4. باغبان بی بهارم.mp3
زمان:
حجم:
6.21M
قسمت اول
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#زمینه
باغبانِ بی بهارم
شد ز کف دارو ندارم
ای مدینه کمکم کن
که دیگه زهرا ندارم
(یا زهرا ، یازهرا زهرا) تکرار
ای مدینه غربتم را
در دل شب کن نظاره
از همه هفت آسمونم
میرود تنها ستاره
مادری که روز روشن
شد به راه حق شهیده
کفن و دفنش ، دلِ شب
غیرتو مادر که دیده ؟
#بی_بی_جان
این خانه پس از زهرا
گردیده عزا خانه
زهرای مرا کُشتند
مظلوم و غریبانه ...
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
2. سینه ای کز معرفت.mp3
زمان:
حجم:
1.95M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
سینه ای کز معرفت
گنجینه ی اسرار بود
کی سزاوار فشارِ
آن در و دیوار بود
ناله ی بانو
زد اندر خرمن هستی شرر
گویی اندر طور غم
چون نخل آتشبار بود
آن که کردی ماه تابان
پیش او پهلو تهی
از کجا پهلوی او را
تاب آن آزار بود ؟
گردشِ گردونِ دون بین
کز جفای سامری
نقطه ی پرگارِ وحدت ،
مرکز مسمار بود
صورتش نیلی شد از سیلی ،
که چون سیل سیاه
روی گردون زین مصیبت
تا قیامت تار بود
شهریاری شد به بند
بنده ای از بندگان
آنکه جبریلِ اَمینش ،
بنده ی دربار بود
از قفای شاه ،
بانو با نَوای جانگداز
تا توانی به تن و
تا قوّت رفتار بود
گر چه بازو خسته شد ،
و ز کار دستش بسته بود
لیک پای همتش
بر گنبدِ دوّار بود
دست بانو
گر چه از دامان شه کوتاه شد
لیک بر گردون بلند
از دست آن گمراه شد
#شاعر
حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
1. اگر بیقرارم 94.mp3
زمان:
حجم:
1.53M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#واحد
چون مُحرم ، تب گریه دارم
باز دوباره اگر بی قرارم
فاطمیه شده ، قلب زارم
در غمِ سینه ای ، من به سینه زدم
حرف این سینه را با مدینه زدم
( فاطمه ، فاطمه ) تکرار
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
6. دم آخر.mp3
زمان:
حجم:
3.47M
قسمت سوم :
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#دم_آخر
در وسط کوچه تورا می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
نفسم حبس شد به دل
اشک چشمم ستاره شد
مادرم را که میزدند
جگرم پاره پاره شد
ای علمدار سپاه منو
ای میرِ حرم
دیده بگشا و نظر
که چه آمد به سرم
دیده بر هم منه ای
سروِ به خون غلطیده
تا نگویند حسین ،
داغ برادر دیده ..
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
5. از پیکرت.mp3
زمان:
حجم:
8.42M
قسمت دوم :
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#واحد_سنگین
از پیکرت تنها خیالی مانده مادر
از قدو بالایت هلالی مانده مادر
اَلجارُ ثُمَّ الدّارُ اما در مقابل
زخم زبان این اهالی مانده مادر
زانو گرفتی در بغل از داغ محسن
آغوش این گهواره خالی مانده مادر
در یاری مولا چنان سبقت گرفتی
بر سینه ی زخمی ، مدالی مانده مادر
پهلوی تو از رفتنت دارد حکایت
بر ماندنت هم احتمالی مانده مادر
#سبک_دوم
ای گلِ آتش زده ی باغ من
تازه شد از رفتن تو ، داغ من
مرگ پیامبر ، کمرم را شکست
داغ تو رکن دگرم را شکست
عمرِ علی در گروِ صبر توست
اشکِ علی ، دسته گل قبر توست
#شعر_سوم
بیمارت ای علی جان
دیگر شِفا ندارد
میلی به زنده ماندن
در این جهان ندارد
بگذار تا بمیرد ،
زین باغ پر بگیرد
مرغی که حقِ ماندن
در آشیان ندارد
#یا_فاطمه_یا_زهرا
شهری که در امان است
قوم یهود در آن
حتی به خانه ی خود
زهرا امان ندارد
بگذار کس نفهمد
در پشت در چه دیدم
من لب نمی گشایم
محسن زبان ندارد
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#ذکر_پایانی
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای عجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
.
#روضه_حضرت_زهرا
روضه بخونم برات، كانون توجه، تو خونه ی زهرا، زینبه، راه می رن تو خونه، همه نگاه به زینب می كنن، آخه پرستار زینبه، یه حرفی بزنم، بخدا شب جمعه ای یه، از درون دارم می سوزم، یه حرفی برات بزنم، نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم، چقدر از من پذیرایی می كنی، با ناله ات، قربون این زینب برم، كه از چهار ساله گی پرستار شد، بگم، اما بمیرم براش، پرستار هركی شد باالاخره رفت، از هر كی پرستاری كرد، داغش به دلش موند، فقط امام سجاد زنده موند، اما هركی رو زینب پرستاری كرد، تنهاش گذاشت، از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده، من یكی یكی جلو می رم، صبركن، بهت می گم، اون وقت، سه چهار ساله با مادر پرستاری رو یاد گرفت، می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت، وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد، می دید مادرش هی دور باباش می چرخه، پرستاری می كنه، اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند، یادش موند، تو اوج مصیبت پیغمبر، مادرش یه لبخند زد، بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت، بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود، دخترم گریه نكن، فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه، بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده، یه بار از مادر پرستاری كرد، از هرپرستاری من یه خاطره بگم، دلشو داری؟، شب جمعه است، چه خاطره ای بگم، دخترم بیا بشین باهات حرف دارم، عجب پرستاریه، دخترم این بقچه رو باز كن، این كفن اول مال منه، می دی بابات علی منو كفن كنه، ببین چه خاطره هایی، یه دونش آدم و می كشه، كفن دوم مال بابات علی ه، می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه، كفن سوم، مال داداشت مجتبی است، باید بدی حسین، یه دفعه دید این #بقچه داره جمع می شه، یه پیراهن و رو دست گرفته، آخ كربلا، شب جمعه است، كربلا، اینم یه خاطره، از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم، مادره شم رفت، چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد، یه خاطره ام از بابا بگم، اون شب همه جمع بودن، صدا زد بچه های زهرا بمونن، بقیه برن، زینب یه طرف، اُم كلثوم یه طرف، حسین یه طرف امام حسن یه طرف، زینب یادش نمی ره، داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون، بابا صداش زد، بابا تو بمون پسرم، صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم، بذار برم، خجالتم نده، زینب این خاطره رو یادش می ره مگه، خودش با چشم خودش دید، دست حسین و تو دست عباس گذاشت بابا، یه روزی می آد، حسینم و كربلا تنها می ذارن، حسین.. من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی، یه سرش كربلا و حسین ه، باباشم رفت، حالا شده پرستار برادراش، داداش بزرگتر هم رفت، با جگر پاره رفت، با بدن سوراخ سوراخ شده رفت، اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت، اما همه اینها كنار، من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم، خیلی ها رو كنار گذاشتم، روضه ، روضه آماری، به اصطلاح روضه خونها، یعنی می تونی آمار بدی ، دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده، تنهایی وایستاده، اما من همه رو حذف می كنم، یه پرستاری دیگه ام كرد، اونم آخرش رفت، اما این یكی ، یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد، اگه مادرش و پرستاری كرد، باباش بود، داداشاش بودن، اگه باباشو پرستاری كرد، دو تا داداشاش بودن، اگه گفتی كجا بریم، یه جایی كه بی برو برگرد، جواب بدن، اگه داداشاش و پرستاری كرد، هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن، اما از خرابه ی شام، برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت، چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ، خودشو انداخت رو این دختر، آی، آخه تو امانت حسینمی، شب آخرچیكار كرد، وای وای بگم كجا پرستاری كرد، بگم كجا، اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن، هی جلو چشای رقیه رو گرفت، این بچه چیزی نبینه، اما وقتی سر بریده رو بغل كرد، اما این لبا چرا پاره است، حسین....
خرابه با تو بهتر از جنان است
دل پیرم به شوق تو جوان است
اگر خونی شده لب های خشكت
گمانم جای چوب خیزران است
حالا دستاتو بیار بالا سفره دار امشب حسین و زینب اند، شب توبه است، شب آمرزش گناهانه، كی بهتر از زهرا، كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی، چه اسمی بهتر از نام حسین، دست تو بیار بالا، به زهرا و بچه های زهرا، به حسین زهرا، الهی العفو
.
.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
شب بود و می رفتند مادر را بشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش راندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چرا که
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پر پر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در رابشویند؟
بعداز عبور آب ودست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را بشویند
شب بود و می رفتند مادر را بشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چراکه
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پر پر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟
بعداز عبور آب ودست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را بشویند
مهدی رحیمی✍
..............................................
.
.
#نوحه
#حضرت_زهرا
یا زهرا "س"
ماتم جانگداز تو زهرا
زد شرر بر دل و پیکر من
جان فدا کرده ای در ره حق
دختر پاک پیغمبر من
بوده ای یاورم در بلاها
گو چه سازم ز بعد تو زهرا
دیده بستی ز دنیای فانی
فاطمه مهربان همسر من
یا زهرا ، ماه تابانم ، فاطمه جانم فاطمه جانم
ضربت سیلی و آتش و در
زد به قلب پر از مهرت آذر
از جفا و ستم های اعدا
محسنت گشته چون لاله پرپر
رخ نهان کرده ای از من هر شب
دیدمت غرق در سوز و در تب
رفته ای عاقبت از بر من
جان به لب گشته از داغت حیدر
یا زهرا ، نور چشمانم ، جان جانانم فاطمه جانم
سینه ات بوده آکنده از غم
قامتت گشته از غصه ها خم
سایه ات ای عزیز پیمبر
از سر کودکانم شده کم
هر شب از زخم پر درد پهلو
در دو چشمت نبوده دگر سو
داغ بابا شرر زد به جانت
دیدمت خسته و سیر از عالم
یا زهرا یاس بستانم جان جانانم فاطمه جانم
رفته ای شد علی بی تو تنها
غرق در ماتم و اشک و غم ها
جای خالی تو فاطمه جان
بیند هر شب ندارد دگر نا
مونس و همدم و یاور من
کن نگاهی به چشم تر من
کرده داغ تو خانه نشینم
تیره شد روز من مثل شب ها
یا زهرا . روح ایمانم جان جانانم فاطمه جانم
بار الها تو را جان زهرا
حق مظلومی و آه مولا
حاجت شیعیانش روا کن
بگذر از سیدش روز عقبا
پیرو دختر مصطفاییم
عاشقان ره مرتضاییم
دل نبندیم به هرکس در عالم
جز به مهر عزیزان طاها
یا زهرا ، دل پریشانم جان جانانم فاطمه جانم
#سید_حسین_همایونی
#فاطمیه
https://eitaa.com/emame3vom/54649
👇
.
#شور
مادرم اسمتُ خوند تو گوشم
شالِ مشکیتُ گذاشت رو دوشم
گفت برایِ روضۀ امام حسین
فرشِ زیرِ پامو هم میفروشم
من پَرِ علمُ می بوسم
تربتِ حرمُ می بوسم
دستِ مادرمو می بوسم ، حسین .
شبِ جمعه حرمُ دوست دارم
اشکِ چشمِ ترمُ دوست دارم
چون میای تو نفسایِ آخرم
نفسِ آخرمُ دوست دارم
نون و نمکِ تو شیرینِ
سفرۀ تو همش رنگینِ
داغِ تو چقدر سنگینِ ، حسین .
رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد
این شوق وعاشقی اثر شیر مادر است
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
یادم نمیرود که همه عزتم تویی
من پای سفره تو شدم محترم حسین
من همان روز ولادت که ز مادر زادم
بود زخمت به جگر نعمت نعمت مادر زادم
بوده ام هیچ و همه دار و ندارم از تست
ان زماتی که نبودم به غمت دل دادم
هر چه دارم همه از پاکی مادر دارم
رحمت حق به روانش که حسینی زادم
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
👇