانع نشد، اما جدت بچه اش رو روی دست گرفت، داشت حرف میزد، نذاشتن حرفش تموم بشه،"فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ اِلیَ الاُذُن"
چرا مقتل میگه: "فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ" چرا نگفت: "فَقَتَلَ" اینجا عبارت "ذَبَحوا" ست...
یا امام عسکری! اجازه بدید پرده رو کنار بزنم: دوتا شهید تو کربلا ذبح شدن، این عبارت برای هیچ شهیدی نیامده، بقیه شهدا رو میگه "قُتِلَ"، این دوتا شهید رو میگه: "ذُبِحَ"
سادات ببخشند، دوتا شهید رو ذبح کردن، من خیلی روضه رو باز نمیکنم، یه اشاره، دوتا شهیدی که ذبح شدن یکی این شیر خواره بود، یکی هم خودِ امام حسین، امام رضا فرمود: "فذُبحَ كما ذُبِح الكبش"
چرا میگه "ذُبحَ"، یه جمله هرکی ناله داره، چون ابی عبدالله هنوز داشت صحبت میکرد، هنوز داشت مناجات میکرد، هنوز زنده بود سر از بدنش جدا کردن...حسین...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
👇
mirdamad_shahadat_Askari_1.mp3
5.71M
|⇦•ای مسجدُ الحرامِ حرم...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمهدی میرداماد
.
#زمینه
#شهادت_امام_عسکری
#شور
#امام_عسکری (ع)
#امشب_شبه_فراقه
#جدید
بند1⃣
امشب شبه فراقه؛ رفته صبر و قرارم
بیا نگارِ بابا؛ بیا مهدی کنارم
که جز وداعِ با تو؛ حرفِ دگر ندارم
.....
گریه نکن ای
ماهِ منیرم
رسمِ زمونست
اینطور بمیرم
......
بیا عزیزم
سرمو رو زانوت بزار
که جون بگیرم
تُو لحظاتِ احتضار
امون ،ازین غریبی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
آتش زهر کینه ،شرر زده به جانم
دارم میسوزم از تب ،رفته ز کف توانم
میسوزه پا تا سر و ،تا مغز استخوانم
.....
این دم آخر
با چشمای تر
هر دم میخونم
روضه ی مادر
......
میون کوچه
چهل نفر میزدنش
بادسته بسته
حیدرشو میبردنش
امون ،ازین غریبی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#علیرضا_عباس_بیگی
#سید_ناصراسماعیل_نسب
👇