.
|⇦•می رود سمت مسجد..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام #شب_19_رمضان به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
می رود سمت مسجد کوفه
با دلی خسته از زمانۀ خود
خسته از کوفيان و بی دردی
غرق اندوه بی کرانۀ خود
می رسد با دل پر آشوبش
مرد غربت ، انيس سجاده
همدم چشمهای بارانيش
می شود چشم خيس سجاده
*دیگه آخرین قدمهایی که داره بر میداره .. آخرین شبی که مناجاتِ علی رو نخل ها میشنوند .. آخرین شبی که اذانِ علی رو مسجد کوفه میشنوه .. شبِ رسیدنِ به آرزوی سی سالۀ علیِ .. شبِ راحت شدن از درد و غم و جدایی و فراق ..*
گريه های شبانۀ او را
گونهی خيس ماه می داند
شرح سی سال بی کسی اش را
دل بی تاب چاه می داند
آخرین حرفهاشو به چاه زد .. سی سال کسی نبود دردِ دلِ علی رو بشنوه ..
میرود سمت مسجد کوفه
تا که با عشق بی حساب شود
می رود تا محاسن خورشيد
بين محراب خون خضاب شود
سی سال گریه کردی و ناله زدی .. سی سال تنهایی سر تو چاه بردی و ناله زدی .. تنهایی سخته گریه کردن .. ممنونتیم ما رو دوباره جمع کردی اجازه دادی تو روضه بیاییم .. ممنونم این گریه ها رو از ما نگرفتی ..
می رود تا که مستجاب شود
ندبه های شبانه اش حالا
می رود تا خدای خوبيها
مرتضی را بگيرد از دنيا
بين محراب اشک و دلتنگی
موسم آخرين سجود آمد
ناگهان مثل صاعقه، تيغی
بر سر آسمان فرود آمد
*همه میگفتن نزن .. محراب میگفت نزن .. مسجد و مناره میگفت نزن .. اذان میگفت نزن اقامه میگفت نزن .. اما یه نفر تو این عالم میگفت بزن ، اونم خودِ علی بود .. میگفت بزن راحتم کن ..*
سجدۀ تيغ و ابروي خورشيد
باز شق القمر شده انگار
بين محراب فرق کعبه شکافت
شب مولا سحر شده انگار
شوق پرواز بال و پر می زد
در تپش های چشم کم سویی
آمد از آسمان به دنبالش
بيقرار شکسته پهلویی
*نگاه کرد دید فاطمه اومده، پیغمبر اومده .. بچه هاش بالاسرش دارن گریه میکنن .. محراب غرقِ خونِ .. امام مجتبی یه جوری گریه میکرد پسرِ ۳۷ سالهس .. پسرِ بزرگِ باباست .. یه نگاه کرد دید فرق شکافته بابا غرقِ خونِ .. این زخم با زخمهای همیشه فرق داره این لحظه با همۀ لحظه ها فرق داره .. اینجا به جا اینکه پسر پدر رو آرام کنه امیرالمومنین دید الانه که امام حسن قالب تهی کنه .. صدا زد پسرم آروم باش بابا من از این ضربه ها زیاد خوردم .. من از این شمشیرا زیاد خوردم .. بابا آروم باش گریه نکن، حسینم داره تورو نگاه میکنه .. تو پسرِ بزرگِ منی .. من کنارِ محراب میشینم تو نماز رو ادامه بده مردم از نماز نمونن .. درد رو به جان خرید اما به امام مجتبی فرمود به خاطرِ من نمازِ صبحِ مردم از بین نره .. نماز رو ادامه بده .. (حیفم میاد این چند بند رو نخونم ..)
در کنار غروب چشمانش
آه سعی طبيب بي معناست
سالها بی قرار رفتن بود
بعد زهرا شکيب بی معناست
راوی سالها پريشانی ست
گيسویی که چنين سپيد شده
در دل کوچههای دلتنگی
سالها پيش از اين شهيد شده
تو جنگِ صفین به عمار فرمود به همۀ لشگر بگو خضاب کنن برا بالا بردنِ روحیه لشگر همه حنا بستن و خضاب کردن فقط خودِ امیرالمومنین خضاب نکرد .. عمار میگه سوال کردم یا امیرالمومنین چرا خضاب نکردی؟! سرِ مبارکش رو انداخت پایین، یه دست به محاسنش کشید تو چرا می پرسی ؟! .. تو که میدونی من عزادارِ فاطمهام .. تو که میدونی من بعد از فاطمه عزادارم .. تو که میدونی دیگه لباسِ نو نپوشیدم، دیگه عطر نزدم .. تو که میدونی من بعد از فاطمه عزادارم .. تو که میدونی من سی ساله عزادارِ در و دیوارم ..
راوی سال ها پریشانیست
گیسویی که چنین سفید شدهست
در دل کوچه های دلتنگی
سال ها پیش ازین شهید شدهست
هرگز از ياد او نخواهد رفت
*اول کسی که برا این روضه گریه کرده خودِ امیرالمومنینِ .. اول کسی که برا این روضه داد زده خوده علیِ .. (کِی داد زد؟!) همون شبی که بچههاش آستین به دهان گرفته بودن ..*
هرگز از ياد او نخواهد رفت
سورۀ کوثر و در و ديوار
آتش و تازيانه و سيلی
غنچۀ پرپر و در و ديوار
دست او بسته بود اما ديد
گل ياسش به يک اشاره شکست
در هجومی کبود و بی پروا
دست و پهلو و گوشواره شکست
شاعر : يوسف رحيمي✍
ــــــــــــــــــ
#شب_نوزدهم_رمضان
#شب_قدر
#سید_مهدی_میرداماد
#ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
۱👇
.
|⇦•می رود سمت مسجد..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام ویژۀ شب 19 ماه مبارک رمضان به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
*کاش به جا دستات، چشمات رو بسته بودن .. خدا برا هیچ مردی نیاره ببینه ناموسش بینِ چهل تا نامحرم اسیرِ .. بی جهت نبود تا وقتی شمشیر رو زد گفت راحت شدم .. تا با صورت افتاد تو محراب یه نفس راحت کشید .. ببرمت از مدینه یه جای دیگه، (شبِ احیاست) زیرِ بغل هاشو گرفتن رسیدن مقابلِ در خانه یه نگاه به اطراف چشمایِ بی رمقش رو باز کرد گفت حسنم، حسینم بزارید خودم وارد بشم .. منو با این حال نزارید واردِ خانه نکنید .. نمیخوام منو بچههام تو این حال ببینن .. نمیخوام صدای شیونِ زن و بچه بلند بشه .. دخترام منو اینجوری نبینن .. من طاقت ندارم صدای شیون زن و بچه بلند بشه ..
کربلا .. کربلا ..
کربلا چند جا صدای شیون زن و بچه بلند شد .. یا علی مراقب بودی صدای شیونِ زن و بچه بلند نشه کربلا کجا بودی آقا .. کجا صدا شیونِ زن و بچه بلند شد؟! مقتل میگه یه بار تو وداع علی اکبر .. تاریخ نوشته صدای شیونِ زن و بچه بلند شد .. همه صدا میزدن «إرحَم غُربَتَنا .. » اینجا نوشتن صدای شیون و ضجه بلند شد
یه جا دیگه صدا شیونِ زن و بچه بلند شد .. (الله اکبر ..) اونجایی بود که ابی عبدالله از علقمه برگشت .. دیدن کمرِ بابا خمیده .. وقتی عمودِ خیمهی عمو رو زمین گذاشت .. زن ها ضجه میزدن ..
یه جا دیگهم صدا شیون و ضجه بلند شد .. کجا؟! وقتی از داخل خیمه نگاه کردن دیدن بابا شیرخواره رو، رو دست گرفت .. دیدن داره التماس میکنه .. «إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» .. صدای ضجه و شیون بلند شد .. (سه ماه دیگه محرمِ، رزق محرم و اربعینتُ امشب بگیر ..) ما بدونِ گریه برا حسین میمیریم .. اما یه جا رو من سراغ دارم که صدای ضجه با همه جا فرق داشت .. صدای شیون با همیشه فرق داشت .. این سه جا که برات گفتم وداعِ علی اکبر و برگشتِ از علقمه و بالابردنِ شیرخواره رو دست؛ این سه جا ابی عبدالله زنده بود .. باز زن و بچه خیالشون راحت بود حسین هست .. اما غروبِ عاشورا وقتی اومدن دورِ زین العابدین .. عمه میگه چه کنم، بچه ها رو دارن میزنن، همه چادرا سوخته .. دامن ها سوخته .. همه رو دارن تازیانه میزنن .. اینجا بود زین العابدین فرمود عَلَیکُنَّ بِالفرار .. عمه بگو همه فرار کنن .. لااله الا الله .. آخ بمیرم .. مقتلِ مُقَرَّم میگه اینحا بود بچه ها تو گرد و غبار سراسیمه و مضطرب نمیدونستن کجا برن .. همه سیلی خورده و تازیانه خورده .. یه مرتبه بین دود و آتیش و غبار یه چیزی دیدن .. دیدن زره باباشونِ .. خوشحال شدن رفتن طرف زره .. گفتن بابامون اومده .. یه مرتبه دیدن زره بابا تنِ کسی دیگهست .. با تازیانه افتاد به جانِ بچهها .. نزن .. بابامون کجاست این لباسِ بابایِ منه .. ای حسین ..
ــــــــــــــــــ
#شب_نوزدهم_رمضان
#سید_مهدی_میرداماد
#ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
۲👇
باب الحرم _ میرداماد.mp3
21.06M
.
#زمینه
#شهادت_امام_علی علیه السلام
#شب_بیست_و_یکم
#فارسی #عربی
🏴🏴
🏴بند اول:
شب آه و گریه و شب هق هق بارونه
سرِ مرتضی شکسته و دل همه خونه
رنگ صورتش شده مثه غروب خورشید و
جبرئیل تو آسمون داره، روضشو میخونه
امشب توی دل بچه ها شده غوغا😭
افتاده توی بستر غریبونه مولا
میره با روی خونی زیارتِ زهرا
سی سال هر شب، مرگش، رو خواست از خدا
اما امشب، حیدر، شد حاجت روا
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
🏴بند دوم:
حانَ في سَمائِنَا الْغُروبْ، يَسْطُو بِنَا الْآهُ
غابَ شَمسُنا مِنَ الْوُجودْ، نَضيعُ لَوْلاهُ
بَعدَ ما بَكىٰ حَياتَهُ، يَنْعَىٰ عَلَى الزّهراءْ
قَدْ مَضىٰ اِلىٰ زَكيَّتَهْ، وَ الْكَوْنُ يَنعاهُ
يَرْوي لَنا الْحُسَينُ، وَ دَمْعَهُ الْحَمْراء
مُصيبَةَ الجَبينِ، بِفَجْرِهِ الْغَبْراء
وَ سَقْطَةَ الْجَنينِ، وَ لَطمَةَ الزّهراء
ماتَ الْقرآن، وَ الدّين، وَ الْجَوْرُ بَدَىٰ
ماتَ الْاِسلام، وَ الْعَدلْ، مَخْنوقَ الصَّدَىٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
🏴بند سوم:
لحظه ی وداع شده ولی، انگاری معلومه
که دلش پر از تلاطمه، با اینکه آرومه
افتاده یادِ وصیت و سفارش زهرا
که میگفت حسین من توی کربلا مظلومه
میگفت که زخمیِ تیر و نیزه ها میشه
میگفت اسیرِ درد و غم و بلا میشه
میگفت جلوی چشمام سرش جدا میشه
جسمش بی سر، روی، خاک کربلا
اِرْباً اِرْبا، عریان، زیرِ دست و پا
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
شعر: #طاها_تحقیقی
#ناصر_آلبوعبید(بند #عربی)
سبک: #حسین_نوری
.👇
2. شبای غم.mp3
9.39M
#نوحه #حضرت_علی_علیه_السلام
( علیه السلام )
شب 20رمضان
#حاج_حسین_سیب_سرخی🎤
شبای غم و غربت و اندوه و ملال مولاست
به خدا علی خسته تر از خسته ز دست دنیاست
تموم غمش داغ فراق گل یاسش زهراست
ز بعد زهرا علی قرار نداره
باغ امیدش دیگه بهار نداره
چیزی تو دنیا جز دل زار نداره
وای ، باغبون بی برگه
وای ، چشم به راه مرگه
وای وای وای وای وای
عشق من علی
عشق من علی ...
بیا بخونیم روضه ی
ابروی دریده امشب
بیا بخونیم
از سرِ پُر خون بابای زینب
مگه چی بوده
جرم علی تو این زمونه یا رب
مسجد کوفه
دیگر اسیر غمه
دیگه از امشب
قامت شیعه خمه
تا روز محشر
دیده ها پر ز نمه
وای ، رنگ حیدر زرده
وای ، زمونه نامرده
چی میشه بشم زائر
ایوون طلائیت حیدر
بشه دل تنگم تو نجف
کفتر چاهیت حیدر
تو هوای تو پر بزنه
بشه هوائی حیدر
زیارت تو
آرزومه همیشه
میخوام ببینم
حرم تو چی میشه
برای مجنون
هیچ جا نجف نمیشه
وای ، بی خیال دنیا
وای ، فقط عشقه مولا
#شب_قدر #امام_علی
#شب_بیست_رمضان
2. با حال پریشون.mp3
9.67M
#نوحه_حضرت_علی_علیه_السلام
( علیه السلام )
#شب_نوزدهم_رمضان
#حاج_محمود_کریمی🎤
( با حال پریشون نرو ، نرو
با چشای گریون نرو ، نرو ) ۲
بگو یکی امشب به جات بره
امشبه رو بیرون نرو ، نرو
نرو نرو الهی بمیرم برات
نرو تا نیفتم به پات
نرو بگو امشب برن
حسن و حسینم به جات
نگو که نمیشه نرو ، نرو
به دلم آتیشه نرو ، نرو
تو همه ی دنیای زینبی
برای همیشه نرو ، نرو
نرو ، الهی بمیرم برات
برا همه دلتنگیات
چی می بینی تو آسمون
یه جور دیگه هست نگات
با سینه ی خسته نرو ، نرو
با چشای بسته نرو ، نرو
الهی بمیرم برای تو
بازوی شکسته نرو ، نرو
نرو نرو الهی بمیرم برات
برای تب گریه هات
آخه چی میشه فاطمه
که علی بمیره به جات
ای عزیز زهرا نرو ، نرو
کجا میری تنها نرو ، نرو
میری و منو تنها می گذاری
با سیلی زدن ها نرو ، نرو
نرو نرو الهی بمیرم برات
نرو تا نیفتم به پات
چی میشه بره خواهرت
سرمو بِبُرن به جات
دست ما نیست که از
دست تو مجنون شده ایم
گردش چشم تو نگذاشت
که عاقل باشیم ...
#شب_قدر
3. پیش دختر زهرا س.mp3
11.63M
#نوحه #حضرت_علی_علیه_السلام
( علیه السلام )
شب 20رمضان
#حاج_محمود_کریمی🎤
توی بستر زهرا ، پیش دختر زهرا
بی رمق شده ای وای ، دست حیدر زهرا
یاد اون شبایی که مادر
بی صدا ، صدا می زد حیدر
با نفس ، نفس می زد پرپر
رسیده زهرا به یاری مظلوم
سر علی روی زانوی خانوم
همه دارن گریه می کنن آروم
رنگ غربت حیدر ، کوچه های این شهره
آسمون هم انگاری ، با زمینیا قهره
بس که از زمونه دلخونه
توی بسترم پریشونه
دنیا اینجوری نمی مونه
شبای کوفه ، چه سخت و دلگیره
دست یتیما ، یه کاسه ی شیره
برای درمون ، ولی دیگه دیره
رسیده زهرا به یاری مظلوم
سر علی روی زانوی خانوم
همه دارن گریه می کنن آروم
بستری که شد مولا ،
دخترش چقدر پیر شد
با وصیت بابا ،
گریه هاش سرازیر شد
دست برادر رو حیدر
میزاره تو دستای خواهر
میگه ماجرا رو تا آخر
یه روزی اما با گریه و ناله
امید زینب میون گوداله
میون گودال پر از گل لاله
غریب حسینم ،
غریب حسین من ...
#شب_قدر #امام_علی
#شب_بیستم_رمضان
1. اون که.mp3
9.16M
#نوحه
#امام_علی_علیه_السلام
#شب_نوزدهم_رمضان
#حاج_عبدالرضا_هلالی
اون که جانشین پیمبره ، حیدره
اون که از دو دنیا عزیزتره ، حیدره
خوش به حال قنبر که نوکر ، حیدره
صدای اذونه که از آسمونه
تو گوشم می خونه علیا ولیُ الله
تویی تو شاه مردان به آیه های قرآن
تا آخرین نفس من غلامتم علی جان
( علی علی علی جان ... ) تکرار
ای نماز و روزَم ، نیایشم ، یا علی
بی تو من نفس هم ، نمی کِشم یا علی
کاش غبار ایوون طلا بشم یا علی
توی قلب زهرا ،
رو سربند سقا
نوشته خدایا
علیا ولی الله
فدای شهریارت ،
یادت نره قرارت
که گفتی وقت مردن
میام خودم کنارت
( علی علی
علی جان ... ) تکرار
ذکر روی لب هام ، دمادمه
یا علی
بی شما بهشت هم ، جهنمه
یا علی
روزی این شبای ، مُحرمه
یا علی
با چشمای گریون ،
تو سینه زنی مون
می گیم از دل جون
علیا ولیُ الله
به خیبر و حُنینت ،
منم به زیر دِینت
غلام بچه هاتم ،
علی الخصوص حسینت
( علی علی
علی جان ... ) تکرار
#شب_قدر
.
#شب_قدر
#قران_به_سرگرفتن
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ
وَافْتَرَضْتَ على عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ
فى عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ
امشب نمیدونم مینویسی من زائر خونت بشم یا نه.
مینویسی من بیام حرم پیغمبر رو ببینم.
وَ اغْفِرْ لى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ
فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ.
میگه یا رحمان
از رحمت رحمانیش داره درخواست می کنه
یعنی امشب فقط خوبا را نمی بخشه امشب فقط با خوبا کاری نداره.
گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی
صد بار اگر توبه شکستی بازآی
هرکی اومده باهاش آشتی کنه شب آخره دیگه آخرین سحر لیله القدر
نمی دونم چه جوری می خوای صداش بزنی
اما اگه امشب تو مقدراتت نوشته باشن آخرین ماه رمضان عمرته
اگه نوشته باشن دیگه محرم ارباب و نمی بینی
چه جوری صداش میزنی
الهی العفو
امشب ای خالق یکتا همه را می بخشی.....
(امشب دیگه شب ناامیدی نیستو
دقایق پایانی سحر اخر لیله القدر
این جوری باهاش حرف بزن)
امشب ای خالق یکتا همه را می بخشی
در شب قدر خدایا همه را می بخشی
ای کریمی که همه ریزه خور خوان تواند
سفره ات هست مهیا همه را می بخشی
گرچه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف
می کنی باز مدارا همه را میبخشی
به علی احمد و زهرا و حسین و حسن
تو به این حُرمت اَسما همه را میبخشی
( قران ها را باز کنید مقابل صورت بگیرید)
یک نفر گر که دعایش به اجابت برسد
شک ندارم که تو یکجا همه را می بخشی
من زمین خورده ام اما نه شبیه عباس
به زمین خوردن سقا همه را می بخشی
#الهی_العفو_
داداش
دیدم آنگاه رخ فاطمه را
(کی وقتی میخواستم از اسب به زمین بیافتم)
دیدم آنگاه رخ فاطمه را
کرده خوشبوی همه علقمه را
آمده از بدنم تیر کشد
تیرها از بدن شیر کشد
اما داداش
طاقت آن بانوی بیمار نداشت دست او قوت این کار نداشت
#حسین_
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن ها را مقابل صورت بگیرید
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِكِتابِكَ الْمُنْزَلِ
وَمَا فِيهِ وَفِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ
وَأَسْماؤُكَ الْحُسْنىٰ
وَمَا يُخافُ وَيُرْجىٰ
أَنْ تَجْعَلَنِى مِنْ عُتَقائِكَ مِنَ النّارِ.
هرچی میخوای بهش بگو
بعضیها امدن باهاش خداحافظی کنن. رفتن سال بعد بیان اگر حتی آمدی باهاش خداحافظی کنی بگو جای ما رو نگه دار این سحر مناجاتم و نزد خودت نگهدار. تو امانت دار خوبی هستی من نمیتونم حفظش کنم. تو نگهدار نیمه شب اول قبر به ما برگردون همه رفیقام میرن انقدر شبها ماه رمضان بیاد و بره من و تو زیر خاک خوابیده باشیم یه نفر ما را یاد نکنه
انقدر حسرت میخوری رفیقات اینجا العفو میگن تو اونجا التماس می کنی یه بار اجازه بدن
فَرحَّ عَبْدِكَ،الْجَاهِلِ
بابا نیمه شبی داد میزنم همه بدونن من میترسم
اگه تو به دادم نرسی من چه کنم
اگه اربابم و نفرستی من چه کنم
قرآن ها را بر سر میگذاریم
وقت گذشته
میدونم خیلی دلت می خواد روضه رو تا خیمه ادامه بدم
هرکی گوشش به سخن های منه
دیگه از تشنگی فریاد نزنه
کَس ندیده در عَجم یا در عَرب
هیچ سقایی بمیرد تشنه لب
اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الْقُرْآنِ
وصل کنم به روضه نازدانه و یا علی
اومد بالا سربرادر گفت عباس.
تو مثل جون عزیزی اگه که برنخیزی
یا علی
تو مثل جون عزیزی اگه که برنخیزی
رقیه مو میبره عدو برا کنیزی
(حالا بچه ها تو خیمه چیمیگن)
دعا کنیم که سقا پاش برسه به دریا
مشک و پر از آب کنه آب بیاره خیمه ها
قرآن ها را بر سر میگذاریم
انشاالله به حق اون سری که عمود آهن خورد
هیچ وقت در خونه ش سر به زیر نمی مونیم
اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الْقُرْآنِ
وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ
وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ
وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ
👇
ده مرتبه همه باهم بِكَ يَا اللَّهُ
ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ
صلی الله علیه و آله و سلم
ده مرتبه بِعَلِيٍ
سلام الله علیهما و آله ما
ده مرتبه بِفَاطِمَةَ
سلام الله علیهما و آله ما
بِالْحَسَنِ
سلام الله علیهما و آله ما
بِالْحُسَيْنِ
سلام الله علیهما و آله ما
بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
سلام الله علیهما و آله ما
بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ
سلام الله علیهما و آله ما
بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
سلام الله علیهما و آله ما
بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
سلام الله علیهما و آله ما
بِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى
سلام الله علیهما و آله ما
بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ
سلام الله علیهما و آله ما
بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
سلام الله علیهما و آله ما
بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ
سلام الله علیهما و آله ما
آخرین قسم
رو پات بایست ادب کن
ده مرتبه همه با هم
بِالْحُجَّةِ
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها می کنی ای خاک درت تاج سرم
ای نسیم سحری بندگی ما برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
حالا یک صدا آقات صدا بزنیم
#یابن_الحسن
بِالْحُجَّةِ یا الله
روضه های حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
.
#زمینه
#شهادت_امام_علی ابن ابیطالب علیه السلام _ کربلایی #حمید_علیمی
( بابا ، بابا ، نری زینبتُ تنها بزاری ...
بابا ، بابا ، می مونم بایه دنیا گریه زاری ...
(هی زیر لبهات میخونی انا اِلیه راجعون
من التماست میکنم،یه شب دیگه پیشم بمون) 2
بری ... گریه و زاری،میشه ... کارِ هر روزم
از این دردُ این غصه دارم بابا میسوزم
چشام خیسِ از اشکُ دلم بی قرارِ تو
برام سختهِ می بینم پدر حال زارِ تو ) 2
علی بابای مظلومم ...
••• ┄┅═══✼✼═══┅┄ •••
( بابا ، بابا ، می دونم یه غمی توی چشاتِ
بابا ، بابا ، غمِ فاطمه بغضِ تو صداتِ )2
( بار سفر آماده کن ، حالا که وقت رفتنِ
این زندگی هم بی پدر ، برام مثهِ جون کندنِ )2
میدونم بابا دنیا ، برات پُر غمُ دردِ
بابا ، دوریِ مادر ، تو رو جون به لب کرده
داری زیر لب بازم ، بابا روضه میخونی
به یادِ غم مادر و در و دیوارِ خونی
علی بابای مظلومم ...
•••
••• ┄┅═══✼✼═══┅┄ •••
بابا ، بابا ، واسه زخمِ سرِ تو بی قرارم2
بابا ، بابا ، در و دیوارُ هی به یاد میارم
( اصلا مگه یادم میره ، چادرُ خاکِ کوچه رو
روی کبودُ زخمیُ حالِ خرابِ مادرُ ) 2
توی کوچه ها مادر ، تو رو هی صدا میزد
میدیدم که مرگش رو طلب از خدا میکرد
برام زنده شد بابا دوبارهِ غمِ مادر
بمون پیش من تا دِق نکردم دم آخر
علی بابای مظلومم .......
ای اهل دنیا ، آقام علی مظلومِ ......
نوحۀ زهرا ، آقام علی مظلومِ .....
••• ┄┅═══════┅┄ •••
#امام_علی #ماه_رمضان
.👇
@Baboljjonon_زمینه_بابا_نری_زینبت_رو_تنها_بزاری_۲۰۲۲_۰۴_۲۰_۱۶_۴۷_۱۶_۰۸۴.mp3
8.64M
بابا نری زینبت رو تنها بزاری...
کربلایی #حمید_علیمی
😭😭
#شهادت_امیرالمومنین (ع)
کربلایی حمید علیمی
.
|⇦•ایوان نجف، دنیایِ منه...
#سینه_زنی #امام_علی شب های قدر ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین #سیب_سرخی
●━━━━━━───────
ایوان نجف، دنیایِ منه
ایوان نجف، رویایِ منه
رویایِ دنیایِ زیبایِ منه
ای علی جان! ای علی جان!
قوتِ قلبِ منی
ای علی جان! ای علی جان!
رومو زمین نزنی
عشقِ امام حسنی
نجفت خونه ی پدریمِ
اونجایی که میبریمِ
میکده ی نوکریمِ
یا علی!
علی یاعلی...
این عاشقِ تو، مجنونِ توئه
کُنجِ حرمت، مهمونه توئه
مهمونه، مجنونه، حیرونِ توئه
ای علی جان! ای علی جان!
عشقتُ از ما نگیر
ای علی جان! ای علی جان!
دستِ ماهارو بگیر
من فقیرم تو امیر
با نگات یا علی! دَمِ سحر
کاری بکن، مارو ببر
کرب و بلا، با یه نظر
یا علی!
علی یاعلی...
ــــــــــــــــــ
#شب_قدر
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Sibsorkhi-Shab21Ramazan1400[01].mp3
5.17M
|⇦•ایوان نجف، دنیایِ منه...
#سینه_زنی و توسل به امیرالمومنین ویژۀ شب های قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
.
|⇦•تب گرفته تمامِ جسمِ مرا ..
#روضه_امام_علی و توسل به امیرالمومنین ویژۀ شب های قدر #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سیدرضا #نریمانی
●━━━━━━───────
امشب بریم خونۀ مولا، اما نه بذار بریم دَرِ خونۀ دخترش، آخه امشب علی خونۀدخترش مهمون بوده، هی میدید بابا میره وسط حیاط، هی به آسمون نگاه میکنه، هی زیر لب میگه:" إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون"، هی زیر لب میگه:" دارم میام، دوریمون داره تموم میشه .. اومد وسطِ حیاط، بابا جان! با کی حرف میزنید؟ بابا! یه شب مهمون ما شدی ببین داری چیکار میکنی با دلِ دخترت، بعد از این همه هم که اومدی خونۀ دخترت نمیآیی بشینی؟ چرا اینجوری میکنی بابا؟ فرمود: دخترم! امشب، شبِ وصلِ منِ، دخترم! خیلی دلم برا مادرت تنگ شده ..
خداحافظی کرد، راه افتاد، همچین که اومد از در بیرون بره، دید این مرغابی ها دورِ حضرت رو گرفتن، می فهمن امیرالمؤمنین کجا داره میره، خیلی عجیبِ، میگه: امیرالمؤمنین به دخترش سفارش مرغابی ها رو کرد، گفت: اینهارو آب و غذا بهشون بده..."آقاجان! سفارش حیوونا رو میکنی، میشه یه سفارشی مارو هم به دخترت بکنی؟" تا اومد بره این لباس و این عبا گیر افتاد به دستگیره در، حضرت لباس رو از دستگیره در آوُرد شاید اونجا زمین نشست، نمی دونم، یه آهی کشید، چی شده؟ علی نگاهش به در افتاده .. اینجا لباس علی به در گیر کرد، یهو دلش رفت سی سالِ پیش، اون لحظه ای که فاطمه اش پشتِ دَرِ ..*
تب گرفته تمامِ جسمِ مرا
همه جا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خونِ دل از شکاف زخمِ سَرَم
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
دور بستر، حسین هست و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
من که مرد نبردها بودم
یک جراحت مرا ز پا انداخت
وای از فاطمه که حوریه بود
پنجه بر گونه هاش جا انداخت
برو قنبر میان هرکوچه
بگو از حال و روزِ غمبارم
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم
*چیکار داری با یتیم ها؟ همه رو جمع کرد...*
این حسین است ، چهره ی او را
ای پسربچه ها نگاه کنید
سَرِ رخت و لباس او نکند
کشمکش بین قتلگاه کنید
سنگ از روی بام ها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سری معجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود
صاحبان تنور بعد از این
به سَرِ آفتاب رحم کنید
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید
#شاعران رضا قربانی
سید پوریا هاشمی
* تو رو خدا ببخشید دیگه، شبِ قدرِ...*
نیزه می رفت و بر می گشت
چشماش باز و بسته میشد
هر کس تویِ مقتل اومد
اونقدر میزد خسته میشد
زود راحتش کنید، رو تنش پا نذارید
کمتر اذیتش کنید
پیراهنش رو نه، میدونید کیِه میخواید
هتک حرمتش کنید
زود راحتش کنید،نزدیکِ سه ساعتِ
توی گودالِ
کمتر اذیتش کنید،چشم مادرش خیره
سویِ گودالِ
*بالحسینِ الهی العفو...*
ــــــــــــــــــ
#شب_نوزدهم_رمضان
#سید_رضا_نریمانی 🎤
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
14000211-narimani-roze.mp3
3.08M
|⇦•تب گرفته تمامِ جسمِ مرا ..
#روضه و توسل به امیرالمومنین ویژۀ شب های قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی
.
#امام_زمان
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
در آسمانی نگاهت پر بگیرم
ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق
دست شما را جای قرآن سر بگیرم
ای کاش می شد تا برای سجده از تو
مهری زخاک تربت مادر بگیرم
تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم
ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم
ای کاش ها را کاش از این در بگیرم
شاعر: موسی علیمرادی✍
#شب_قدر
.
.
#امام_زمان
با مولا امام زمان ( عج ) در شب ١٩ ماه رمضان
-------------
مرغ دلم پریده و آمده در هوای تو
دانه ز اشک چیده و ناله کند برای تو
کاش که در کنار تو بودم و ، بی قرار تو
یا نگرم عذار تو یا شنوم صدای تو
عاشق خسته ات منم خوارم و خار گلشنم
کن نظری که افکنم چهره به خاک پای تو
جان به طلب که جان دهم سر به طلب که آن دهم
دیده ی خون فشان دهم تا نگرم لقای تو
شب شب اشک و آه شد یوسف دل به چاه شد
هستی من تباه شد می طلبد دوای تو
دل شده بی پناه تر عمر شده تباه تر
نامه ی من سیاه تر منتظر عطای تو
عشق تو آب و گل مرا آتش مشتعل مرا
جذب کند دل مرا چهره ی دلربای تو
کوفه شده به جُنب و جوش ناله مسجدش خموش
قَد قُتل آیدم به گوش آه ازین عزای تو
فرق علی شکافته درد شفا نیافته
شال عزا که بافته بهر عزا برای تو
فتاده مرتضی خدا گشته جبین دو تا خدا
می زند او صدا خدا صبر دهد خدای تو
دیده گرفته ژاله ها سوخته قلب لاله ها
شعله زده به ناله ها «یاسر» آشنای تو
**
#محمود_تاری «یاسر»✍
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_رمضان
.
.
#شب_قدر
#امام_علی
حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو ولی یکدم تو را نشناختند
رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند
با تو قومی محرم و قومی دگر نامحرمند
ای عجب نامحرم و محرم تو را نشناختند
هم به تخت جاه، هم ویرانه، هم دامان چاه
هم به شادی هم به موج غم تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند
با وجود آنکه یک آن با تو نشکستند عهد
بوذر و مقداد و سلمان هم تو را نشناختند
تو حجر تو جان کعبه تو حیات زمزمی
هم حجر هم کعبه هم زمزم تو را نشناختند
عرشیان کز صبح خلقت با تو ساغر می زدند
فاش گفتم فاش می گویم تو را نشناختند
چون کتاب آسمانی حرمتت شد پایمال
ای یگانه آیت محکم تو را نشناختند
با دو دسته بسته می بردند سوی مسجدت
گوئی آنجا بودم و دیدم تو را نشناختند
چون فقیری کو تو را دشنام داد و نان گرفت
ای علی جان مردم عالم تو را نشناختند
در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند
ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند
ای شجاعت از تو تا صبح قیامت سر فراز
ای قدت از هجر زهرا خم تو را نشناختند
بارها در نخل میثم دوستان کردند سیر
حیف کآخرهمچنان «میثم» تورا نشناختند
#شهادت_امام_علی
#استاد_سازگار✍
.
Shab19_Ramazan1401_MirzaMohamadi_b.mp3
14.66M
🏴 السَّلامُ عَلیکَ یا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين
🔊 حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو ولی یک دم تو را نشناختند
◾️#روضه #شهادت_امام_علی علیه السلام
#شب_نوزدهم_رمضان
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
#شب_بیست_و_یکم
#شب_بیست_و_سوم
#روضه_امام_علی علیه السلام
استاد حجت الاسلام #میرزامحمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▪️السلامُ علیکَ یا اولَ مَظلوم▪️
*تا قیامت براش گریه کنی بازم اول مظلومِ وا ...*
و یا مَن اولَ غصبَ حقُه ...
حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو ولی یک دم تو را نشناختند
*شام غریبانه وا،باورت میشه امشب کسی نیامد شام غریبان برای علی بگیره؟!*
رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند
در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند
ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند
بادو دسته بسته می بردند
*عجب #شامِ #غریبانی شد خونۀ علی،یه بستر غرق خون بچه ها دورش حلقه زدند،اما هر چی باشه همه محرمند کسی به اینا جسارت نکرد ... کسی دیگه گوشواره هاشونو نکشید ... کسی دیگه به اینا ناسزا نگفت ... خونشونو کسی آتیش نزد ... این یه شام غریبانه اما من دلم جای دیگه ست،این شام غریبان کجا؟!! امام مجتبی دونه دونشون رو داره ساکت میکنه،هم زینب،هم قمربنی هاشم،هم ابی عبدالله ... اما دلا بسوزه برای ابی عبدالله و شام غریبانش ... فقط من شعرشُ میخونم ببینم حالت شام غریبانی هست یا نه ...*
غروب بود ُ زنی بی قرار تنها بود ...
*هنوز که نگفتم این زن کیه ...*
زنی زداغ برادر ، فکار ، تنها بود ...
غروب بود و علمدار خفته و زینب ...
میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود ...
غروب بود و به مقتل برادرو زینب ...
هزار و نهصدو پنجاه بار تنها بود ...
*میترسم این یه بیتو بگم ، اماسفره ، سفرۀ علی ، کربلا هم اگر میرید همین سفره پهن باشه ...*
غروب بود و رباب و صدای لالایی 2
کنار تربت یک شیرخوار ، تنها بود ...
حسین ... حسین
غروب بود و طناب و اسیری و زینب ...
* نه نه بذار از این روضه دربیام ...*
خلاصه این همه غم بود و زینب کبری ...
میان لشگری از نیزه دار تنها بود ...
محمل درست در وسط نیزه دارها
یک ذره رحم در دل خود ساربان نداشت ...
*این یه شام غریبان تو خیمۀ نیم سوخته،یه شام غریبانم کنار گودال برپاشد،پیغمبر و انبیا و اولوالعزم آمدن؛فاطمه و چهار زن بهشتی هم آمدند بماند؛چون قصۀ ربودن انگشترِ ...اما شام غریبانِ سوم رو بگم زن خولی میگه نیمۀ دل شب دیدم تنور خونم روشنه یا للعجب!! من که تنورو اول شب خاموش کردم،وارد اتاق شدم دیدم بانوان مجلله ای کنار تنورند،همه زیر بغل یه خانمی رو گرفتن،خدایا این ها کین کنار تنور خانه ی من؟! دیدم این بانو خم شد یه چیزی رو از تنور خونم بیرون آورد؛اول شروع کرد این خاکسترا رو از سر او پاک کردن، اینها کین؟اونی که دست اون بانو هست چیه؟! با یه سلام این بانو جوابمو گرفتم،من تا حالا تو روضه هیچ جا ندیدم فاطمه به حسینش این جوری خطاب کنه ... فقط مال تنور خولیِ ... یه لحظه تصور کن این تنور خونه ها که روشن بود تا صبح خاکسترش داغ میموند ... اون رگ هایِ بریدهُ محاسن رو این خاکسترا .... بانو سر رو به سینه چسباند یه جمله گفت و غش کرد ... صدا زد :
"السلامُ علیکَ یا شهید ....
#شام_غریبان_امام_علی
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
.
.
#روضه #شب_قدر
#شهادت_امام_علی علیه السلام
:: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ ::
حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو ولی یکدم تو را نشناختند
رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند
با وجود آنکه یک آن با تو نشکستند عهد
بوذر و مقداد و سلمان هم تو را نشناختند
چون کتاب آسمانی حرمتت شد پایمال
ای یگانه آیت محکم تو را نشناختند
💠شیخ مفید در کتاب ارشاد ج1 ص 22 نقل میکند :
✅فَلَمَّا أُدْخِلَ ابْنُ مُلْجَمٍ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام :
چون ابن ملجم را به نزد أمیر المؤمنین علیه السّلام آوردند
✅نَظَرَ إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ (1)
حضرت به وى نگاه كرد و فرمود: «یك تن برابر یك تن»
✅ إِنْ أَنَا مِتُّ فَاقْتُلُوهُ كَمَا قَتَلَنِی
اگر من از دنیا رفتم همچنان كه مرا كشته او را بكشید
✅ وَ إِنْ سَلِمْتُ رَأَیْتُ فِیهِ رَأْیِی.
و اگر زنده ماندم خود دانم در باره او چه اندیشم.
✅ فَاُخْرِجَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ...فَذُهِبَ بِهِ إِلَى الْحَبْسِ
(ابن ملجم) را از نزدحضرت بیرون بردندو...او را به زندان بردند.
(1)اشاره به آیه قصاص است كه خداى تعالى در سوره مائده آیه 45 فرماید: «وَ كَتَبْنا عَلَیْهِمْ فِیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ ...»
💠 گریز روضه و مقتل :
یا امیر المومنین رفتار شما با اسیر اینگونه است که فرمودید همانگونه که یک ضربه زد ، همانگونه قصاص شود.
اما در کربلا با اولاد و فرزندان شما چه کردند ؟
بدن مطهر علی اکبر علیه السلام را ارباً ارباً نمودند :
✅ وضَرَبَهُ النّاسُ بِأَسيافِهِم، فَاعتَنَقَ الفَرَسُ فَحَمَلَهُ الفَرَسُ إلى عَسكَرِ عَدُوِّهِ، فَقَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم إرباً إرباً...
لشکر دشمن شمشيرهايشان را براو فرودآوردند.اواز گردن اسب ، آويخت اسب،اورا به ميان دشمن بُرد وآنان اورابا شمشيرهايشان ،تكّه تكّه كردند
📝منبع مقتل : ( مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج ۲ ص ۳۰)
🔶 شعر مرثیه :
کسی نبود که زخمی بر آن بدن نزند
دلی نبود که سوزد بر او در آن لشگر
هزار زخم به یک تن چگونه شرح دهم
هزار قاتل و یک کشته چون کنم باور
هزار حیف از آن مصحف شریف که شد
ورق ورق همـه از تیر و نیزه و خنجـر
.