.
#هفتم_رمضان
#علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر
کم دست وپا بزن که مرا نیمه جان کنی
ابرو کمان ِ من , تو مرا قد کمان کنی
پرپر بسان غنچه ی پژمرده ای شدی
ای گل؛ تو با غمت دل ما را خزان کنی
از بهر آب رو زده ام بر همه, ولی
قسمت نشد عزیز دلم, نوش جان کنی
گریه بس است, گریه تورا تشنه تر کند
واجب که نیست,اینهمه آه و فغان کنی
تابی ز تشنگی به لبانت نمانده است
آخر مرا تو از غم خود ناتوان کنی
راضی مشو ز درد خودت دربه در مرا
خیمه به خیمه در نظر این و آن کنی
آخر به جای قطره آبی ,چرا فلک؟
تیری نصیب کودک شیرین زبان کنی
#اسلام_مولایی ✍
...................................................
.
.
#مناجات_با_خدا
#شب_هفتم_رمضان
مسجدارک ۲۰ فروردین ١۴٠١
الهی مثل من بد بنده ای نیست
گنه آلوده و شرمنده ای نیست
الهی جرم من از حد فزون است
گمانم اسم من در فاسقون است
الهی بی حیای بیحیایم
آخه عصیان تو کردم ای خدایم
گناهم بیشتر از کوه و دشت است
که بی تقوای ام از حد گذشته است
به هر جا رفته ام کردم گناهی
پرم از رو سیاهی و تباهی
مرا بهتر ز هر کس میشناسی
فقیر و خسته و بد عهد و عاصی
ولی من هم اگر چه ناسپاسم
تو را ای مهربانم میشناسم
ببخشی کوه عصیانی به کاهی
بگیری دست ما را با نگاهی
تو ستار العیوبِ عالَمینی
تو رب زینبی رب حسینی
مرا دعوت به مهمانی نمودی
در رحمت به روی من گشودی
میان خوبها کردی نگاهم
حسینی گفتم و دادی پناهم
کلید بخشش ما با حسین است
سر و کار دل ما با حسین است
شفیعم حنجر بگریده اوست
امیدم بر لب خشکیده اوست
بمیرم ناکسان خاکش نکردن
کفن بر جسم صد چاکش نکردن
که جای بوسه ای بر تن ندارد
کفن که هیچ پیراهن ندارد
.
- مشاری العفاسی جزء.mp3
30.81M
🎵 تلاوت جزء 7 قرآن کریم با صدای مشاری العفاسی
#جزء_هفتم
.
#مناجات
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#ماه_رمضان
#مربع_ترکیب
بر سرم دادی بزن، فریاد کن
بندهء بیچاره را آزاد کن
جوششی بین دلم ایجاد کن
خانهء ویرانه را آباد کن
نفس بدکارم ز رو شمشیر بست
پای من را با غل و زنجیر بست
مانده ام من با ندانم کاریم
از عذاب است اینهمه بیداریم
برملا شد پیش مردم خواریم
کاش می شد از زمین برداریم
غافل از مرگم نمی دانم چرا
از قیامت من گریزانم چرا
باهمه خوبم ولی با تو بدم
بر کس و ناکس بجز تو رو زدم
خوف دارم از گناه بیحدم
یاعلی گفتم به سویت آمدم
نوکر زهرا ندارد معطلی
می گذارد سر به زانوی علی
بنده ات را چون سلیمانی بخر
نوکرت را بی پشیمانی بخر
این گدا را بین مهمانی بخر
عبد خود را در نجف آنی بخر
من بهشتت را نمی خواهم خدا
گر شوم دور از علی مرتضی
بخشش آن سیئاتم را بده
مستی صوم و صلاتم را بده
خسته ام، امشب براتم را بده
تشنه ام، آب فراتم را بده
کاش می شد روزی چشمان ما
یک سحر گریه میان کربلا
غربت خون خدا پیچیده بود
این خبر در کربلا پیچیده بود
اصغرش را در عبا پیچیده بود
حرمله این نسخه را پیچیده بود
آن گلوی نازکی که جان نداشت
پیش مادر، سر به روی نی گذاشت
#رضا_دین_پرور
.
#مناجات
از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد
از تَحبِسُ الدُّعا که صدایی نمی رسد
ما تَحبِسُ الدُّعا شده یِ نانِ شُبهه ایم
آن جا که شُبهه است عطایی نمی رسد
پَر باز می کنم بِپَرم، می خورم زمین
بال و پَرِ شکسته به جایی نمی رسد
باید تنم پیِ سپرِ دیگری رَوَد
با روزه های ما به نوایی نمی رسد
با دستِ خالی از چه پُل دیگران شوم
دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد
ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت
آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟
من سال هاست منتظر یک ضمانتم
آخر چرا امام رضایی نمی رسد
از من مخواه بیش از این زندگی کنم
وقتی براتِ کرب و بلایی نمی رسد
علی اکبر لطیفیان
#مناجات_با_خدا
.
.
#مناجات
#ماه_رمضان
#توبه
توبه ای با نام زهرا میکنم این لحظه با شرمندگی
گرچه میدانم نبودم مرد این میدان نکردم بندگی
خسته ام از بس که کردم توبه و پشتش خطا،بازم گناه
کوچه های این دلم را پشت هم مسدود کرد این زندگی
میشود زندانی دستان پر مهرت کنی این بنده را؟؟؟
خیر من در بندگی باشد ندیدم خیر از این آزادگی
گفته ای هر بار،آری توبه کن میبخشمت،گیرم که شد
با چه رویی من ببینم روی تو با این همه شرمندگی
مثل عطاری که بر دستان او مانده حناهایش منم
میکنم توبه ولی سویم نمی آید چرا آسودگی
بین روضه در میان کوچه ی سینه زنی وقت دعا
فکر اینم کی رهایم میکنی از دست این دل مردگی
#بهنام_واحدی_جهاد✍
https://eitaa.com/emame3vom/59966
.
|⇦•جان دهی یا جان ستانی...
#روضه و توسل به #حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
*آقا قمر بنی هاشم، شبِ دهم، شبِ عاشورا، به همه ی اقوام، خواهرزاده ها، برادرزاده ها، گفتند: چه می کنید؟ آقا علی اکبر فرمودن: عموجان! شما امیر لشکر هستید، فرمود: تا ما زنده ایم از اصحاب نباید به میدان برن...
آه از اون ساعتی که جوانِ امام حسین اومد تویِ خیمه وداع کنه، دلِ عمه ها پاره پاره شد، وقتی میخواست به میدان بره، بابا گفت: علی جان!...*
جان دهی یا جان ستانی، از پدر با هر قدم
این خرامان راه رفتن را، به زهرا رفته ای
اینقدر شبیه به رسولِ خدا و مادرش فاطمه بود، وقتی به میدان آمد، پیرمردها عقب نشینی کردن، دشنام دادن به اِبن سعد، گفتن: به ما نگفته بودی داری به جنگ پیغمبر میای، اینقدر شبیه بود، اسبِ رسولِ خدا به کسی سواری نداد به غیر از علی اکبر...*
جان دهی یا جان ستانی، از پدر با هر قدم
این خرامان راه رفتن را، به زهرا رفته ای
*جانِ حسینِ این پسر، گفت: بابا میخوای بری برو، خداحافظی هم کردی، اما چند قدم جلو چشمِ بابا راه برو، من سیر قد و بالات رو ببینم، علی رو در آغوش گرفت، علی رفت، آقا ابی عبدالله جمله ای فرمود:" اَللّهُمَّ اشْهَدْ عَلى هؤُلاءِ الْقَوْمِ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَيـْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ، كُنّا إِذَا اشْتَقْنا إِلى نَبِيِّكَ نَظَرْنا إِلى وَجْهِه" خدایا! تو شاهد باش، جوانی به سمت این قوم رفت، خَلقاٌ و خُلقاً و منطقاٌ شبیه به رسولت بود، هر موقع دلمون برا رسولِ خدا تنگ میشد، بهش نگاه می کردیم، می گفتیم: علی جان! بخند، علی جان! حرف بزن، علی جان راه برو...*
در خیمه بود دست پدر سوی آسمان
ناگه ز رزمگه صدایِ علی شنید
*یه وقت شنید صدایِ علی اکبرش داره میاد"يا أَبَتاهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ، هذا جَدِّي رَسُولُ اللهِ قَدْ سَقانِي بِكَأْسِهِ الاَْوْفى..." باباجان! الان جدم رسول الله با یه کاسه ی آب من رو سیراب کرد که دیگه تشنه نمیشم، جدم می فرماید: حسین جان! تو هم بیا، برای تو هم آماده کردیم...حسین آمد سوار بر مرکب بشه...*
پدر آمد به یاریش برود
من بمیرم رکاب را گم کرد
*چشمایِ اربابمون سیاهی رفت...*
پسر بوتراب بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
*چرا بدن اینقدر پاره پاره شد؟ علی اکبر، سرش رو گذاشت رویِ گردن اسب، چشماش رو بست، خون سر علی اکبر رویِ چشمایِ اسب رو گرفت، یه نانجیبی اومد مهار اسب رو گرفت، عوضِ اینکه اسب به خیمه برگرده، بُرد آخرِ لشکر که دستِ عباس بهشون نرسه، هرکی عقده داشت یه ضربه زد، تا رسید علی اکبر به انتهای لشکر، همین طوری تیکه تیکه می افتاد ازش...یک دشت پر از علی اکبر شد...*
خیز بابا تا از این صحرا رویم
اینک به سوی خیمه ی لیلا رویم
این بیابان جای خواب ناز نیست
ایمن از صیاد تیر انداز نیست
*به آبرویِ علی اکبر الهی العفو...*
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمود_کریمی
#ماه_رمضان
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
140002131eheyat-karmi-roze.mp3
2.95M
.
#ماه_رمضان
#امام_زمان عجل_الله
چه مبارک سحریست آن سحری
که شما فیض مدامم بدهی
گره از کار دلم وا شدنیست
گر جوابی به سلامم بدهی
گریه کن بر غم تنهایی خود
اَحدی مونس و غمخوار تو نیست
کسی از این همه عاشق آقا
همنشین دمِ افطار تو نیست
به مناجات سحرگاهیِ خود
به جهان چشمه ی نورت بطلب
ما دعامان که ندارد اثری
تو خودت امرظهورت بطلب
منِ دلخسته به دنبال شما
مانده ام در غم بی یار و کسی
خجل از روی توام تا به ابد
توبه ام می شکند با هوسی
به منم مزه ی وصلت بچشان
که ز هجران تو سوزد دل من
بی تو آواره ی شهرم بخدا
عشق تو گشته همه حاصل من
آرزویم شده در دارِ جهان
بشنوم صوت دل آرای تو را
گر نشد در دل تاریکی قبر
من ببینم رخ زیبای تو را
#مرتضی_عابدینی ✍
.
.
🔸سی شب مناجات ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳ _ شب پنجم
📆 زمان:
👈 چهارشنبه ١٧ فروردین ماه ۱۴۰۱
🔷 با مداحی:
👈 کربلایی #سید_رضا_نریمانی
👈 کربلایی علیرضا شریفی
🔊 بخش اول #مناجات_و_روضه |ز همه خسته شدم، خستگی ام را در کن
🔊 بخش دوم دعای #ابوحمزه_ثمالی l فَوَعِزَّتِكَ لَوِ انْتَهَرْتَني ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ
🔊 بخش سوم #مناجات l حسین آقام، همه میرن تو میمونی برام
🔊 بخش چهارم #روضه l به روی شانه تو چند موی سوخته بود
.